۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

تصویر ده بانوی بهایی که در سال ١٣٦٢ در شهر شیراز یک شبه اعدام شدند


بانوان بهایی که که اوایل دهه ٦٠ خورشیدی در اوج دوران طلایـــــــی امام یک شبه اعدام شدند!

مادر حسین رونقی و ابوالفضل عابدینی: “گفتند اعتصاب غذا کنید تا بمیرید”

بیش از دوهفته از آغاز اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی می‌گذرد. این زندانی سیاسی در اعتراض به تبعید غیر قانونی‌اش به زندان کارون اهواز دست به اعتصاب غذا زده؛ اعتصابی که تا کنون پیگیری هیچ یک از مسوولان قضایی را به دنبال نداشته است. روز یکشنبه ۲۰ مرداد حسین رونقی ملکی، دیگر زندانی سیاسی زندان اوین هم در نامه‌ای خطاب به عابدینی، هم‌بند سابقش از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داد و نوشت: “من در
اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی‌گناه و قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی، بی‌خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی‌ها و ناروایی‌ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می‌دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.”
اعتصاب غذای این زندانی سیاسی با توجه به سابقه بیماری حاد وی نگرانی زیادی در بین فعالان حقوق بشر و خانواده وی برانگیخته است. زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت او به “روز” می‌گوید: “دوشنبه قبل به دیدن حسین رفتم. می‌گفت کلیه راستش چهارشب است درد می‌کند و از شدت درد خوابش نمی‌برد. همان روز به من گفت می‌خواهم اعتصاب غذا کنم، التماس کردم، گفتم حسین نه، تو را به خدا اعتصاب نکن، به او گفتم می‌روم دادستانی ببینم چه می‌گویند انشاءالله برای عید فطر به تو مرخصی می‌دهند.”
خانم موسوی ادامه می‌دهد: “به دادستانی مراجعه کردم، اشک ریختم و از معاون دادستان خیلی خواهش کردم. چند نفر از اعضای خانواده دیگر زندانیان هم آنجا بودند، شاهد هستند. گفتم تو را به خدا به این بچه مرخصی بدهید، من از این راه دور، از آذربایجان آمدم. مساله بیماری حسین و دردهای کلیه راستش را توضیح دادم و خواهش کردم مرخصی بدهند تا او را برای معالجه پیش پزشک ببریم؛ گفتند نمی‌شود. به آقای خدابخش گفتم پس می‌خواهید چه کار کنید؟ می‌خواهید بکشیدش؟ همانطور که خودتان گفتید؟ گفت شاید هم همینطور است.”
از مادر این زندانی سیاسی می‌پرسم مگربه حسین رونقی گفته بودند که تو را می‌کشیم؟ پاسخ می‌دهد: “حسین به یکی از مسئولان زندان گفته من اعتصاب غذا می‌کنم، گفته فکر کردید چه می‌شود؟ می‌میرید و جریان چند روز دیگر هم تمام می‌شود، می‌رود. من به آقای خدابخش گفتم می‌خواهید این اتفاق بیفتد؟ گفت شاید هم همینطور است.”
