یک روزنامه هلندی می نویسد: «سرویس امنیتی هلند، AIVD در حال اجرای یک عملیات فوق سری در ایران است؛ اما بدلیل برخی طرح های آمریکا جهت حمله به ایران متوقف شده است.»به گزارش سرویس بین الملل «فردا»، روزنامه دی تلگراف روز گذشته می نویسد:« هدف این عملیات فوق سری، خرابکاری و نفوذ در صنایع موشکی ایران بوده است.»این روزنامه سرشناس هلندی مدعی می شود که:« این عملیات که فوق العاده موفق ارزیابی می شد، اخیرا بدلیل قوت گرفتن حمله آمریکا به ایران از طریق هوایی و اینکه اماکنی که هدف خرابکاری هلندی ها بوده است نیز مورد حمله واقع خواهد شد، متوقف گردید.»دی تلگراف در ادامه ادعا می کند:« یکی از ماموران درگیر در این عملیات که موفق به نفوذ در یکی از صنایع نظامی ایران شده بود، اخیرا به هلند فراخوانده شد؛ زیرا طی هفته های آتی، ایالات متحده آمریکا تصمیم خواهد گرفت تا با هواپیماهای بدون سرنشین به ایران حمله کند.»این روزنامه ضمن اشاره به اشتراک گذاشتن اطلاعات هلند از صنایع ایران به سیا، اهداف بالقوه حمله آمریکا را علاوه بر تاسیسات هسته ای، تاسیسات نظامی ای که ماموران هلندی به آنها نفوذ کرده اند، می داند!این مقاله بوسیله جوست دی هاس که بدلیل ارتباط خوبش با منابع امنیتی جهان مشهور است، نوشته شده است.
۱۳۸۷ شهریور ۱۰, یکشنبه
خداوند اين فتوشاپ را براي مقامات جمهوري اسلامي نگهداره
سانسور عكس بني صدر در مجله شهروند امروز
در عكسي از كردستان، عكس بني صدر از كنار طالقاني حذف شده و فقط بهشتي و رفسنجاني ماندند.
در عكسي از كردستان، عكس بني صدر از كنار طالقاني حذف شده و فقط بهشتي و رفسنجاني ماندند.
دانمارک دو ميليارد يورو به کمک به توسعه کشورهاي فقير اختصاص داد
وزارت دارايي دانمارک دربيانيه اي اعلام کرد اين کشور که يکي از سخاوتمندترين کشورها در زمينه کمک به کشورهاي فقير محسوب مي شود سال اينده پانزده ميليارد و سيصد کرون دانمارک (بيش از دو ميليارد يورو)به کمک به توسعه در جهان اختصاص خواهد داد. به گزارش خبرگزاري دانمارک نیوز از کپنهاگ اين مبلغ در مقايسه با چهارده ميليارد وپانصد ميليون کروني که در بودجه سال دوهزار وهشت اين کشور پيش بيني شده بود پنج ونيم درصد افزايش نشان مي دهد. براساس ارقامي که وزارت دارايي دانمارک به مناسبت ارائه لايحه بودجه سال دوهزار ونه ارائه کرد اين مبلغ هشتاد و دو دهم درصد توليد ناخالص داخلي اين کشور اسکانديناوي را تشکيل خواهد داد درحالي که اين رقم براي بودجه امسال هشتاد ويک صدم درصد توليد ناخالص داخلي بود. وزارت امور خارجه دانمارک نيز در بيانيه جداگانه اي تصريح کرد بخش اعظم اين کمک به توسعه کشورهاي افريقايي اختصاص خواهد يافت. نروژ يک درصد توليد ناخالص داخلي خود را به کمک به کشورهاي فقير اختصاص مي دهد.
طلاق زن الجزائري به علت ابراز علاقه به قهرمان يک سريال
دانمارک نیوز : يک مرد الجزائري پس از آنکه همسرش به قهرمان سريال ترکي نور ابراز علاقه کرد وي را طلاق داد. به گزارش شبکه تلويزيوني العربيه،اين مرد الجزائري که در ايالت بلعباس در غرب الجزائر زندگي مي کند پس از آنکه شنيد زن وي به قهرمان سريال ترکي نور که از کانال ام بي سي پخش مي شد ابراز علاقه کرد وي را طلاق داد.
غذاهاي سوزاننده چربي
علاوه بر تمرينات منظم ورزشي، شما در رژيم تان نياز به غذاهايي داريد كه چربي هاي اضافي را بسوزانند و به متناسب شدن ميان تنه تان كمك كنند.
اگر مي خواهيد چربي هاي اطراف كمرتان بسوزد، غذاهايي كه از نظر پروتئين و فيبر غني باشند بهترين انتخاب هستند. آيا مي دانستيد هضم پروتئين انرژي بيشتري نسبت به هضم چربي نياز دارد؟ پس هر چقدر پروتئين بيشتري مصرف كنيد، بدن شما كالري بيشتري مي سوازند. تخم مرغ تخم مرغ مقدار زيادي پروتئين دارد و براي سوزاندن چربي ها ضروري است. شما ممكن است هشدارهاي زيادي راجع به خطر تخم مرغ براي سلامتي تان شنيده باشيد، دليلش اين است كه دو تخم مرغ انقدر كلسترول دارد كه باعث شود شما در يك روز بيش از حد لازم كلسترول جذب كنيد. تحقيقات جديد نشان مي دهد كه رژيم كلسترول تاثير كمي بر كلسترول خون دارد. رژيم چربي مهمترين عامل و مقصر محسوب مي شود. اين چربي است كه دشمن شماست و سطح كلسترول مضر خون را بالا مي برد. تخم مرغ حاوي ويتامين ب 12 است كه عنصري كليدي براي سوزاندن چربي محسوب مي شود. محصولات لبنياتي كم چربي طبق يك مقاله ، زناني كه در يك روز سه تا چهار بار محصولات لبني كم چرب مانند ماست بدون چربي و شير كم چرب مصرف مي كنند، هفتاد درصد بيشتر از كساني كه رژيم غذاييشان مقدار لبنيات كمي دارد، چربي از دست مي دهند. همينطور كساني كه روزانه سه فنجان شير بدون چربي استفاده مي كردند، نسبت به كساني كه رژيم كم كلسيم داشتند، اضافه وزن بسيار كمتري داشتند. بنابراين نه تنها رژيم لبني به قوي شدن استخوانهاي شما كمك مي كند، بلكه نقش مهمي را در سوزاندن چربي هاي اضافي بدن بازي مي كند. اگر شما جزو كساني هستيد كه به طور مرتب شير يا ديگر محصولات لبني مي خورند، بسيار عالي است البته تا زماني كه بيش از حد مصرف نكنيد، فقط سعي كنيد از محصولاتي استفاده كنيد كه بدون چربي يا كم چرب باشند. لوبيا با وجود اينكه لوبيا معمولاً همراه با ايجاد مشكلات معدي و روده است، اما منبع غني از پروتئين، فيبر و آهن نيز هستند. تعدادي از بهترين لوبياها براي مصرف عبارتند از: - لوبياي چشم بلبلي - لوبياي سفيد - لوبيا قرمز - لوبيا سبز مصرف لوبيايي كه پخته شده و مجدداً سرخ شده را محدود كنيد، لوبياي سرخ شده مقدار بسيار زيادي چربي اشباع شده و لوبياي پخته شده مقدار زيادي قند دارد. يعني با اينكه شما با مصرف لوبيا پروتئين جذب مي كنيد، اما مقدار زيادي قند نيز مورد نيازتان نيست مصرف كرده ايد. بخاطرداشته باشيدكه لوبيا را بخوبي بپزيد، زياد سيستم گوارشي قادر به شكستن بعضي از پروتئين ها نيست و ممكن باعث ايجاد ناراحتي در معده يا روده شما شود. روغن زيتون مقادير معيني از چربي براي بدن شما مفيدند. روغن زيتون يكي از چربي هاي مفيد است. در حقيقت بسيار عالي است و به سوزاندن چربي ها كمك مي كند و كلسترول را پايين نگه مي دارد. روغن زيتون حاوي نوعي چربي اشباع شده است كه محققان در حال يافتن فوايد آن براي سلامت انسان هستند. يك اونس از روغن زيتون خالص حاوي هشتاد و پنج درصد از چربي اشباع شده مورد نياز بدن است. بسياري از افراد رژيمي بجاي مصرف آب پرتقال در اول صبح، مقداري روغن زيتون ميخورند. گندم اين روزها همه از كربوهيدراتها دوري مي كنند ولي بايد دانست كه بدن به كربوهيدراتها نياز دارد. اگر شما كربوهيدراتها را كاملاً قطع كنيد، بدن به شكلي نياز خود را نشان خواهد داد. بعضي از آنها خوب و براي شما مفيد هستند. اين كربوهيدراتهاي فرآوري شده است كه براي شما ضرر دارد مانند: نان سفيد، نان شيريني، برنج و پاستا. هيچ كدام از موارد بالا از خالص نيست و فرآوري شده است، راه حل مصرف گندم كامل است زيرا حاوي فيبر و مواد معدني براي بدن است. گول برچسب گندم روي نان ها را نخوريد، حتي نان گندم معمولي نيز از نظر ويتامين و مواد معدني كمبود دارد. انواع گوشت گوشت بوقلمون و گاو براي قوي كردن ماهيچه ها و سيستم ايمني بدن مناسب است اما شما بايد در مصرف آنها دقت كنيد. ماهي قزل آلا و تن نيز منابع خوبي براي پروتئين هستند زيرا حاوي امگا 3 هستند كه فوايد بسياري دارد. همچنين براي قوي كردن سيستم ايمني مفيد است كه بايد هفته اي 3 بار مصرف شود.
اگر مي خواهيد چربي هاي اطراف كمرتان بسوزد، غذاهايي كه از نظر پروتئين و فيبر غني باشند بهترين انتخاب هستند. آيا مي دانستيد هضم پروتئين انرژي بيشتري نسبت به هضم چربي نياز دارد؟ پس هر چقدر پروتئين بيشتري مصرف كنيد، بدن شما كالري بيشتري مي سوازند. تخم مرغ تخم مرغ مقدار زيادي پروتئين دارد و براي سوزاندن چربي ها ضروري است. شما ممكن است هشدارهاي زيادي راجع به خطر تخم مرغ براي سلامتي تان شنيده باشيد، دليلش اين است كه دو تخم مرغ انقدر كلسترول دارد كه باعث شود شما در يك روز بيش از حد لازم كلسترول جذب كنيد. تحقيقات جديد نشان مي دهد كه رژيم كلسترول تاثير كمي بر كلسترول خون دارد. رژيم چربي مهمترين عامل و مقصر محسوب مي شود. اين چربي است كه دشمن شماست و سطح كلسترول مضر خون را بالا مي برد. تخم مرغ حاوي ويتامين ب 12 است كه عنصري كليدي براي سوزاندن چربي محسوب مي شود. محصولات لبنياتي كم چربي طبق يك مقاله ، زناني كه در يك روز سه تا چهار بار محصولات لبني كم چرب مانند ماست بدون چربي و شير كم چرب مصرف مي كنند، هفتاد درصد بيشتر از كساني كه رژيم غذاييشان مقدار لبنيات كمي دارد، چربي از دست مي دهند. همينطور كساني كه روزانه سه فنجان شير بدون چربي استفاده مي كردند، نسبت به كساني كه رژيم كم كلسيم داشتند، اضافه وزن بسيار كمتري داشتند. بنابراين نه تنها رژيم لبني به قوي شدن استخوانهاي شما كمك مي كند، بلكه نقش مهمي را در سوزاندن چربي هاي اضافي بدن بازي مي كند. اگر شما جزو كساني هستيد كه به طور مرتب شير يا ديگر محصولات لبني مي خورند، بسيار عالي است البته تا زماني كه بيش از حد مصرف نكنيد، فقط سعي كنيد از محصولاتي استفاده كنيد كه بدون چربي يا كم چرب باشند. لوبيا با وجود اينكه لوبيا معمولاً همراه با ايجاد مشكلات معدي و روده است، اما منبع غني از پروتئين، فيبر و آهن نيز هستند. تعدادي از بهترين لوبياها براي مصرف عبارتند از: - لوبياي چشم بلبلي - لوبياي سفيد - لوبيا قرمز - لوبيا سبز مصرف لوبيايي كه پخته شده و مجدداً سرخ شده را محدود كنيد، لوبياي سرخ شده مقدار بسيار زيادي چربي اشباع شده و لوبياي پخته شده مقدار زيادي قند دارد. يعني با اينكه شما با مصرف لوبيا پروتئين جذب مي كنيد، اما مقدار زيادي قند نيز مورد نيازتان نيست مصرف كرده ايد. بخاطرداشته باشيدكه لوبيا را بخوبي بپزيد، زياد سيستم گوارشي قادر به شكستن بعضي از پروتئين ها نيست و ممكن باعث ايجاد ناراحتي در معده يا روده شما شود. روغن زيتون مقادير معيني از چربي براي بدن شما مفيدند. روغن زيتون يكي از چربي هاي مفيد است. در حقيقت بسيار عالي است و به سوزاندن چربي ها كمك مي كند و كلسترول را پايين نگه مي دارد. روغن زيتون حاوي نوعي چربي اشباع شده است كه محققان در حال يافتن فوايد آن براي سلامت انسان هستند. يك اونس از روغن زيتون خالص حاوي هشتاد و پنج درصد از چربي اشباع شده مورد نياز بدن است. بسياري از افراد رژيمي بجاي مصرف آب پرتقال در اول صبح، مقداري روغن زيتون ميخورند. گندم اين روزها همه از كربوهيدراتها دوري مي كنند ولي بايد دانست كه بدن به كربوهيدراتها نياز دارد. اگر شما كربوهيدراتها را كاملاً قطع كنيد، بدن به شكلي نياز خود را نشان خواهد داد. بعضي از آنها خوب و براي شما مفيد هستند. اين كربوهيدراتهاي فرآوري شده است كه براي شما ضرر دارد مانند: نان سفيد، نان شيريني، برنج و پاستا. هيچ كدام از موارد بالا از خالص نيست و فرآوري شده است، راه حل مصرف گندم كامل است زيرا حاوي فيبر و مواد معدني براي بدن است. گول برچسب گندم روي نان ها را نخوريد، حتي نان گندم معمولي نيز از نظر ويتامين و مواد معدني كمبود دارد. انواع گوشت گوشت بوقلمون و گاو براي قوي كردن ماهيچه ها و سيستم ايمني بدن مناسب است اما شما بايد در مصرف آنها دقت كنيد. ماهي قزل آلا و تن نيز منابع خوبي براي پروتئين هستند زيرا حاوي امگا 3 هستند كه فوايد بسياري دارد. همچنين براي قوي كردن سيستم ايمني مفيد است كه بايد هفته اي 3 بار مصرف شود.
هر گونه تعرض به ايران آغاز جنگ جهاني است
سه تن از سران نظامي و دفاعي ايران به طور همزمان روز شنبه درباره هرگونه حمله نظامي آمريكا به ايران هشدار دادند.
مسعود جزايري معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح گفته است كه هر گونه تعرض به ايران آغاز جنگ جهاني خواهد بود.
آقاي جزايري گفته است "همه بايد تلاش كنند تا جهان در صلح و آرامش به سر برد چرا كه آتش، خشك و تر را مي سوزاند و كساني كه فكر مي كنند بعد مسافت سبب مصونيت آنها مي شود سخت در اشتباه هستند"
سخنان آقاي جزايري را برخي از خبرگزاري هاي داخلي ايران منتشر كرده اند اما به محل اين سخنراني و زمان آن اشاره اي نشده است.
معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح گفته است: " زياده خواهي هاي لجام گسيخته هيات حاكمه آمريكا و صهيونيسم جهاني كه برخي نمادهاي آن در سودان، عراق، افغانستان و اخيرا در منطقه قفقاز بروز يافته است رفته رفته جهان را به لبه پرتگاه نزديك مي كند. بديهي است در صورت بروز چنين چالشي قبل از هر چيز رژيمهاي عاريتي و جعلي از ميان برداشته خواهند شد."
سخنان تهديد آميز آقاي جزايري در شرايطي بيان مي شود كه محمد نجار وزير دفاع ايران نيز روز شنبه در پايان همايش روحانيون سازمان عقيدتي سياسي وزارت دفاع گفت "برخي مي گويند ما نمي توانيم آمريكا را شكست دهيم اما اسرائيل يعني آمريكا."
همچنين رمضان شعباني سارويي، جانشين اداره سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در همايش هاديان و نخبگان سياسي استان همدان گفته است كه "هماكنون ۳۰۰ هزار نيروي آمريكايي و اروپايي در دسترس جمهوري اسلامي هستند و غرب ميداند كه در صورت ادامه خصومتها و ناديده گرفتن حقوق ملت مسلمان ايران چه سرنوشت نكبتباري در انتظار آنها خواهد بود."
سخنان تهديد آميز نظاميان ايراني در حالي مطرح مي شود كه با نزديك شدن به پايان ماه اوت و به پايان رسيدن تعطيلات تابستاني در اروپا، انتقاد رهبران اروپايي ازبرنامه هاي هسته اي ايران بالا گرفته است.
نيكولا ساركوزي رئيس جمهور فرانسه هفته پيش براي دومين بار هشدار داد كه اگر تحريم ايران براي مهار برنامه اتمي آن كشور بي نتيجه بماند نتيجه "فاجعه بار" آن "بمب ايراني يا بمباران ايران" خواهد بود.
طي ماه هاي اخير و با نزديك شدن به انتهاي دوره رياست جمهوري جورج بوش در آمريكا، برخي از گمانه زني ها حكايت از احتمال برخورد نظامي اين كشور با ايران داشت.
هرچند به گفته تحليلگران احتمال هرگونه حمله نظامي آمريكا به ايران كم شده است اما برخي هشدار مي دهند كه اين اقدام ممكن است از سوي اسرائيل انجام گيرد.
مسعود جزايري معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح گفته است كه هر گونه تعرض به ايران آغاز جنگ جهاني خواهد بود.
آقاي جزايري گفته است "همه بايد تلاش كنند تا جهان در صلح و آرامش به سر برد چرا كه آتش، خشك و تر را مي سوزاند و كساني كه فكر مي كنند بعد مسافت سبب مصونيت آنها مي شود سخت در اشتباه هستند"
سخنان آقاي جزايري را برخي از خبرگزاري هاي داخلي ايران منتشر كرده اند اما به محل اين سخنراني و زمان آن اشاره اي نشده است.
معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد كل نيروهاي مسلح گفته است: " زياده خواهي هاي لجام گسيخته هيات حاكمه آمريكا و صهيونيسم جهاني كه برخي نمادهاي آن در سودان، عراق، افغانستان و اخيرا در منطقه قفقاز بروز يافته است رفته رفته جهان را به لبه پرتگاه نزديك مي كند. بديهي است در صورت بروز چنين چالشي قبل از هر چيز رژيمهاي عاريتي و جعلي از ميان برداشته خواهند شد."
سخنان تهديد آميز آقاي جزايري در شرايطي بيان مي شود كه محمد نجار وزير دفاع ايران نيز روز شنبه در پايان همايش روحانيون سازمان عقيدتي سياسي وزارت دفاع گفت "برخي مي گويند ما نمي توانيم آمريكا را شكست دهيم اما اسرائيل يعني آمريكا."
همچنين رمضان شعباني سارويي، جانشين اداره سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در همايش هاديان و نخبگان سياسي استان همدان گفته است كه "هماكنون ۳۰۰ هزار نيروي آمريكايي و اروپايي در دسترس جمهوري اسلامي هستند و غرب ميداند كه در صورت ادامه خصومتها و ناديده گرفتن حقوق ملت مسلمان ايران چه سرنوشت نكبتباري در انتظار آنها خواهد بود."
سخنان تهديد آميز نظاميان ايراني در حالي مطرح مي شود كه با نزديك شدن به پايان ماه اوت و به پايان رسيدن تعطيلات تابستاني در اروپا، انتقاد رهبران اروپايي ازبرنامه هاي هسته اي ايران بالا گرفته است.
نيكولا ساركوزي رئيس جمهور فرانسه هفته پيش براي دومين بار هشدار داد كه اگر تحريم ايران براي مهار برنامه اتمي آن كشور بي نتيجه بماند نتيجه "فاجعه بار" آن "بمب ايراني يا بمباران ايران" خواهد بود.
طي ماه هاي اخير و با نزديك شدن به انتهاي دوره رياست جمهوري جورج بوش در آمريكا، برخي از گمانه زني ها حكايت از احتمال برخورد نظامي اين كشور با ايران داشت.
هرچند به گفته تحليلگران احتمال هرگونه حمله نظامي آمريكا به ايران كم شده است اما برخي هشدار مي دهند كه اين اقدام ممكن است از سوي اسرائيل انجام گيرد.
۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه
فرزاد کمانگر در خطر است
مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران : پس از اوج گرفتن اعتراضات اجتماعي در داخل و خارج کشور به حکم اعدام براي معلم و فعال حقوق بشر فرهيخته ، فرزاد کمانگر . وزارت اطلاعات در روندي غيرقانوني ، فرزاد کمانگر را بدون داشتن حکم قضائي يا وجود اتهامي جديد به همراه علي حيدريان و فرهاد وکيلي از زندان رجايي شهر کرج به بند امنيتي 209 زندان اوين منتقل نمود.هر چند فرهاد وکيلي به زندان عمومي بازگردانده شد اما فرزاد کمانگر و علي حيدريان کماکان در سلولهاي بند 209 به سر مي برند. پس از اعدام يعقوب مهرنهاد به مثابه هشداري براي جامعه در قبال رويه اي که سيستم امنيتي در شرايط کنوني در پيش گرفته است نگراني ها از وضعيت فرزاد کمانگر افزايش يافته است.فرزاد کمانگر بدون حکم قضايي در سلول انفرادي نگهداري ميشود ، وي امکان تماس و ملاقات ندارد ، تنها خانواده وي در هفته گذشته تحت تدابير امنيتي امکان ملاقات با وي را يافتند . هر چند خانواده کمانگر وضعيت جسمي و روحي اين معلم و مدافع حقوق بشر را مطلوب عنوان نمودند اما رويه اي که حاکميت در قبال فعالان مدني و بالاخص در مناطق کردنشين در پيش گرفته باعث نگراني روزافزون از وضعيت فرزاد کمانگر گرديده است.گفته هاي متناقض سخنگوي قوه قضائيه که مدتي پيش کمانگر را بمب گذار و در گفته هاي اخير متهم به عضويت در گروهي خارجي عنوان نموده است و همچنين تاکيد بر قطعي بودن حکم اعدام نامبرده و شرايط به شدت امنيتي نگهداري وي ، همينطور قطع تماسهاي نامبرده با دنياي بيرون که موجب بي خبري از وي گشته است موجب نگراني و اعتراض ما است .
من خودم هم امام هستم و هم علی
از زندان تا مهاجرت
از 79 تا 87از زندان تا مهاجرت17 ساله بودم، 25 ساله شدم
کیانوش سنجری وبلاگنویس و عضو کانون وبلاگ نویسان ایران، که 9 بار بازداشت و 6 بار زندانی شده بود، پس از خروج از کشور، اخیرا در پاسخ به چند سئوال، مطالبی را درباره بازداشت های خود و جنبش دانشجوئی گفته است که در وبلاگ "گذار" منتشر شده است.
