۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

مردم می گویند: کدام انتخابات؛ زیربار گرانی و مشکلات له شده ایم

مجلسی که قرار است تابع کامل ولی فقیه و اوامر او باشد، نشانگر بی اعتباری بیش از پیش ساختار حاکمیت سیاسی و شیوه حکومت مداری است که نه به رأی مردم اعتقادی دارد و نه آماده است انتخاباتی را برگزار کند که در آن نمایندگان دگراندیش و مستقل و ”ذوب نشده“ در ولایت بتواند در آن شرکت کنند. زمستان سرد انتخابات و بی تفاوتی مردم.
ورودی مترو پایش را که بر روی یکی از صدها تراکت پخش شده بر زمین می گذارد که با او در مورد تبلیغات انتخاباتی صحبت می کنم. می گوید مردم آنقدر گرفتاری دارند که حوصله این بزک بازی ها را ندارند.ادامه می دهد مگر آنها که تا به حال مجلس رفتند برای ما چه کرده اند که بخواهیم به فکر انتخابات باشیم.
می گوید: اینها حقوق میلیاردی می گیرند و پای شان که به آنجا می رسد برای مادام العمر زندگی خود را تامین می کنند. چه می فهمند درد مردم چیست؟ شهروند دیگر را در مورد انتخابات و تبلیغات سطح شهر مورد سوال قرارمی دهم، مکثی می کند و می پرسد برای چه رسانه ای است. می گویم چه فرقی می کند که بدون پاسخی عبور می کند.شهروندی می گوید اینها انتخاب شده اند و دیگری هم برای گریز از جواب می گوید شناختی از آنها ندارم.
یکی بی‌سوادی را بهانه می کند و دیگری هم سوالاتم را بی پاسخ می گذارد.یکی می گوید کدام یک از شعارهای انتخاباتی را محقق کردند و دیگری از گرانی و بیکاری گله می کند. می گوید ۳ فرزند فارغ التحصیل بیکار درخانه دارم و ما هستیم و حقوق بازنشستگی. مگر بقیه که رفتند چه گلی به سر ملت زدند که …دانشجویی می گوید همین بساط در دانشگاه ها هم بر پاست. مردم دیگر گول نخواهند خورد. یعنی امیدوارم همین طور باشد. هر چند مردم همیشه غیرقابل پیش بینی هستند.خانم میانسالی نیز با این جمله که “همان ها که ۲۲ بهمن آوردند در انتخابات هم شرکت می کنند.” ادامه می دهد: کسی که به فکر نیرنگ کسی باشد اول از همه خودش به آن نیرنگ گرفتار خواهد شد. اینها هم از درون در حال متلاشی شدن هستند و حتی به تلاش ما هم نیازی نیست.”
شهروند دیگری هم به این جمله اکتفا می کند که مردم زیربار گرانی و مشکلات له شده اند. چه انتخاباتی؟ پیرمردی هم این گونه پاسخ می دهد که اینها جیب هایشان را باز گذاشته تا به مجلس برسند و آن را پر کردند. درگیر خود هستند.. به مشکلات ما که رسیدگی نمی کنند.مردم الان برای نان روز گرفتارند. فکر این هستند که یک روز رو چطور با این گرانی به شب برساندد.صدای ما هم که به جایی نمی رسد.هر چه به ظاهر اصولگرایان و مستقل و حامی که به نام هر شخص و طیفی در این دوره خود را به نمایش گذاشته بر اصول و اتحاد و پایداری و بصیرت و گفتمان انقلابی نداشته بدمند اما این ملت، روز جمعه صدایی برای انتخابات نخواهد داشت. صدایی که از این ملت شنیده می شود سکوتی بیش نیست. سکوتی که همان ” نه ” به انتصابات پیش روست. کافی است تا شما هم گشتی در شهر بزنید تا این سردی را لمس کنید


یک معلم دیگر در آستانه اعدام

به گزارش یک منبع  مطلع از تهران، عبدالرضا قنبری معلم ادبیات فارسی‌ به حکم قاضی صلواتی در آستانه اعدام قرار دارد. کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری تهران با رد درخواست لغو حکم اعدام عبدالرضا قنبری وی را با خطر حضور در پای چوبهٔ دار روبرو ساخت.
این معلم ادبیات در حوادث عاشورای  ۱۳۸۸تماس بسیار کوتاه تلفنی با یکی‌ از تلوزیون‌های خارج از کشور داشت که متعاقباً در مقابل چشم دانش آموزان با خشونت دستگیر و در دادگاه متهمان عاشورا به وسیله صلواتی محاکمه و به اعدام محکوم شد و اینک بدون ارجاع به دیوانعالی کشور و بر خلاف قوانین جمهوری اسلامی تقاضای باز بینی‌ پرونده‌اش رد شده است