۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

عروسک باربی از ایران "اخراج شد"

جمهوری اسلامی فروش عروسک مشهور شرکت ماتیل را ممنوع کرده تا بدین ترتیب از اثرات "مخرب" فرهنگ غربی جلوگیری کند.
پلیس منکرات جمهوری اسلامی جمع آوری عروسک های باربی از مغازه ها را آغاز کرده است. به گفته صاحبان فروشگاه ها، از نظر مسؤولان جمهوری اسلامی، این عروسک بازتاب فرهنگ غربی و تهدیدی برای ارزش های اسلامی است. صاحب یکی از اسباب بازی فروشی ها در تهران می گوید: "مأموران سه هفته پیش به فروشگاه ما آمدند و از ما خواستند تمامی عروسک های باربی را جمع کنیم."
ممنوعیت فروش عروسک مشهور ماتیل موضوع جدیدی نیست. در سال ۱۹۹۶ سران مذهبی از "پیامدهای مخرب فرهنگی و اجتماعی" این عروسک خبر دادند، ولی در عمل هیچ گونه ممنوعیتی به اجرا نرسید و مغازه داران به فروش این عروسک ادامه دادند. با این حال، دولتمردان جمهوری اسلامی مجدداً دستور جمع آوری این عروسک را صادر کرده اند و در صورت عدم جمع آوری، مغازه شخص متخلف ممکن است پلمب شود.
ایران در سال ۲۰۰۲ عروسکی را به بازار عرضه کرد که هدف آن انتقال ارزش های اسلامی و مقابله با عروسک باربی بود، ولی موفقیت چندانی به دست نیاورد. این عروسک دختر به نام "سارا" با یک عروسک پسر به نام "دارا" در لباس سنتی به بازار عرضه شد.

فروش "مخفی"
فرناز مادر ۳۸ ساله می گوید: "دختر من عروسک باربی را ترجیح می دهد." او از زمان آخرین ممنوعیت نتوانسته این نوع عروسک را در مغازه ها پیدا کند.
برخی از اسباب بازی فروشی ها به قیمت پرداختن جریمه تصمیم گرفته اند این ممنوعیت را اجرا نکنند. صاحب یکی از فروشگاه های اسباب بازی در پایتخت ایران می گوید: "من به فروش باربی ادامه می دهم، ولی به صورت مخفی." او می گوید که در ویترین تنها یک عروسک با پوشش اسلامی سیاه رنگ گذاشته شده.
جمهوری اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ به بعد با فرهنگ غربی مبارزه کرده و قوانینی را درخصوص پوشش اسلامی وضع نموده است. از دیگر اقدامات حکومت ممنوع کردن موسیقی و شبکه های خارجی بوده. در اوج تنش های میان تهران و کشورهای غربی که حکومت تهران را به دستیابی به بمب اتمی متهم می کنند، مسؤولان ایرانی از تولید انبوه اسباب بازی هواپیمای بی سرنشین آمریکایی که گفته می شود در ماه دسامبر سرنگون شده خبر دادند. به گفته رسانه های محلی، اسباب بازی این هواپیما در ابعاد کوچک و در رنگ های مختلف تولید خواهد شد

کانادا مهاجران ایرانی سرمایه گذار را تحریم کرد

صدای آمریکا  : تلویزیون دولتی کانادا از تصمیم دولتمردان اتاوا برای تحریم ایرانیانی خبر داده است که قصد دارند با سرمایه گذاری در این کشور، روادید اقامت در کانادا را به دست بیاورند.

«سی بی سی»، تلویزیون دولتی کانادا روز جمعه ۳۰ دی گزارش داد که دولت فدرال به زودی برای پرونده ایرانیانی که قصد اخذ روادید مهاجرت به کانادا از مسیر سرمایه گذاری در این کشور را داشته اند، تصمیم جدیدی اخذ خواهد کرد.

کانادا ماه نوامبر سال گذشته تحریم های اقتصادی بر ایران اعمال کرد و در تلاش به منظور اعمال فشار بر حکومت ایران، کلیه تبادلات بازرگانی با برخی از نهادها و بانک های دولتی این کشور را به حالت تعلیق در آورد.