او از جمله گفته است:
اولین بار در سال 1379، در تجمعی که در سالگرد وقایع کوی دانشگاه، در برابر در اصلی دانشگاه تهران برگزار شد بازداشت شدم. 17 سالم بود. دانش آموز سال سوم هنرستان بودم. ظاهرا شرکت در آن تجمع دلیل اصلی دستگیریام بود. انگیزهی مردمی که در آن تجمع حضور داشتند گرامی داشتن دانشجویان آسیب دیدهی کوی دانشگاه در سال پیش از آن، و اعتراض به تداوم بازداشت دانشجویان بود. چند تا از دوستان من، که از فعالین دانشجویی بودند، در زندان بهسر میبردند. پیش از دستگیری، چند تا بچه بسیجی با مشت به سر و صورتم کوبیدند و باید بگویم خوشبختانه پلیس بازداشتم کرد، که اگر نمی کرد سر و صورتم داغان میشد!
آن زمان تصوری از زندانی شدن و شرایط زندان، چشم بند، سیلی، مشت و لگد، فحشهای رکیک و از همه بدتر، «سلول انفرادی» نداشتم. خیلی سخت بود. اول در بازداشتگاه پلیس زندانی بودم و بعد منتقل شدم به سلول انفرادی 240 در زندان اوین. یک متر و نیم در دو متر و نیم. غروبها بغض میکردم. نفسم بند میآمد، احساس خفگی میکردم.
صدای گریهی دخترها میپیچید توی راهرو. بعد از چند هفته منتقل شدیم به بازداشتگاه توحید، همان زندان «کمیتهی مشترک ضد خرابکاری» رژیم پیشین. در حیاط دایرهوار نشستیم روی زمین. چشم بند داشتم. صدای آه و ناله کسی که انگار زیر شکنجه بود، شنیده میشد. جسم و روانم پر بود از وحشت. طوری برنامهریزی شده بود که هر لحظه احساس میکردم نوبت بعدی برای شکنجه شدن برای من است.
بار اول شب بود که آزاد شدم. دخترها و پسرها توی پیادهروها قدم میزدند، زندگی جریان داشت، دوست داشتم به آدمها نگاه بکنم و در رفتارشان کنجکاو شوم. با سلول انفرادی، من را از جریان زندگی جدا کرده بودند. در آن سلول زمان انگار ایستاده بود.
من در سال 79، 80، 82، 83، 84 و 85 بازجویی شدم و نوع رفتارها و بازجوییها متفاوت بود. رفتار بازجوها و شیوهی بازجوییها در بازداشتگاه 59 سپاه با بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات هم متفاوت بود. در سال 1380 که مسئلهی دستگاه امنیتی موازی مطرح بود، من 3 ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه 59 سپاه زندانی بودم. بازجوها از سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بودند و سعی میکردند با فحاشی و تخریب شخصیت و طرح پرسش در مورد مسایل خصوصی و خانوادگی من را مرعوب کنند. یک بار سید مجید پورسیف و حسن حداد (حسن زارع دهنوی) که در آن زمان منشی و قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب بودند، به بازداشتگاه 209 آمدند و در حیاط بازداشتگاه به من فحاشی کردند.
در یک نوبت در تابستان سال 83،(دوران خاتمی) که همراه شش نفر دیگر از دوستانم در تجمع آرام مقابل دفتر سازمان ملل بازداشت شده و در بازداشتگاه 209 زندانی بودم، جلسات بازجویی محترمانه و بدون فحاشی برگزار شد و پس از چند روز اجازه دادند که چشمبند را بردارم و رو به بازجو بنشینم.
بار آخر، در سال 85،(آغاز کار احمدی نژاد) در اوین جلسهی بازجویی، بازجو که فقط صدایش را میشنیدم، پیش از آنکه حرفی بزند و سر صحبت را باز کند در کمتر از یک دقیقه هفت هشت تا سیلی محکم به صورتم زد و بعد بازجویی را با این جمله آغاز کرد: چه حرف بزنی و چه نزنی تو یکی از اعدامیهای این پرونده خواهی بود.
در بازداشتگاه 59، بازجو فردی غیراخلاقی و از لمپنترین لایههای جامعه بود که زبان استدلالش چیزی بیش از فحش و ناسزا نبود.
چه احساسی نسبت به سلول انفرادی داشتی؟
در 9 ماه سلول انفرادی، زمانهایی بود که موریانهی تنهایی روح و روانم را میجوید و مرا به ته میرساند. در این حالت زندانی مهیا است در دست بازجو برای مرعوب و منکوب شدن وپذیرفتن اتهامات کذایی. معمولا بازجوها از این خلاء برای به دام انداختن طعمههای خود در تور پرونده سازیهای از پیش طراحی شده سود میجویند.
در بازداشتگاه 209 سلول تقریبا یک متر و نیم در دو متر بود. پنجره رو به هوای آزاد نبود. یک لامپ شبانه روز روشن بود. دیوارهای سلول تن و روانام را احاطه میکرد. احساس میکردم سلول خالی از هوا است و دیوارها به تنم چسبیده است. گلویم فشرده میشد. قدم میزدم. سه قدم به جلو سه قدم به عقب. این کار را ساعتها ادامه میدادم. پس از چند روز، آن خلاء – یعنی سلول انفرادی- میشود خانهی کوچک تو. یک بار 111 روز پشت سر هم در خلاء شماره63 در بازداشتگاه 209 زندانی بودم. دیوارهای خلاءام را هر روز با دقت وارسی میکردم برای پیدا کردن یک پدیدهی تازه؛ مثلا یک سوراخ یا برآمدگی، یا یک یادگاری که خدا میداند چندین سال قبل بر روی دیوار کنده شده بود. با خود میاندیشیدم که چند تا زندانی سیاسی پیش از اعدام شدن در آن سلول زندانی بودهاند؟
سلول انفرادی یک شکنجهی سفید است. نرم است. شاید به جسم زخمی وارد نکند، اما روح را مجروح میکند. بیخبری از خانواده، نداشتن تماس با انسانی دیگر، و شاید روزهای متمادی حرف نزدن با کسی؛ اگر بازجو به سراغ آدم نیاید. چشم فقط میتواند فاصله یک متر دورتر را ببیند و نه بیشتر. پس باید با قوهی تخیل به دورترها نگریست. قوهی تخیلم در سلول انفرادی بارور میشد. معمولا به یک نقطه از دیوار چشم میدوختم و با قوهی تخیل به بیرون از زندان میرفتم. مثلا تصور میکردم خانوادهام در وضعیتی مساعد بهسر میبرند؛ اما وقتی در جلسهی بازجویی میگفتند مادرت راهی بیمارستان شده، همهی تصوراتم را واژگون شده میدیدیم!
در سلول انفرادی بازداشتگاه 59 سپاه، دو تا پتو، یک سطل پلاستیکی، یک حولهی کوچک، یک سفرهی نان و یک «کفش دوزک» که روزی از روزها در بیرون از سلول رهایش کردم. در سلول انفرادی بازداشتگاه 209، سه تا پتوی رنگ و رو رفته که بوی گند میداد، تکهای پلاستیک برای نان، قاشق وظرف غذا. در سلول انفرادی بند 2 الف (بازداشتگاه 320 سپاه در زندان اوین)، فقط سه تا پتو.
در سلول انفرادی بازداشتگاه 240 در زندان اوین، دو تا پتو که شاید از دهها سال قبل کف سلول پهن بوده، قاشق و ظرف غذا، بوی مشمئز کنندهی توالت فرنگی درون سلول و شپش که از سر و کولم بالا میرفت!
پس از آزاد شدن از زندان با سپردن وثیقه، وزارت اطلاعات به من هشدار داده بود که حق ندارم وبلاگم را به روز کنم!
از بازگشت هفتم یا هشتم به زندان خسته بودم. یک جور احساس ناتوانی در تحمل رنج زندان. شاید آن هفت هشت بار بازداشت و 2 سال زندان که 9 ماهاش درون سلول انفرادی و زیر فشارهای جسمی و روحی گذشت، فرسودهام کرده بود. چندین صفحه دربارهی شرایط بار آخری که در بازداشتگاه209 زندانی بودم و شکنجههای آن نوشته بودم؛ اما پس از هشدار وزارت اطلاعات خودم را از منتشر کردنش ناتوان احساس میکردم. پس یک راه این بود که سکوت پیشه کنم و منتظر بمانم ببینم چه بلای تازهای میخواهند برسرم بیاورند و راه دیگرش خروج از کشور بود.
خودم را به مرز شهر بانه رساندم و در تاریکی نیمه شب، غیرقانونی از مرز رد شدم و رسیدم به کردستان عراق و پس از 7 ماه انتظار، با کمک سازمان عفو بینالملل، با انتخاب خودشان به کشور نروژ پناهنده شدم.
او از جمله گفته است:
اولین بار در سال 1379، در تجمعی که در سالگرد وقایع کوی دانشگاه، در برابر در اصلی دانشگاه تهران برگزار شد بازداشت شدم. 17 سالم بود. دانش آموز سال سوم هنرستان بودم. ظاهرا شرکت در آن تجمع دلیل اصلی دستگیریام بود. انگیزهی مردمی که در آن تجمع حضور داشتند گرامی داشتن دانشجویان آسیب دیدهی کوی دانشگاه در سال پیش از آن، و اعتراض به تداوم بازداشت دانشجویان بود. چند تا از دوستان من، که از فعالین دانشجویی بودند، در زندان بهسر میبردند. پیش از دستگیری، چند تا بچه بسیجی با مشت به سر و صورتم کوبیدند و باید بگویم خوشبختانه پلیس بازداشتم کرد، که اگر نمی کرد سر و صورتم داغان میشد!
آن زمان تصوری از زندانی شدن و شرایط زندان، چشم بند، سیلی، مشت و لگد، فحشهای رکیک و از همه بدتر، «سلول انفرادی» نداشتم. خیلی سخت بود. اول در بازداشتگاه پلیس زندانی بودم و بعد منتقل شدم به سلول انفرادی 240 در زندان اوین. یک متر و نیم در دو متر و نیم. غروبها بغض میکردم. نفسم بند میآمد، احساس خفگی میکردم.
صدای گریهی دخترها میپیچید توی راهرو. بعد از چند هفته منتقل شدیم به بازداشتگاه توحید، همان زندان «کمیتهی مشترک ضد خرابکاری» رژیم پیشین. در حیاط دایرهوار نشستیم روی زمین. چشم بند داشتم. صدای آه و ناله کسی که انگار زیر شکنجه بود، شنیده میشد. جسم و روانم پر بود از وحشت. طوری برنامهریزی شده بود که هر لحظه احساس میکردم نوبت بعدی برای شکنجه شدن برای من است.
بار اول شب بود که آزاد شدم. دخترها و پسرها توی پیادهروها قدم میزدند، زندگی جریان داشت، دوست داشتم به آدمها نگاه بکنم و در رفتارشان کنجکاو شوم. با سلول انفرادی، من را از جریان زندگی جدا کرده بودند. در آن سلول زمان انگار ایستاده بود.
من در سال 79، 80، 82، 83، 84 و 85 بازجویی شدم و نوع رفتارها و بازجوییها متفاوت بود. رفتار بازجوها و شیوهی بازجوییها در بازداشتگاه 59 سپاه با بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات هم متفاوت بود. در سال 1380 که مسئلهی دستگاه امنیتی موازی مطرح بود، من 3 ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه 59 سپاه زندانی بودم. بازجوها از سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بودند و سعی میکردند با فحاشی و تخریب شخصیت و طرح پرسش در مورد مسایل خصوصی و خانوادگی من را مرعوب کنند. یک بار سید مجید پورسیف و حسن حداد (حسن زارع دهنوی) که در آن زمان منشی و قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب بودند، به بازداشتگاه 209 آمدند و در حیاط بازداشتگاه به من فحاشی کردند.
در یک نوبت در تابستان سال 83،(دوران خاتمی) که همراه شش نفر دیگر از دوستانم در تجمع آرام مقابل دفتر سازمان ملل بازداشت شده و در بازداشتگاه 209 زندانی بودم، جلسات بازجویی محترمانه و بدون فحاشی برگزار شد و پس از چند روز اجازه دادند که چشمبند را بردارم و رو به بازجو بنشینم.
بار آخر، در سال 85،(آغاز کار احمدی نژاد) در اوین جلسهی بازجویی، بازجو که فقط صدایش را میشنیدم، پیش از آنکه حرفی بزند و سر صحبت را باز کند در کمتر از یک دقیقه هفت هشت تا سیلی محکم به صورتم زد و بعد بازجویی را با این جمله آغاز کرد: چه حرف بزنی و چه نزنی تو یکی از اعدامیهای این پرونده خواهی بود.
در بازداشتگاه 59، بازجو فردی غیراخلاقی و از لمپنترین لایههای جامعه بود که زبان استدلالش چیزی بیش از فحش و ناسزا نبود.
چه احساسی نسبت به سلول انفرادی داشتی؟
در 9 ماه سلول انفرادی، زمانهایی بود که موریانهی تنهایی روح و روانم را میجوید و مرا به ته میرساند. در این حالت زندانی مهیا است در دست بازجو برای مرعوب و منکوب شدن وپذیرفتن اتهامات کذایی. معمولا بازجوها از این خلاء برای به دام انداختن طعمههای خود در تور پرونده سازیهای از پیش طراحی شده سود میجویند.
در بازداشتگاه 209 سلول تقریبا یک متر و نیم در دو متر بود. پنجره رو به هوای آزاد نبود. یک لامپ شبانه روز روشن بود. دیوارهای سلول تن و روانام را احاطه میکرد. احساس میکردم سلول خالی از هوا است و دیوارها به تنم چسبیده است. گلویم فشرده میشد. قدم میزدم. سه قدم به جلو سه قدم به عقب. این کار را ساعتها ادامه میدادم. پس از چند روز، آن خلاء – یعنی سلول انفرادی- میشود خانهی کوچک تو. یک بار 111 روز پشت سر هم در خلاء شماره63 در بازداشتگاه 209 زندانی بودم. دیوارهای خلاءام را هر روز با دقت وارسی میکردم برای پیدا کردن یک پدیدهی تازه؛ مثلا یک سوراخ یا برآمدگی، یا یک یادگاری که خدا میداند چندین سال قبل بر روی دیوار کنده شده بود. با خود میاندیشیدم که چند تا زندانی سیاسی پیش از اعدام شدن در آن سلول زندانی بودهاند؟
سلول انفرادی یک شکنجهی سفید است. نرم است. شاید به جسم زخمی وارد نکند، اما روح را مجروح میکند. بیخبری از خانواده، نداشتن تماس با انسانی دیگر، و شاید روزهای متمادی حرف نزدن با کسی؛ اگر بازجو به سراغ آدم نیاید. چشم فقط میتواند فاصله یک متر دورتر را ببیند و نه بیشتر. پس باید با قوهی تخیل به دورترها نگریست. قوهی تخیلم در سلول انفرادی بارور میشد. معمولا به یک نقطه از دیوار چشم میدوختم و با قوهی تخیل به بیرون از زندان میرفتم. مثلا تصور میکردم خانوادهام در وضعیتی مساعد بهسر میبرند؛ اما وقتی در جلسهی بازجویی میگفتند مادرت راهی بیمارستان شده، همهی تصوراتم را واژگون شده میدیدیم!
در سلول انفرادی بازداشتگاه 59 سپاه، دو تا پتو، یک سطل پلاستیکی، یک حولهی کوچک، یک سفرهی نان و یک «کفش دوزک» که روزی از روزها در بیرون از سلول رهایش کردم. در سلول انفرادی بازداشتگاه 209، سه تا پتوی رنگ و رو رفته که بوی گند میداد، تکهای پلاستیک برای نان، قاشق وظرف غذا. در سلول انفرادی بند 2 الف (بازداشتگاه 320 سپاه در زندان اوین)، فقط سه تا پتو.
در سلول انفرادی بازداشتگاه 240 در زندان اوین، دو تا پتو که شاید از دهها سال قبل کف سلول پهن بوده، قاشق و ظرف غذا، بوی مشمئز کنندهی توالت فرنگی درون سلول و شپش که از سر و کولم بالا میرفت!
پس از آزاد شدن از زندان با سپردن وثیقه، وزارت اطلاعات به من هشدار داده بود که حق ندارم وبلاگم را به روز کنم!
از بازگشت هفتم یا هشتم به زندان خسته بودم. یک جور احساس ناتوانی در تحمل رنج زندان. شاید آن هفت هشت بار بازداشت و 2 سال زندان که 9 ماهاش درون سلول انفرادی و زیر فشارهای جسمی و روحی گذشت، فرسودهام کرده بود. چندین صفحه دربارهی شرایط بار آخری که در بازداشتگاه209 زندانی بودم و شکنجههای آن نوشته بودم؛ اما پس از هشدار وزارت اطلاعات خودم را از منتشر کردنش ناتوان احساس میکردم. پس یک راه این بود که سکوت پیشه کنم و منتظر بمانم ببینم چه بلای تازهای میخواهند برسرم بیاورند و راه دیگرش خروج از کشور بود.
خودم را به مرز شهر بانه رساندم و در تاریکی نیمه شب، غیرقانونی از مرز رد شدم و رسیدم به کردستان عراق و پس از 7 ماه انتظار، با کمک سازمان عفو بینالملل، با انتخاب خودشان به کشور نروژ پناهنده شدم.
كوچولو حسابي بد شانسي آورده...
وضع حمل زن هندي در داخل هواپيما
يك زن باردار هندي كه براي نخستين بار در عمر خود، با هواپيماي خطوط هوايي استراليا، از هنگ كنگ، عازم «آدلايد» بود، يك فرزند پسر به دنيا آورد.به گزارش سايت ايرانتو به نقل از «آسوشيتدپرس»، يكي از چهار پزشك مسافر كه به وضع حمل مادر كمك كردند، اين عمل را آرام و بدون مشكل و براي تيم پزشكي و ديگر مسافران، خاطرهاي به ياد ماندني دانست.وي افزود: اين مادر 34 هفته باردار بوده و كودك، شش هفته زودتر به دنيا آمد.هواپيما به همين منظور، مسير خود را به يكي از شهرهاي شمالي استراليا به نام داروين، تغيير داد و مادر 29 ساله و نوزاد او به فاصله دو ساعت از وضع حمل، به بيمارستان آن شهر سپرده شدند.همسر او كه شهروند هندي الاصل مقيم استرالياست و به رانندگي تاكسي اشتغال دارد، براي ملاقات با آنان، مسير سه هزار كيلومتري از جنوب استراليا را به سمت شمال پرواز كرد.گفته ميشود چون نوزاد در خاك استراليا به دنيا نيامده، شهروند هند به شمار خواهد رفت.
يك زن باردار هندي كه براي نخستين بار در عمر خود، با هواپيماي خطوط هوايي استراليا، از هنگ كنگ، عازم «آدلايد» بود، يك فرزند پسر به دنيا آورد.به گزارش سايت ايرانتو به نقل از «آسوشيتدپرس»، يكي از چهار پزشك مسافر كه به وضع حمل مادر كمك كردند، اين عمل را آرام و بدون مشكل و براي تيم پزشكي و ديگر مسافران، خاطرهاي به ياد ماندني دانست.وي افزود: اين مادر 34 هفته باردار بوده و كودك، شش هفته زودتر به دنيا آمد.هواپيما به همين منظور، مسير خود را به يكي از شهرهاي شمالي استراليا به نام داروين، تغيير داد و مادر 29 ساله و نوزاد او به فاصله دو ساعت از وضع حمل، به بيمارستان آن شهر سپرده شدند.همسر او كه شهروند هندي الاصل مقيم استرالياست و به رانندگي تاكسي اشتغال دارد، براي ملاقات با آنان، مسير سه هزار كيلومتري از جنوب استراليا را به سمت شمال پرواز كرد.گفته ميشود چون نوزاد در خاك استراليا به دنيا نيامده، شهروند هند به شمار خواهد رفت.
تمام مردان ايراني قبل از ازدواج حداقل يك بار رابطه جنسي را تجربه كردهاند،
جراحي پرده بكارت , خودفريبي يا ديگر فريبي
چندي پيش در خبرها آمدهبود كه آمار جراحي ترميم پردهي بكارت در ميان دختران عرب متولد فرانسه و يا بزرگشده در آنجا بالا رفتهاست. اما در ايران وضع چگونه است؟ دخترهاي ايران چه وضعيتي دارند؟
اين عمل تا چه حد در ايران زياد شده و آيا دخترها خودشان با ميل و رغبت دست به اين عمل ميزنند يا تحت فشار خانوادهها و احتمالا تحت فشار همسر آيندهشان؟
*************
دوست داشتم گزارشم را با يك تصوير شروع كنم، تصوير دختري كه با ترس و لرز در مطب يك دكتر زنان نشسته و مدام دور و برش را نگاه ميكند تا مبادا آشنايي او را آنجا ببيند. منتظر است نوبت به او برسد تا با يك نخ و سوزن، پردهاي روي تمام گذشتهاش بكشد و آن را براي هميشه از حالش جدا كند. اما هيچكدام از دختراني كه ميتوانستند اين تصوير را به من بدهند حاضر نشدند با من صحبت كنند. حق هم دارند، آنها با گذشتهشان خداحافظي كردهاند و حالا پخش صداي آنها از راديو و يا نشر خاطراتشان در اينترنت ميتواند آن گذشته را دوباره بيدار كند.
رفتم سراغ دختري كه خودش اين كار رانكرده و اعتقادي هم به اين كار ندارد، اما در خوابگاه دانشجويي او، پر بودهاند از دختراني كه دنبال اين نخ و سوزن جادويي تمام تهران را زير پاگذاشتهاند.
به نظر مينا اكثر اين دخترها خودشان به اين كار اعتقادي ندارند و فقط به خاطر خانواده يا فرد مقابلشان است كه دست به اين كار ميزنند: «خوب اعتقاد را نميدانم چگونه ميشود گفت. كسي كه بخواهد ترميم كند در واقع خودش ميشود گفت آن شجاعت يا جرأت را ندارد كه حالا بگويد من قبلا رابطهاي داشتم و يا اينكه به هر حال اكثرا موضوع اين است كه بعدا براي ازدواج، فرد مقابل و خانواده او چه فكر ميكنند. حالا اين كه خود دختر چه فكر ميكند معمولا خيلي نقش ندارد».
مينا ميگويد خيلي از پسرها هم به اين كار اعتقاد ندارند اما به خاطر خانواده از همسر آيندهشان ميخواهند كه پردهي بكارتش را ترميم كند تا كسي متوجه نشود كه اين دختر قبلا طبيعيترين خواستش را از يك راه نامشروع و غيرمعمول از نظر جامعهي ايران، ارضا كرده است: «شايد پسري اطلاع داشته باشد از رابطه قبلي دختر، ولي به خاطر اينكه خانودهخودش متوجه نشوند از دختر ميخواهد كه اين كار را بكند».