زلیخا موسوی اضافه می‌کند: “گفتند مرخصی نمی‌دهیم.تنها می‌شود در زندان تحت درمان باشد. گفتم چندبارتحت درمان قرار گرفته و بیمارستان رفته و عمل شده، دوباره او را به زندان برگرداندید و دوباره بیماره او عود کرده، این بارکلیه راستش درد می‌کند. آقای خدابخش گفت نه، آقای دادستان گفته‌اند به حسین مرخصی ندهید. گفتم من این همه راه از آذربایجان می‌آیم، شما به حرف من گوش نمی‌دهید. چهار سال است که در خانه شما را می‌زنم، جایی نمانده که در این مدت برای پیگیری کار حسین به آنجا نرفته باشم. هر بار می‌روم خواهش می‌کنم، گریه می‌کنم، جواب من را نمی‌دهند.”
مادر حسین رونقی ادامه می‌دهد: “گفتند چرا با رسانه‌ها صحبت می‌کنید، گفتم خودتان باعث می‌شوید. گفتم اگر شما حرف من را می‌شنیدید من حرف نمی‌زدم، من یک مادرم؛ چهار سال است که دارم عذاب می‌کشم. گفتم شما چرا انقدر بی‌رحم هستید آقای خدابخش؟ ماه رمضان در این هوای گرم از راه دور آمده‌ام هر قدر التماس می‌کنم اصلا جواب من را نمی‌دهید”
خانم موسوی با تاکید بر شرایط نامناسب جسمی پسرش می‌گوید: “دکتر گفته حسین باید مواد غذایی خوب مصرف کند اما در زندان که چیزی پیدا نمی‌شود. حسین گفته بود مامان دیگر طاقت ندارم؛ این ها من را اذیت می‌کنند. به خدا نمی‌دانید چقدر دارم عذاب می‌کشم. به خدا نمی‌دانید سال گذشته که اعتصاب غذا کرد و کارش به بیمارستان و عمل کشید ما چه کشیدیم، پیر شدیم، چقدر عذاب کشیدم، مامورهای بیمارستان به احوال من گریه می‌کردند.”
مادر این زندانی سیاسی با گریه ادامه می‌دهد: “وقتی که شنیدم اعتصاب غذا کرده، نمی‌دانستم چه کار کنم. به خدابخش معاون دادستانی گفتم مگر پسر من چه کار کرده؟ بچه‌های بی‌گناه مردم را زندانی کرده‌اند.من مادرم، چه کار کنم؟ شما گفتید ما راه پیغمبر را می‌رویم، به خدا آنها اینطوری نبودند. پیغمبر به دشمنانش هم احترام می‌گذاشت، مریض بودند می‌رفت عیادتشان. آقای خدابخش چرا این کار را می‌کنید؟”
خواسته زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی این است که به پسرش مرخصی استعلاجی بدهند. او در پایان در حالی که اشک می‌ریزد می‌گوید: “چرا این کارها را می‌کنند؟ فقط می‌خواهند حسین را بکشند همین.”
حسین رونقی ملکی در آذر سال ۱۳۸۸ در شهر ملکان استان آذربایجان بازداشت و به تهران منتقل شد. او که با نام مستعار بابک خرمدین وبلاگ می‌نوشت، یکی از معترضان به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بود. این زندانی سیاسی همچنین از مسئولان کمیته مبارزه با سانسور بوده که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به ۱۵ سال زندان محکوم شده است