تحریم های گسترده اقتصادی و سیاسی کانادا علیه ایران سبب شده است که سرنوشت پرونده درخواست مهاجرت ایرانیانی که قصد داشتند با انتقال سرمایه و احتمالاً راه اندازی یک کسب و کار به این کشور کوچ کنند، در هاله ای از ابهام قرار گیرد و ظاهراً تا تصمیم نهایی مقامات اداره مهاجرت و شهروندی دولت فدرال، رسیدگی به این پرونده ها به حالت تعلیق درآمده اند.

این شبکه تلویزیونی به نقل از یک منبع دولتی گزارش داد که جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی دولت فدرال کانادا روز جمعه برای مقامات این وزارتخانه یک حکم اجرایی صادر خواهد کرد. براساس این حکم که «باید به طور جدی و با سخت گیری اجرا شود»، تحریم های اقتصادی باید به هنگام رسیدگی به پرونده درخواست مهاجران ایرانی تبار در نظر گرفته شوند.

براساس قوانین اداره مهاجرت کانادا، یک متقاضی مهاجرت باید ۸۰۰ هزار دلار در اقتصاد این کشور سرمایه گذاری کند.

بنا به گزارش این شبکه، ایرانیانی که از طریق سرمایه گذاری به کانادا مهاجرت کرده اند، طی پنج سال گذشته ۳۵۰ میلیون دلار به اقتصاد این کشور کمک کرده اند.
منابع دولت فدرال به تلویزیون دولتی کانادا گفته اند این تحریم ها در کلیه مواردی که متقاضی قصد دارد برای تکمیل مراحل اداری پرونده مهاجرت از ایران پول به این کشور ارسال کند، اعمال خواهند شد، اما ایرانیانی که مبالغ مورد نظر برای پرونده مهاجرت خود را به کشورهای دیگر ارسال کرده اند می توانند برای برنامه مهاجرت از طریق سرمایه گذاری اقدام کنند.

با وجودی که هنوز مقامات دولت فدرال در اتاوا از اظهارنظر رسمی در این مورد خودداری کرده اند، اما بانک های کانادا از سردرگمی در مورد چگونگی برخورد با شهروندان ایرانی خواهان اخذ روادید اقامت از طریق سرمایه گذاری در این کشور خبر داده اند.
نیکولاس سالرنو، معاون شرکت «سرمایه گذاری آرتون» در مونترال که حدود چهل درصد پرونده های مهاجرت از طریق سرمایه گذاری این شهر را در اختیار دارد، به خبرنگار «سی بی سی» گفته است «من خبر دارم که بسیاری از بانک ها در انتظار دریافت پاسخ برای پرسش هایشان هستند و می خواهند برای ایرانیان مهاجر سرمایه گذاری کنند اما به دلیل عدم موضع گیری قاطع وزارت مهاجرت و شهروندی در این مورد در شرایط دشواری قرار دارند».

ایرانی تباران چهارمین گروه بزرگ مهاجرانی هستند که در کانادا سرمایه گذاری می کنند. آن ها همچنین دومین گروه بزرگ سرمایه گذار در استان کبک هستند.

در سال ۲۰۱۰ استان کبک به پرونده ۱۶۰۰ متقاضی ایرانی دریافت روادید اقامت از مسیر سرمایه گذاری در این استان رسیدگی کرد.

در شرایطی که کانادا در پی یافتن راه هایی برای اعمال فشار بیشتر بر مقامات حکومت جمهوری اسلامی و متقاعد کردن دولتمردان تهران برای توقف برنامه های اتمی و رعایت حقوق بشر در این کشور هستند، اما بسیاری از فعالان مدنی، اجتماعی و صاحبنظران سیاسی و اقتصادی بر این باورند که اتخاذ اقدامات تنبیهی و اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران به مردم این کشور آسیب های جبران ناپذیری را وارد خواهد کرد