ولي مگر خانوادهي پسر از اين موضوع خبردار ميشوند؟ اصلا مگر اين مسئله يك چيز خصوصي بين دختر و پسر نيست؟
يك تصوير ديگر جلوي چشمم ظاهر ميشود: تصوير اتاقي آراسته با گل و روبان و كاغذرنگي و لحافي سرخ و احتمالا يك پارچ آب خوردن و بوي اسپند و خيل زناني كه پشت در اين اتاق منتظر نشستهاند تا خبر فتح داماد را بشنوند و با افتخار به باكره بودن عروس و پرقدرت بودن داماد، كلكشان جشن هفتروزهي عروسي را تمام كنند.
ولي ذهنم ميگويد اين تصوير حداقل متعلق به ۳۰ سال قبل است. لااقل در شهرهاي بزرگ ۲۰-۳۰ سالي ميشود كه از اين خبرها نيست. اما يك پزشك زنان مرا به دنياي واقعيت پرتاب ميكند: «حتي افراد تحصيلكرده هم قبل از ازدواج، دخترها را ميآورند براي معاينه پرده بكارت. خانوادهي پسر به اضافه افراد خانوادهي دختر، ميآيند براي گرفتن گواهي صحت پرده بكارت».
و مينا هم حرف اين خانم دكتر را تأييد ميكند: «متاسفانه هنوز خانوادهها انتظار دارند كه عروسي كه ميآورند باكره باشد و تمام آن چيزهاي سنتي و افكار سنتي همچنان وجود دارد. البته مسلما از قبل كم رنگ تر شده، در اين شكي نيست، مخصوصا در شهرهاي بزرگي مثل تهران ولي باز هم من نميتوانم بگويم كه از بين رفته. نه از بين نرفته، شما هنوز نميتوانيد مطمئن باشيد كه كسي كه در آينده ميخواهد شريك شما باشد، خانودهاش چطوري است، فرهنگش چطوري است. در نتيجه اكثر دخترها، اين مسئله را خودشان شخصا با مراجعه به پزشك حل ميكنند».
دكتر مصطفي اقليما رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران اما معتقد است كه پسرها خودشان با اين قضيه مشكل دارند و اين كه ميگويند به خاطر خانوادهمان از دختر ميخواهيم اين كار را انجام دهد، حرف بيربطي است: «به خاطر خانواده حرف بي خودي است، براي اينكه الان ديگر در ايران شايد ۱۰ يا ۱۵ درصد كساني كه ازدواج ميكنند قبل از ازدواج دحتر را به دكتر ميبرند و معاينه ميكنند. بيش از ۸۰ درصد اصلا ديگر معاينه نميكنند. خود پسرها هستند كه غر ميزنند و ايراد ميگيرند و آنها هستند كه بعدا ميگويند تو دختر نبودي و تا آخر عمر ميخواهند به سر زن سركوفت بزنند و يا اينكه بعدا از اين قضيه استفاده كنند و دختر را طلاق بدهند. اصلا اين حرفي كه آقايان ميزنند حرف غلطي است و خانواده خود آن فرد است. هيچوقت پدر و مادر نميگويند كه همسر تو دختر بود يا نبود، خود پسر است كه ميگويد».
مينا اما معتقد است كه دخترها و پسرها اعتقادي به اين كار ندارند و فقط به خاطر خانواده و اجتماع است كه دست به اين عمل ميزنند. او ميگويد: «اين موضوع واقعا موضوع خندهداري است يعني اين كه حالا يك نفر رابطهاي داشته و حالا براي پنهان كردنش ميرود دكتر خرج ميكند و يك عملي انجام ميدهد كه واقعا مضحك است و متاسفانه حالا به خاطر فرهنگ جامعه ما ممكن است نه دختر نه پسر هيچكدام چنين عقيدهاي نداشته باشند ولي به خاطر خانواده، به خاطر جامعه، به خاطر فاميل مجبورند كه اين كار را بكنند».
قضيه وقتي جالبتر ميشود كه ميفهميم اصلا پردهي بكارت از نظر پزشكي قابل ترميم نيست و بعد از اين عمل، يك پزشك ماهر يا متخصص پزشكي قانوني ميتواند تشخيص دهد كه اين پرده ترميمشدهاست. بنابراين انجام اين عمل ميتواند فقط يك «خودگول زنك» باشد: «پرده بكارت قابل ترميم نيست چون عروق ندارد، يك بافت مخاطي است. وقتي پاره ميشود دوباره نميتواند به شكل اولش برگردد. ما كاري كه ميكنيم اين پرده بكارت را يك مقدار تنگ ميكنيم تا در نزديكي بعدي خونريزي داشته باشد و خيلي از پردههايي هم كه ترميم شدهاند در معاينه بعدي معلوم ميشود. پزشك قانوني كه حتما ميفهمد و گواهي نميدهند و پزشكهاي ديگر هم اگر دقت كنند معمولا جاي ترميم معلوم است. فقط مريض به اين دل خوش ميكند كه با ازدواج بعديش خونريزي داشته باشد، چون تنگ ميشود و همان محلي كه دوخته شده دوباره پاره ميشود و خونريزي ايجاد ميكند».
مهدي جوان ديگري است كه صادقانه به من ميگويد حتي اگر قضيه باكره نبودن همسر آيندهاش براي خانوادهي او مهم نباشد براي خودش خيلي مهم است. او ميگويد بالاخره سنتي كه او به آن احترام هم ميگذارد، نميتواند اين مسئله را بپذيرد. بنابراين خود مهدي هم نميتواند بپذيرد كه همسرش باكره نباشد: «براي من يكي صددرصد اين قضيه مهم است. حالا شايد اين بين كشورهاي دنيا مرسوم نباشد ولي خوب اين چيزي كه من ميدانم در ايران و در شهر ما اصفهان به عنوان يك ايراني اصفهاني و آن چيزي كه ازلحاظ خانوادگي و سنت به من ميگويد برايم خيلي مهم است كه آن دختري كه ميخواهم با او ازدواج كنم قبل از من با كسي رابطه نداشته باشد».
از مهدي ميپرسم براي دختري كه ميخواهد با تو ازدواج كند چطور؟ آيا او هم حق دارد كه دربارهي گذشتهي تو بداند؟ چطور ميتواند مطمئن شود كه تو قبل از او با دختر ديگري رابطه نداشتي؟ مهدي ميگويد: «من كه اين عقيده را دارم چون كه ميدانم خودم با كسي رابطه نخواهم داشت پس دوست دارم كه همسر آينده ام هم با كسي رابطه نداشته باشد».
اما دكتر اقليما معتقد است كه تمام مردان ايراني قبل از ازدواج حداقل يك بار رابطه جنسي را تجربه كردهاند، بنابراين نبايد از همسر آيندهشان انتظار داشتهباشند كه دستنخورده و باكره باشد: «مردي نيست در ايران تا موقعي كه ميخواهد ازدواج كند ارتباطي با زني نداشته باشد. حالا موقعي كه ازدواج ميكند چگونه دلش ميخواهد كه آن خانم اصلا با هيچكس رابطه نداشته باشد؟ پس خودش چطور با خانمها رابطه داشته؟ اينجا مشكل، مردها، تفكر مردها و عقب ماندگي تفكر مرد ايراني در اين زمينه و خودخواهي آن مرد است».
دكتر اقليما به مردان ايراني كه سالها خارج از كشور بوده و انواع و اقسام رابطه را تجربه كردهاند اشاره كرده و ميگويد همين مرد وقتي به ايران برميگردد و ميخواهد ازدواج كند، انتظار دارد همسرش «آفتاب مهتابنديده» باشد. به نظر دكتر اقليما مشكل اصلي، در اين ميان مردهاي ايراني هستند نه دخترها و نه خانوادهها: «بزرگترين مشكل در جامعه ما مردان هستند. اين مردان ما در ايران اگر در خارج از كشور باشند برايشان هيچ فرقي نميكند كه با چه كسي ازدواج كنند اما وقتي وارد ايران ميشوند همان آقايي كه ده تا دوست زن داشته يا هزارتا كار خلاف كرده از دختر ميخواهد كه دختر باشد. مشكل، تربيت و فرهنگ ايراني است و آن مرد ايراني، مرداني كه خودشان باعث ميشوند پرده دختري از بين برود موقعي كه ازدواج ميكنند ميخواهند يك دختري باكره باشد».
دكتر اقليما ميگويد اين مشكل به شكل ديگري در مورد پسرهايي كه در ايران زندگي ميكنند هم وجود دارد. به نظر او پسرهاي داخل ايران هم خيلي كم پيش ميآيد كه با دوست دخترشان ازدواج كنند: «شايد نود درصد جوانهاي ما وقتي با دختري دوست ميشوند دو سال سه سال رابطه دارند و بعد كه ميخواهد ازدواج كنند، هيچوقت دختري را كه با او دوست بودهاند نميگيرند، ميروند خواستگاري دختري كه نميشناسند. چون نميشناسند و دوستشان نبوده ميگويند خوب پس اين خوب است. اما آنهايي كه خودشان با آنها دوست بودهاند، رابطه داشتهاند آنها رانميگيرند. پس اين بر ميگردد به تفكرات ما. نياز به اين هست كه يك مرحله ديگر طي شود، يعني ۲۰ سال ۳۰ سال ديگر بگذرد تا اين تفكر و تربيتي كه در فكر جوانهاي ما هست عوض بشود. اين دوران گذر است».
يك تصوير ديگر جلوي چشمانم ظاهر ميشود. «تيم» پسر ۲۷ سالهي آلماني، فارغالتحصيل رشتهي علوم سياسي و از يك خانوادهي متوسط كه طبق تعاريف ما از ردهبندي اجتماعي در طبقه «بافرهنگ» جا ميگيرند. تيم تا ۱۶ سالگي اجازه نداشته شب بيشتر از ساعت ۱۰ بيرون از خانه بماند و اجازه نوشيدن مشروبات الكلي را هم تا ۱۸ سالگي نداشته. تا اين سن، نه شب به خانهي دوست دخترش رفته و نه او را به خانه آورده.
وقتي قضيه پرده بكارت و اهميت حياتي آن را در ايران براي تيم توضيح ميدهم، با تعجب مرا نگاه ميكند وتنها يك جمله ميگويد: «به هيچ وجه حاضر نيستم با يك دختر باكره ازدواج كنم چون او هيچ چيز از رابطهي جنسي نميداند. بنابراين يا من مجبور ميشوم به او ياد بدهم كه اصلا برايم خوشايند نيست و يا او مجبور ميشود مرا موش آزمايشگاهي خودش كند. به اين ترتيب بخش مهمي از زندگيمان خراب ميشود».
چندي پيش در خبرها آمدهبود كه آمار جراحي ترميم پردهي بكارت در ميان دختران عرب متولد فرانسه و يا بزرگشده در آنجا بالا رفتهاست. اما در ايران وضع چگونه است؟ دخترهاي ايران چه وضعيتي دارند؟
اين عمل تا چه حد در ايران زياد شده و آيا دخترها خودشان با ميل و رغبت دست به اين عمل ميزنند يا تحت فشار خانوادهها و احتمالا تحت فشار همسر آيندهشان؟
*************
دوست داشتم گزارشم را با يك تصوير شروع كنم، تصوير دختري كه با ترس و لرز در مطب يك دكتر زنان نشسته و مدام دور و برش را نگاه ميكند تا مبادا آشنايي او را آنجا ببيند. منتظر است نوبت به او برسد تا با يك نخ و سوزن، پردهاي روي تمام گذشتهاش بكشد و آن را براي هميشه از حالش جدا كند. اما هيچكدام از دختراني كه ميتوانستند اين تصوير را به من بدهند حاضر نشدند با من صحبت كنند. حق هم دارند، آنها با گذشتهشان خداحافظي كردهاند و حالا پخش صداي آنها از راديو و يا نشر خاطراتشان در اينترنت ميتواند آن گذشته را دوباره بيدار كند.
رفتم سراغ دختري كه خودش اين كار رانكرده و اعتقادي هم به اين كار ندارد، اما در خوابگاه دانشجويي او، پر بودهاند از دختراني كه دنبال اين نخ و سوزن جادويي تمام تهران را زير پاگذاشتهاند.
به نظر مينا اكثر اين دخترها خودشان به اين كار اعتقادي ندارند و فقط به خاطر خانواده يا فرد مقابلشان است كه دست به اين كار ميزنند: «خوب اعتقاد را نميدانم چگونه ميشود گفت. كسي كه بخواهد ترميم كند در واقع خودش ميشود گفت آن شجاعت يا جرأت را ندارد كه حالا بگويد من قبلا رابطهاي داشتم و يا اينكه به هر حال اكثرا موضوع اين است كه بعدا براي ازدواج، فرد مقابل و خانواده او چه فكر ميكنند. حالا اين كه خود دختر چه فكر ميكند معمولا خيلي نقش ندارد».
مينا ميگويد خيلي از پسرها هم به اين كار اعتقاد ندارند اما به خاطر خانواده از همسر آيندهشان ميخواهند كه پردهي بكارتش را ترميم كند تا كسي متوجه نشود كه اين دختر قبلا طبيعيترين خواستش را از يك راه نامشروع و غيرمعمول از نظر جامعهي ايران، ارضا كرده است: «شايد پسري اطلاع داشته باشد از رابطه قبلي دختر، ولي به خاطر اينكه خانودهخودش متوجه نشوند از دختر ميخواهد كه اين كار را بكند».
ولي مگر خانوادهي پسر از اين موضوع خبردار ميشوند؟ اصلا مگر اين مسئله يك چيز خصوصي بين دختر و پسر نيست؟
يك تصوير ديگر جلوي چشمم ظاهر ميشود: تصوير اتاقي آراسته با گل و روبان و كاغذرنگي و لحافي سرخ و احتمالا يك پارچ آب خوردن و بوي اسپند و خيل زناني كه پشت در اين اتاق منتظر نشستهاند تا خبر فتح داماد را بشنوند و با افتخار به باكره بودن عروس و پرقدرت بودن داماد، كلكشان جشن هفتروزهي عروسي را تمام كنند.
ولي ذهنم ميگويد اين تصوير حداقل متعلق به ۳۰ سال قبل است. لااقل در شهرهاي بزرگ ۲۰-۳۰ سالي ميشود كه از اين خبرها نيست. اما يك پزشك زنان مرا به دنياي واقعيت پرتاب ميكند: «حتي افراد تحصيلكرده هم قبل از ازدواج، دخترها را ميآورند براي معاينه پرده بكارت. خانوادهي پسر به اضافه افراد خانوادهي دختر، ميآيند براي گرفتن گواهي صحت پرده بكارت».
و مينا هم حرف اين خانم دكتر را تأييد ميكند: «متاسفانه هنوز خانوادهها انتظار دارند كه عروسي كه ميآورند باكره باشد و تمام آن چيزهاي سنتي و افكار سنتي همچنان وجود دارد. البته مسلما از قبل كم رنگ تر شده، در اين شكي نيست، مخصوصا در شهرهاي بزرگي مثل تهران ولي باز هم من نميتوانم بگويم كه از بين رفته. نه از بين نرفته، شما هنوز نميتوانيد مطمئن باشيد كه كسي كه در آينده ميخواهد شريك شما باشد، خانودهاش چطوري است، فرهنگش چطوري است. در نتيجه اكثر دخترها، اين مسئله را خودشان شخصا با مراجعه به پزشك حل ميكنند».
دكتر مصطفي اقليما رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران اما معتقد است كه پسرها خودشان با اين قضيه مشكل دارند و اين كه ميگويند به خاطر خانوادهمان از دختر ميخواهيم اين كار را انجام دهد، حرف بيربطي است: «به خاطر خانواده حرف بي خودي است، براي اينكه الان ديگر در ايران شايد ۱۰ يا ۱۵ درصد كساني كه ازدواج ميكنند قبل از ازدواج دحتر را به دكتر ميبرند و معاينه ميكنند. بيش از ۸۰ درصد اصلا ديگر معاينه نميكنند. خود پسرها هستند كه غر ميزنند و ايراد ميگيرند و آنها هستند كه بعدا ميگويند تو دختر نبودي و تا آخر عمر ميخواهند به سر زن سركوفت بزنند و يا اينكه بعدا از اين قضيه استفاده كنند و دختر را طلاق بدهند. اصلا اين حرفي كه آقايان ميزنند حرف غلطي است و خانواده خود آن فرد است. هيچوقت پدر و مادر نميگويند كه همسر تو دختر بود يا نبود، خود پسر است كه ميگويد».
مينا اما معتقد است كه دخترها و پسرها اعتقادي به اين كار ندارند و فقط به خاطر خانواده و اجتماع است كه دست به اين عمل ميزنند. او ميگويد: «اين موضوع واقعا موضوع خندهداري است يعني اين كه حالا يك نفر رابطهاي داشته و حالا براي پنهان كردنش ميرود دكتر خرج ميكند و يك عملي انجام ميدهد كه واقعا مضحك است و متاسفانه حالا به خاطر فرهنگ جامعه ما ممكن است نه دختر نه پسر هيچكدام چنين عقيدهاي نداشته باشند ولي به خاطر خانواده، به خاطر جامعه، به خاطر فاميل مجبورند كه اين كار را بكنند».
قضيه وقتي جالبتر ميشود كه ميفهميم اصلا پردهي بكارت از نظر پزشكي قابل ترميم نيست و بعد از اين عمل، يك پزشك ماهر يا متخصص پزشكي قانوني ميتواند تشخيص دهد كه اين پرده ترميمشدهاست. بنابراين انجام اين عمل ميتواند فقط يك «خودگول زنك» باشد: «پرده بكارت قابل ترميم نيست چون عروق ندارد، يك بافت مخاطي است. وقتي پاره ميشود دوباره نميتواند به شكل اولش برگردد. ما كاري كه ميكنيم اين پرده بكارت را يك مقدار تنگ ميكنيم تا در نزديكي بعدي خونريزي داشته باشد و خيلي از پردههايي هم كه ترميم شدهاند در معاينه بعدي معلوم ميشود. پزشك قانوني كه حتما ميفهمد و گواهي نميدهند و پزشكهاي ديگر هم اگر دقت كنند معمولا جاي ترميم معلوم است. فقط مريض به اين دل خوش ميكند كه با ازدواج بعديش خونريزي داشته باشد، چون تنگ ميشود و همان محلي كه دوخته شده دوباره پاره ميشود و خونريزي ايجاد ميكند».
مهدي جوان ديگري است كه صادقانه به من ميگويد حتي اگر قضيه باكره نبودن همسر آيندهاش براي خانوادهي او مهم نباشد براي خودش خيلي مهم است. او ميگويد بالاخره سنتي كه او به آن احترام هم ميگذارد، نميتواند اين مسئله را بپذيرد. بنابراين خود مهدي هم نميتواند بپذيرد كه همسرش باكره نباشد: «براي من يكي صددرصد اين قضيه مهم است. حالا شايد اين بين كشورهاي دنيا مرسوم نباشد ولي خوب اين چيزي كه من ميدانم در ايران و در شهر ما اصفهان به عنوان يك ايراني اصفهاني و آن چيزي كه ازلحاظ خانوادگي و سنت به من ميگويد برايم خيلي مهم است كه آن دختري كه ميخواهم با او ازدواج كنم قبل از من با كسي رابطه نداشته باشد».
از مهدي ميپرسم براي دختري كه ميخواهد با تو ازدواج كند چطور؟ آيا او هم حق دارد كه دربارهي گذشتهي تو بداند؟ چطور ميتواند مطمئن شود كه تو قبل از او با دختر ديگري رابطه نداشتي؟ مهدي ميگويد: «من كه اين عقيده را دارم چون كه ميدانم خودم با كسي رابطه نخواهم داشت پس دوست دارم كه همسر آينده ام هم با كسي رابطه نداشته باشد».
اما دكتر اقليما معتقد است كه تمام مردان ايراني قبل از ازدواج حداقل يك بار رابطه جنسي را تجربه كردهاند، بنابراين نبايد از همسر آيندهشان انتظار داشتهباشند كه دستنخورده و باكره باشد: «مردي نيست در ايران تا موقعي كه ميخواهد ازدواج كند ارتباطي با زني نداشته باشد. حالا موقعي كه ازدواج ميكند چگونه دلش ميخواهد كه آن خانم اصلا با هيچكس رابطه نداشته باشد؟ پس خودش چطور با خانمها رابطه داشته؟ اينجا مشكل، مردها، تفكر مردها و عقب ماندگي تفكر مرد ايراني در اين زمينه و خودخواهي آن مرد است».
دكتر اقليما به مردان ايراني كه سالها خارج از كشور بوده و انواع و اقسام رابطه را تجربه كردهاند اشاره كرده و ميگويد همين مرد وقتي به ايران برميگردد و ميخواهد ازدواج كند، انتظار دارد همسرش «آفتاب مهتابنديده» باشد. به نظر دكتر اقليما مشكل اصلي، در اين ميان مردهاي ايراني هستند نه دخترها و نه خانوادهها: «بزرگترين مشكل در جامعه ما مردان هستند. اين مردان ما در ايران اگر در خارج از كشور باشند برايشان هيچ فرقي نميكند كه با چه كسي ازدواج كنند اما وقتي وارد ايران ميشوند همان آقايي كه ده تا دوست زن داشته يا هزارتا كار خلاف كرده از دختر ميخواهد كه دختر باشد. مشكل، تربيت و فرهنگ ايراني است و آن مرد ايراني، مرداني كه خودشان باعث ميشوند پرده دختري از بين برود موقعي كه ازدواج ميكنند ميخواهند يك دختري باكره باشد».
دكتر اقليما ميگويد اين مشكل به شكل ديگري در مورد پسرهايي كه در ايران زندگي ميكنند هم وجود دارد. به نظر او پسرهاي داخل ايران هم خيلي كم پيش ميآيد كه با دوست دخترشان ازدواج كنند: «شايد نود درصد جوانهاي ما وقتي با دختري دوست ميشوند دو سال سه سال رابطه دارند و بعد كه ميخواهد ازدواج كنند، هيچوقت دختري را كه با او دوست بودهاند نميگيرند، ميروند خواستگاري دختري كه نميشناسند. چون نميشناسند و دوستشان نبوده ميگويند خوب پس اين خوب است. اما آنهايي كه خودشان با آنها دوست بودهاند، رابطه داشتهاند آنها رانميگيرند. پس اين بر ميگردد به تفكرات ما. نياز به اين هست كه يك مرحله ديگر طي شود، يعني ۲۰ سال ۳۰ سال ديگر بگذرد تا اين تفكر و تربيتي كه در فكر جوانهاي ما هست عوض بشود. اين دوران گذر است».
يك تصوير ديگر جلوي چشمانم ظاهر ميشود. «تيم» پسر ۲۷ سالهي آلماني، فارغالتحصيل رشتهي علوم سياسي و از يك خانوادهي متوسط كه طبق تعاريف ما از ردهبندي اجتماعي در طبقه «بافرهنگ» جا ميگيرند. تيم تا ۱۶ سالگي اجازه نداشته شب بيشتر از ساعت ۱۰ بيرون از خانه بماند و اجازه نوشيدن مشروبات الكلي را هم تا ۱۸ سالگي نداشته. تا اين سن، نه شب به خانهي دوست دخترش رفته و نه او را به خانه آورده.