۵۵ زندانی سیاسی تبعیدی به اوباما: با نظام ایران سازش نکنید

۵۵ نفر از زندانیان سابق سیاسی که اینک در تبعید به سر می برند، با اشاره به انتخاب یک «جنایت کار» به عنوان وزیر دادگستری، از اوباما خواسته اند با نگاهی به وضع حقوق بشر در ایران، با نظام ایران سازش نکند.نامه سرگشاده «حقوق بشری» زندانیان سابق سیاسی و در تبعید به باراک اوباما برای پایان مماشات با جمهوری اسلامی، که از سوی منوچهر محمدی در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:
پرزیدنت باراک اوباما، رئیس جمهوری محترم ایالات متحدهٔ آمریکا
ما بازماندگان و زندانیان سابق سیاسی ایران، که حکایت رنج و دردمان برای همیشه در تاریخ ثبت شده، ما هم‌بندان و هم‌رزمان «فرشته علیزاده»ها، «ندا آقا سلطان»ها، «فرزاد کمانگر»ها، «فیض مهدوی»ها، «اکبر محمدی»ها ، «سعید زینالی»ها ، «امیدرضا میر صیافی»ها، «امیر ساران»ها، «حجت زمانی»ها، «افشین اسانلو»ها، «کرمی خیر آبادی»ها، «رجبی»ها، «روح الامینی»ها، «سهراب اعرابی»ها، «اشکان سهرابی»ها، «تامی حامی‌فر»ها، «محمد مختاری»ها، «کیانوش آسا»ها و هزاران اعدامی و قتل و کشتارها که قربانی جهل و جنون جمهوری اسلامی ایران شده‌اند، مراتب نارضایتی‌ و اندوه فراوان خود را از استمرار سیاست مماشات دولت شما با نظامی که بزرگ‌ترین جنایات را بر ملت ایران روا داشته؛ به اطلاع شما و ثبت در تاریخ رسانده؛ یادآوری می‌کنیم نامه‌ای که این روزها به نام «زندانیان سیاسی سابق و فعلی‌» برای شما ارسال شده، و مورد تبلیغ قرار گرفته؛ صرف‌نظر از حقیقت یا عدم حقیقت امضاها، تلاشی برای آن است که استبداد، جان تازه‌ای بیابد.
این روزها گروهی ساده‌دل، سر کار آمدن جنایت‌کارانی بزرگ چون مصطفی پور محمدی را که تنها در سال ۱۳۶۷ احکام اعدام  ۴هزار زندانی سیاسی را صادر کرده‌ند، با این فکراشتباه که او، و چون او، ناجی مردم ایران خواهند بود، جشن گرفته‌اند.
بسیاری از امضاکنندگان آن نامه که از شما خواسته‌اند با «قاتلین ملت ایران» مهربان باشید، از مقام‌ها و بلند پایه‌گان اصلاح‌طلب سابق نظام جمهوری اسلامی هستند، که از یک سو، فراموش کرده‌اند که خود به‌علت روح آزادی‌خواهی مورد خشم و غضب رهبری قرار گرفتند و به زندان افتاده‌اند و از سوی دیگر، به دلیل همین تحمل رنج در سالیان حبس‌شان از سوی فرقه رهبری، مورد احترام ما دیگر زندانیان سیاسی سابق هستند، چرا که ما خود به واقع از زندان کشیده‌های رنج‌دیده‌ای چون آنان هستیم و رنج آنان را نیز رنج خود می‌دانیم.
اگر چه به واقع باید اذعان نمود که آنان در محاسبات، فریب قواعد بازی سیاسی ولی‌ فقیه «اصلاح‌ناپذیر» را خورده و به میدان باز گشته‌اند تا بار دیگر به اشتباه، هم افکارعمومی غرب و آمریکا را به استمرار مماشات با استبداد حاکم بر ایران ترغیب نمایند و هم نظام ولی فقیه را چون زمان دولت اصلاحات از بحران مشروعیت برهانند و موجبات تثبیت و بقای عمر نظام او را فراهم سازند. با اینکه همگی به‌خوبی واقفند که مطابق قانون اساسی، رییس جمهوری در برابر رهبری، نه تنها «هیچ‌کاره» است، بلکه به واقع فرمان‌بر و خادمی برای رهبر بیش نیست.کاش آن زندانیان ارجمند، به‌جای نامه‌ای سیاسی برای حفظ رژیم ولی فقیه به شما، از شما و دیگر رهبران سیاسی دنیا و دبیر کل سازمان ملل متعهد می‌خواستند که به جد بر رهبری ایران فشار وارد آورند تا احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر آن سازمان مجوز ورود به ایران را دریافت، و از اعدام  همزمان با آغاز به کار ریاست جمهوری حسن روحانی که به خواست رهبری انجام می‌گیرد، گزارش تهیه کند وسپس به استحضار دنیا برساند!
هم‌چنان که در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات خاتمی با اراده و خواست رهبری، اعدام و سنگسار صورت می‌گرفت، اما نه تنها رییس دولت اصلاحات کاری ساخته نبود، که برای حفظ قدرت و موقعیت خویش از مردمی که به او اعتماد کرده بودند طلب کمک نکرد؛ مردمی که به او رای داده بودند. او متاسفانه درمواقع نیاز، حتی به شیوه صحیح مسالمت آمیز و دموکراتیک، از مردم کمک نخواست، چرا که تا به‌زعم خویش، رهبری به واقع ضد مردمی را نیازارد ورهبر جمهوری اسلامی،به تقابل با او بر نیاید.آنچه برای ما زندانیان سابق امضا کننده این نامه «حقوق بشری» در دوره حسن روحانی عیان است، تحقق چیزی بنام تکرار «دور تسلسل باطل» خواهد بود و بس. چرا که آزموده را نه یک بار، بلکه چندین بار آزمودن آن‌هم با وجود شخص بی‌ظرفیت و بیماری چون خامنه‌ای که به‌عنوان رهبری در راس نظام می‌باشد، خطاست.