نوزدهمین نامه ی محمد نوری زاد به خامنه ای؛دستِ دستگاه اختراعی شما، کج است

می گویند اختراعات و اکتشافات بشر همه و همه از سرِ نیاز او بوده است. ما نیز درست از همان بدو پیروزی انقلاب، والبته ازسرِنیاز به یک اختراع شگفت دست بردیم. این اختراع، درزمان رهبری شما پروبال گرفت واکنون برای خود دم و دستگاهِ بُهت انگیزی پرداخته است. والبته سهم مهندسیِ شما در این اختراع، وتکمیل آن، وبها دادن به آن، وفضا بخشودن به آن، و ترمیم و بهینه سازیِ آن، وکاراندازیِ آن، سهم یک مخترع مکمل است. سهمی که نام شما را درکنار مخترعان این شگفتی بزرگ ثبت کرده است.
 موتوراین اختراع، ویژگی های منحصربفردی دارد که تنها درمحدوده ی جغرافیایی ایران بکارمی افتد. جوری که اگر همین اختراع را به ترکیه ببریم، یا مثلاً به ژاپن و مالزی و سنگاپور، کارنمی کند. علتش تنها وتنها آب وهوای کشورما ایران است. که این آب و هوای خاص، درتهران و اصفهان و شیرازهست و در آنکارا و لندن و محله ی هارلم نیویورک نیست.
 این اختراع، یک دستگاه کوچک کنترل از راه دور دارد که به گرمای تن ما و جنس صدای ما حساس است و تنها به اراده ی ما شروع بکار می کند. یعنی اگر یک نفراین دستگاه کوچکِ کنترل از راه دور را از ما بدزدد و بخواهد این اختراع را برای مقاصد شوم خود بکار اندازد،  شاید نتیجه ی معکوس بگیرد و بهره که نه، آسیب نیز ببیند. من برخی از خصوصیات این اختراع بزرگ را برمی شمرم تا جهانیان از ویژگی های آن خبردارشوند و برای بازتولید آن به خود ما مراجعه کنند:
 یک: این دستگاه اختراعی ما گرچه از چشم و مغز تهی است اما حِسگرهای بسیار حساسی در آن تعبیه شده که گاه بدون فشردن دکمه ای، خود بخود بکار می افتد و از جایی به جایی می رود و کارِبایسته اش را انجام می دهد و به جای اولش بازمی گردد.
 دو: این اختراع با همان مغزو چشمی که ندارد، عجبا که به موضوعات فرهنگی و هنری و علمی و سیاسی حساس است و به محض اعلام نیاز، موتورش روشن می شود و کاری را که باید بکند می کند.
 سه: ویژگی محوری این اختراع، در صداها و جنب و جوش های محیرالعقولی است که از خود برمی جهاند. شما یک رُبوتِ آدمگون را تجسم کنید که برای پذیرایی از میهمانان اختراع شده و سینی به دست به سمت میهمانان می رود. به دست هرنفر که چای می دهد، ناگهان با یک ویراژ، استکان چای را برسرمیهمان خالی می کند و با همان سینی بر سرش می کوبد و یک فحش ناموسیِ استخوان سوز هم نثارش می کند. شاید بفرمایید این اختراع، خوب تنظیم نشده و کارش را بلد نیست. اما اگر به کیفیت آن میهمانان توجه کنیم و آنان را نه دوست که دشمن بدانیم، دردل یک آفرین هم تقدیم آن رُبوت خواهیم کرد.
 چهار: این اختراع بزرگ، کارش را ازمجالس و محافل مخالفان ومعترضان شروع کرد. مثلاً با حسگرهای حساسش متوجه می شد که درفلانجا جماعتی جمع شده اند و درباره ی فلان موضوع  صحبت می کنند. او کاری به این نداشت که محتوای آن صحبت، نهایتاً به رشد جامعه می انجامد، او تنظیم شده بود برای بهم زدن یک چنین محافل و مجالسی. ناگهان با چند شعار دلخراش به میانه ی مجلس می جهید و بساط تریبون و میکروفن و دکور و سخنران را درهم می پیچید و مستمعان را به وحشت درمی انداخت و بعد از آنکه خیالش از همه جا راحت شد، به جایگاه نخست خود بازمی گشت و نفسی به راحت می کشید و درپیشگاه خدا برای خود سفره ای از ارج و قرب پهن می کرد و درصف مجاهدان راه خدا قرار می گرفت و غش غش به بانیان آن مجلس و محفل می خندید و زنجیروقمه و چماقِ توی دستش را برای محفل و مجلسی دیگر در قفسه ی مخصوص جای می داد.