وقتي قضيه پرده بكارت و اهميت حياتي آن را در ايران براي تيم توضيح ميدهم، با تعجب مرا نگاه ميكند وتنها يك جمله ميگويد: «به هيچ وجه حاضر نيستم با يك دختر باكره ازدواج كنم چون او هيچ چيز از رابطهي جنسي نميداند. بنابراين يا من مجبور ميشوم به او ياد بدهم كه اصلا برايم خوشايند نيست و يا او مجبور ميشود مرا موش آزمايشگاهي خودش كند. به اين ترتيب بخش مهمي از زندگيمان خراب ميشود».
۱۳۸۷ شهریور ۸, جمعه
همكاري تبليغاتي گوگل و ياهو از ماه آينده
مدير اجرايي گوگل اظهار كرد كه اين شركت از اوايل ماه اكتبر همكاري تبليغاتي خود با ياهو را آغاز خواهد كرد.
به گزارش دانمارک نیوز اريك اشميت در مصاحبه با پايگاه خبري بلومبرگ با اشاره به اين كه قراردادش با ياهو هنوز مورد مخالفت مقامات آنتيتراست قرار نگرفته اعلام كرد اين همكاري كه طي آن گوگل تبليغات بخشي از نتايج موتور جستوجوي ياهو را فراهم خواهد كرد از اوايل ماه اكتبر به اجرا درميآيد.
اين دو شركت هنگامي كه در 12 ماه ژوئن به توافق رسيدند آغاز همكاري خود را به صورت داوطلبانه به مدت سه ماه و نيم به تاخير انداختند.
اين قرارداد يكي از مهمترين اقدامات صورت گرفته از سوي ياهو براي دفع تلاشهاي مايكروسافت به منظور خريداري اين شركت اينترنتي بوده است.
ياهو انتظار دارد با اين قرارداد بين 250 ميليون و 450 ميليون دلار درآمد اضافي در 12 ماه نخست از آغاز همكاري با گوگل به دست آورد.
گوگل در حال حاضر 75 درصد از بازار تبليغات جستوجوي 11 ميليارد دلاري آمريكا را در اختيار دارد و ياهو با فاصله زياد نسبت به آن 9 درصد از اين بازار را در اختيار دارد.
به گزارش دانمارک نیوز اريك اشميت در مصاحبه با پايگاه خبري بلومبرگ با اشاره به اين كه قراردادش با ياهو هنوز مورد مخالفت مقامات آنتيتراست قرار نگرفته اعلام كرد اين همكاري كه طي آن گوگل تبليغات بخشي از نتايج موتور جستوجوي ياهو را فراهم خواهد كرد از اوايل ماه اكتبر به اجرا درميآيد.
اين دو شركت هنگامي كه در 12 ماه ژوئن به توافق رسيدند آغاز همكاري خود را به صورت داوطلبانه به مدت سه ماه و نيم به تاخير انداختند.
اين قرارداد يكي از مهمترين اقدامات صورت گرفته از سوي ياهو براي دفع تلاشهاي مايكروسافت به منظور خريداري اين شركت اينترنتي بوده است.
ياهو انتظار دارد با اين قرارداد بين 250 ميليون و 450 ميليون دلار درآمد اضافي در 12 ماه نخست از آغاز همكاري با گوگل به دست آورد.
گوگل در حال حاضر 75 درصد از بازار تبليغات جستوجوي 11 ميليارد دلاري آمريكا را در اختيار دارد و ياهو با فاصله زياد نسبت به آن 9 درصد از اين بازار را در اختيار دارد.
زماني كه به قاهره رفته بوديم نوعي خرماي درجه يك را با نام خرماي احمدينژاد عرضه كرده بودند.
وزير كشور تبديل كشور را به يك كارگاه بزرگ سازندگي يكي ديگر از ويژگيهاي مثبت دولت نهم برشمرد و گفت: در حال حاضر بيش از صد هزار پروژه در حال انجام در كشور وجود دارد و شما قطعا در استان قزوين شاهد بخشي از اين اقدامات هستيد. وي افزود: هر كارگاهي در مرحله سازندگي آزاردهنده است، گل و لاي دارد و در دوره آن قيمت كارگر گران ميشود و مصالح كم، مهندسان مشاور و كارفرما نيز ممكن است با هم بگو و مگو داشته باشند، اما روز زيبايي هم براي افتتاح پروژهها فرا ميرسد كه ما منتظر آن روز هستيم؛ چرا كه با اتمام اين پروژهها اشتغال ، رفاه و خدمت اجتماعي به مردم داده ميشود. كردان گفت: با وجود فشارهاي گوناگون و يا بيتدبيريهايي كه برخي مواقع از سوي دوستان رخ ميدهد دولت نهم خود را ملزم به پايبندي به قانون اساسي ميداند؛ چرا كه پايبندي به قانون يعني مديريت مطلوب كشور. وي در ادامه به ويژگيهاي استكبارستيزانه دولت نهم اشاره كرد و برخي تجربيات خود در مدت مواجهه مردم ديگر كشورها با ويژگيهاي دولت نهم را مثال زد و گفت: زماني كه به قاهره رفته بوديم نوعي خرماي درجه يك را با نام خرماي احمدينژاد (به خاطر علاقه به رييسجمهور ما) عرضه كرده بودند. وي به تجربه ديگري از سفر خود به هلند اشاره كرد و گفت: در ديداري كه با يكي از مسوولان هلندي داشتم وي خطاب به من گفت حرفهاي رييسجمهور شما حرف كل مردم اروپاست و ما به ايشان عشق ميورزيم و ميدانيم آمريكا ما را نوكر خود هم نميداند، اما قدرت اظهارنظر نداريم كه من در جواب وي به شوخي گفتم اشكالي ندارد، دعواها را ما ميكنيم، نانش را شما ميخوريد. كردان تصريح كرد: جمهوري اسلامي ايران انقلاب را صادر نكرد، اما فكر انقلاب با دولت نهم در همه دنيا پا گرفت.
افزايش ارزش دلار در برابر يورو
نگراني ها درباره احتمال ركود اقتصادي در اروپا افزايش يافته است
در حالي كه نگراني ها درباره اقتصاد اروپا در حال افزايش است، بهاي دلار به بالاترين حد خود در برابر يورو ظرف شش ماه گذشته رسيده است.
روز سه شنبه با اعلام اين كه آلمان بدترين عملكرد اقتصادي خود را ظرف سه سال گذشته داشته است، يورو به 1.4571 در برابر دلار رسيد.
آمار اعلام شده در آلمان كه نشان مي دهد اين اقتصاد اين كشور از ماه آوريل تا ژوئن دچار انقباض شده بود، نگراني بابت از ركود اقتصادي در اروپا را افزايش داده است.
در همين حال پوند نيز به 1.8331 در برابر دلار رسيده كه پايين ترين نرخ برابري از ژوئيه 2006 تا به حال بوده است.
داستين ريد، تحليلگر موسسه مالي "اي ان بي امرو" در شيكاگو مي گويد: "آمار ارائه شده آلمان(درباره اعتماد مصرف كنندگان) نشان مي دهد كه احتمال ركود اقتصادي كامل در اين كشور در حال افزايش است چون آخرين باري كه ارقام به اين سطح رسيدند، آلمان دچار ركود اقتصادي شد."
تيرگي چشم انداز رشد اقتصادي در اروپا و بريتانيا به سود واحد پول آمريكا تمام شده است.
افت يورو و پوند در برابر دلار مي تواند كمك خوبي به سرمايه گذاران اروپايي باشد چون كالاهاي آنها در خارج ارزانتر خواهد بود.
اما اين افت قيمت براي افرادي كه با پوند به تعطيلات در كشورهايي كه واحد پولشان دلار است مي روند، اتفاق خوبي نيست.
در حالي كه نگراني ها درباره اقتصاد اروپا در حال افزايش است، بهاي دلار به بالاترين حد خود در برابر يورو ظرف شش ماه گذشته رسيده است.
روز سه شنبه با اعلام اين كه آلمان بدترين عملكرد اقتصادي خود را ظرف سه سال گذشته داشته است، يورو به 1.4571 در برابر دلار رسيد.
آمار اعلام شده در آلمان كه نشان مي دهد اين اقتصاد اين كشور از ماه آوريل تا ژوئن دچار انقباض شده بود، نگراني بابت از ركود اقتصادي در اروپا را افزايش داده است.
در همين حال پوند نيز به 1.8331 در برابر دلار رسيده كه پايين ترين نرخ برابري از ژوئيه 2006 تا به حال بوده است.
داستين ريد، تحليلگر موسسه مالي "اي ان بي امرو" در شيكاگو مي گويد: "آمار ارائه شده آلمان(درباره اعتماد مصرف كنندگان) نشان مي دهد كه احتمال ركود اقتصادي كامل در اين كشور در حال افزايش است چون آخرين باري كه ارقام به اين سطح رسيدند، آلمان دچار ركود اقتصادي شد."
تيرگي چشم انداز رشد اقتصادي در اروپا و بريتانيا به سود واحد پول آمريكا تمام شده است.
افت يورو و پوند در برابر دلار مي تواند كمك خوبي به سرمايه گذاران اروپايي باشد چون كالاهاي آنها در خارج ارزانتر خواهد بود.
اما اين افت قيمت براي افرادي كه با پوند به تعطيلات در كشورهايي كه واحد پولشان دلار است مي روند، اتفاق خوبي نيست.
۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه
حرکات شهوت انگیز" را در ویدیو کلیپ
جنبش مقاومت اینترنتی "حماسنا" از حزب الله لبنان خواست تا با تاثیرگزاری بر هیفا وهبی خواننده مشهور لبنانی ،که معمولا هنگام اجرای ترانه هایش لباسهای نیمه لخت برتن میکند ،او را تشویق کند تا با وقار وحشمت ظاهر شود ،این درخواست "حماسنا" به دنبال اظهارات اخیر هیفا وهبی مطرح می شود که گفته است :"من تحت فرمان حزب الله ورهبرش سيد حسن نصرالله هستم وآماده اجرای دستورات او می باشم" .به گزارش العربیه ، حماسنا با پخش بیانیه جنجال برانگیزی روی وبگاه خود گفت :" ما حزب الله را تشویق می کنیم از فرصت استفاده کرده و اظهارات هیفا وهبی را غنیمت شمرده او را تشویق به برخوداری از وقار وحشمت وپایبندی به ارزشهای اسلامی کند ."شایان ذکر است که "حماسنا" از چهار سال پیش این خواننده زن لبنانی را وارد لیست سیاه خود کرده واو را متهم می کند که"برهنگی و حرکات شهوت انگیز" را در ویدیو کلیپ های خود تبلیغ می کند .قبلا روزنامه قطری "الرایه" وبرخی وبگاههای اینترنتی به نقل از هیفا وهبی نوشته بودند که او مایل است "به صفوف جنبش مقاومت حزب الله تحت فرماندهی سید حسن نصر الله بپیوندد ".
قيمت گوشت موش در كامبوج 4 برابر شد
در پي تورم شديد در كامبوج و عدم توانايي مردم در خريدن گوشت، قيمت گوشت موش در اين كشور 4 برابر شده است. به گزارش دانمارک نیوز به نقل از رويترز از فنومپن، مقامات كامبوجي چهارشنبه اعلام كردند در حالي كه بر اساس آخرين آمار بانك مركزي ميزان تورم در اين كشور به 37 درصد رسيده است تقاضاي زياد باعث شده قيمت هر كيلوگرم گوشت موش از حدود 1200 ريل( واحد پول كامبوج) در سال گذشته به 5 هزار ريل در حال حاضر برسد. در حالي كه قيمت گوشت گاو به حدود 20 هزار ريل رسيده است خوردن گوشت موش با ادويه و سير محبوبيت زيادي را در اين كشور پيدا كرده است. مقامات نيز اعلام كردهاند با فرار كردن موشها از مناطق سيل گرفته و رفتن به ارتفاعات بالاتر گرفتن موشها براي مردم هم راحتتر شده است. لاي مارونگ از مقامات كشاورزي كامبوج گفت:"براي بسياري از كودكان كامبوجي گرفتن موش و فروش آن به كاري پردرآمد تبديل شده است. اين موشها علاوه بر اينكه به مصرف غذايي خانواده اين كودكان هم ميرسد به ويتناميهاي هم مرز با كامبوج نيز فروخته ميشود." وي تخمين زد كه كامبوج روزانه بيش از يك تن موش زنده را به ويتنام ميدهد.
هشدار نسبت به 'فاجعه بمباران ایران'
بی بی سی :نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه برای دومین بار هشدار داده است که اگر تحریم ایران برای مهار برنامه اتمی آن کشور بی نتیجه بماند نتیجه "فاجعه بار" آن "بمب ایرانی یا بمباران ایران" خواهد بود.آقای سارکوزی در کنفرانسی با شرکت سفرای فرانسه در پاریس گفت در صورتی که ایران موضع خود در مورد برنامه اتمی را تغییر ندهد، تحریم ها علیه ایران باید در همه عرصه ها تشدید شود. وی گفت: "همه از آلترناتیو فاجعه باری که جهان با آن روبرو خواهد شد خبر دارند؛ چیزی که سال گذشته در چند کلمه خلاصه کردم: بمب ایرانی یا بمباران ایران. هیچ کس نمی خواهد کار با این فاجعه پایان پیدا کند." او همچنین به پیشقدم شدن اروپا برای حل مناقشه مربوط به برنامه اتمی ایران اشاره کرد و افزود استراتژی اروپا براساس این "اعتقاد تنظیم شده که جامعه بین المللی نمی تواند به ایران اجازه مجهز شدن به سلاح اتمی را بدهد". نیکولا سارکوزی گفت: "اروپایی ها به همراه آمریکا، روسیه و چین باید قاطعانه مسیر حرکت خود را حفظ کنند، و در صورت ناکامی ایران در دادن پاسخ (مثبت)، باید تحریم ها در کلیه عرصه ها تشدید شود." آقای سارکوزی درخواست خود از رهبران ایران را چنین مطرح کرد: "من می خواهم که دیالوگ با ایران ادامه یابد و رهبران ایران جدی بودن وضعیت برای کشورشان را تشخیص دهند. من آنها را ترغیب می کنم داوری نسل های آینده درباره گزینه های امروز را در نظر بگیرند، زیرا تصمیم گیری در این زمینه بر عهده ایران است."
بر اساس گزارش ScienceDaily، محققان اعلام كردند
درمان سرطان به كمك گل ياس
محققان پس از ده سال بررسي بر روي اين گياه موفق به توليد دارويي از مشتقات آن شده اند كه مي تواند در درمان سرطان تاثير مشهود و چشمگيري داشته باشد.
محققان موفق به توليد داروي ضد سرطاني شده اند كه عناصر سازنده آن از گل ياس حاصل شده است. مشتقات اين گياه از گذشته به صورت گسترده اي در صنايع كشاورزي و آرايشي مورد استفاده قرار گرفته كه اين امر نشانگر غيرسمي بودن آن است.محققان پس از ده سال بررسي بر روي اين گياه موفق به توليد دارويي از مشتقات آن شده اند كه مي تواند در درمان سرطان تاثير مشهود و چشمگيري داشته باشد.آزمايشات نشان مي دهند كه تاثيرات اين دارو بر روي سرطان خون و تومورهاي بدخيم بيشتر از ساير انواع سرطان بوده و تا به حال اثر سويي از اين دارو در مصرف كنندگان ديده نشده است.بر اساس گزارش ScienceDaily، محققان اعلام كردند داروي جديد كه از مشتقات شيميايي گياه ياس به دست آمده است از نظر ايمني و سازگاري با بدن خود را به اثبات رسانده و در مراحل اوليه استفاده، اين دارو فعاليتهاي گزينشي ضد سرطاني از خود نشان داده است. اين امر مي تواند آغازگر گسترش در توليد داروهاي گياهي ضد سرطان و دليلي براي ادامه تحقيقات بر روي اين داروي جديد باشد.
محققان پس از ده سال بررسي بر روي اين گياه موفق به توليد دارويي از مشتقات آن شده اند كه مي تواند در درمان سرطان تاثير مشهود و چشمگيري داشته باشد.
محققان موفق به توليد داروي ضد سرطاني شده اند كه عناصر سازنده آن از گل ياس حاصل شده است. مشتقات اين گياه از گذشته به صورت گسترده اي در صنايع كشاورزي و آرايشي مورد استفاده قرار گرفته كه اين امر نشانگر غيرسمي بودن آن است.محققان پس از ده سال بررسي بر روي اين گياه موفق به توليد دارويي از مشتقات آن شده اند كه مي تواند در درمان سرطان تاثير مشهود و چشمگيري داشته باشد.آزمايشات نشان مي دهند كه تاثيرات اين دارو بر روي سرطان خون و تومورهاي بدخيم بيشتر از ساير انواع سرطان بوده و تا به حال اثر سويي از اين دارو در مصرف كنندگان ديده نشده است.بر اساس گزارش ScienceDaily، محققان اعلام كردند داروي جديد كه از مشتقات شيميايي گياه ياس به دست آمده است از نظر ايمني و سازگاري با بدن خود را به اثبات رسانده و در مراحل اوليه استفاده، اين دارو فعاليتهاي گزينشي ضد سرطاني از خود نشان داده است. اين امر مي تواند آغازگر گسترش در توليد داروهاي گياهي ضد سرطان و دليلي براي ادامه تحقيقات بر روي اين داروي جديد باشد.
فقط عشق است اینترنت نفتی خودمون
ارائه سرويس اينترنت خانگي
با سرعت بارگذاري 24 مگابيت در ثانيه در آمريكا
يك سرويس دهده اينترنت در آمريكا به نام internode بارگذاري اطلاعات از اينترنت با سرعت 24 مگابيت در ثانيه را براي كاربران خانگي امكان پذير كرده است. سرعت آپلود اطلاعات از طريق سرويس مذكور نيز يك مگابيت بر ثانيه است.
به گزارش دانمارک نیوز internode.on.net، اين سرويس با انواع ترافيك ماهيانه 10، 25، 40، 55، 80 100 گيگابايت براي كاربران ارائه مي شود و با استفاده از آن بارگذاري محتواي يك دي وي دي در چند دقيقه ممكن است. قيمت اين سرويس ها بر مبناي ترافيك ماهيانه ذكر شده به ترتيب حدود 60، 70، 85، 100، 130 و 160 دلار در ماه است. ISP مذكور اين سرويس را با 5 حساب كاربري رايگان email، نرم افزار رايگان ضد هرزنامه و ضد ويروس و 50 مگابايت فضاي رايگان در وب به مشتريان ارائه مي كند.
با سرعت بارگذاري 24 مگابيت در ثانيه در آمريكا
يك سرويس دهده اينترنت در آمريكا به نام internode بارگذاري اطلاعات از اينترنت با سرعت 24 مگابيت در ثانيه را براي كاربران خانگي امكان پذير كرده است. سرعت آپلود اطلاعات از طريق سرويس مذكور نيز يك مگابيت بر ثانيه است.
به گزارش دانمارک نیوز internode.on.net، اين سرويس با انواع ترافيك ماهيانه 10، 25، 40، 55، 80 100 گيگابايت براي كاربران ارائه مي شود و با استفاده از آن بارگذاري محتواي يك دي وي دي در چند دقيقه ممكن است. قيمت اين سرويس ها بر مبناي ترافيك ماهيانه ذكر شده به ترتيب حدود 60، 70، 85، 100، 130 و 160 دلار در ماه است. ISP مذكور اين سرويس را با 5 حساب كاربري رايگان email، نرم افزار رايگان ضد هرزنامه و ضد ويروس و 50 مگابايت فضاي رايگان در وب به مشتريان ارائه مي كند.
اب و برق و بنزين كه سهميه بندي شد !! از فردا نوار بهداشتي هم سهميه بندي ميشه!!
به علت كمبود پودر ماشين لطفا بيشتر از 3 عدد خريداري نكنيد
مادرم بنده خدا، تقريباً از پا درد و كمر درد و خلاصه همه جا درد كه البته بين همه مادران ايراني شايعه، اذيت مي شه و اين وضعيت، به ايشون اجازه خروج از خونه رو نمي ده و نتيجتاً وقتي بعد از مدتي تصميم به خروج از خونه مي گيرن، جائي نمي تونن برن الا براي خريد مايحتاج منزل كه هر چند وقت يكبار توسط ايشون انجام مي شه.
دوشنبه گذشته طبق روال، ايشون رو برداشتيم و با هم رفتيم فروشگاه كوثر تو خيابون ساحلي(قميها اونجا رو خوب مي شناسن) كه هم همه چيزهائي رو كه لازم بود تهيه كنيم و هم كمي ارزونتر برامون در بياد چراكه اين فروشگاه، قيمتهاش كمي متعادل تر از بقيه جاهاست. وقتي با اين كلام مادر مواجه شدم كه: ((ببين پودر رختشوئي هم هست بردار ))، رفتم تا پودر پيدا كنم و از قضا ديدم قفسه اين رقم جنس، براي خودش صندوقيه و جمعيت نسبتاً زيادي روبروش صف وايسادن و وقتي نزديك تر شدم ديدم يك كاغذ زدن بالاي كمد و خلاصه اينكه 3 تا بيشتر برنداريد و نيست و كميابه و از اينجور چيزها. داستان رو براي مادر نقل كردم و ايشون هم با لبخندهائي كه مانندش رو در پدر هم سراغ دارم گفتن: محسن جان، من يادم نمياد در جنگ هم ما پودر رختشوئي رو سهميه اي خريده باشيم. اگر هم بوده مقطعي بود ولي الآن ما بايد اينجوري و با اين قيمت اون رو بخريم، عيبي نداره حالا سه تا رو بردار چونكه احتمالاً از چند روز ديگه پودر رو بايد با پياله بيايم بگيريم.
داشتم خبري رو با اين عنوان مي خوندم كه آقاي رئيس جمهور فرموده بودن:ظرف 3سال گذشته اندازه 16سال رشد داشتهايم.
مادرم بنده خدا، تقريباً از پا درد و كمر درد و خلاصه همه جا درد كه البته بين همه مادران ايراني شايعه، اذيت مي شه و اين وضعيت، به ايشون اجازه خروج از خونه رو نمي ده و نتيجتاً وقتي بعد از مدتي تصميم به خروج از خونه مي گيرن، جائي نمي تونن برن الا براي خريد مايحتاج منزل كه هر چند وقت يكبار توسط ايشون انجام مي شه.
