۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

گریه های فرزندان خردسال نسرین ستوده در سرما

همسر خانم ستوده با شرح حادثه امروز در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است:
اگر ۲ تا بچه را پس از کلی وقت و انرژی ببرید دادسرا تا دقایقی با مادرشان (که ۱۸ ماه است بدون دلیل محکمه پسند در بازداشت است بدون یک ساعت مرخصی) از نزدیک ملاقات کنند، اما دختر بچه را که ۱۲ سال دارد و با لباس مدرسه که بی تردید حجاب قابل قبولی در ایران هست به همراه برادر ۴ ساله‌اش از نگهبانی به خاطر بد بودن حجاب، بیرون کنند و آنها بیشتر از نیم ساعت در سرمای طاقت‌فرسای کوهپایه‌ی اوین سرگردان بمانند، در مقابل ناراحتی و گریه‌ی این بچه در این سن و سال حساس و فشاری که بر شما و کودکان‌تان وارد می‌شود چکار می‌کنید

بزرگترین و ترسناکترین راز زندگی سید علی خامنه ای بر ملا شد

سه شنبه شب، ۲۱ فوریه ۲۰۱۲ همراه یکی از دوستان روی مقاله ای در خصوص نقش جمهوری اسلامی در ترورهای اخیر کار می کردیم. در حین  تحقیقات، همکارم اتفاقی به نکته ای عجیب برخورد کرد و از من پرسید: آیا علی خامنه ای هیچوقت در روسیه بوده است؟ با تعجب گفتم که من هیچگاه چنین چیزی نشنیده ام و بانگاهی به زندگینامه خامنه ای روی وبسایت رسمی اش متوجه شدم که اصلا به این نکته اشاره نشده است. لینک این ویدیو را برایم فرستاد و با چشمان حیرت زده ویدیو را دیدم و در حالی که عرق سردی بر تمام بدنم نشسته بود، به راز بزرگ و ترسناک زندگی سید علی خامنه ای پی بردم. این ویدیو گزارشی کوتاه از مراسم جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس دانشگاه پاتریس لومومبا در شهر مسکو، پایتخت روسیه است که توسط تلویزیون دولتی روسیه "آر تی" تهیه شده است


به راستي در ايران چه خبر است و کدام بحران موجوديت ولايت خامنه اي را به لرزه انداخته است

ولي فقيه نظام  در نماز جمعه روز ۱۴ بهمن در مورد شرايطي که ولايت اش در آن قرار دارد و نقشه هايي که براي بقاي استبداد ديني طراحي کرده، تصوير نسبتاً روشني ارايه داد و منجمله گفت:«نبايد القاء بحران کرد. سعي مي کنند با هزار وسيله اثبات کنند که در ايران بحران هست. چه بحراني؟ کدام بحران؟»
سيد علي خامنه اي در روز چهارشنبه ۲۶ بهمن، با يک نعل وارونه در مورد تظاهرات شکست خورده حکومتي در روز ۲۲ بهمن گفت:«آنهايي که در مغزهاي الکلي و آفت ديده خود خيالاتي در سر مي پروراندند، متوجه شدند که در ايران چه خبر است». 