 پنج: این اختراع، کاری به این ندارد که فلان نمایش و فلان فیلم و فلان کنسرت از دستگاه مربوطه اجازه گرفته، مهم فرمانی است که به همان حسگرهای حساس او می رسد. ناگهان می بینی درِ سالنی که در سکوت به صحنه ی نمایش و فیلم و موسیقی چشم دارد از جا کنده می شود و اختراعِ ناب ما پای به درون می گذارد و به یک عربده، هرچه را که دم دستش می رسد از جا می کند و خود را به صحنه ی مقابل می رساند. درآنجا چنان نمایشی از خود به صحنه می آورد که مگر داوران هنری هفت اقلیم از پس فهم ادبیات و الفاظ و پیچش های تن و بدن و دست و پای او برآیند و نمره ی ممتازش بدهند.
 شش: برای این اختراع، فرقی نمی کند که فرد مخالف و معترض یک رهگذر است یا یک دانشجو یا یک آیت الله. چرا که او مغزو چشمی ندارد تا آن سوتر از مأموریتی که برای انجام آن کوک شده، به تحلیل اوضاع بپردازد. نباید هم چنین کند. اگر قرار باشد با هرفرمانی که به او می رسد، او به تحلیل و به پاسخ یابیِ چراهای بیشمار خود بنشیند، فرصت از کف رفته و خبراعتراض آن آیت الله و آن رهگذر به گوش رسانه های گوش بزنگِ جهان رسیده. این است که فی الفور خود را به درِخانه ی آن آیت الله می رساند و یک چند ساعتی را به شعارگویی و فحش و ناسزا سپری می کند تا ساعت از هفت بعد از ظهر به سه و نیم صبح برسد. حالا دیلم می آورد و الله اکبرگویان و یا زهرا گویان درِ خانه ی آن آیت الله را از بیخ جاکن می کند و داخل می شود. وقتی ازخانه ی ضِرار آن آیت الله خارج می شود، چیز قابلی از آن خانه به جای نگذارده. او تخصصش همین است که چیزقابلی بجای نگذارد.
 هفت: شگفتیِ این اختراع دراین است که اگراز او درحال انجام مأموریت بپرسیم: داری چکار می کنی؟ تنها و تنها یک پاسخ را تکرار می کند. چرا که او بخاطرهمان یک پاسخ ساده کوک شده. به طور مثال اگر ازاو درحالی که به زن و بچه ی یک معترض فحش می دهد، یا درحالی که دیلم به زیر ساختمانی برده، یا آنجا که معترضی را به قصد کشت می زند، یا آنجا که مخفیانه به مکالمات تلفنی مردم گوش سپرده، یا آنجا که سربه اندرون خانه ی مردم فرو برده، یا آنجا که دل و روده ی قانون را بیرون می کشد، یا آنجا که دزدی می کند، یا آنجا که به سمت جوانان مردم شلیک می کند، یا آنجا که از هزار اسکله ی بی نشان قاچاق می کند، یا آنجا که فرصت های اقتصادی و سیاسی جامعه را به نفع خود درو می کند، شما اگر درهمه ی این احوال از او بپرسید: داری چکار می کنی؟ پاسخ می دهد: مشغول حفظ نظامم.
 هشت: یک وقت فکر نکنید اگرچه این اختراع، برآمده از آدمهای کم سواد وجوان و جامانده است، مثلا به مجامع علمی علاقه ندارد وبدانجاها ورود نمی کند. نخیر، ازعلایقِ محوری او، هم ورود به دانشگاههاست و هم به کوی دانشگاه. منتها این ورود نه برای تحصیل علم که برای روفتن علم وادب و امنیت و آرامش و پاکسازیِ ابتدایی ترین حقوق انسانی از ساحت دانشگاهها و محل استراحت دانشجویان است. با این توصیف که: خروج این اختراع ازاین مراکز و این اماکن، مترادف است با چشم  بیرون زده ی دانشجویی که با هول وهراس از خواب برخاسته، و دستگیری و ضرب و شتم دانشجویان معترض، و البته با: یا زهراها و یاحسین هایی که باید به این اختراع انرژی  بدهد و او را در این مأموریت آسمانی مدد برساند. طوری که بشود همه ی آن ورود و خروج ها و آسیب ها و خراش ها را به دوش سربازی انداخت که یک ریش تراش از یک دانشجو برداشته.
 نه: خودتان نیک ترازمن خبردارید که ما این اختراع را به شگردهایی مسلط کرده ایم که نه از گریزگاهها ونقاط کور قانون به یک جا ورود کند و خاک آنجا را به توبره بکشد و بی آنکه ردی و اثری از خود بجای بگذارد به پایگاههای همیشگی اش بازگردد، نخیر، بل مستقیماً جلوی چشم قانون و ضابطین قانون به امر مقدس فحاشی و تخریب و ضرب و شتم و شکستن حریم خصوصی مردمان اقدام می کند. واین البته کم تخصصی نیست.  که یک اختراع، با همکاری و یا سکوت نیروهای انتظامی به یک جا ورود کند و خاک آنجا را برسراهالی اش بیفشاند و پیروزمندانه از آنجا بیرون بیاید و لبخندی نیز به صورت متولیان قضایی و انتظامی تقدیم کند و بی واهمه به سمت سازمان مقدس خود بازرود. همه ی این برکات از آن جمله ی معروفِ ” برای حفظ نظام، بزن بشکن بکش”، حس و حال می گیرد.