دوشنبه گذشته طبق روال، ايشون رو برداشتيم و با هم رفتيم فروشگاه كوثر تو خيابون ساحلي(قميها اونجا رو خوب مي شناسن) كه هم همه چيزهائي رو كه لازم بود تهيه كنيم و هم كمي ارزونتر برامون در بياد چراكه اين فروشگاه، قيمتهاش كمي متعادل تر از بقيه جاهاست. وقتي با اين كلام مادر مواجه شدم كه: ((ببين پودر رختشوئي هم هست بردار ))، رفتم تا پودر پيدا كنم و از قضا ديدم قفسه اين رقم جنس، براي خودش صندوقيه و جمعيت نسبتاً زيادي روبروش صف وايسادن و وقتي نزديك تر شدم ديدم يك كاغذ زدن بالاي كمد و خلاصه اينكه 3 تا بيشتر برنداريد و نيست و كميابه و از اينجور چيزها. داستان رو براي مادر نقل كردم و ايشون هم با لبخندهائي كه مانندش رو در پدر هم سراغ دارم گفتن: محسن جان، من يادم نمياد در جنگ هم ما پودر رختشوئي رو سهميه اي خريده باشيم. اگر هم بوده مقطعي بود ولي الآن ما بايد اينجوري و با اين قيمت اون رو بخريم، عيبي نداره حالا سه تا رو بردار چونكه احتمالاً از چند روز ديگه پودر رو بايد با پياله بيايم بگيريم.
داشتم خبري رو با اين عنوان مي خوندم كه آقاي رئيس جمهور فرموده بودن:ظرف 3سال گذشته اندازه 16سال رشد داشتهايم.
۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه
به 33 سال حبس محکوم شده
During a brief court appearance on March 5, Mohammed Taher-azar yelled out that he hates all Americans, all Jews and called his court-appointed attorney a moron.
يک دانشجوي سابق دانشگاه کاروليناي شمالي به دليل راندن اتومبيل به سوي جمعي از دانشجويان در محوطه دانشگاه که وي آن را تلاشي براي گرفتن انتقام مرگ مسلمانان در ساير کشورها توصيف کرده، به 33 سال حبس محکوم شده است. يه گزارش دانمارک نیوز به نقل از بيبيسي، "محمد طاهري آذر" که متولد ايران اما شهروند آمريکاست اوايل ماه جاري در برابر 9 مورد اتهام تلاش براي قتل در حمله ماه مارس 2006 به گناه خود اعتراف کرده بود. در آن حمله يک نفر از ناحيه سر زخمي شده و چندين تن ديگر به دليل پرش از مسير راندن اتومبيل جراحتهاي سطحي برداشته بودند. در همين راستا "کارن هارمن" از قربانيان حادثه، روز گذشته گفت: وقتي جيپي را ديدم که به طرف جمع ما مي آمد، ابتدا تصور کردم به طرف ديگري خواهد رفت اما در نهايت با ما برخورد کرد. وي در اين باره در دادگاه گفت: اما بياغراق مي گويم راننده پاي خود را گذاشت روي گاز. يک لحظه بعد من نقش زمين بودم و از درد زانويم را بغل کردم. "مايکل آلسپ" استاد تاريخ که در آن حادثه دچار شکستگي استخوان شده نيز گفت او در لحظه حادثه نگران جانش بود. "محمد طاهري آذر" در دادگاه حضور يافت اما در پاسخ به اين سوال که آيا ميخواهد به نمايندگي از خود سخن بگويد يا نه، جواب رد داد اما "ليدا طاهري آذر" خواهر متهم شهادت داد که عمل برادرش با شخصيت جوان ساکتي که با او بزرگ شده بود مطابق نيست. وي گفت که احساس مي کند برادرش تحت تاثير نفوذ ديگران دست به يک عمل نابخردانه زده است. تمامي اتهامات اوليه به منظور اعمال مجازات، در دو دسته اتهامات تلاش براي قتل جمعبندي شد. متهم براي هر يک از آنها 13 تا 16 سال و نيم زندان گرفت. هنگامي که در ابتداي محاکمه از "طاهري آذر" پرسيده شد چيزي براي گفتن دارد، ضمن تشکر از قاضي گفت: فرصتي به وجود آورده تا مشيت الهي گسترش پيدا کند. بنابر گزارشها، اين دانشجوي آمريکايي ايرانيتبار به بازجويان گفته بود که قصد داشته "مرگ يا قتل مسلمانان در سراسر جهان را تلافي کند." او که اکنون 25 سال دارد، متولد ايران است اما از کودکي در آمريکا بود و تابعيت اين کشور را پذيرفته است. وي در نزديکي شهر شارلوت در کاروليناي شمالي بزرگ شده و در سال 2005 در رشته روانشناسي و فلسفه از دانشگاه ايالتي
کاروليناي شمالي در چپل هيل فارغ التحصيل شده
است
"بهنام زارع" اعدام شد
"بهنام زارع" اعدام شد او را 3 سال نگهداشتند تا به سن اعدام برسد!
"بهنام زارع" جوانی که در 15 سالگی مرتکب قتل شده بود، پس از 3 سال زندان و رسیدن به سن 18 سالگی که گاهی بعنوان سن اعدام در جمهوری اسلامی مراعات می شود، روز گذشته به دار آویخته شد!
وی در 15 سالگی، دوست خود را در یک نزاع کشته بود و هنوز بدرستی معلوم نیست ریشه های پافشاری مقامات قضائی و انتظامی برای اعدام وی چه بود. مقتول نسبتی با مقامات داشت؟ قاتل خط و ربط سیاسی داشت و یا فرزند پدر و یا مادری بود که خط و ربط سیاسی داشتند؟ از یکی از قومیت های ایرانی و مغضوب حکومت بود؟
در شرایطی که متهمین و محکومین بسیاری در زندان اند که قتل کرده و یا متهم به قتل اند، با قبول همه فشارهائی که از مجامع بینالمللی و داخلی بدلیل نوجوان بودن قاتل هنگام وقوع قتل وجود داشت حكم اعدام اجرا شد و به همین جهت سئوالات بالا به اذهان خطور می کند.
هفته گذشته، جوان دیگری بنام رضا حجازی با شرایطی مشابه بهنام زارع در اصفهان اعدام شد.
وی در 15 سالگی، دوست خود را در یک نزاع کشته بود و هنوز بدرستی معلوم نیست ریشه های پافشاری مقامات قضائی و انتظامی برای اعدام وی چه بود. مقتول نسبتی با مقامات داشت؟ قاتل خط و ربط سیاسی داشت و یا فرزند پدر و یا مادری بود که خط و ربط سیاسی داشتند؟ از یکی از قومیت های ایرانی و مغضوب حکومت بود؟
در شرایطی که متهمین و محکومین بسیاری در زندان اند که قتل کرده و یا متهم به قتل اند، با قبول همه فشارهائی که از مجامع بینالمللی و داخلی بدلیل نوجوان بودن قاتل هنگام وقوع قتل وجود داشت حكم اعدام اجرا شد و به همین جهت سئوالات بالا به اذهان خطور می کند.
هفته گذشته، جوان دیگری بنام رضا حجازی با شرایطی مشابه بهنام زارع در اصفهان اعدام شد.
ایکاش، آقایان و فرماندهان هم می دیدند
!ایکاش، آقایان و فرماندهان هم می دیدند
آنچه می بینید، نمونه نیست، حداقل در حاشیه شهرهای بزرگ ایران "عمومی" است! و این حاشیه نشینان که روستائیان آواره ایران اند، از 5 تا 8 میلیون تخمین زده می شوند. به سود رهبر و بلند پایگان حکومتی و فرماندهان نظامی بود که روزی دو ساعت آنها را پای کامپیوتر نشانده و با اینترنت پرسرعت، حداقل حالا که نمی روند تا با چشم خود ببینند، از روی شبکه "یوتوب" فیلم هائی که از ایران روی این شبکه است را می دیدند. شاید پس از مدتی به ادعای ابرقدرتی خویش که از وزارت دفاع و صنایع نظامی و پادگان های سپاه و مراکز فعالیت اتمی فراتر نمی رود، بیشتر میاندیشیدند.
آنچه می بینید، نمونه نیست، حداقل در حاشیه شهرهای بزرگ ایران "عمومی" است! و این حاشیه نشینان که روستائیان آواره ایران اند، از 5 تا 8 میلیون تخمین زده می شوند. به سود رهبر و بلند پایگان حکومتی و فرماندهان نظامی بود که روزی دو ساعت آنها را پای کامپیوتر نشانده و با اینترنت پرسرعت، حداقل حالا که نمی روند تا با چشم خود ببینند، از روی شبکه "یوتوب" فیلم هائی که از ایران روی این شبکه است را می دیدند. شاید پس از مدتی به ادعای ابرقدرتی خویش که از وزارت دفاع و صنایع نظامی و پادگان های سپاه و مراکز فعالیت اتمی فراتر نمی رود، بیشتر میاندیشیدند.
۱۳۸۷ شهریور ۵, سهشنبه
افسردگی موجب آلزايمر می شود
به نوشته پايگاه اينترنتي ساينس ديلي، گروهي از محققان دانشکده پزشکي روتردام هلند در جريان تحقيقات خود بطور ميانگين شش سال روي چهار صد و هشتاد و شش نفر بين سنين شصت تا نود سال تحقيق کردند که يکصد و سي و چهار نفر از اين افراد در دوران زندگي خود حداقل يک دوره افسردگي را تجربه کرده بودند.
به گفته محققان، طي اين دوره بيماري الزايمر در سي و سه نفر از اين افراد تشخيص داده شد و محققان با بررسي زندگي انها دريافتند افرادي که پيشتر دچار افسردگي بودند دو و نيم برابر بيش از سايرين در معرض ابتلا به بيماري الزايمر قرار داشتند.
پژوهشگران همچنين دريافتند خطر ابتلا به الزايمر در افرادي که پيش از سن شصت سالگي دچار افسردگي بودند چهار برابر بيش از ديگران است.
پروفسور ام بي برتلر از دانشکده پزشکي روتردام هلند در اين خصوص مي گويد هنوز رابطه بين افسردگي و خطر ابتلا به الزايمر دقيقا مشخص نشده است اما تحقيقات اوليه نشان مي دهد افسردگي به سلولهاي دو ناحيه در مغز اسيب مي رساند که اين امر در نهايت مي تواند منجر به بروز بيماري الزايمر در فرد شود اما بايد تحقيقات بيشتري براي روشن شدن رابطه اين دو انجام شود.
به گفته محققان، طي اين دوره بيماري الزايمر در سي و سه نفر از اين افراد تشخيص داده شد و محققان با بررسي زندگي انها دريافتند افرادي که پيشتر دچار افسردگي بودند دو و نيم برابر بيش از سايرين در معرض ابتلا به بيماري الزايمر قرار داشتند.
پژوهشگران همچنين دريافتند خطر ابتلا به الزايمر در افرادي که پيش از سن شصت سالگي دچار افسردگي بودند چهار برابر بيش از ديگران است.
پروفسور ام بي برتلر از دانشکده پزشکي روتردام هلند در اين خصوص مي گويد هنوز رابطه بين افسردگي و خطر ابتلا به الزايمر دقيقا مشخص نشده است اما تحقيقات اوليه نشان مي دهد افسردگي به سلولهاي دو ناحيه در مغز اسيب مي رساند که اين امر در نهايت مي تواند منجر به بروز بيماري الزايمر در فرد شود اما بايد تحقيقات بيشتري براي روشن شدن رابطه اين دو انجام شود.
لایجه چند همسری و تدابیری از این دست، به هیچ کجا نخواهیم رسید.
نیم میلیون دختر 25 ساله هنوز درایران شوهر نکرده اند.نیم میلیون زن مطلقه بالای 30 سال در ایران داریم که مجموع آنها چند برابر مردان ازدواج نکرده است
سازمان ملی جوانان، نتایج یک تحقیق و نظرسنجی را منتشر کرده است. بموجب این تحقیق و نظرسنجی، شمار دختران مجرد 25 سال به بالا در ایران دو برابر پسران مجرد در همین سن و سال است.
ایران 500 هزار دختر بالای 31 سال دارد که هنوز ازدواج نکردهاند و 500 هزار زن که یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته اند. این آمار را مشاور استاندار اصفهان نیز تائید کرده و افزوده است که هر سال بر جمعیت زنان مطلقه درایران افزوده می شود.
ازدواج موقت بعنوان راه حلی برای پدیده ذکر شده عنوان شده اما نظرسنجی ها نشان میدهد که ازدواج موقت یا صیغه خانوادههای دیگر را با خطر روبرو می کند، ضمن آنکه فرهنگ و سنت های ایرانی صیغه را نمی تواند قبول کند.
پیشنهاد و راه حل دیگری که بصورت نظرسنجی مطرح و نتیجه آن جمعبندی شده آنست که دختران مجرد بالای 25 سال تشویق به ازدواج با مردانی شوند که همسران خود را از دست داده یا از آنها جدا شده اند. اما این گروه از دختران ایرانی که آمار آنها از نیم میلیون سر ریز شده نیز تمایلی به این نوع ازدواج ندارند. از جمله دلائلی که این دختران درباره رد ازدواج با مردان از همسر جدا شده ارائه داده اند اینست که چنین مردانی نسبت به مردان و جوانان ازدواج نکرده از روحی و روانی دچار مشکلات اند و زندگی با آنها امنیت ندارد.
(بدین ترتیب، تشویق به رشد جمعیت، ناتوانی در کنترل توازن جمعیت، مشکلات ناشی از بیکاری، اعتیاد و بی مسکنی که ازدواج را با سدی بزرگ روبرو ساخته، عوارضی به بار آورده که در آمار بالا از زوایای مختلف باید بررسی شود. این مشکل، مانند بسیاری مشکلات دیگر با اعدام و زندان حل نمی شود. راه حل وام 20 هزار تومانی ازدواج هم نیست، چاره کار سانسور و جلوگیری از انتشار بررسی نتیجه این وضع نیز نیست. ساختار اقتصادی حاکم، همزمان با پذیرش دگرگونی در ساختار فرهنگی و مذهبی و اجتماعی مردم می باید دگرگون شود. با موعظه و خطبه نماز جمعه و لایجه چند همسری و تدابیری از این دست، به هیچ کجا نخواهیم رسید. همچنان که در این سالها نرسیدیم. مجلسی ملی و منتخب مردم، مطبوعاتی آزاد برای بحث درباره تمام این مسائل لازم است. )
ایران 500 هزار دختر بالای 31 سال دارد که هنوز ازدواج نکردهاند و 500 هزار زن که یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته اند. این آمار را مشاور استاندار اصفهان نیز تائید کرده و افزوده است که هر سال بر جمعیت زنان مطلقه درایران افزوده می شود.
ازدواج موقت بعنوان راه حلی برای پدیده ذکر شده عنوان شده اما نظرسنجی ها نشان میدهد که ازدواج موقت یا صیغه خانوادههای دیگر را با خطر روبرو می کند، ضمن آنکه فرهنگ و سنت های ایرانی صیغه را نمی تواند قبول کند.
پیشنهاد و راه حل دیگری که بصورت نظرسنجی مطرح و نتیجه آن جمعبندی شده آنست که دختران مجرد بالای 25 سال تشویق به ازدواج با مردانی شوند که همسران خود را از دست داده یا از آنها جدا شده اند. اما این گروه از دختران ایرانی که آمار آنها از نیم میلیون سر ریز شده نیز تمایلی به این نوع ازدواج ندارند. از جمله دلائلی که این دختران درباره رد ازدواج با مردان از همسر جدا شده ارائه داده اند اینست که چنین مردانی نسبت به مردان و جوانان ازدواج نکرده از روحی و روانی دچار مشکلات اند و زندگی با آنها امنیت ندارد.
(بدین ترتیب، تشویق به رشد جمعیت، ناتوانی در کنترل توازن جمعیت، مشکلات ناشی از بیکاری، اعتیاد و بی مسکنی که ازدواج را با سدی بزرگ روبرو ساخته، عوارضی به بار آورده که در آمار بالا از زوایای مختلف باید بررسی شود. این مشکل، مانند بسیاری مشکلات دیگر با اعدام و زندان حل نمی شود. راه حل وام 20 هزار تومانی ازدواج هم نیست، چاره کار سانسور و جلوگیری از انتشار بررسی نتیجه این وضع نیز نیست. ساختار اقتصادی حاکم، همزمان با پذیرش دگرگونی در ساختار فرهنگی و مذهبی و اجتماعی مردم می باید دگرگون شود. با موعظه و خطبه نماز جمعه و لایجه چند همسری و تدابیری از این دست، به هیچ کجا نخواهیم رسید. همچنان که در این سالها نرسیدیم. مجلسی ملی و منتخب مردم، مطبوعاتی آزاد برای بحث درباره تمام این مسائل لازم است. )
این امام جمعه ها هم در دوران رهبری علی خامنه ای رویش کرده اند
رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای
این امام جمعه ها هم در دوران رهبری علی خامنه ای رویش کرده اند و جانشین ریزش کرده
هائی مانند آیت الله طاهری و آیت الله توسلی و آیت الله اردبیلی و تمام روحانیونی شده اند که در مجمع روحانیون مبارز و جامعه مدرسین و محققین حوزه علمیه قم جمع شده اند. در همین دوران امثال حجت الاسلام کدیور مغضوباند و امثال حجت الاسلام اشکوری خلع لباس شده اند تا امثال امام جمعه مهریز سخنگوی انقلاب شوند. همان انقلابی که رهبر می گوید احمدی نژاد شعارهای آن را احیاء کرده است! و لابد امام جمعه مشهد"علم الهدا" و امام جمعه شیراز "حائری شیرازی" و هم اندیشان آنها آن را تئوریزه کرده اند. نه این بساطی که راه افتاده انقلاب است و نه آنها که رهبر فکر کرده رویش انقلابی کردهاند، انقلابی اند. انقلاب 57 شعارها و آرمان های دیگری داشت که همچنان نیز مطرح است و بازگشت به آن آرمان ها و شعارهایش به شهادت روزنامه های سال 57 و دیوارهای شهرها، بکلی چیز دیگری خلاف آن اوهامی بود که بنام انقلاب می خواهند جا بزنند. اگر خیزش دیگری هم در کشور رخ بدهد، برای نجات آن شعارها و آرمان هاست، همچنان که در دوم خرداد همه به یاد دارند، نه آنچه احمدی نژاد و امام جمعه های منصوب رهبر و خود رهبر می گویند.
بیشترین کشته شدگان آن نیز ایرانی بوده اند.
سقوط هواپیما و مصادره کشتی دو رویداد، در یک پیوند؟
دو رویداد تقریبا پیاپی و همزمان، که یکی در دریا و دیگری در آسمان روی داد، گمانه زنی هائی را موجب شده است. رویداد اول ناپدید شدن یک کشتی ایرانی در آب های بین المللی و نزدیک کشور اتیوپی بود و رویداد دوم سقوط یک هواپیمای مسافربری ایرانی که گفته می شود در نزدیکی یک پایگاه نظامی امریکائی در جمهوری قرقیزستان سرنگون شد.
در رویداد نخست، مقامات جمهوری اسلامی تاکنون حاضر نشدهاند بگویند بار این کشتی چه بوده و از کدام مقصد اولیه و یا نیمه راه به طرف ایران می آمده است. تنها نکته ای که دراین ارتباط می گویند آنست که این کشتی را دزدان دریائی ربوده اند. دزدان دریائی در قرن 21 که حرکت موش روی زمین و ماهی در اقیانوس زیر نظر ماهواره هاست، تنها می تواند یک قصه کودکانه برای خردسالان باشد. قصه ای مربوط به قرن 18 و شاید 19.
ماجرای ناپدید شدن کشتی ایرانی با محموله مجهول که قطعا تا حالا خود کشتی و محموله آن را در پایگاه های دریائی امریکا زیر و رو کرده اند، با سقوط هواپیما همراه شد.
ابتدا خبر مضحک خبرگزاری احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، یعنی خبرگزاری فارس را بخوانید که شاید برای ثبت در تاریخ خبرنویسی مفید باشد. این باصطلاح خبرگزاری، خبر این سقوط را برای دسته کور و کرها و شاید لال ها اینگونه گزارش کرد:
« سخنگوی سازمان هواپیمایی گفت: هواپیمایی که امروز لحظاتی پس از برخواستن از باند فرودگاه بیشکک سقوط کرد متعلق به شرکت ایرتک قرقیزستان بوده است
رضا جعفرزاده در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی فارس اظهار داشت: هواپیمای بوئینگ 737 شرکت هواپیمایی ایرتک قرقیزستان حامل 86 مسافر بود که لحظاتی پس از برخواستن از باند فرودگاه دچار سانحه شد و سقوط کرد.
جعفرزاده گفت: براساس قوانین هوانوردی و انکسهای مربوط به سوانح هوایی پیگیری علل سقوط هواپیما جزو وظایف سازمان هواپیمایی ایران نیست.
وی در خصوص تعداد ایرانیهای مسافر این هواپیما اظهارداشت: هنوز تعداد مسافران ایرانی این هواپیما مشخص نیست. »
این عین و تمام خبری بود که خبرگزاری فارس مخابره کرد و بجای آنکه خبر دقیق سقوط و جزئیات آن را منتشر کند، از همان ابتدا و به شیوه "بازجوئی" روی کاغذ، به نقل از سخنگوی سازمان هواپیمائی خواست ایرانی بودن هواپیما را "رد" کند و مسئولیت تحقیق را هم بیاندازد به گردن قرقیزستان. درباره مسافران ایرانی و قربانیان ایرانی این ماجرا نیز اظهار بی اطلاعی کرد. یعنی درست همان نکات خبری که در هر حادثه و خبری مردم منتظرند آن را بخوانند نه تکذیب سخنگو را.
بهرحال، شرح این خبر نیز اندک زمانی پس از شاهکار خبر رسانی که در بالا از قول خبرگزاری فارس خواندید روی شبکه خبری خبرگزاری های جهان قرار گرفت. از جمله اینکه هواپیما از نوع 737 بوده و در اجاره شرکت هواپیمائی آسمان در جمهوری اسلامی و عمده مسافران آن نیز ایرانی بوده اند، همچنان که بیشترین کشته شدگان آن نیز ایرانی بوده اند. رقمی بالای 50 کشته ازمیان یکصد و چند مسافر هواپیما.
هواپیما از باند فرودگاه "بیشک" در قرقیزستان به مقصد تهران بلند می شود، اما در فاصله کمی از یک پایگاه نظامی امریکا سقوط می کند. گفته می شود، هواپیما کمی راهش را کج کرده و در مسیر این پایگاه قرار می گیرد و در چند کیلومتری پایگاه سقوط می کند!
در هیچ سانحه هوائی و سقوط هواپیمائی تاکنون مسافری زنده نمانده و اگر مانده بعنوان یک واقعه نادر در تاریخ این نوع حوادث ثبت شده است. بنابراین و از آنجا که شمار قابل توجهی از مسافران این هواپیما و از جمله چند ده مسافر ایرانی هواپیما در این ماجرا زنده مانده اند، فرضیه سقوط هواپیما باطل است و این احتمال که به هواپیما دستور فرود داده شد و یا آن را خواسته اند فرود بیآورند و در این کشاکش، نزدیک به زمین هواپیما دچار حادثه شده بیشتر است. منطقه حادثه نیز گفته می شود با فرودگاه "بیشک" حدود 10 کیلومتر فاصله داشته است، بنابراین هواپیما را در نقطه دیگری می خواسته اند پائین بکشند. هر هواپیمائی در چنین فاصله ای از فرودگاه، قطعا در ارتفاعی قرار دارد که در سقوط آن هیچ مسافری جان سالم بدر نمی برد.