آقای رئیس جمهوری
دولت آمریکا در حالی‌ به تبادل پیام‌های دوستی‌ با رئیس جمهور جدید نظام مشغول است که نگاهی‌ به پرونده وزرای پیشنهادی ایشان نشان خبر از شدت یافتن نقض شدید حقوق بشر در دوران زمام‌داری ایشان می‌دهد. مجبور به یادآوری نمونه‌ای از نگاه ضّد بشری حاکم بر کابینه پرزیدنت حسن روحانی هستیم: وزیر دادگستری ایشان که نماد دیدگاه دولت در برابر مقوله «عدالت» است، کسی است که بیشترین بی‌ عدالتی‌ها را در حق ما و هموطنان ما روا داشته. بر اساس گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، پورمحمدی به دلیل عضویت در هیات ۳ نفره اعدام سراسری ۳۸۰۰ زندانی سیاسی موسوم به «هیست مرگ»، به جنایت علیه بشریت متهم شده است.(وی در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت)همچنین وی متهم به مشارکت در قتل روشنفکران و روزنامه‌نگاران منتقد حکومت ایران موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای بوده است. در گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، تمام این قبیل اقدامات فراقانونی و با برنامه‌ریزی برشمرده شده است.
آقای رئیس جمهوری
شاید تحلیل شما در توجیه روی‌کرد سازش با دولت جدید در ایران این باشد که در انتخابات اخیر ۱۸ میلیون ایرانی به حسن روحانی رای داده‌اند و ایشان منتخب ملت است؛ در پاسخ به این شائبه می‌توانید با مراجعه به شیوه رای‌گیری در جمهوری اسلامی به راحتی‌ دریابید که شرایط اقتصادی، روانی‌ و امنیتی در ایران بگونه‌ای‌ای است که ملت علاوه بر اینکه از بیم مشکلات ناشی‌ از عدم شرکت در انتخابات از قبیل اخراج از کار و تحصیل، به‌طور بی‌ سابقه‌ای در تنگنای اقتصادی و سیاسی اسیر بوده و مجبور هستند بین بد وبدتر، بد را برگزینند.
بی‌ گمان ادامه لابی‌ گری و مماشات با چنین باندی که آمر و عامل قتل، کشتار، و آوارگی صدها هزار ایرانی بوده‌اند؛ اشتباه فاحشی است که می‌تواند در فردای آزادی ایران به روابط دوستانه ملت‌های ایران و آمریکا لطمات جبران ناپذیری وارد آورد.فلذا امضا کنندگان نامه حاضر که مشتی از خروار و زندانیان سیاسی و حقوق بشری ستم‌کشیده و در تبعید می‌باشند، شما ودولت شما را به قطع لابی‌گری و سازش با رژیم جنایتکار تهران فرا خوانده، مصرانه تقاضای برچیدن کانون‌ها و لابی‌های سنتی‌ جمهوری اسلامی در ایالات متحدهٔ را داریم.
یقین داشته باشید هم‌وطنان رنجدیده ما در داخل با نگرانی‌ و حساسیت موضوع مذاکره احتمالی آمریکا با جنایت‌کاران حاکم بر ایران را پیگیری می‌کنند.
با بیشترین و بهترین احترام

درخواست صد تن از فعالان مدنی و سیاسی از ابوالفضل عابدینی برای شکستن اعتصاب غذا

صد تن از فعالان مدنی و سیاسی با امضای نامه‌ای از ابوالفضل عابدینی، زنداني سياسي در زندان كارون اهواز خواسته‌اند تا اعتصاب غذای خود را بشکند.  به گزارش جرس، در بخشی از این نامه آمده است: با اعتراض به دست اندرکاران و مباشران ظلم هایی که برتو و دیگر جوانان دلسوز این سرزمین می رود. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان دهی و احقاق حقوق پایمال شده ات را از طرق دیگری پیگیری کنی.ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری، فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهاماتی از قبیل "ارتباط با دول متخاصم" و "تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه" به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. او یک سال بعد از صدور حکم اول، بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی که اوایل مرداد ماه به زندان اهواز تبعید شد در اعتراض به تبعید غیر قانونی خود 14 روز است که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است