به راستي در ايران چه خبر است و کدام بحران موجوديت ولايت خامنه اي را به لرزه انداخته است؟ براي پي بردن به اين که در ايران چه خبر است و کدام بحران موجوديت رژيم را تهديد مي کند به بررسي چند خبر مي پردازم.
خبر اول:سعيد ملک ‌پور، به جرم طراحي برنامه اينترنتي در آستانه اعدام قرار دارد. اگر همه اتهاماتي که به وي نسبت داده شده را درست فرض کنيم، که البته درست نيست و از حکومت دروغ و جهل حرف راست شنيدن بعيد است، اين جوان ايراني موفق به طراحي يک برنامه براي سايتهاي سِکسي شده است. آيا صدور حکم اعدام براي سعيد ملک پور نشاندهنده قوانين قرون وسطايي حکومت نيست؟ رژيمي که خود مُرَوِج فحشا و اعتياد است، حکومتي که آقاها و آقازاده هايش به عياشي، چپاول و جنايت مشهور عام و خاص است، به چه منظور مي خواهد اين جوان با استعداد ايراني را اعدام کند؟ جلاد مقيسه که نقش قاضي در شعبه ۲۸ بيدادگاه انقلاب اسلامي را به عهده دارد، او را به اتهام «تبليغ عليه نظام از طريق طراحي سايتهاي مستهجن، توهين به مقدسات، توهين به رهبري» به اعدام محکوم کرده است. دُم خروس از زير عباي اين جنايتکار بيرون مي زند. اتهامي که با چاشني «طراحي سايتهاي مستهجن» باب طبع اراذل و اوباش مدافع علي خامنه اي مي شود، «توهين به رهبري» است. سعيد ملک پور را مي خواهند قرباني کنند تا به جوانان ايراني پيام دهند که به رهبر نظام و مرجع خود خوانده شيعيان جهان نبايد توهين کرد. مي خواهند به جوانان ايران پيام دهند که خامنه اي مقدس است و توهين به او «مفسد في الارض» تلقي مي شود و حکم آن اعدام است. نکته جالب اين است که همزمان با فرستادن حکم اعدام سعيد ملک پور به دايره اجراي احکام اين خبر هم منتشر شد که خامنه اي به اعضاي مجلس فرمايشي خبرگان گفته است که غُر و لُند و شکوه و شکايت شما را تحمل نمي کنم.
اين دو پديده از جمله اخباري است که تجزيه و تحليل آن را کار «مغزهاي الکلي و آفت ديده» مي داند. اين همان سياست «النَصر به الرُعب» است که ولي فقيه آن را ضامن امنيت ولايت اش مي داند. به همين منظور است که يکي از سرکردگان سپاه مدعي مي شود که:«جمهوري اسلامي ايران از نعمت حکيم ‌ترين و بر‌ترين رهبري در دنياي معاصر برخوردار است». اين حرف رمضان شريف، مسئول روابط عمومي کل سپاه پاسداران است که روز چهارشنبه ۲۶ بهمن در همايش «بصيرت سايبري» مطرح کرد و سايت سپاه در استان فارس آن را منتشر کرده است.
خبر دوم: خامنه اي در سخنراني روز جمعه ۱۴ بهمن از پيشرفتهاي جمهوري اسلامي بسيار گفت بدون آن که به فقر و فلاکت مردم و فروپاشي اقتصاد کشور بپردازد. اما وزير اطلاعات حيدر مصلحي، در روز پنجشنبه ۲۸ بهمن، طي يک سخنراني که سايت مشرق، از جبهه پايداري انقلاب اسلامي آن را منتشر کرد، فاجعه تلاشي اقتصاد را به «تلاشهاي دشمنان» مربوط مي داند و مي گويد:«آنها برنامه ‌ريزيهايي در اين ارتباط انجام داده‌اند که از جمله مهم ‌ترين آنها مي ‌توان به تلاش براي بر هم ريختن تعادل جامعه با ايجاد شوکهاي کاذب به خصوص در زمينه اقتصادي، از جمله در زمينه ارز و سکه اشاره کرد که با کمال تاسف برخي‌ از خوديها نيز در اين مقوله دچار چالش و اشتباه شدند و رفتند ميلياردي سکه خريدند و تحت تاثير اين القاء قرار گرفتند و بعضي از خوديها با بي‌توجهي به اين موضوع دامن زدند.»
تا اين جا معلوم  شد که از نظر وزير اطلاعات رژيم، بحران ارز و سکه يک «شوک کاذب» بوده که برخي از «خوديها» را به سمت خريد «ميلياردي» سکه سوق داده است. اگر اين حرف حيدر مصلحي را بپذيريم بايد نتيجه بگيريم که «خوديها» که «ميلياردها» اندوختگي دارند يا دچار حماقت شده و پول خود را بر باد داده اند و يا از جمله افرادي هستند که وزير اطلاعات با استناد به سخنان ولي امرش آنان را «خواص بي‌بصيرت، مطرود، فرصت ‌طلب، مصلحت‌ انديش، منحط اخلاقي، دنياگرا، ‌ترسو، فاقد شجاعت، مردود و ...» مي نامد که از طريق آنها، بازهم به گفته حيدر مصلحي «دشمن در کنار خانه مسئولان لانه» کرده است.