 ده: همه ی رفتارکلی این اختراع، متأثراز همان مغزو چشمی است که ندارد.  شما ندا دردهید وازهمه ی عرض و طول این اختراع، که دریکجا می زند و درجای دیگرمی کشد و می سوزاند و می دزدد و سربه اندرون حریم خصوصی مردم فرو برده، یک متفکر، یک پزشک، یک مهندس، یک استاد دانشگاه، یک هنرمند، یک منصف، یک بی غرض، یک انسان، بله یک انسان طلب کنید. مطلقاً پاسخی دریافت نمی کنید. مطلقاً. مگر یک انسان، بدون آنکه بیندیشد، می زند و می کشد و می دزدد و تخریب می کند؟
 یازده: خصوصیتی که این اختراع برتمامیت آن تنظیم شده، این است که کاربه چند وچون یک ماجرا و یک سخن و یک حرکت اجتماعی و هزار هزار سلیقه و اندیشه و فکر و تجربه ندارد، بل او با همان چشم و گوش بسته اش به کاری که از او خواسته اند و حسگرهایش را بدان سو متمایل کرده اند، فرو می شود و ساعتی بعد با دست هایی خونین یا با بساطی درهم پیچیده از آن مأموریت بدر می رود. این اختراع، با آنکه علی علی زیاد می گوید اما کاری به این سخنِ علی ندارد که می گوید: به حق بنگر نه به فرد. چرا؟ به این خاطرکه این اختراع، همه ی حق را در فرد خلاصه کرده. کافی است زبانم لال خود خدا هم به فرد مورد علاقه ی این اختراع چپ نگاه کند، که دراین صورت به سمت خود خدا نیزخیز برخواهد داشت. اگر آدم متعجبی به این اختراع بگویید: پس حق چه شد؟ می گوید: اگر خیلی به حق مشتاقی، آن را درما وبا ما بجوی!
 دوازده: باطری این اختراع هرازگاه خالی می شود. محل تغذیه وشارژ باطری آن محافل سطحی مداحی والبته نوشته های کیهانی است.  از این محافل شما بفرمایید آیا یک چیزکی به اسم فهم مستفاد می شود؟
 سیزده: محل نشو و نما و تکثیر این اختراع، اماکنی چون صداوسیما و دستگاه قضایی و دولت و مجلس و البته دستگاههای اطلاعاتی و سپاهی ماست. بعنوان مثال، دستگاه قضایی ما بردزدیِ محمد رضا رحیمی انگشت می نهد اما بمحض خط و نشان این اختراع عقب می کشد. چرا؟ چون این اختراع می گوید: اگر محمد رضا رحیمی دزدی کرده، پول این دزدی را در انتخابات خرج کرده، و حتی بخشی از آن را به رییس مجلس هم داده. اینجاست که رییس دستگاه قضا مجاب می شود و حق به اختراع ما می دهد و از این دزدی بزرگ پا پس می کشد.
 یا مثلاً به این اختراع می گویند: دست ازحمایت فلانی بردار. چرا؟ چون در اختلاس سه هزار میلیاردی دست داشته. اختراع ما می گوید: چه اشکالی دارد، شما همزمان  به دزدی های اطرافیان خودتان رسیدگی کنید تا من هم از حمایت این فلانی دست بردارم.
 چهارده:  خودتان خوب می دانید که دستگاه قضایی ما عُرضه ی محاکمه ی این اختراع بزرگ را ندارد. چرا؟ خواهم گفت. مثلاً همین حالا جمعی از زندانیان سیاسی ما بخاطر توهین به رییس جمهور در زندان اند و دستگاه قضایی به تلخ ترین شکل ممکن با آنها برخورد کرده و می کند. چرا؟ چون نوشته اند وگفته اند: رییس جمهور فردی نامتعادل و دزد است. اما همین اختراع، جلوی چشم خلایق، رییس جمهور را شپشو و حمام ندیده و بوزینه و دهاتی و عقب مانده خطاب می کند و همراهان او را به توپ شنائت می بندد و دستگاه قضایی ما جرأت نُطُق کشیدن علیه او را ندارد. چه برسد به این که این اختراع را دستگیر کند وبه جرم توهین به رییس جمهور، درکنار سایر توهین کنندگان به زندان بیاندازد.
 این اختراع علاوه بر تریبون نماز جمعه، درمجالس مداحی هم صاحب وجاهت و تریبون است و به هرکس که دلش بخواهد فحش ناجورمی دهد. بدون آنکه رییس دستگاه قضا شهامت یک چرا گفتنِ ساده را داشته باشد. خلاصه مگر قانون حریف این اختراع متفاوت ما می شود؟ هرگز! اتفاقاً کارکرد اصلی این اختراع، همین فراقانونی بودن اوست. اگر یک چیزکی اختراع می کردیم که قانون، دم به ساعت دستش را می گرفت و مورد مواخذه اش قرار می داد، اسمش اختراع نبود! خصوصیت اختراع دراین است که به فکر کسی نرسیده باشد و کارایی آن سرشار از منافع برای مخترع باشد.