همین نشانه ها کافی نیست تا ماجرای سقوط هواپیمای 737 شرکت آسمان را با ناپدید شدن کشتی ایرانی در آب های بین المللی در پیوند ببینیم؟
در رویداد نخست، مقامات جمهوری اسلامی تاکنون حاضر نشدهاند بگویند بار این کشتی چه بوده و از کدام مقصد اولیه و یا نیمه راه به طرف ایران می آمده است. تنها نکته ای که دراین ارتباط می گویند آنست که این کشتی را دزدان دریائی ربوده اند. دزدان دریائی در قرن 21 که حرکت موش روی زمین و ماهی در اقیانوس زیر نظر ماهواره هاست، تنها می تواند یک قصه کودکانه برای خردسالان باشد. قصه ای مربوط به قرن 18 و شاید 19.
ماجرای ناپدید شدن کشتی ایرانی با محموله مجهول که قطعا تا حالا خود کشتی و محموله آن را در پایگاه های دریائی امریکا زیر و رو کرده اند، با سقوط هواپیما همراه شد.
ابتدا خبر مضحک خبرگزاری احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، یعنی خبرگزاری فارس را بخوانید که شاید برای ثبت در تاریخ خبرنویسی مفید باشد. این باصطلاح خبرگزاری، خبر این سقوط را برای دسته کور و کرها و شاید لال ها اینگونه گزارش کرد:
« سخنگوی سازمان هواپیمایی گفت: هواپیمایی که امروز لحظاتی پس از برخواستن از باند فرودگاه بیشکک سقوط کرد متعلق به شرکت ایرتک قرقیزستان بوده است
رضا جعفرزاده در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی فارس اظهار داشت: هواپیمای بوئینگ 737 شرکت هواپیمایی ایرتک قرقیزستان حامل 86 مسافر بود که لحظاتی پس از برخواستن از باند فرودگاه دچار سانحه شد و سقوط کرد.
جعفرزاده گفت: براساس قوانین هوانوردی و انکسهای مربوط به سوانح هوایی پیگیری علل سقوط هواپیما جزو وظایف سازمان هواپیمایی ایران نیست.
وی در خصوص تعداد ایرانیهای مسافر این هواپیما اظهارداشت: هنوز تعداد مسافران ایرانی این هواپیما مشخص نیست. »
این عین و تمام خبری بود که خبرگزاری فارس مخابره کرد و بجای آنکه خبر دقیق سقوط و جزئیات آن را منتشر کند، از همان ابتدا و به شیوه "بازجوئی" روی کاغذ، به نقل از سخنگوی سازمان هواپیمائی خواست ایرانی بودن هواپیما را "رد" کند و مسئولیت تحقیق را هم بیاندازد به گردن قرقیزستان. درباره مسافران ایرانی و قربانیان ایرانی این ماجرا نیز اظهار بی اطلاعی کرد. یعنی درست همان نکات خبری که در هر حادثه و خبری مردم منتظرند آن را بخوانند نه تکذیب سخنگو را.
بهرحال، شرح این خبر نیز اندک زمانی پس از شاهکار خبر رسانی که در بالا از قول خبرگزاری فارس خواندید روی شبکه خبری خبرگزاری های جهان قرار گرفت. از جمله اینکه هواپیما از نوع 737 بوده و در اجاره شرکت هواپیمائی آسمان در جمهوری اسلامی و عمده مسافران آن نیز ایرانی بوده اند، همچنان که بیشترین کشته شدگان آن نیز ایرانی بوده اند. رقمی بالای 50 کشته ازمیان یکصد و چند مسافر هواپیما.
هواپیما از باند فرودگاه "بیشک" در قرقیزستان به مقصد تهران بلند می شود، اما در فاصله کمی از یک پایگاه نظامی امریکا سقوط می کند. گفته می شود، هواپیما کمی راهش را کج کرده و در مسیر این پایگاه قرار می گیرد و در چند کیلومتری پایگاه سقوط می کند!
در هیچ سانحه هوائی و سقوط هواپیمائی تاکنون مسافری زنده نمانده و اگر مانده بعنوان یک واقعه نادر در تاریخ این نوع حوادث ثبت شده است. بنابراین و از آنجا که شمار قابل توجهی از مسافران این هواپیما و از جمله چند ده مسافر ایرانی هواپیما در این ماجرا زنده مانده اند، فرضیه سقوط هواپیما باطل است و این احتمال که به هواپیما دستور فرود داده شد و یا آن را خواسته اند فرود بیآورند و در این کشاکش، نزدیک به زمین هواپیما دچار حادثه شده بیشتر است. منطقه حادثه نیز گفته می شود با فرودگاه "بیشک" حدود 10 کیلومتر فاصله داشته است، بنابراین هواپیما را در نقطه دیگری می خواسته اند پائین بکشند. هر هواپیمائی در چنین فاصله ای از فرودگاه، قطعا در ارتفاعی قرار دارد که در سقوط آن هیچ مسافری جان سالم بدر نمی برد.
همین نشانه ها کافی نیست تا ماجرای سقوط هواپیمای 737 شرکت آسمان را با ناپدید شدن کشتی ایرانی در آب های بین المللی در پیوند ببینیم؟
ادامه اعدام نوجوانان محكوم به مرگ؛ اين بار بهنام زارع
ایا این اعدام ها تونسته آمار جرم و جنایت رو کاهش بده ؟
بهنام زارع، از كساني كه در نوجواني مرتكب قتل شده است، صبح سه شنبه بدون حضور وكيل و خانواده اش به دار آويخته شد. هفته پيش نيز رضا حجازي اعدام شد.
محمد مصطفايي، وكيل ۲۵ نوجوان محكوم به اعدام، با اعلام اين خبر به راديو فردا گفت: «از تابستان سال گذشته ما پيگير كسب رضايت از خانواده اولياي دم پرونده بوديم. اما چون پدر مقتول در دوبي زندگي مي كرد، هيچ گاه نتوانستيم او را ملاقات كنيم.»
بهنام زارع متولد سال ۱۳۶۸ در پانزده سالگي در يك دعواي كودكانه بر سر يك كبوتر، مرتكب قتل مهرداد، شد. وي از سال ۸۴ تا زمان اجراي حكم در زندان شيراز زنداني بود.
اعدام بهنام زارع يك روز پس از انتشار اطلاعيه اتحاديه اروپا در محكوم كردن اعدام رضا حجازي، صورت گرفت. رضا حجازي هفته گذشته به جرم قتلي كه وي در پانزده سالگي مرتكب شده بود، اعدام شد. رضا حجازي ساعاتي پس از اينكه به وكيل او اعلام شد اجراي حكم به تعويق افتاده است، به دار آويخته شد. اتحاديه اروپا در بيانيه خود همچنين از اينكه طي سال جاري شمار اعدام افرادي كه در نوجواني مرتكب جرم شده بودند در ايران به پنج نفر رسيده، به شدت ابراز نگراني كرده است.
اتحاديه اروپا روز نوزدهم اوت قويا از جمهوري اسلامي خواسته بود تمهيدي بينديشد تا براي بزهكاران نوجوان شيوه هايي نظير دادگاه اطفال، محكوميت هايي با هدف آموزش و همچنين كمك به توانبخشي اجتماعي آنان در نظر گرفته شود.
در اين بيانيه همچنين يادآوري شده است كه اتحاديه اروپا روز نوزدهم اوت قويا از جمهوري اسلامي خواسته بود تمهيدي بينديشد تا براي بزهكاران نوجوان شيوه هايي نظير دادگاه اطفال، محكوميت هايي با هدف آموزش و همچنين كمك به توانبخشي اجتماعي آ نان در نظر گرفته شود. اعدام دو جوان تنها در يك هفته، در حالي صورت مي گيرد كه طبق ماده ۳۷ كنوانسيون حقوق كودك و بند ششم ماده پنج ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي، كه به تصويب ايران نيز رسيده است، اعدام افرادي كه در زمان ارتكاب جرم سن شان زير ۱۸ سال باشد، ممنوع است. ايران در سال ۱۳۷۲ كنوانسيون حقوق كودك را پذيرفته و در سال ۱۳۵۴ به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي پيوسته است. در هر دو سند بين المللي به صراحت، دولت ها از اعمال مجازات مرگ براي اطفالي كه در زمان ارتكاب جرم سن آنها كمتر از ۱۸ سال بوده، منع شده اند.
منع اين مجازات غير قابل برگشت به زندگي، در ماده ۳۷ كنوانسيون حقوق كودك به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده و شوراي نگهبان در نظريه خود هيچ گونه ايراد شرعي بر اين ماده قانوني وارد نياورده است. يك گروه طرفدار حقوق بشر در ايران در ۲۹ خردادماه سال جاري اعلام كرد: طي ده سال گذشته، دستگاه قضايي ايران ۱۷۷ حكم اعدام براي نوجوانان متهم زير۱۸ سال صادر كرده است كه حكم ۳۴ نفر تاكنون اجرا شده وحدود ۱۱۴ نفر ديگر منتظراجراي حكم هستند.
كمپين بين المللي حقوق بشر درايران، در بيانيه اي اسامي ۱۱۴ متهم نوجوان را كه در انتظار اعدام به سر مي برند، منتشر كرد كه خردسال ترين آنها، فردي به نام احمد نوروزي است كه سه سال پيش در سيستان و بلوچستان به مرگ محكوم شده است.
در همين زمينه، سازمان عفو بين الملل نيز مي گويد از سال ۱۹۹۰ تا كنون حداقل ۳۰ نوجوان در ايران اعدام شده اند كه از اين تعداد هفت نفر در سال ۲۰۰۷ و در سال جاري حداقل سه جوان كه در سنين كمتر از ۱۸ سال مرتكب جرم شده اند، به دار آويخته شده اند
محمد مصطفايي، وكيل ۲۵ نوجوان محكوم به اعدام، با اعلام اين خبر به راديو فردا گفت: «از تابستان سال گذشته ما پيگير كسب رضايت از خانواده اولياي دم پرونده بوديم. اما چون پدر مقتول در دوبي زندگي مي كرد، هيچ گاه نتوانستيم او را ملاقات كنيم.»
بهنام زارع متولد سال ۱۳۶۸ در پانزده سالگي در يك دعواي كودكانه بر سر يك كبوتر، مرتكب قتل مهرداد، شد. وي از سال ۸۴ تا زمان اجراي حكم در زندان شيراز زنداني بود.
اعدام بهنام زارع يك روز پس از انتشار اطلاعيه اتحاديه اروپا در محكوم كردن اعدام رضا حجازي، صورت گرفت. رضا حجازي هفته گذشته به جرم قتلي كه وي در پانزده سالگي مرتكب شده بود، اعدام شد. رضا حجازي ساعاتي پس از اينكه به وكيل او اعلام شد اجراي حكم به تعويق افتاده است، به دار آويخته شد. اتحاديه اروپا در بيانيه خود همچنين از اينكه طي سال جاري شمار اعدام افرادي كه در نوجواني مرتكب جرم شده بودند در ايران به پنج نفر رسيده، به شدت ابراز نگراني كرده است.
اتحاديه اروپا روز نوزدهم اوت قويا از جمهوري اسلامي خواسته بود تمهيدي بينديشد تا براي بزهكاران نوجوان شيوه هايي نظير دادگاه اطفال، محكوميت هايي با هدف آموزش و همچنين كمك به توانبخشي اجتماعي آنان در نظر گرفته شود.
در اين بيانيه همچنين يادآوري شده است كه اتحاديه اروپا روز نوزدهم اوت قويا از جمهوري اسلامي خواسته بود تمهيدي بينديشد تا براي بزهكاران نوجوان شيوه هايي نظير دادگاه اطفال، محكوميت هايي با هدف آموزش و همچنين كمك به توانبخشي اجتماعي آ نان در نظر گرفته شود. اعدام دو جوان تنها در يك هفته، در حالي صورت مي گيرد كه طبق ماده ۳۷ كنوانسيون حقوق كودك و بند ششم ماده پنج ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي، كه به تصويب ايران نيز رسيده است، اعدام افرادي كه در زمان ارتكاب جرم سن شان زير ۱۸ سال باشد، ممنوع است. ايران در سال ۱۳۷۲ كنوانسيون حقوق كودك را پذيرفته و در سال ۱۳۵۴ به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي پيوسته است. در هر دو سند بين المللي به صراحت، دولت ها از اعمال مجازات مرگ براي اطفالي كه در زمان ارتكاب جرم سن آنها كمتر از ۱۸ سال بوده، منع شده اند.
منع اين مجازات غير قابل برگشت به زندگي، در ماده ۳۷ كنوانسيون حقوق كودك به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده و شوراي نگهبان در نظريه خود هيچ گونه ايراد شرعي بر اين ماده قانوني وارد نياورده است. يك گروه طرفدار حقوق بشر در ايران در ۲۹ خردادماه سال جاري اعلام كرد: طي ده سال گذشته، دستگاه قضايي ايران ۱۷۷ حكم اعدام براي نوجوانان متهم زير۱۸ سال صادر كرده است كه حكم ۳۴ نفر تاكنون اجرا شده وحدود ۱۱۴ نفر ديگر منتظراجراي حكم هستند.
كمپين بين المللي حقوق بشر درايران، در بيانيه اي اسامي ۱۱۴ متهم نوجوان را كه در انتظار اعدام به سر مي برند، منتشر كرد كه خردسال ترين آنها، فردي به نام احمد نوروزي است كه سه سال پيش در سيستان و بلوچستان به مرگ محكوم شده است.
در همين زمينه، سازمان عفو بين الملل نيز مي گويد از سال ۱۹۹۰ تا كنون حداقل ۳۰ نوجوان در ايران اعدام شده اند كه از اين تعداد هفت نفر در سال ۲۰۰۷ و در سال جاري حداقل سه جوان كه در سنين كمتر از ۱۸ سال مرتكب جرم شده اند، به دار آويخته شده اند
شهري با ۱۵۰ محكوم به اعدام
دشتستان؛ شهري با ۱۵۰ محكوم به اعدام
فرمانده نيروي انتظامي دشتستان در استان بوشهر اعلام كرد كه ۱۵۰ متهم به قتل در اين شهرستان در انتظار اجراي حكم اعدام به سر مي برند.
سرهنگ اردشير غلامي در گفت و گو با روزنامه «پيام عسلويه» ضمن دفاع از اجراي حكم اعدام چهار نفر در يكي از ميادين شهر برازجان كه ۲۰ تير ماه گذشته اجرا شد، گفت: «مردم اين شهرستان نزديك به ۱۵۰ نفر قاتل در زندان دارند، كه منتظر حكمشان هستند. بحث هم روي علني اعدام كردن است، مردم مي بينند كه حساب و كتاب در كشور وجود دارد و اگر كسي قتل انجام دهد قانون هم او را مجازات مي كند.»
در حالي كه خبرگزاري ها از نقض بخشنامه رييس قوه قضاييه مبني بر ممنوعيت اعدام در ملاء عام در شهرستان دشتستان خبر داده بودند، فرماندار دشتستان در روزهاي اخير فاش كرد كه اين اعدام ها با كسب اجازه از محمود هاشمي شاهرودي در ملاء عام اجرا شده است.
غلامرضا كشتكار، فرماندار دشتستان به روزنامه «پيام عسلويه» گفته است: «اعدام در ملاء عام ممنوع شده مگر با اجازه رييس قوه قضاييه و در موارد خاص. در شهرستان دشتستان نيز مسئولين استان درخواست كردند كه اعدام در ملاء عام انجام شود، رييس قوه قضاييه نيز موافقت كردند، خوشبختانه بازخوردش هم مثبت بود.»
سخنگوي قوه قضائيه در دهم بهمن ماه سال ۸۶ ، پنج ماه قبل از اعدام اين چهار نفر در شهر برازجان، طي يك كنفرانس مطبوعاتي از صدور بخشنامه «ممنوعيت اعدام در ملاء عام» از سوي رييس قوه قضاييه خبر داده بود.
عليرضا جمشيدي همان روز به خبرگزاري هاي رسمي ايران گفته بود كه بر اساس بخشنامه نهم بهمن ۸۶ محمود هاشمي شاهرودي، «اجراي احكام اعدام به صورت علني، تنها با موافقت رييس قوه قضاييه و بنابر ضرورت هاي اجتماعي امكان پذير خواهد بود.»
«چند وقت پيش در شبانكاره برادري آمد خواهرش را سر سفره كشت. يا پدري با پسرش سر پول با هم درگير مي شوند، اسلحه شكاري مجوز دار هم در خانه وجود داشت، پدر سمت اسلحه مي رود، پسر پيشدستي مي كند و اسلحه را مي گيرد و پدرش را مي كشد. اين قتل ها نمي تواند ناامني باشد، مسئله ناامني به ترور مي گويند. من نمي توانم نگهبان در خانه ها بفرستم كه مبادا پسري با پدرش درگير شود يا نگذارد برادري، خواهرش را بكشد.»
فرمانده نيروي انتظامي دشتستان
به گفته فرمانده نيروي انتظامي دشتستان، تنها در تيرماه سال جاري ۱۲ تن در شهر برازجان مركز شهرستان ۲۵۰ هزار نفري دشتستان اعدام شده اند.
هفته نامه «اتحاد جنوب» نيز گزارش داد كه مقام هاي قضايي در استان بوشهر به رسانه هاي محلي گفته اند: «اعدام اين افراد در ملاء عام در راستاي اخطار به افراد شرور اين شهرستان است كه اخيرا دست به جرائم فراواني از جمله قتل هاي متعدد زده اند.»
سرهنگ اردشير غلامي در گفت و گو با روزنامه «پيام عسلويه» ضمن دفاع از اجراي حكم اعدام چهار نفر در يكي از ميادين شهر برازجان كه ۲۰ تير ماه گذشته اجرا شد، گفت: «مردم اين شهرستان نزديك به ۱۵۰ نفر قاتل در زندان دارند، كه منتظر حكمشان هستند. بحث هم روي علني اعدام كردن است، مردم مي بينند كه حساب و كتاب در كشور وجود دارد و اگر كسي قتل انجام دهد قانون هم او را مجازات مي كند.»
در حالي كه خبرگزاري ها از نقض بخشنامه رييس قوه قضاييه مبني بر ممنوعيت اعدام در ملاء عام در شهرستان دشتستان خبر داده بودند، فرماندار دشتستان در روزهاي اخير فاش كرد كه اين اعدام ها با كسب اجازه از محمود هاشمي شاهرودي در ملاء عام اجرا شده است.
غلامرضا كشتكار، فرماندار دشتستان به روزنامه «پيام عسلويه» گفته است: «اعدام در ملاء عام ممنوع شده مگر با اجازه رييس قوه قضاييه و در موارد خاص. در شهرستان دشتستان نيز مسئولين استان درخواست كردند كه اعدام در ملاء عام انجام شود، رييس قوه قضاييه نيز موافقت كردند، خوشبختانه بازخوردش هم مثبت بود.»
سخنگوي قوه قضائيه در دهم بهمن ماه سال ۸۶ ، پنج ماه قبل از اعدام اين چهار نفر در شهر برازجان، طي يك كنفرانس مطبوعاتي از صدور بخشنامه «ممنوعيت اعدام در ملاء عام» از سوي رييس قوه قضاييه خبر داده بود.
عليرضا جمشيدي همان روز به خبرگزاري هاي رسمي ايران گفته بود كه بر اساس بخشنامه نهم بهمن ۸۶ محمود هاشمي شاهرودي، «اجراي احكام اعدام به صورت علني، تنها با موافقت رييس قوه قضاييه و بنابر ضرورت هاي اجتماعي امكان پذير خواهد بود.»
«چند وقت پيش در شبانكاره برادري آمد خواهرش را سر سفره كشت. يا پدري با پسرش سر پول با هم درگير مي شوند، اسلحه شكاري مجوز دار هم در خانه وجود داشت، پدر سمت اسلحه مي رود، پسر پيشدستي مي كند و اسلحه را مي گيرد و پدرش را مي كشد. اين قتل ها نمي تواند ناامني باشد، مسئله ناامني به ترور مي گويند. من نمي توانم نگهبان در خانه ها بفرستم كه مبادا پسري با پدرش درگير شود يا نگذارد برادري، خواهرش را بكشد.»
فرمانده نيروي انتظامي دشتستان
به گفته فرمانده نيروي انتظامي دشتستان، تنها در تيرماه سال جاري ۱۲ تن در شهر برازجان مركز شهرستان ۲۵۰ هزار نفري دشتستان اعدام شده اند.
هفته نامه «اتحاد جنوب» نيز گزارش داد كه مقام هاي قضايي در استان بوشهر به رسانه هاي محلي گفته اند: «اعدام اين افراد در ملاء عام در راستاي اخطار به افراد شرور اين شهرستان است كه اخيرا دست به جرائم فراواني از جمله قتل هاي متعدد زده اند.»
اين زن ميانسال مانتوي گشادو مشكي پوشيده است .
اينجا كلنيك فوق تخصصي بيمارستان بقيه الله در تهران است با سر در سبز و ساختماني قد كشيده تر از ديگر سازه هاي واقع در خيابان شيخ بهايي در ورودي كلنيك ،مردي سبز پوش است كه مانع ورودم به كلنيك ميشود و با دستش اشاره به دري ميكند كه رويش نوشته شده ورودي خواهران .
بجز من 2 زن ديگر در اتاقك ورودي خواهران هستند و 2 زن ماموررو ي ميز و ديوار هاي اتاقك پر است ازپوستر و شعار ها ، احاديث و آيات مربوط به حجاب:زن در حجاب چون گوهري است در صدف ، ،حجاب محدوديت نيست مصونيت است ،خواهرم حجاب تو ازخون من رنگين تر است ،چادر محراب زن مسلمان است....يكي از زن هاي مامور كه فقط آستين هاي سبزش از زير چاد ر و مقنعه سياهش پيداست تكه پنبه اي به يكي از زنان ميدهد و مي گويد:عزيزم !خط لب و روژت رو پاك كن. زن روسري آبي و مانتوي طرح لير به تن دارد و پنبه را ميگيرد وكارت شناسايي خود را براي تحويل چادر مشكي در اختيار مامور ميگذارد و مامورديگر با زني ميانسال كه رنگ لبانش پريده است و دستانش از عصبانيت ميلرزد در حال بحث است زن به اعتراض ميگويد :من مريضم براي درمان دردم به اينجا آمدم نيامدم كه سالن مد! خانم جان حال و حوصله لباس خودمو ندارم چه برسه به چادرهاي كه شمامعلوم نيست تو اينجا دست كيا چرخيده .
زن مامورجواب ميدهد خانم چادر هاي ما كه يه بار مصرف ميشن ميرن دوباره شسته ميشن و بهداشتين شما نگران نباشين بهرحال مقررات اينجا اجازه نميده خانمها بدون چادر وارد كلنيك بشن دوست نداريد به اينجا نيائيد!
