۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

وکیل ستار بهشتی خطاب به رییس سازمان پزشکی قانونی: بگویید ستار زیر دست بازجویش فوت کرد

وکیل ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که در آبان ماه سال ۹۱ در  بازداشتگاه پلیس فتا جان خود را از دست داد با اعتراض به اینکه پس از هشت ماه هنوز پرونده موکلش به دادگاه فرستاده نشده است به کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران گفت:«بازپرس پرونده را به دادگاه نمی فرستد چون می خواهد زمان بخرد و فکر می کند با این کار پرونده کمرنگ می شود و با گذشت زمان حساسیت آن کمی تعدیل می شود، در حالیکه بزرگترین اشتباه را می کند.»
رییس سازمان پزشک قانونی روز دوم تیرماه به خبرگزاری فارس در مورد پرونده ستار بهشتی به اظهار نظر پر ابهامی اکتفا کرد و گفت به تشخیص پزشکان پزشک قانونی “او بر اثر شرایط خاص و فشارهای روحی ستار بهشتی فوت ‌کرده است.” رییس سازمان پزشک قانونی این را نظر قطعی پزشکان عنوان کرد.
گیتی پورفاضل، وکیل پرونده ستار بهشتی در خصوص این اظهار نظر تازه پزشک قانونی گفت:« متاسفانه اصلا پرونده را به دادگاه نمی فرستند تا وکیل و قاضی بتوانند رودرروی یکدیگر قرار بگیرند و مسائل واضح و روشن شود. این اولین بار نیست که پزشک قانونی این اظهار نظر را می کند. از ابتدا هم که من دنبال پرونده در دادسرا بودم به من گفتند تحت فشار و استرس فوت کرده است. من هم گفتم بله اما تحت فشار چه زمانی بوده و کجا بوده است؟ زیر دست بازجو و زیر فشار بوده و در اثر اعمال فیزیکی و روانی که روی او انجام شده ممکن است ایست قلبی هم کرده باشد که بله، ایست قلبی هم کرده است اما چه کسانی باعث ایجاد این شرایط شدند.»
ستار بهشتی، متولد سال ۱۳۵۶، کارگر و وبلاگ‌نویس ایرانی بود که در تاریخ ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد. او به اتّهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و نوشتن مطالب انتقادی در وبلاگ شخصی بازداشت شده بود. در مدت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و در مدتی که بازداشت بود درگذشت. او در گورستان رباط کریم نزدیک محل زندگیش به خاک سپرده شد. بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران تاریخ، مرگ ستار بهشتی ۱۳ آبان ماه نوشته شده است.
خانم پور فاضل در گفتگوی قبلی با کمپین در اسفند ماه سال گذشته اظهار امیدواری کرده بود که پرونده در سال جدید به دادگاه فرستاده شود. او در آن گفتگو اشاره کرده بود که تمام مدارک و مستندات داخل پرونده کامل
و آماده ارسال به دادگاه است. هنوز با گذشت چهار ماه از شروع سال جدید پرونده به دادگاه فرستاده نشده است.
گیتی پور فاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی گفت:« ستار ۴ بازجو داشته که یک نفر از آنها مقصر اصلی در مرگ ستار بوده است. او در جلسه بازپرسی آمد و ما هم او را دیدیم. او را چون مامور اطلاعات است به دادگاه نمی فرستند مبادا که محکوم شود. اگرچه در قانون اساسی ما آمده است کسانیکه تابعیت ایران را دارند همگی در برابر قانون مساوی هستند ولی ما عملا می بینیم که افراد مساوی نیستند. با توجه به شرایط، مرتبه و وابستگی های که دارند قانون در موردشان اعمال نمی شود. حقیقت این است. متاسفم. من آنچه که اعتقاد دارم را می گویم حالا امکان دارد بنده خودم هم سر از اوین در بیاورم یا امکان دارد که بگذارند حرفم را بزنم و جلو بروم. از این دو حال خارج نیست. برای چه هشت ماه پرونده جوانی که جانش را زیر شکنجه های بازجویی از دست داده نباید به دادگاه فرستاده شود!»
خانم پور فاضل با اظهار اینکه چند نفر از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین آمادگی شهادت در دادگاه را دارند، گفت:« من با یکی، دو زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین که چندی پیش به دلیل بیماری در بیمارستان بستری شده بودند صحبت کردم. آنها ستار را یک روز قبل از مرگش در بند دیده بودند، آنها گفتند ما با چشم خودمان دیدیم که بدن این بچه کبود بوده و از نظر روحی هم تعضیف شده بوده.. آنها اعلام آمادگی برای شهادت دادن در دادگاه را هم کردند. دقت کنید برای همین است که پرونده را به دادگاه نمی فرستند چون من بلافاصله از دادگاه تقاضا خواهم کرد تا شاهدان در دادگاه حاضر شوند و دیده های خودشان را بگویند.»
خانم گیتی پور فاضل ۲۹ خرداد ماه نیز نامه ای به حسن روحانی، رییس جمهور منتخب ایران نوشت و خواستار رسیدگی به این پرونده موکلش شد. او در بخشی از این نامه نوشته است:”اینک هشت ماه ازتشکیل پرونده می گذرد و شخص قاتل هم که از ماموران پلیس فتاست معلوم گردیده است پرونده همچنان در بازپرسی خاک می خورد و به دادگاه فرستاده نمی شود.”
خواهر ستار بهشتی در گفتگوی با کمپین بین المللی حقوق بشر در بهار امسال گفته بود که ماموران امنیتی او و دیگر اعضای خانواده اش را تحت فشار قرار داده اند تا سکوت کنند و پیگیر پرونده ستار نباشند. خانم بهشتی در آن گفتگو گفته بود عملا جلوی او را در خیابان می گیرند و تهدیدش می کنند