 پانزده: دایره ی تعلقات این اختراع، گرچه به داخل مرزهای ما محدود است اما برای آنکه از گردونه ی اعتبارات جهانی عقب نیفتد، به مقوله ی دیپلماسی نیز گوشه ی چشمی دارد. جوری که اگر دستش به گوشمالی آمریکا و بریتانیای کبیر نمی رسد، دستش درهمین تهران خودمان به سفارتخانه های اینان که می رسد. اختراع است دیگر! چه می شود کرد؟
 شانزده: این اختراع هراز چندی به مجلس هم سرمی زند و از گلوی جمعی از نمایندگان، سخنان ممتازی برمی آورد. همان داستان مرگ براین و زنده باد آن. ویا چنان به جان نمایندگان چنگ می برد و آرام و قرارشان از کف می برد که با مشت های گره کرده و دهان های شعارگوی و شعارخوارشروع می کنند به راهپیمایی در همان صحن علنی مجلس! مرد می خواهم که با این اختراع پت و پهن و فراگیر و همه فن حریف دربیفتد!
 هفده: شما خود به چشم مبارک دیده اید که این اختراع، چه به سر سردارعلایی و افروغ و پیش از آن به سرآیت الله شریعتمداری و منتظری و صانعی و دستغیب شیرازی وهزار محفل و هزار مجلس و هزار انسان بی گناه و هزار حرکت مصلحانه آورده؟ تنها به این خاطر که اینان سخنی متفاوت برزبان آورده اند. و تنها به این دلیل که این اختراع، تنها شما را می شناسد. به اسم شما می زند و به اسم شما تخریب می کند و به اسم شما از دیوار مردم بالا می رود و حتی به اسم شما می کشد.
 هجده: من شخصاً درزندان، دورازچشم مراقبان به یک پژوهش قرآنی دست بردم. وخاطرات زندان خود را نیز با آن آمیختم. دراین نوشته ی مطول و شورانگیز، برای آنکه حساسیتی برنیانگیزم، خود را یک زندانی در لوس آنجلس کالیفرنیا معرفی کرده ام. با نام مستعار “اردشیر خرمنکوب”. رویکرد اصلی این پژوهش، نگاه به برخی از مفاهیم قران ازمنظرهای هنری است.
 بعدها که از زندان بیرون آمدم، این نوشته را مرتب کردم و به روزنامه ی شرق سپردم. با همان نام “اردشیر خرمنکوب”. روزنامه ی شرق، این نوشته را تا یکصدو هفده شماره چاپ کرد و رفته رفته با استقبال مخاطبان خود مواجه شد. ظاهراً از آنجا که مردم دراین سالهای پس از انقلاب، خدا را هم باید از زاویه ی نگاه ما بشناسند وگرنه شناخت شان باطل و ناجوراست، شخصیت اصلیِ “اردشیر خرمنکوب” توسط دستگاههای مطلع و صاحب سبک اطلاعاتی ما شناسایی شد و به یک تلفن، از ادامه ی انتشار آن مطالب قرآنی جلوگیری بعمل آمد. می دانید چرا؟ چون همان اختراع ما  در پس دیوار هر نشریه و روزنامه پای می کوبد و صدای این کوبش مستمر، هر مدیر مسئولی را به تب و لرز می اندازد. تجسم کنید این اختراع، به دفتر محتضرِ یک نشریه ورود کند و کمی بعد از آن خروج کند. شما آیا باور می کنید چیزکی از آن دفتر جان سالم بدر ببرد؟
 نوزده: شکل شمایلِ اختراع ما آنجا تماشایی می شود که: کفن بپوشد. ویا عمامه ای برسرگذارد. ویا به لباس بسیج درآید. ویا شعارگویان و سجاده به دست از محل نماز جمعه به سمتی که برایش مشخص کرده اند، به راه بیفتد. من خود به چشم خود روحانیانی را دیده ام که با کمترین سواد ممکن، جماعتی را برای شکستن خانه ی آیت اللهی تهییج می کردند و برخود او ناسزا می باریدند و همگان را برای شکستن و دریدن دار و ندار او تحریک می نمودند.
 بیست: کفن پوشان را احتیاجی به مجوز نیست. تا مثلاً برای راهپیمایی و تجمع و قیل و قالشان از وزارت کشورمجوز بگیرند. همان کفنی که پوشیده اند، وهمان الفاظی که از دهان بیرون می دهند، مجوزشان است. صداو سیمای اختراعی ما نیز در انعکاس شیرین کاری کفن پوشان، وبا بکاربردن واژگانی چون: نیروهای خودجوش، عزاداران، نمازگزاران، غیورمردانِ عرصه ی ولایت، دشمن ستیزان، پای دررکابانِ ولایت، بر آتشی که اینان بپا کرده اند می دمد. انصاف این جماعت کجاست؟ انسانیت شان؟ ادبشان؟ قانون؟ نیروهای انتظامی؟ شوخی نفرمایید آقا جان. از صفاتی نام نبرید که دستگاه اختراعی ما بدان متّصف نیست.