زن ميانسال توان ايستادن ندارد روي صندلي مينشيند بادستاني كه ميلرزند كيفش را باز ميكند كيفش را ميگرددتا كارت شناسايي خود را براي تحويل چادر به مامور بدهد، به من نگاه ميكندو مي پرسد:دكترم اينجا ست مطبش هم دور هست هم حق ويزيتش خدا تومن ،از كجا بيارم بدم !خانم جان من مانتويم ايراد داره؟ روسريم مشكل داره ؟من بااين سن وسالم با اين حالم تو اين بيمارستان ميخوام چكار كنم كه با سركردن چادراينا مشكل حل ميشه؟بخدا ظلمه ...
اين زن ميانسال مانتوي گشادو مشكي پوشيده است .
كارت شناسئيم را در قبال تحويل چاد رهاي علامت دار كلنيك به مامور زن سبز پوشي كه فقط آستين هاي سبز مانتويش معلوم است تحويل ميدهم تا بيتوانم وارد كلنيك شوم
بر خلاف مردان همه جور پوش وهمه شكل ، زنان داخل ساختمان كلنيك يكدست چادرمشكي سر كرده اند زنان منشي و كادر بيمارستان با مانتوي سبز و سر آستين هاي نشان دار از بقيه زنها متمايزند و زناني كه از چادرهاي علامت دار كلنيك استفاده كرده اند.
زني در مقابل اتاق انتظاريكي ار پزشكان كلنيك روي برانكارد خوابيده است شوهر و پسرجوانش كناربرانكارد ايستاده اند چادر سياهش را رويش كشيده است از درد به خود ميپيچد گاهي ناله اش بلند ميشود وبا تكان هايش چادر از روي پاهايش كنارميرود شوهر يا پسر جوانش مراقبند چادر از رويش كنار نرود شلوار و مانتوي مشكي پوشيده است ...
زني ديگر كه چادراز روي سرش ليز خورده است مشغول جمع كردن مداد رنگي هاي دختر كوچولوي شيطانش از روي زمين است موهاي مشكي دختركوچولو دم اسبي جمع شده ودرحاليكه كيف صورتيش را بغل كرده و مي خواهد دفتر نقاشي اش را رنگ كند ولي مداد ها از دستان كوچكش ليز ميخورند زن دوباره جمع ميكند...
عكس يك دختركوچك با مقنعه چانه دار به رنگ سبزكه انگشت سبابه اش را به علامت سكوت روي لبانش گرفته است روي ديوارنصب شده است.
در صف آسانسور هستم براي ملاقات با بيماري كه در كلنيك بستري است مامورسبز پوش آسانسوراز ورود زناني كه چادر مشكي ندارند جلوگيري ميكند مردان داخل ميشوند و زنان ميروند تا از اتاقك مخصوص ورودي خواهران چادرتهيه كنند تعداد مراجعين زياد است چادر تمام ميشود.
از كلنيك بيرون ميايم و همراه انبوه پياده رو ها به سمت ميدان سرازير ميشوم در گوشه ميدان ون سبز گشت ارشاد با 2 مامور سبز پوش مرد و 2 زن سياه پوشي كه فقط آستين هاي سبزشان پيداست،پوشش و چهره عابرين زن را كنترل ميكنند به زنان اطرافم نگاه ميكنم بيشترشان سياهپوشند اما هيچكدام از اين زنان لباس و تيپ ظاهرشان شبيه هما حسنيي نيست مگرهما از ميان اين دختران و زنان انتخاب نشده بود؟
بجز من 2 زن ديگر در اتاقك ورودي خواهران هستند و 2 زن ماموررو ي ميز و ديوار هاي اتاقك پر است ازپوستر و شعار ها ، احاديث و آيات مربوط به حجاب:زن در حجاب چون گوهري است در صدف ، ،حجاب محدوديت نيست مصونيت است ،خواهرم حجاب تو ازخون من رنگين تر است ،چادر محراب زن مسلمان است....يكي از زن هاي مامور كه فقط آستين هاي سبزش از زير چاد ر و مقنعه سياهش پيداست تكه پنبه اي به يكي از زنان ميدهد و مي گويد:عزيزم !خط لب و روژت رو پاك كن. زن روسري آبي و مانتوي طرح لير به تن دارد و پنبه را ميگيرد وكارت شناسايي خود را براي تحويل چادر مشكي در اختيار مامور ميگذارد و مامورديگر با زني ميانسال كه رنگ لبانش پريده است و دستانش از عصبانيت ميلرزد در حال بحث است زن به اعتراض ميگويد :من مريضم براي درمان دردم به اينجا آمدم نيامدم كه سالن مد! خانم جان حال و حوصله لباس خودمو ندارم چه برسه به چادرهاي كه شمامعلوم نيست تو اينجا دست كيا چرخيده .
زن مامورجواب ميدهد خانم چادر هاي ما كه يه بار مصرف ميشن ميرن دوباره شسته ميشن و بهداشتين شما نگران نباشين بهرحال مقررات اينجا اجازه نميده خانمها بدون چادر وارد كلنيك بشن دوست نداريد به اينجا نيائيد!
زن ميانسال توان ايستادن ندارد روي صندلي مينشيند بادستاني كه ميلرزند كيفش را باز ميكند كيفش را ميگرددتا كارت شناسايي خود را براي تحويل چادر به مامور بدهد، به من نگاه ميكندو مي پرسد:دكترم اينجا ست مطبش هم دور هست هم حق ويزيتش خدا تومن ،از كجا بيارم بدم !خانم جان من مانتويم ايراد داره؟ روسريم مشكل داره ؟من بااين سن وسالم با اين حالم تو اين بيمارستان ميخوام چكار كنم كه با سركردن چادراينا مشكل حل ميشه؟بخدا ظلمه ...
اين زن ميانسال مانتوي گشادو مشكي پوشيده است .
كارت شناسئيم را در قبال تحويل چاد رهاي علامت دار كلنيك به مامور زن سبز پوشي كه فقط آستين هاي سبز مانتويش معلوم است تحويل ميدهم تا بيتوانم وارد كلنيك شوم
بر خلاف مردان همه جور پوش وهمه شكل ، زنان داخل ساختمان كلنيك يكدست چادرمشكي سر كرده اند زنان منشي و كادر بيمارستان با مانتوي سبز و سر آستين هاي نشان دار از بقيه زنها متمايزند و زناني كه از چادرهاي علامت دار كلنيك استفاده كرده اند.
زني در مقابل اتاق انتظاريكي ار پزشكان كلنيك روي برانكارد خوابيده است شوهر و پسرجوانش كناربرانكارد ايستاده اند چادر سياهش را رويش كشيده است از درد به خود ميپيچد گاهي ناله اش بلند ميشود وبا تكان هايش چادر از روي پاهايش كنارميرود شوهر يا پسر جوانش مراقبند چادر از رويش كنار نرود شلوار و مانتوي مشكي پوشيده است ...
زني ديگر كه چادراز روي سرش ليز خورده است مشغول جمع كردن مداد رنگي هاي دختر كوچولوي شيطانش از روي زمين است موهاي مشكي دختركوچولو دم اسبي جمع شده ودرحاليكه كيف صورتيش را بغل كرده و مي خواهد دفتر نقاشي اش را رنگ كند ولي مداد ها از دستان كوچكش ليز ميخورند زن دوباره جمع ميكند...
عكس يك دختركوچك با مقنعه چانه دار به رنگ سبزكه انگشت سبابه اش را به علامت سكوت روي لبانش گرفته است روي ديوارنصب شده است.
در صف آسانسور هستم براي ملاقات با بيماري كه در كلنيك بستري است مامورسبز پوش آسانسوراز ورود زناني كه چادر مشكي ندارند جلوگيري ميكند مردان داخل ميشوند و زنان ميروند تا از اتاقك مخصوص ورودي خواهران چادرتهيه كنند تعداد مراجعين زياد است چادر تمام ميشود.
از كلنيك بيرون ميايم و همراه انبوه پياده رو ها به سمت ميدان سرازير ميشوم در گوشه ميدان ون سبز گشت ارشاد با 2 مامور سبز پوش مرد و 2 زن سياه پوشي كه فقط آستين هاي سبزشان پيداست،پوشش و چهره عابرين زن را كنترل ميكنند به زنان اطرافم نگاه ميكنم بيشترشان سياهپوشند اما هيچكدام از اين زنان لباس و تيپ ظاهرشان شبيه هما حسنيي نيست مگرهما از ميان اين دختران و زنان انتخاب نشده بود؟
۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه
شاخص اعتماد مصرف کنندگان دانمارک به پايينترين حد ان در 18 سال اخير رسيد
با اوج گرفتن نگرانيهاي مربوط به تورم، بحران بازار مسکن و پيش بيني بحران اقتصاد جهاني، امارها نشان مي دهد ضريب اطمينان مصرف کنندگان دانمارک به پايينترين سطح ان در هجده سال اخير رسيده است. به گزارش دانمارک نیوز از کپنهاگ، دانمارک ماه قبل اعلام کرد اقتصاد اين کشور براي دومين بار طي دو دوره سه ماهه متوالي با رشد منفي روبرو شد، و بدين ترتيب اين کشور به عنوان اولين کشور اتحاديه اروپايي مطرح شد که رسما دچار رکود اقتصادي شده است. يکي از متخصصان اقتصادي دانمارک گفت "امار منتشره امروز به منزله هشدار ديگري درباره ميزان مصرف مصرف کنندگان بخش خصوصي است. کاهش شاخص مصرف کنندگان بيشتر از ان حدي است که ما پيش بيني مي کرديم." امار ارائه شده اداره امار ملي اين کشور نشان داد شاخص کلي مصرف کنندگان در ماه اوت به منفي دوازده و دو دهم رسيد که پايينترين سطح ان از دهه هزار و نهصد و نود در اين کشور است. اين در حالي است که اين رقم در ماه ژوئيه در حدود منفي نه مميز هفت دهم بود.
فردا تو ایران گوجه فرنگی میشه 3000تومان.
با گوجه فرنگي به جنگ بيماري ها برويد
محققان آمريكايي با ابداع روش جديدي كه مبتني بر حرارت دادن گوجه فرنگي است معتقدند مي توان به جنگ بيماري ها رفت.
به گزارش دانمارک نیوز محققان دانشگاه اوهايو روشي جديد براي افزايش قدرت مبارزه با بيماريها توسط گوجه فرنگي كشف كرده اند و اين روش چيزي نيست جز افزايش حرارت و گرما و اضافه كردن چربي در فرآيند توليد سس گوجه فرنگي.
به گفته آنها، گوجه فرنگي منبعي غني از آنتي اكسيدان ليكوپن مي باشد كه خود اين ماده پيگماني طبيعي براي پيشگيري از سرطان و ساير بيماريهاي مزمن است.
ساختار استاندارد ليكوپن در گو جه فرنگي ، به صورت خطي است كه ممكن است مانع جذب آن توسط ديواره روده و ورود آن به جريان خون شود. در حالي كه اغلب مولكولهاي ليكوپن موجود در گردش خون انسان ساختاري خميده دارد. اين حقيقت ثابت مي كند كه اگر چه در بعضي موارد بدن بتواند ساختار خطي ليكوپن را تغيير دهد ولي در هر حال فرم خميده آن قابليت جذب بهتري دارد.
براي ايجاد اين تغيير محققان در فرآيند توليد سس گوجه فرنگي ، مقدار حرارت و گرما را افزايش داده و همچنين چربي اضافه مي كنند. در يك آزمايش كلينيكي ثابت شد كه مقدار ليكوپن موجود در خون بعد از خوردن اين نوع سس ، 55% بيشتر از خوردن سس گوجه فرنگي با طبخ عادي است.
هميشه غذاهاي پردازش شده به خاطر تهي شدن از مواد مغذي و خاصيت گياهي ، تغيير رنگ و مزه طبيعي مورد انتقاد بوده است ، اما اين بار موردي كشف شده است كه نشان مي دهد پردازش قوي تر روي غذا ، باعث افزايش جذب ليكوپن مي گردد.
به گزارش دانمارک نیوز محققان دانشگاه اوهايو روشي جديد براي افزايش قدرت مبارزه با بيماريها توسط گوجه فرنگي كشف كرده اند و اين روش چيزي نيست جز افزايش حرارت و گرما و اضافه كردن چربي در فرآيند توليد سس گوجه فرنگي.
به گفته آنها، گوجه فرنگي منبعي غني از آنتي اكسيدان ليكوپن مي باشد كه خود اين ماده پيگماني طبيعي براي پيشگيري از سرطان و ساير بيماريهاي مزمن است.
ساختار استاندارد ليكوپن در گو جه فرنگي ، به صورت خطي است كه ممكن است مانع جذب آن توسط ديواره روده و ورود آن به جريان خون شود. در حالي كه اغلب مولكولهاي ليكوپن موجود در گردش خون انسان ساختاري خميده دارد. اين حقيقت ثابت مي كند كه اگر چه در بعضي موارد بدن بتواند ساختار خطي ليكوپن را تغيير دهد ولي در هر حال فرم خميده آن قابليت جذب بهتري دارد.
براي ايجاد اين تغيير محققان در فرآيند توليد سس گوجه فرنگي ، مقدار حرارت و گرما را افزايش داده و همچنين چربي اضافه مي كنند. در يك آزمايش كلينيكي ثابت شد كه مقدار ليكوپن موجود در خون بعد از خوردن اين نوع سس ، 55% بيشتر از خوردن سس گوجه فرنگي با طبخ عادي است.
هميشه غذاهاي پردازش شده به خاطر تهي شدن از مواد مغذي و خاصيت گياهي ، تغيير رنگ و مزه طبيعي مورد انتقاد بوده است ، اما اين بار موردي كشف شده است كه نشان مي دهد پردازش قوي تر روي غذا ، باعث افزايش جذب ليكوپن مي گردد.
اين مرد كثيف رو بايد تيكه تيكه كرد بايد زجركشش كنند سرب داغ تو دهنش بريزند بي شرف بي غيرت
ماجراي سالها آزار جنسي دختر 9 ساله توسط پدر و دوستانش
دختر 9 سالهاي كه سختترين لحظات زندگياش را در كنار پدر هوسران و دوستانش گذرانده و مورد آزار جنسي قرار گرفته بود، سرانجام با اقدام مادر نجات يافت. دختر آسيب ديده بهرغم گذشت چندين ماه از كودكآزاري شديد، همچنان از سوي مددكاران انجمن حمايت از حقوق كودكان تحت مشاوره قرار دارد.
سرنوشت تلخ يك زندگي
مادر فاطمه، دختري كه سالها مورد آزار جنسي پدر و دوستان او قرار گرفته بود، ماجراي سرنوشت تلخي را كه به خاطر اشتباه در انتخاب همسر، گريبانگير فرزندش شد را تشريح كرد: وقتي 10 سال پيش به عقد <يعقوب> پسر همولايتياش درآمد، هرگز تصور نميكرد چه سرنوشت شومي در انتظارش است، آن موقع 21 سال بيشتر نداشت، زندگي مشترك را با شوهر 25 ساله در اتاقك نگهباني تنگ و تاريك يك ساختمان پرجمعيت شروع كرد، هرچند سخت بود اما چارهاي جز اين نداشت، معصومه از همان ماههاي اول زندگي متوجه رفتارهاي غيراخلاقي همسرش شد اما ديگر دير بود. 3 ماهه باردار بود و به اميد بهتر شدن زندگي سكوت كرد. 4 سال گذشت، آن موقع دخترش <فاطمه> 3 سال و چند ماه داشت، رفتارهاي يعقوب غيرقابل تحمل شده بود، هر روز گزارش فساد اخلاقيش را از يكي از همسايهها و اهالي محل ميشنيد، ميدانست زماني كه از صبح تا شب براي خدمت به خانه ديگران ميرود در اتاقك چه ميگذرد. به ستوه آمده بود تمام مدت به دختر خردسالش كه در خانه با پدر تنها بود فكر ميكرد، دل مشغوليش زياد بود اما كاري از دستش برنميآمد. دختر خردسال هم گاهي از رفت و آمدهاي افراد ناشناس به خانهشان و رفتارهاي غيراخلاقي زنان و مردان براي او تعريف ميكرد. شب يكي از روزهاي زمستان بود، وقتي معصومه به خانه بازگشت فاطمه را ديد كه به شدت وحشتزده بود و ماجرايي را براي مادرش بازگو كرد، همان شب يعقوب از معصومه خواست تا با يكي از دوستانش رابطه برقرار كند، معصومه ديگر به تنگ آمد، از رفتارهاي غيرعادي، كتكهاي وحشيانه و غريزه جنسي بيحد و مرزش خسته شده بود، اما وقتي اعتراض كرد يعقوب او را تهديد به مرگ كرد و گفت اگر تن به اين كار ندهي تو را ميكشم و جسدت را مثله ميكنم! چارهاي نداشت يا بايد ميماند و تن به نقشههاي پليد اين مرد ميداد يا اينكه طلاق ميگرفت؛ او راه دوم را انتخاب كرد اما پس از گذشت مدتي متوجه سختيهاي كار شد. براي جدا شدن از يعقوب تلاش زيادي كرد، او راضي به طلاق نبود، چند ماه سردرگم بود تا اينكه با حمايت اعضاي خانوادهاش و از آنجا كه افرادي در خصوص ضرب و شتم او از سوي شوهر سنگدلش شهادت دادند، توانست از طريق آداب و رسوم طايفه خود به خواستهاش برسد، غافل از اينكه طلاق از اين طريق، جايي براي حضانت دخترش باقي نگذاشت و فاطمه خردسال با سرنوشت مبهمي كه انتظارش را ميكشيد با پدر تنها شد و پدر او را به مكان نامعلومي برد و تلاشهاي معصومه براي گرفتن حضانت دخترش به نتيجهاي نرسيد. اينگونه شد كه معصومه ناخواسته دخترش را به دست اين مرد سپرد. 6 سال گذشت، در اين مدت زن جوان تمام مدت به اميد پيدا كردن دختر گمشدهاش در كلانشهر تهران به هر مكاني سرزد اما به هدفش نرسيد. در اين مدت چند مرد با او تماس گرفتند و او را در جريان مخفيگاه دخترش قرار دادند اما وقتي بر سر قرار رفت متوجه شد اين ملاقات ساختگي بوده و نقشه شوهر سابقش براي تجاوز بوده است، از آن روز به تماسهاي مشكوك پاسخي نداد.
جستوجو براي پيدا كردن <فاطمه> كه تا آن موقع 9 ساله شده بود، همچنان ادامه داشت تا اينكه يك روز زني با او تماس گرفت و به معصومه اطلاع داد دخترش رفت و آمدهاي مشكوكي به خانههاي مجردي دارد و از او خواست تا فاطمه را از اين وضعيت نجات دهد؛ اين تماس تلفني، مادر جوان را نگرانتر از هميشه كرد به همين خاطر براي بيرون آوردن دخترش از اين وضعيت از ترس تكرار شدن ماجراهاي قبلي و نقشه پليد شوهر سابقش براي تجاوز، ابتدا به سراغ چند نفر از بستگانش رفت و سپس با گرفتن آدرس، سراغ خانوادهاي كه فاطمه از سوي يعقوب براي مدتي در اختيار آنها قرار گرفته بود رفت. دختر خردسالش را همانجا پيدا كرد. اما با 6 سال قبل بسيار متفاوت شده بود، حركات و رفتارش به هيچ وجه قابل مقايسه با دختران 9 ساله نبود. ظاهرش جا افتاده بود، بزك كرده با ظاهري نامناسب به اين طرف و آن طرف ميرفت، مادر با ديدن اين حالت مضطرب شد، چه بلايي بر سر دخترش آمده بود، اين همان دختر 6 سال قبل نيست حتي همانند هم سن و سالانش رفتار نميكند! به سرعت براي انتقالش اقدام كرد، تا قبل از رسيدن يعقوب دخترك را از آن خانواده گرفت و به اتاقكي كه اجاره كرده بود برد، اما وضعيت فاطمه وخيمتر از آن بود كه از سوي مادرش مورد مراقبت قرار گيرد، او براي مادرش از ماجراهاي چند سال گذشته گفت، مادر متوجه شد كه در اين مدت دخترش مورد آزار و اذيت جنسي فراواني از سوي پدر و دوستان پدرش قرار گرفته و اين رفتارهاي جنسي بهاندازهاي بود كه فاطمه نميدانست بايد چه واكنشي نشان دهد، چرا كه حتي پي نبرده بود كه رفتارهاي پدرش طبيعي نيست و نبايد چنين اتفاقي ميافتاد. او دچار عفونتهاي شديدي شده بود، مادر نميدانست بايد چه كند، فاطمه وضعيت طبيعي نداشت، تمايل زيادي به پوشيدن لباسهاي باز، آرايش كردن و ... داشت. نميتوانست او را كنترل كند. از طريق يكي از خانوادههايي كه براي نظافت به خانهاش ميرفت متوجه فعاليت انجمن حمايت از حقوق كودكان شد، به همين خاطر به آنجا رفت و با تشريح موضوع به مددكاران، درخواست كمك كرد.
سرنوشت تلخ يك زندگي
مادر فاطمه، دختري كه سالها مورد آزار جنسي پدر و دوستان او قرار گرفته بود، ماجراي سرنوشت تلخي را كه به خاطر اشتباه در انتخاب همسر، گريبانگير فرزندش شد را تشريح كرد: وقتي 10 سال پيش به عقد <يعقوب> پسر همولايتياش درآمد، هرگز تصور نميكرد چه سرنوشت شومي در انتظارش است، آن موقع 21 سال بيشتر نداشت، زندگي مشترك را با شوهر 25 ساله در اتاقك نگهباني تنگ و تاريك يك ساختمان پرجمعيت شروع كرد، هرچند سخت بود اما چارهاي جز اين نداشت، معصومه از همان ماههاي اول زندگي متوجه رفتارهاي غيراخلاقي همسرش شد اما ديگر دير بود. 3 ماهه باردار بود و به اميد بهتر شدن زندگي سكوت كرد. 4 سال گذشت، آن موقع دخترش <فاطمه> 3 سال و چند ماه داشت، رفتارهاي يعقوب غيرقابل تحمل شده بود، هر روز گزارش فساد اخلاقيش را از يكي از همسايهها و اهالي محل ميشنيد، ميدانست زماني كه از صبح تا شب براي خدمت به خانه ديگران ميرود در اتاقك چه ميگذرد. به ستوه آمده بود تمام مدت به دختر خردسالش كه در خانه با پدر تنها بود فكر ميكرد، دل مشغوليش زياد بود اما كاري از دستش برنميآمد. دختر خردسال هم گاهي از رفت و آمدهاي افراد ناشناس به خانهشان و رفتارهاي غيراخلاقي زنان و مردان براي او تعريف ميكرد. شب يكي از روزهاي زمستان بود، وقتي معصومه به خانه بازگشت فاطمه را ديد كه به شدت وحشتزده بود و ماجرايي را براي مادرش بازگو كرد، همان شب يعقوب از معصومه خواست تا با يكي از دوستانش رابطه برقرار كند، معصومه ديگر به تنگ آمد، از رفتارهاي غيرعادي، كتكهاي وحشيانه و غريزه جنسي بيحد و مرزش خسته شده بود، اما وقتي اعتراض كرد يعقوب او را تهديد به مرگ كرد و گفت اگر تن به اين كار ندهي تو را ميكشم و جسدت را مثله ميكنم! چارهاي نداشت يا بايد ميماند و تن به نقشههاي پليد اين مرد ميداد يا اينكه طلاق ميگرفت؛ او راه دوم را انتخاب كرد اما پس از گذشت مدتي متوجه سختيهاي كار شد. براي جدا شدن از يعقوب تلاش زيادي كرد، او راضي به طلاق نبود، چند ماه سردرگم بود تا اينكه با حمايت اعضاي خانوادهاش و از آنجا كه افرادي در خصوص ضرب و شتم او از سوي شوهر سنگدلش شهادت دادند، توانست از طريق آداب و رسوم طايفه خود به خواستهاش برسد، غافل از اينكه طلاق از اين طريق، جايي براي حضانت دخترش باقي نگذاشت و فاطمه خردسال با سرنوشت مبهمي كه انتظارش را ميكشيد با پدر تنها شد و پدر او را به مكان نامعلومي برد و تلاشهاي معصومه براي گرفتن حضانت دخترش به نتيجهاي نرسيد. اينگونه شد كه معصومه ناخواسته دخترش را به دست اين مرد سپرد. 6 سال گذشت، در اين مدت زن جوان تمام مدت به اميد پيدا كردن دختر گمشدهاش در كلانشهر تهران به هر مكاني سرزد اما به هدفش نرسيد. در اين مدت چند مرد با او تماس گرفتند و او را در جريان مخفيگاه دخترش قرار دادند اما وقتي بر سر قرار رفت متوجه شد اين ملاقات ساختگي بوده و نقشه شوهر سابقش براي تجاوز بوده است، از آن روز به تماسهاي مشكوك پاسخي نداد.
