۱۳۹۱ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

قتل ندا آقاسلطان: ۵۰ ثانیه‌ای که جهان را تکان داد، حسین نوش‌آذر

زیبایی ندا آقاسلطان نمایانگر زیبایی حرکت آزادی‌خواهانه و رو به جلوی مردم و زشتی مرگ نمایانگر و در یاد آورنده زشتی یک نظام جبار است. همانگونه که مرگ، زیبایی یک دختر نوجوان را مقابل دیدگان ما غارت می‌کند و به یغما می‌برد، یک نظام اهریمنی هم حرکت زیبای مردم را سرکوب می‌کند و دستاوردهای آن را از آن خویش می‌کند
سه سال پیش، دقیقاً یک هفته پس از آغاز خیزش مدنی مردم ایران که بعدها به نام «نهضت سبز» شناخته شد، در ۳۰ خرداد ماه یک دختر جوان و زیبای ایرانی در خیابان به ضرب گلوله یک ناشناس به قتل رسید. تصاویر این قتل سیاسی به گونه‌ای انفجاری در شبکه‌های اجتماعی توزیع شد و دست به دست گشت. ویدیوی قتل ندا آقاسلطان فقط ۵۰ ثانیه‌ است و با این حال در این ۵۰ ثانیه‌ ما در هر فریم این فیلم دختری را می‌بینیم که در خون غلتیده و جان می‌دهد. می‌گویند که بیرون از جسم هیچ چیز وجود ندارد. ما تا وقتی زنده‌ایم که جسم‌مان زنده است. مرگ می‌تواند ۵۰ ثانیه‌ به درازا کشد و با این‌حال حامل نشانه‌هایی برانگیزاننده و تحول‌آفرین باشد. مرگ ندا، چنین مرگی بود. می‌پرسیم مرگ ندا آقاسلطان دربردارنده چه نشانه‌هایی بود که در مدتی بسیار کوتاه به نماد یک جنبش اجتماعی در تاریخ معاصر ایران فراز آمد؟ در نهضت سبز بسیاری از جوانان گلوله خوردند، آسیب دیدند و شکنجه شدند. چرا ندا؟ آیا مرگ هم زیباشناسی دارد؟ آیا می‌توانیم از طریق زیباشناسی مرگ ندا به زیباشناسی یک نهضت اجتماعی برسیم؟
زیباشناسی یک قتل سیاسی
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نهضت سبز به عنوان یک خیزش مدنی زنانه بودن آن است. اما زنانه بودن این خیزش به این معنا نیست که ما توانسته باشیم از بن‌مایه‌های فرهنگ مردسالار خود را برهانیم. چنین است که زیباشناسی قتل ندا و نشانه‌ها و بار معنایی این نشانه‌ها دو سویه دارد: از یک طرف در متن یک نهضت ذاتاً زنانه شکل می‌گیرد، از طرف دیگر از بن‌مایه‌های فرهنگ مرگ‌سالار از معانی نمادین برخوردار می‌گردد. آناهیتا در فرهنگ ایرانی ایزدبانوی باروری و آب است و آنچه که به فاطمه زهرا نسبت می‌دهند، شکل دگرگون‌شده آن چیزی‌ «می‌تواند» باشد که ایرانیان در وجود آناهیتا می‌جستند. ندا آقا سلطان شکل زمینی‌شده و معاصر این باورهای کهن است. دختری که هنوز ازدواج نکرده، می‌توانست ازدواج کند، باردار شود و خانواده‌ای تشکیل دهد، ناکام از جهان می‌رود. مثل این است که با مرگ او پاکی و بی‌گناهی هم می‌میرد.
ندا زیباست و پوشش او امروزی‌ست. با مرگ او نه تنها زیبایی مقابل چشمان ما جان می‌دهد، بلکه مثل این است که تجدد هم در خون می‌غلتد. مرگ ندا به یادآورنده خودکشی لوکرسیا در روایت اوید است. به لوکرسیا تجاوز می‌شود و او خودش را می‌کشد و این خودکشی مردم را به شورش وامی‌دارد. نظام پادشاهی در رم سقوط می‌کند و جمهوری بنیان گذاشته می‌شود.
در فیلم قتل ندا دختری را می‌بینیم که بر زمین افتاده است. در فرهنگ مردسالار، زن اصولاً ضعیف و شکننده است، وقتی بر زمین افتد، مثل این است که شکنندگی و ناتوانی جسمانی او دو چندان شده باشد. این تصویر برانگیزاننده است، خون‌ها را به جوش می‌آورد، جان‌ها را برمی‌آشوبد و خشم را برمی‌انگیزد.