۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

ویدوئویی بسیار غم انگیز از فقر و بیکاری گرایبان گیر مردم

گریم گرفت یکم پول نفتم به اینا بدین جای دوری نمی ره فکر کنید اینجام جزایره قمره یعنی واقعا کسی به داد اینا می رسه

خبر آزادی سکینه محمدی آشتیانی تکذیب شد

در حالی که بسیاری از رسانه‌ها، خبر از آزادی ناگهانی سکینه محمدی‌آشتیانی و فرزندش سجاد، وکیل‌اش هوتن کیان و دو خبرنگار المانی داده بودند، این خبر توسط سایت تلویزیون «پرس تی‌وی» - شبکه انگلیسی زبان جمهوری‌اسلامی - تکذیب شد. آن‌گونه که سایت «پرس تی‌وی» اعلام کرده است، سکینه محمدی به همراه فرزندش به منزل رفته و در آن‌جا اعترافات جدیدی را مطرح کرده است که این اعترافات روز آینده از تلویزیون جمهوری‌اسلامی پخش خواهد شد 

Dutch-lawyers-demo- supporting Iranian lawyers- Iranian embassy, 9 December, 2010

تظاهرات امروز وکلای هلندی در اعتراض به سرکوب حقوق بشر درایران و به‌ویژه حمایت از وکلای تحت فشار و سرکوب. این تظاهرات در میدانی مشرف به خیابان سفارت در شهر لاهه برگزار شد، زیرا پلیس هلند بخاطر محافظت از سفارتخانه اجازه نزدیکتر شدن نداده بود. این وکلا در حالیکه پلاکاردهایی با شعارهای حمایتی از وکلای ایرانی همراه داشتند، در میدان بصورت   دایره‌وار تظاهرات کرده و شعار دادند

محرم امسال به محرم آخرین سال حکومت پهلوی شبیه است

دیشب به دعوت یکی از اقوام که هر سال ده شب محرم را در منزلش مراسم برگزار می کند، در مراسم عزاداری شرکت کردم. مراسم در حیاط و پارکینگ متزل برگزار می شود و ابتدا یک ملا روضه ای خواند و بعد هم یک نفر به مداحی پرداخت و حاضران به سینه زمی پرداختند. این موارد عادی بود و در هر مراسمی اینها را خواهید دید. اما آنچه که توجه من را در آن مجلس به خود جلب کرد، این بود که پسر شخص صاحب مجلس به نزد وی آمد و گفت از سازمان تبلیغات آمده اند. من که کنار صاحب مجلس نشسته بودم کتجکاو شدم ببینم از سازمان تبلیغات برای چه کاری آمده اند. حسن آقا (صاحب مجلس) به پسرش گفت بگو بیایند داخل.
دو جوان وارد شدند و کنار حسن آقا نشستند. یکی از آنها که کیفی در دست داشت، آن را باز کرد و برگه ای مقوایی بیرون آورد و به حسن آقا داد. برگه ای رنگی که در گوشه آن، عکس حسن آقا نیز چسبانده بودند و مجوز برگزاری مجلس عزاداری بود. بعد از کیف خود برگه ای دیگر بیرون آورد که به صورت چک لیست، مواردی در آن مشخص شده بود. در مورد هر کدام از آنها از حسن آقا سوال می کرد و آنها را تیک می زد و در مورد برخی از آنها یادداشتهایی می نوشت: آیا چند روحانی دارید؟ نام آنها چیست؟ چند مرد حدودا در مراسم شما شرکت می کنند؟ چند زن شرکت می کنند؟ علامت دارید؟ هیات شما به خیابان می رود؟ آلات موسیقی دارید و اگر دارید شامل چه مواردی است؟ نام مداح چیست؟ موارد مشکوکی مشاهده کرده اید؟ و ... بعد که این دو نفر رفتند، به شوخی به حسن آقا گفتم از سوال شب اول قبر هم سخت تر بود (قبل از آن ملا داشت درباره سوال شب اول قبر صحبت می کرد) خندید و گفت تازه کجاشو دیدی. از شب اول به ما هشدار دادند که به هیچ عنوان حرف سیاسی در مجلس زده نشود و ما مامور مخفی در مجالس گمارده ایم. در صورتی که هر حرکتی سیاسی صورت گیرد، صاحب مجلس دستگیر می شود و برای همیشه از عزاداری جلوگیری می شود. گفتند سخنرانان دارای گرایش به جنبش سبز را دعوت نکنید. در مداحی ها هیچ شعر یا نوحه سیاسی که اشاره ای حتی ضمنی به اوضاع سیاسی داشته باشد خوانده نشود. می گفت حتی از ظلم یزید هم بگوییم ممکن است برای ما دردسر شود. خود مداحان هم از طریق صنفشان توجیه هستند. امسال نباید چیزی بگویند که اشاره به ظلم رژیم داشته باشد. گفتم آخر اینکه نمی شود. گفت چرا نمی شود؟ ما فقط از شجاعت و دلاوری امام حسین و حضرت عباس و .. می گوییم. چیکار داریم یزید حکومت را غصب کرد و ... با این مطالب لحظه ای به فکر فرو رفتم و سالهای آخر رژیم پهلوی و عزاداری هایی که با اعتراضات مردمی همراه بود (در سال 1357) در خاطرم مرور شد. به یاد آوردم تنها در همان سال بود که رژیم پهلوی نیز در عزاداری ها به صورت علنی مامور می گذاشت و سعی می کرد محتوای عزاداری ها را کنترل کند. چقدر دیکتاتورها به هم شبیهند!