جستوجو براي پيدا كردن <فاطمه> كه تا آن موقع 9 ساله شده بود، همچنان ادامه داشت تا اينكه يك روز زني با او تماس گرفت و به معصومه اطلاع داد دخترش رفت و آمدهاي مشكوكي به خانههاي مجردي دارد و از او خواست تا فاطمه را از اين وضعيت نجات دهد؛ اين تماس تلفني، مادر جوان را نگرانتر از هميشه كرد به همين خاطر براي بيرون آوردن دخترش از اين وضعيت از ترس تكرار شدن ماجراهاي قبلي و نقشه پليد شوهر سابقش براي تجاوز، ابتدا به سراغ چند نفر از بستگانش رفت و سپس با گرفتن آدرس، سراغ خانوادهاي كه فاطمه از سوي يعقوب براي مدتي در اختيار آنها قرار گرفته بود رفت. دختر خردسالش را همانجا پيدا كرد. اما با 6 سال قبل بسيار متفاوت شده بود، حركات و رفتارش به هيچ وجه قابل مقايسه با دختران 9 ساله نبود. ظاهرش جا افتاده بود، بزك كرده با ظاهري نامناسب به اين طرف و آن طرف ميرفت، مادر با ديدن اين حالت مضطرب شد، چه بلايي بر سر دخترش آمده بود، اين همان دختر 6 سال قبل نيست حتي همانند هم سن و سالانش رفتار نميكند! به سرعت براي انتقالش اقدام كرد، تا قبل از رسيدن يعقوب دخترك را از آن خانواده گرفت و به اتاقكي كه اجاره كرده بود برد، اما وضعيت فاطمه وخيمتر از آن بود كه از سوي مادرش مورد مراقبت قرار گيرد، او براي مادرش از ماجراهاي چند سال گذشته گفت، مادر متوجه شد كه در اين مدت دخترش مورد آزار و اذيت جنسي فراواني از سوي پدر و دوستان پدرش قرار گرفته و اين رفتارهاي جنسي بهاندازهاي بود كه فاطمه نميدانست بايد چه واكنشي نشان دهد، چرا كه حتي پي نبرده بود كه رفتارهاي پدرش طبيعي نيست و نبايد چنين اتفاقي ميافتاد. او دچار عفونتهاي شديدي شده بود، مادر نميدانست بايد چه كند، فاطمه وضعيت طبيعي نداشت، تمايل زيادي به پوشيدن لباسهاي باز، آرايش كردن و ... داشت. نميتوانست او را كنترل كند. از طريق يكي از خانوادههايي كه براي نظافت به خانهاش ميرفت متوجه فعاليت انجمن حمايت از حقوق كودكان شد، به همين خاطر به آنجا رفت و با تشريح موضوع به مددكاران، درخواست كمك كرد.
واقعن بدترین چیز شرمنده شدن تو روی زن و بچه است
عروس 8ساله عربستانی طلاق می خواهد
بی بی سی: براساس گزارشهای رسیده از عربستان سعودی، یک دادگاه این کشور، برای رسیدگی به درخواست لغو ازدواج یک دختر هشت ساله آماده می شود.
این دختر عربستانی که ظاهراً وادار به ازدواج با یک مرد بیش از پنجاه ساله شده، از دادگاه درخواست لغو ازدواج کرده است.
روزنامه عربستانی الوطن نوشته است که پدر این دختر، بدون اطلاع دخترش، او را به ازدواج آن مرد درآورده است.
به گزارش الوطن، مادر عروس کم سن و سال، درخواست لغو ازدواج دختر خود را به دادگاه ارائه کرده است.
گزارش شده که پدر دختر، با این درخواست مخالفت است.
در ماه آوریل گذشته، دادگاهی در کشور یمن در همسایگی عربستان سعودی، عقد اجباری یک دختر هشت ساله دیگر را باطل اعلام کرد.
نجود محمد علی، دختر هشت ساله اهل یمن، وادار به ازدواج با یک مرد بیست و هشت ساله شده بود.
بر اساس قانون اسلامی (شریعت) حق طلاق با مرد است، اما زن، تحت شرایطی که زندگی با مرد برایش ناممکن باشد، می تواند از دادگاه درخواست خـُلع کند که نوعی ابطال ازدواج است.
با وجود رایج بودن ازدواج با دختران کم سن وسال در برخی کشورها، مانند یمن و عربستان، در بسیاری از کشورهای دیگر اسلامی که از قوانین مدنی، در کنار شریعت اسلام پیروی می کنند، ازدواج دختران زیر هجده سال، غیرقانونی است.
این دختر عربستانی که ظاهراً وادار به ازدواج با یک مرد بیش از پنجاه ساله شده، از دادگاه درخواست لغو ازدواج کرده است.
روزنامه عربستانی الوطن نوشته است که پدر این دختر، بدون اطلاع دخترش، او را به ازدواج آن مرد درآورده است.
به گزارش الوطن، مادر عروس کم سن و سال، درخواست لغو ازدواج دختر خود را به دادگاه ارائه کرده است.
گزارش شده که پدر دختر، با این درخواست مخالفت است.
در ماه آوریل گذشته، دادگاهی در کشور یمن در همسایگی عربستان سعودی، عقد اجباری یک دختر هشت ساله دیگر را باطل اعلام کرد.
نجود محمد علی، دختر هشت ساله اهل یمن، وادار به ازدواج با یک مرد بیست و هشت ساله شده بود.
بر اساس قانون اسلامی (شریعت) حق طلاق با مرد است، اما زن، تحت شرایطی که زندگی با مرد برایش ناممکن باشد، می تواند از دادگاه درخواست خـُلع کند که نوعی ابطال ازدواج است.
با وجود رایج بودن ازدواج با دختران کم سن وسال در برخی کشورها، مانند یمن و عربستان، در بسیاری از کشورهای دیگر اسلامی که از قوانین مدنی، در کنار شریعت اسلام پیروی می کنند، ازدواج دختران زیر هجده سال، غیرقانونی است.
آنها مدرسه نرفته اند و نمی خواهند گدا شناخته شوند
هزار کودک تهرانی در خیابان ها و در جستجو نان
90 درصد کودکان کار و خیابان کشور قربانی فقر و تنگدستی و تلاش برای تامین معیشت خانوار خود بی سواد باقی مانده اند.
این را "فاطمه قاسم زاده" عضو هیات موسس شبکه یاری کودکان کار و خیابان می گوید و اضافه می کند: بیش از 400 هزار کودک کار در سطح استان تهران هنوز هیچ گونه آموزشی ندیده است.
کودکان کار از ترس تشکیل پرونده گدائی و شناسایی آماری، به مراکز دولتی مراجعه نمی کنند.
این را "فاطمه قاسم زاده" عضو هیات موسس شبکه یاری کودکان کار و خیابان می گوید و اضافه می کند: بیش از 400 هزار کودک کار در سطح استان تهران هنوز هیچ گونه آموزشی ندیده است.
کودکان کار از ترس تشکیل پرونده گدائی و شناسایی آماری، به مراکز دولتی مراجعه نمی کنند.
كشتي كمكهاي آمريكا در بندر گرجستان پهلو گرفت
يك ناو جنگي آمريكايي، حامل يك محموله از كمك هاي تداركاتي به گرجستان، در بند باتومي اين كشور پهلو گرفت.
اين نخستين محموله كمك ها به گرجستان، از زمان آغاز بحران جاري اين كشور با روسيه است.
اين كشتي، كمك هايي مانند پتو، جعبه هاي لوازم بهداشتي و غذاي كودك را به گرجستان انتقال مي دهد.
قرار است سه ناو جنگي ديگر حاوي كمك هاي مشابه، در جريان هفته جاري وارد بندرهاي گرجستان شوند.
خبرنگار بي بي سي در تفليس مي گويد اين حركت، حاوي پيام روشن حمايت واشنگتن از دولت گرجستان است.
بحران در گرجستان، از اوايل ماه جاري ميلادي و پس از آن آغاز شد كه دولت اين كشور، تهاجمي را عليه منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي براه انداخت.
اين تهاجم، با واكنش شديد روسيه مواجه شد كه از جدايي طلبان در دو استان اوستياي جنوبي و آبخازياي گرجستان حمايت مي كند. نيروهاي هوايي روسيه مناطق را در خاك گرجستان بمباران كردند و تانك هاي روسي تا سي كيلومتري تفليس پيش رفتند.
به دنبال تجاوز نيروهاي روسيه به خاك گرجستان، تكاپوي وسيعي در ميان كشورهاي غربي براه افتاد تا مسكو را وادار به خروج از قلمرو اين جمهوري كوچك شوروي سابق كند.
در جريان اين تلاشها، طرح صلحي با ميانجيگري فرانسه به امضاي روساي جمهوري گرجستان و روسيه رسيد كه بر اساس آن، نيروهاي روسي بايد هرچه زودتر خاك گرجستان را ترك مي كردند.
اين نخستين محموله كمك ها به گرجستان، از زمان آغاز بحران جاري اين كشور با روسيه است.
اين كشتي، كمك هايي مانند پتو، جعبه هاي لوازم بهداشتي و غذاي كودك را به گرجستان انتقال مي دهد.
قرار است سه ناو جنگي ديگر حاوي كمك هاي مشابه، در جريان هفته جاري وارد بندرهاي گرجستان شوند.
خبرنگار بي بي سي در تفليس مي گويد اين حركت، حاوي پيام روشن حمايت واشنگتن از دولت گرجستان است.
بحران در گرجستان، از اوايل ماه جاري ميلادي و پس از آن آغاز شد كه دولت اين كشور، تهاجمي را عليه منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي براه انداخت.
اين تهاجم، با واكنش شديد روسيه مواجه شد كه از جدايي طلبان در دو استان اوستياي جنوبي و آبخازياي گرجستان حمايت مي كند. نيروهاي هوايي روسيه مناطق را در خاك گرجستان بمباران كردند و تانك هاي روسي تا سي كيلومتري تفليس پيش رفتند.
به دنبال تجاوز نيروهاي روسيه به خاك گرجستان، تكاپوي وسيعي در ميان كشورهاي غربي براه افتاد تا مسكو را وادار به خروج از قلمرو اين جمهوري كوچك شوروي سابق كند.
در جريان اين تلاشها، طرح صلحي با ميانجيگري فرانسه به امضاي روساي جمهوري گرجستان و روسيه رسيد كه بر اساس آن، نيروهاي روسي بايد هرچه زودتر خاك گرجستان را ترك مي كردند.
و احمدي نژاد درسخنرانيش از استقلال مردم عراق حمايت ميكند لعنت بر اين رژيم عرب ضد ايراني
تبليغات ضدايراني در عراق با نصب تابلوهاي توهينآميز
در خروجي شهر بدره، بر روي تابلويي اهانتآميز، در كنار نقشه كشورهاي عراق و ايران جمله «ورود تروريستها از كشورهاي همسايه را متوقف كنيد» درج شده است.به گزارش دانمارک نیوز، در اين تابلو به همين جمله كه ايران را تروريست دانسته، اكتفا نشده و در اقدامي توهينآميز، در نقشه ايران، كفتاري ترسيم شده كه در حال ورود به كشور عراق و گذر از مرزهاي اين كشور است.اين تابلو كه آشكارا به ايران و ايرانيان توهين كرده و ايران را مانند كفتار دانسته، در خروجي شهر بدره به سمت شهر «كوت»، در نزديكي پايگاه نظاميان گرجستان نصب شده است.
اين در حالي است كه تاكنون اتهامهاي تروريستي كه توسط آمريكا به ايران زده شده است، به رغم درخواست كشورمان مبني بر ارايه اسناد و مدارك، نه تنها ثابت نشده، بلكه مدرك و سندي هم ارايه نشده است و مسئولان عراق نيز همواره آن را رد كردهاند.از سوي ديگر، آمريكا تلاش كرده است تا با بسيج رسانههاي غربي و تروريست دانستن ايران، نفوذ كشورمان را در افكار عمومي عراق كاهش دهد كه تاكنون به دليل نزديكيهاي فرهنگي، ديني و تاريخي و نيز دروغپردازيهاي آمريكا، موفق نبوده و ميتوان گفت، اين رفتارها يعني نصب تابلوهاي توهينآميز و هماهنگ با مقاصد اشغالگران، با هماهنگي آنها نصب شده است كه دولت عراق بايد جلوي اين رفتار را بگيرد و مسئولان كشورمان نيز پيگير اينگونه تبليغات ضدايراني در عراق باشند.
۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه
معرفي 7 خيابان گران جهان
نشريه فورچون در تازه ترين شماره خود طي گزارشي به معرفي هفت خيابان گران جهان پرداخته است . اين خيابانها گران ترين خانه ها و با ارزش ترين و استثنايي ترين مغازه هاي جهان را در اختيار دارند . ارزش املاك و مستغلات واقع در اين خيابانها فارغ از نوسانات قيمت هاي جهاني ، همواره در حال افزايش و رونق است .
خيابان وال استريت نيويورك رتبه نخست را در فهرست گران ترين خيابانهاي جهان در اختيار دارد . اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 1500 دلار است . هزينه اجاره املاك و مستغلات در اين خيابان امسال ركوردهاي جديدي را بر جاي گذاشته است . خيابان بوند لندن دومين خيابان گران جهان به شمار مي رود . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 860 دلار است . اين خيابان متشكل از دو خيابان نيو بوند و اولد بوند است .
اولد بوند از قرن 18 مكاني براي زندگي قشر ثروتمند و مرفه لندن بوده است ولي امروز تقريبا از تمامي نقاط انگليس در اين خيابان زندگي مي كنند . قيمت اجاره در اين خيابان طي چهار سال اخير 50 درصد افزايش داشته است .
خيابان مونتيژه پاريس جايگاه سوم را در اين فهرست به خود اختصاص داده است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي آن به بيش از 660 دلار مي رسد .خيابان ردئو درايو لوس آنجلس نيز چهارمين خيابان گران قيمت جهان به شمار مي رود . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان به بيش از 540 تا 850 دلار مي رسد .
روسيه و به عبارت بهتر شهر مسكو نيز جايگاهي در اين رتبه بندي دارد . خيابان تورسكاياي مسكو پنجمين خيابان گران جهان است . قيمت اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان نيز به بيش از 500 دلار مي رسد . اكثر فروشگاههاي لوكس و مجلل مسكو در اين خيابان وجود دارد . شركتهاي معتبر ايتاليايي مثل اسكادا و ويچيني در اين خيابان به عرضه محصولات خود مشغول هستند .
فروشگاه طلا و جواهرات كاررا واي كاررا نيز هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان را بيش از 650 دلار اجاره كرده است .
ششمين خيابان گران قيمت جهان در اين فهرست ، خيابان چو در شهر توكيوي ژاپن است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 600 دلار است . نرخ اجاره بهاي زمين در اين خيابان طي 5 سال اخير روندي تصاعدي داشته است .
كانادا نيز در اين فهرست جاي دارد . خيابان بلور واقع در شهر تورنتو ، هفتمين نام در اين فهرست است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 300 دلار است . قيمت مسكن و مغازه در اين خيابان طي 5 سال اخير 50 درصد رشد داشته است .
خيابان وال استريت نيويورك رتبه نخست را در فهرست گران ترين خيابانهاي جهان در اختيار دارد . اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 1500 دلار است . هزينه اجاره املاك و مستغلات در اين خيابان امسال ركوردهاي جديدي را بر جاي گذاشته است . خيابان بوند لندن دومين خيابان گران جهان به شمار مي رود . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 860 دلار است . اين خيابان متشكل از دو خيابان نيو بوند و اولد بوند است .
اولد بوند از قرن 18 مكاني براي زندگي قشر ثروتمند و مرفه لندن بوده است ولي امروز تقريبا از تمامي نقاط انگليس در اين خيابان زندگي مي كنند . قيمت اجاره در اين خيابان طي چهار سال اخير 50 درصد افزايش داشته است .
خيابان مونتيژه پاريس جايگاه سوم را در اين فهرست به خود اختصاص داده است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي آن به بيش از 660 دلار مي رسد .خيابان ردئو درايو لوس آنجلس نيز چهارمين خيابان گران قيمت جهان به شمار مي رود . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان به بيش از 540 تا 850 دلار مي رسد .
روسيه و به عبارت بهتر شهر مسكو نيز جايگاهي در اين رتبه بندي دارد . خيابان تورسكاياي مسكو پنجمين خيابان گران جهان است . قيمت اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان نيز به بيش از 500 دلار مي رسد . اكثر فروشگاههاي لوكس و مجلل مسكو در اين خيابان وجود دارد . شركتهاي معتبر ايتاليايي مثل اسكادا و ويچيني در اين خيابان به عرضه محصولات خود مشغول هستند .
فروشگاه طلا و جواهرات كاررا واي كاررا نيز هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان را بيش از 650 دلار اجاره كرده است .
ششمين خيابان گران قيمت جهان در اين فهرست ، خيابان چو در شهر توكيوي ژاپن است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 600 دلار است . نرخ اجاره بهاي زمين در اين خيابان طي 5 سال اخير روندي تصاعدي داشته است .
كانادا نيز در اين فهرست جاي دارد . خيابان بلور واقع در شهر تورنتو ، هفتمين نام در اين فهرست است . هزينه اجاره هر فوت مربع از زمينهاي اين خيابان بيش از 300 دلار است . قيمت مسكن و مغازه در اين خيابان طي 5 سال اخير 50 درصد رشد داشته است .
رسیدن سن فحشا به 14 سالگی
پول بی زبان نفت کجاست؟
میلیارد دلارپول بی زبان نفت کجاست؟
کارنامه 3 ساله- در سه سال گذشته، با هزینه شدن 190 میلیارد دلار درآمد نفتی، نقدینگی 2ر5 افزایش یافت، نرخ تورم از 12% در سال 1381 به بیش از 21% در سال 1386 ( مستند به آمار بانک مرکزی) رسید، بیکاری به بیش از 3% نسبت به دولت پیشین رسید، قیمت مسکن در همین مدت سه برابر شد، با تفسیر نادرست از اصل 44 قانون اساسی مالکیت بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار شد و این اصل تنزل معنایی یافت. با واگذاری مالکیت شرکت های دولتی و نه بنگاههای اقتصادی بخش عمومی به بخش خصوصی، مصون سازی نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان و بنیاد 15 خرداد، ایجاد تصنعی و تحمیلی یک بخش ویژه ی اقتصادی ِ برخوردار از منابع ِکلان رانتی، ارایه عوامفریبانه و غیر مفید سهام عدالت که بیشتر جنبه ی تبلیغی داشت و... نه تنها گرهی از مشکلات معیشتی تهیدستان باز نکرد که در عمل، اسباب به زیر خط فقر رفتن آحاد بیشتری از ملت ایران را فراهم آورد. سهام شرکت هایی که اقدام به خرید واحدهای صنعتی واگذار شده میکنند، متعلق به بانکها و شرکتهای شبه دولتی هستند و تاسف بارتر آن که در بسیاری موارد دیده شده است که این گونه خریداران، راه حل افزایش بهره وری را در برچیدن کارگاه صنعتی، فروش دارایی کارخانه و واریز درآمدها به معاملات کلان ملکی یافته اند.
کارنامه 3 ساله- در سه سال گذشته، با هزینه شدن 190 میلیارد دلار درآمد نفتی، نقدینگی 2ر5 افزایش یافت، نرخ تورم از 12% در سال 1381 به بیش از 21% در سال 1386 ( مستند به آمار بانک مرکزی) رسید، بیکاری به بیش از 3% نسبت به دولت پیشین رسید، قیمت مسکن در همین مدت سه برابر شد، با تفسیر نادرست از اصل 44 قانون اساسی مالکیت بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار شد و این اصل تنزل معنایی یافت. با واگذاری مالکیت شرکت های دولتی و نه بنگاههای اقتصادی بخش عمومی به بخش خصوصی، مصون سازی نهادهایی مانند بنیاد مستضعفان و بنیاد 15 خرداد، ایجاد تصنعی و تحمیلی یک بخش ویژه ی اقتصادی ِ برخوردار از منابع ِکلان رانتی، ارایه عوامفریبانه و غیر مفید سهام عدالت که بیشتر جنبه ی تبلیغی داشت و... نه تنها گرهی از مشکلات معیشتی تهیدستان باز نکرد که در عمل، اسباب به زیر خط فقر رفتن آحاد بیشتری از ملت ایران را فراهم آورد. سهام شرکت هایی که اقدام به خرید واحدهای صنعتی واگذار شده میکنند، متعلق به بانکها و شرکتهای شبه دولتی هستند و تاسف بارتر آن که در بسیاری موارد دیده شده است که این گونه خریداران، راه حل افزایش بهره وری را در برچیدن کارگاه صنعتی، فروش دارایی کارخانه و واریز درآمدها به معاملات کلان ملکی یافته اند.
این محمودِ، این محمودِ
ببینید
!این محمودِ، این محمودِ
جوان های دانشگاهی که هیچ، دبیرستانی ها هم هیچ. برو بچه های دبستان با دیدن این فیلم و شنیدن این سخنان احمدی نژاد که پس از بازگشت از امریکا برای بزرگانی مثل خودش نقل کرده چه فکری می کنند؟ جز آنچه شما فکر می کنید؟
جوان های دانشگاهی که هیچ، دبیرستانی ها هم هیچ. برو بچه های دبستان با دیدن این فیلم و شنیدن این سخنان احمدی نژاد که پس از بازگشت از امریکا برای بزرگانی مثل خودش نقل کرده چه فکری می کنند؟ جز آنچه شما فکر می کنید؟
اشتراک در:
پستها (Atom)