 بیست ویک: دراین سالها آنچه که از رفتار مستمر این اختراع به جان جامعه ی ما فرو شده، رواج بداخلاقی و بی قانونیِ بی درو پیکراست. شما یکبار تا کنون آیا براین اختراعِ نامیمون برآشفته اید؟ که مثلاً: من این رویه را تأیید نمی کنم؟ یا: از فردا هرکسی و هرکسانی اگر خودسرانه به راه بیفتند و دست به تخریب بزنند و برکسی فحش و ناسزا ببارند، سخت مواخذه می شوند؟ ویا به دستگاههای انتظامی بفرمایید: هرچه زودتر جلوی این اوباشان مذهبی را بگیرید؟ بله، شما تا کنون به رفتار این دستگاه اختراعی ما اعتراضکی نیز نفرموده اید. بدیهی است که این دستگاه، روشن شدن موتورش را مدیون شخص شما بداند و به کمتراز خود شما نیز روی خوش نشان ندهد. وگرنه چرا نباید دستگاه قضایی ما حریف آن سردار و امام جمعه و جوانک فحاشی شود که باخروج از تعادلِ روانی، همه ی کائنات را با شخص شما می سنجند و چرخش هستی را نیز مدیون تأیید جناب شما می دانند.
رهبرگرامی،
 درد یک چیز است و غصه چیزدیگر. دردِ جسمانی را اگر بشود تحمل کرد، تحملِ دردِ ناشی از غصه دشوار است. با این همه، لایه های دردِ ناشی از غصه، گاه آنقدر برهم سوار می شوند که دریک جاهایی به لذت می انجامند. دراین وضعیت، درد می پژمرد و لذت گل می کند. اینجاست که می بینید دیگراز درد خبری نیست. واین لذت است که مطالبه ی افزون تری دارد. که: “غم از هردل که بستانی به ما ده”. اینجا درست فصل زایمان است. اینجاست که آدم دردمند، می زاید. اما: بهترازخود را. تولدی نه با درد، که با لذتی عمیق. همه بظاهر درد می بینند و او لذت. مثل پرنده ای که خونین بال از یک قفسِ شکسته بیرون می زند. وقتی قفس دریده می شود، همه، پروبالِ خونین می بینند اما پرنده: پرواز. جامعه ی ما نیز چنین شده است. کم کم از دردی که می کشد لذت می برد. فصل زایمان او فرارسیده است.
قبول می فرمایید اگر رهبرشدن آسان باشد، رهبرماندن حتماً به فرسودن می انجامد. بیست و سه سال پیش جماعتی دست به دست هم دادند و شما را برای رهبری این کشوربرگزیدند. بله، این، به یک نشست صورت پذیرفت. آنان کوهی از امانت را برشانه های شما وانهادند و بلافاصله به سروقت کارو کسب خود رفتند.
 شما تا رهبر نبودید، افق مسئولیت هایتان درمحدوده ای مختصرفرو می نشست، اما به محض رهبرشدن، آن افق مختصر وسعت گرفت و به خانه ی تک تک ایرانیان وحتی نسل های برنیامده پای نهاد. بی خبری شما از هرآنچه که در این وسعتِ نفس گیردست به دست می شود، شانه های شما را از حمل مسئولیتی که به رویش آغوش گشوده اید، بدر نمی برد.
 از آن روز تاکنون امضای شما پای هر اخم و لبخند و حادثه نشسته است و این امضاها نه تنها درآن دنیا که درهمین دنیا شما را به “عرصه ی مطالبه” فرا می خوانند. مگر این که شما از ظهور خطاها و آسیب ها و فاجعه ها برائت بجویید و به همگان خبربدهید: نقش من در این فاجعه هیچ است. یا: سهم من دراین خطا این است.
 این نیز بگویم و بگذرم که: دستِ دستگاه اختراعی ما، کج است. دزدی های کلان به او این اختیار را داده که به هرخانه که داخل می شود، از اموال مردم بردارد و با خود به مخفیگاه ببرد. اکنون بیش از دوسال است که دستگاه اختراعی ما چه دراطلاعات و چه درسپاه، اموال شخصی مرا وبسیاری را برده اند وتا کنون به ما بازنگردانده اند. لطفاً به این دستگاهها بفرمایید حسابرسی از دزدی های کلان را به بعد از آن زایمان سرشاراز لذت موکول می کنیم، فعلاً این بساطی را که از نوری زاد و دیگران برداشته اید و برده اید، به آنان بازبگردانید