خامنه ای همچنان جنبش سبز را دشمن اصلی خود می داند

یادداشت سیاسی: آقای خامنه ای درست همان طور سخن گفت که «مهندسی» انتخابات خرداد ۹۲ بر آن پایه پیش رفته بود. اعلام رضایت از «جنبش بنفش» و حمله به «جنبش سبز» *. رهبر حکومت در این سخنرانی که نخستین سخنرانی مهم او بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود، رضایت خود از انتخابات اخیر را اعلام کرد و حتی یک بار دیگر از کسانی که به نظام اعتقاد ندارند و رای دادند تشکر کرد. او این رای را «اعتماد به نظام و انتخابات» آن عنوان کرد. مصادره به مطلوب رای بخشی از جامعه که از پیش نیز قابل پیش بینی بود. آقای خامنه ای در سخنرانی خود کوشید از احساس رضایت مشترک بین حکومت و بخش هایی از جامعه در انتخاب حسن روحانی در کاهش و تخلیه ی انرژی اعتراضی جامعه نهایت استفاده را ببرد و وعده به «صلح و صفا» بدهد. صلح و صفایی که قرار است با کمترین امتیازها به جنبش مردم و در چهارچوبی مهندسی شده جاری شود. امتیازی که مردم گرفته اند، ریاست جمهوری آقای روحانی است. حمایت های تاکنونی از حسن روحانی رئیس جمهور آینده ی ایران در سطوح موثر حکومت، حمایت هایی که به موقع خود هیچ وقت از دولت های محمد خاتمی صورت نگرفت، این فرضیه را تقویت کرده است که حکومت به این «امتیاز»ی که داده وفادار خواهد ماند و روحانی در حکومت نه تنها با چالش مواجه نخواهد شد، بلکه مورد حمایت قرار خواهد گرفت. امتیازی که مردم داده اند – یا قرار است در این معامله بدهند - جنبش سبز است. همه ی سیاست ها و تاکتیک ها و «مهندسی» در انتخابات و اکنون بعد از انتخابات، در جهتی پیش می رود که جنبش سبز محکوم و فراموش شود. آقای خامنه ای روز گذشته نشان داد هیچ «سازش»ی بین او و جنبش اعتراضی سبز وجود ندارد. در آن جا عقب نشینی برای او معنا ندارد. او همچنان دشمن اصلی خود را در سطح داخلی این جنبش با همه ی مولفه هایش می شناسد. او انتخابات ۹۲ را «الگو»یی کرده است برای کوبیدن جنبش سبز و محکوم کردن رفتار میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو کاندید سرکش و مردم معترض به آن انتخابات. او این «مهندسی» را در آینده نیز ادامه خواهد داد. بر جامعه ی ایرانی است که تصمیم بگیرد می خواهد وارث جنبش سبز – جنبش مشترک اصلاح طلبان و تحول خواهان – بماند یا راه جنبش بنفش – جنبش مشترک اصلاح طلبان و میانه روهای اصولگرا – را انتخاب کند. هر کدام از این دو راه ضروریات خود را دارد. در نگاه اول، سخنرانی روز چهارشنبه ی آقای خامنه ای حیله ای است مکارانه و در ادامه ی مهندسی انتخابات برای بیگانه کردن جامعه با جنبش سبز و در نگاه دوم، نشانه امیدوارکننده ای است از «اعتدال» و «آشتی جویی» رهبر حکومت با رای دهندگان. انتخاب با ماست! * جنبش بنفش و جنبش سبز را می توان به عنوان دو نشانه و استعاره به کار برد: سبز: اعتراض به دیکتاوری و ولایت فقیه (مرگ بر دیکتاتور!) بنفش: سازش با دیکتاتوری و ولایت فقیه (دیکتاتور تشکر، تشکر!)