وزير اطلاعات در ادامه مي گويد:«يک آقايي مصاحبه مي‌کند و صحبت از قحطي در کشور مي‌کند و وقتي که مي ‌گوييم مستند اين حرفت چه بوده و دلايلتان را بگوييد، مي‌گويد که نمي‌دانم چه شد اين را گفتم و وقتي يک ذره ناخن مي‌زنيم مي‌بينيم که دشمنان با واسطه ‌هاي مختلف سعي مي‌کنند اين‌ گونه القائات را داشته باشند. اطرافيان بايد مراقب باشند زيرا دشمنان طراحيهاي جديدي در اين‌ گونه مباحث دارند. ديديم يک آدم خودي اين حرف را زد.» 
اين آقايي که مصاحبه مي کند اسد الله عسگر اولادي، رييس اتاق بازرگاني ايران و چين است که مصاحبه اش در خبرگزاري حکومتي کانون دانش آموزي «پانا» منتشر شده است. وي از سرمايه داران شريک در قدرت است که در عمر جمهوري اسلامي همواره و به طور کامل در خدمت رژيم بوده است. اکنون اين کارگزار هميشه در خدمت رژيم از طرف وزارت اطلاعات «يک ذره ناخن» زني مي شود و معلوم مي شود که «دشمنان با واسطه ‌هاي مختلف سعي مي‌کنند اين‌ گونه القائات را داشته باشند». عسگراولادي حرف خود را تکذيب نکرده و فقط بنا بر آن چه مصلحي مي گويد، او نمي داند چرا اين حرف را زده است. رييس اتاق بازرگاني ايران و چين با بيان اين‌ که تورم دي ‌ماه با وجود نوسانات نرخ ارز ۴۰ درصد است، اعلام کرده که:«با واردات دلار ۱۶۰۰ توماني و وضعيت فعلي توليد تا ۶ ماه ديگر در کشور قحطي داريم».
حرف عسگراولادي يک حرف اقتصادي است و حيدر مصلحي نمي تواند با بيان اين که دشمنان «شوک کاذب» ايجاد مي کنند اين حقيقت را کتمان کند که حکام ايران کشور را ويران کرده اند.
در کشوري که از سال ۱۳۸۴ و با بر آمد احمدي نژاد اندوختگي از ۶۰ هزار ميليارد تومان به ۳۵۰ هزار ميليارد تومان افزايش پيدا کرده، افزايش نرخ تورم و سقوط ارزش ريال يک امر محتوم است که با بگير و ببند نمي توان آن را مهار کرد. احمدي نژاد يکي از مُجريان سياست راهبردي خامنه اي که به «اصول گرايي» و يا «ريل گذاري جديد» ناميده مي شود، است. اين سياست راهبردي خامنه اي است که فاجعه وجود جمهوري اسلامي را اکنون بيش از پيش برجسته کرده و اکثريت مردم  با گوشت و پوست خود آن را لَمس مي کنند.
حيدر مصلحي بيهوده کوشش مي کند تا اين فاجعه را به «جنگ نرم» دشمنان مربوط کند. او مي گويد:«جنگ نرم، آرام و بي‌ سر و صدا و بدون احساس جنگ عليه جبهه خودي است، پايدار است، هدفهاي متعددي دارد و در واقع يک هدف ندارد، سيال و ژله ‌اي است، مخاطب ‌ساز است و آسيب ‌آفرين، تضاد آفرين و ياس ‌آفرين است».  دشمنان مردم «در کنار خانه مسئولان لانه» نکرده اند و اين خود مسئولان نظام و در راس آن ولي فقيه نظام است که دشمن مردم است. مردم در روز ۲۵ بهمن، اين دشمن را با تجهيزات اش در شهرهاي بزرگ ايران ديدند. خامنه اي مي خواهد با تقلب آن چه در ايران مي گذرد را پنهان کند. اما لشگر کشي روز ۲۵ بهمن در خيابانهاي فقط شهر تهران نشان داد که درآمد کشور چگونه هزينه مي شود. وقتي در تهران ميدان فردوسي تا ميدان انقلاب، تقاطع خيابان انقلاب و جمالزاده، اطراف ميدان آزادي، ميدان و خيابان ولي عصر، هفت حوض نارمک، ميدان امام حسين، خيابانهاي اطراف دانشگاه تهران، خيابان کارگرشمالي، خيابان فتحي شقاقي، ستارخان، خيابان شيراز، تخت طاووس و ميدان ونک، چهار راه کالج، خيابان اسکندري، خوش شمالي، شهرک اکباتان، خيابان شريعتي، سه راه نواب، هفت حوض، جمال زاده، شهرآرا، وحيديه، تسليحات، دماوند، ميدان تجريش و پارک وي در حالت جنگ غير نرم قرار داشت، صحبت از جنگ نرم عليه نظام به وسيله دشمنان خارجي، فقط يک شيادي است. اين خبري است که هرکسي آن را بيان کند متهم به داشتن «مغز الکلي و آفت ديده» مي شود.