فرانسه از پیشنهاد دهندگان اصلی اعمال تحریم های جدید علیه ایران است

نیکلا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه هشدار داده است که هرگونه مداخله نظامی در ایران برای مقابله با برنامه هسته ای این کشور، "باعث بروز جنگ و هرج و مرج" در سرتاسر خاورمیانه و حتی فراتر از آن منطقه خواهد شد.
آقای سارکوزی در عین حال تاکید کرد که فرصت برای پرهیز از اقدام نظامی علیه ایران رو به پایان است و گفت که به همین دلیل "فرانسه نهایت تلاش خود را خواهد کرد تا از مداخله نظامی جلوگیری کند
رییس جمهور فرانسه که در جمعی از دیپلماتها در پاریس سخنرانی می کرد افزود که تنها راه جلوگیری از رویارویی نظامی اعمال تحریمهای قاطعانه تر و سختگیرانه تر علیه ایران است.
آقای سارکوزی از همه کشورها خواست که برای مسدود کردن دارایی های بانک مرکزی ایران اقدام کنند و به خرید نفت ایران پایان دهند.
او هشدار داد که کشورهایی که از اعمال تحریم علیه ایران حمایت نمی کنند مسئولیت بروز جنگ احتمالی را بر دوش می کشند.
آقای سارکوزی روسیه و چین را ترغیب کرد که با حمایت از تحریمها علیه ایران "به تضمین صلح در جهان کمک کنند."
رییس جمهور فرانسه در عین حال گفت: "مداخله نظامی مشکل را حل نخواهد کرد و تنها "باعث بروز جنگ و هرج و مرج در خاورمیانه و متاسفانه شاید در بقیه جهان خواهد شد