خبر سوم: هاشمي رفسنجاني در مصاحبه‌اي مفصل با روزنامه شرق که دوشنبه ۲۴ بهمن امسال منتشر شد حرفهاي زيادي مي زند. در ميان سخنان مبهم و از ميان خود بزرگ بينيهاي او، مواردي وجود دارد که براي شناخت موقعيت و نقش خامنه اي قابل توجه است. او مي گويد:«اصلا کارگزاران اين ‌گونه تشکيل شد. من عضو جامعه روحانيت مبارز بودم. معمولا آنها در انتخابات حرف اول را مي‌زدند، البته براي تهران. وقتي که نماينده‌ هاي تهران را مي‌ خواستيم نامزد کنيم، جلسه‌ اي در دفتر من تشکيل شد و ۳۰ نفر را تعيين کرديم. دکتر حبيبي از طرف جمعي از مديران پيام آوردند. درخواست کردند که نصف نصف باشد، نپذيرفتند و پنج نفر از نيروهاي راديکال که معتدل هم هستند مثلا آقايان محجوب، کمالي، دعايي و ‌مجيد انصاري -که اينها از راديکالهاي تند نيستند- را قبول کردند. من ديگر وقت نمي‌ کردم که در جلسات شرکت کنم. گاهي به دفتر من مي ‌آمدند. آن ۹ گروهي که همسو با جامعه روحانيت بودند، گفتند که ما راي داريم و چرا بياييم اينها را در فهرست قرار دهيم. خودشان نامزد شوند. پس رد کردند و گفتند که قبول نمي‌کنيم. آقاي ناطق نوري پيش من آمدند و گفتند نمي‌پذيرند، من گفتم که برويد و از مقام رهبري بپرسيد.
رفتند و از آقا پرسيدند و ايشان هم با نظر آنها موافقت کردند. من با رهبري تلفني صحبت کردم و گفتم که اگر اين پنج نفر را نپذيرند، يک عده از اعضاي داخل دولت مصمم هستند که خودشان فهرست بدهند و من نمي‌خواهم اين اختلاف به وجود بيايد. روحانيت ضرر مي‌کند و تضعيف مي‌شود، اجازه دهيد متحد باشيم. حالا ديگران مي‌آيند رقابت مي‌کنند، چرا ما اين کار را کنيم. ايشان گفتند مگر ۲۷۰ نفر به مجلس نمي‌روند؟ گفتم چرا، گفتند که حالا هر کسي مي‌خواهد بيايد. کارگزاران اين‌گونه شکل گرفت. اولين بيانيه‌اي که دادند، بيانيه‌ شان خيلي جا افتاد. رهبري دستور دادند که وزرا حق ندارند در انتخابات نامزد و فهرست بدهند. وزرا پيش من آمدند و گفتند که اگر رهبري ناراضي هستند، ما فهرست نمي‌دهيم. آقا گفتند معاونان بمانند، وزرا نباشند. چون وزرا از مجلس راي مي‌گيرند نبايد خودشان بيايند که مجلس بسازند. حتي گفتند شهردار تهران هم باشد و خودشان تماس گرفتند و گفتند که آن هم باشد. خودشان آمدند و در انتخابات هم موثر بودند و تقريبا نزديک نصف مجلس را هم گرفتند.»
اين بخش از حرفهاي رفسنجاني نشان مي دهد که خامنه اي از همان سال ۱۳۷۵ به دنبال پروژه يکدست سازي و يا ريل گذاري جديد در ولايت بوده است. خامنه اي تا جايي که تيغ اش مي بريده و در يک مسير مرحله به مرحله اين سياست را دنبال کرده است. اکنون نوبت تعيين تکليف با اکبر هاشمي رفسنجاني فرا رسيده است. اين که خامنه اي پس از کنار گذاشتن او از رياست مجلس خبرگان بتواند رفسنجاني را از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام حذف کند و يا نتواند، در اين حقيقت که نقشه ولي فقيه حذف رفسنجاني به عنوان يکي از «خواص بي بصيرت» است، هيچ تغييري نمي دهد. خبر را همه شنيده اند و گوشها فقط براي تاريخ اجراي آن تيز شده است.
آن چه از تجزيه و تحليل بالا مي توان نتيچه گرفت اين است که بر خلاف ادعاهاي ولي فقيه نظام، يک بحران عميق و گسترده سراسر حاکميت و جامعه را فراگرفته است. اين بحران را خامنه اي نمي تواند با اتکا به «قانون» مهار کند. او مجبور است براي امنيت ولايت اش از شيوه هاي «غير قانوني» استفاده کند. عوامل خارجي البته اين وضعيت را تشديد مي کند، اما عامل اصلي بحران و دشمن اصلي مردم، در تهران است که بر تخت سلطنت مطلقه تکيه زده است.
-مهدي سامع - منبع: نبرد خلق شماره ۳۲۰، دوشنبه ۱ اسفند بهمن