۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

دیوان عدالت اروپا از تحریم بانک ملی ایران حمایت می کند

به گزارش خبرگزاری رویترز، دیوان عدالت اروپا، روز سه‌شنبه از تحریم بانک ملی ایران در بریتانیا حمایت کرد. 
بانک ملی در سال ۲۰۰۸ میلادی با تحریم مواجه شد و بر این اساس اموالش در اروپا نیز مسدود شد اما شعبه بریتانیایی این بانک، با این توجیه که ارتباطی با برنامه هسته‌ای ایران ندارد به فعالیتش ادامه داد. سال ۲۰۰۹ یک دادگاه اروپایی با این تصمیم مخالفت کرد و بانک ملی خواستار تجدید نظر شد. 
در تصمیمی نهایی در این زمینه، دادگاه عدالت اروپا اعلام کرد که اعمال تحریم بر رئیس این بانک بدین معناست که همه‌ی شعب وابسته به آن نیز شامل تحریم می شوند

Amnesty: Iran executions up four-fold in 2011

Crackdown against political opposition figures, groups intensifying ahead of parliamentary elections, rights group says. Among those executed were juvenile offenders, which is illegal under international law. The majority of punishments were for drug offenses, according to the report.The report also detailed the intensification of a crackdown against political opposition figures ahead of this week’s parliamentary elections – with the government arresting lawyers, students and journalists and targeting electronic media.In Iran today you put yourself at risk if you do anything that might fall outside the increasingly narrow confines of what the authorities deem socially or politically acceptable,” Amnesty International official Ann Harrison said.This dreadful record really highlights the hypocrisy of the Iranian government’s attempts to show solidarity with protesters in Egypt, Bahrain and other countries in the region,” she added. “Anything from setting up a social group on the internet, forming or joining an NGO or expressing your opposition to the status quo can land you in prison.”In addition to attacking political opponents, authorities in Tehran have also intensified their harassment and imprisonment of human rights and women’s rights activists, and shut down a number of NGOs, the report said.Friday’s election is the first nationwide vote since the disputed 2009 reelection of Iranian President Mahmoud Ahmadinejad, which sparked eight months of unrest and a crushing state response.The vote is likely to highlight the popularity of the clerical establishment, as it stands firm against Western pressure to curb its nuclear work.

 

Iran executed 670 in 2011, says U.N. investigator

Iran executed some 670 people last year, most of them for drug crimes that do not merit capital punishment under international law and more than 20 for offences against Islam, a United Nations investigator said on Monday.
The investigator, former Maldives foreign minister Ahmed Shaheed, also reported what he said were a wide range of violations by Iran of U.N. human rights accords, from abuse of minorities to persecution of homosexuals and labor unions.
Shaheed was delivering his first report to the U.N.'s 47-nation Human Rights Council on the rights situation in the country since being appointed last year. It was dismissed by Iran as a "compilation of baseless allegations".
"It is with great concern that I report the significant increase in the rate of executions in Iran from 200 in mid-September 2011 to over 600 executions by the end of the year," Shaheed told the council.
Figures in his detailed report showed that by December 31, 421 executions had been officially announced and 249 secret ones had been reported to him by sources inside and outside the country.
His office and mandate were established last year by a narrow vote in the council when Western and Latin American countries, with some African support, joined to create a special investigation on Iran. Cuba, Russia, China and others opposed the resolution.
Iran has refused to allow him into the country. In the council on Monday it described him as "incompetent".
Shaheed, a long-time diplomat and founder of a human rights institute in the Maldives, said he had received videotaped testimony from witnesses to torture by security police and from relatives of young people who had been held in jail.
He told a news conference that even among those officially executed for drug offences there were strong indications that many had originally been arrested for resisting the regime or similar offences and had the narcotics charges added later.
A table in his report showed execution, a sentence that can also be handed down in Iran for homosexual relationships, had soared steadily to near 700 from just under 100 in 2003. In 2010, it was around 550.
Shaheed told journalists he hoped the council would vote to extend his mandate, originally created for one year, next week at the end of its current month-long session. Diplomats say the outcome of a vote is likely to be close.
"One of the most important aspects of this mandate is its capacity to give voice to those that believe themselves to be silenced by fear and lack of recourse," he said

مصاحبه صبح امروز با مادر شاهرخ رحمانی، جان‌باخته روز عاشورا

با گذشت بیش از دو سال از شهادت شاهرخ رحمانی، از جانباختگان عاشورای ۸۸، مادر وی از تلاش و پیگیری بی نتیجه و فشارهای وارده از سوی ماموران امنیتی، جهت مسکوت گذاشتن نحوه کشته شدن فرزندش خبر داده و می گوید: "من را تهدید کردند و گفتند مراسم‌ها را هم بدون سر و صدا انجام دهید واگر نه بچه‌های دیگرت هم همین‌جور از بین می‌‌روند. مثلا در سانحه و از این حرف‌ها که اسم خودشان در میان نباشد."
به گزارش «صبح امروز»، سکینه نوروی مادر شاهرخ، در خصوص شهادت فرزندش در عاشورای ۸۸ و پی‌گیری‌هایی که برای پرونده وی انجام داده می گوید: "وقتی‌ که گفتند ایشان تصادف کرده، من به مراجع قضایی شکایت کردم و رفتم پیگیر شدم چون به ما خبر رسیده بود که فرزندم را روز عاشورا به قتل رسانده‌اند. وقتی‌ مراجعه کردم گفتند که نه، فرزند شما در جادهٔ کندوان تصادف کرده و نمی‌‌دانیم چه کسی‌ او را زیر گرفته است، شناسایی نکردیم که چه کسانی‌ همراهش بودند."
مادر شهید شاهرخ رحمانی ادامه می دهد: "خون بچه‌ام پایمال نشود، تقاص خونش گرفته شود، امثال شاهرخ بچه‌های دیگری هم هستند که بدون هیچ دلیلی‌ شهید شده‌اند، بچه را ۴ سال بدون پدر بزرگ کنم و صبح برود و ظهر این چنین فجیع به قتل برسد، فرزندم زیر ماشین له‌ شود؟ برای چی‌؟ چه گناهی داشت؟ مگر چه می‌‌خواست از دولت؟ آزادی می‌خواست دیگه جز این چیزی می‌‌خواست؟ یک بار دیگر هم رفتم به محلی که این اتفاق افتاده در خیابان ولی‌ عصر، به مراجع انتظامی خیابان ولی‌ عصر شکایت کردم و یک سری از عکس‌هایی که از فرزندم دریافت کرده بودم، و مدارکی که نشان می‌داد او را به قتل رسانده‌اند را ارائه دادم. بعد به من گفتند بروید به شما خبر می‌‌دهیم. بعد از سه چهار ماه که گذشت هیچ خبری نشد. من دوباره آنجا مراجعه کردم و دیدم خبری نیست. من خیلی‌ می‌‌خواستم که این پرونده مسکوت نماند؛ چون می‌‌دانستم فرزندم را چه جور به قتل رسانده‌اند. صحنه‌های حادثه را از طریق ماهواره دیده بودیم. برایمان آشکار شد که او را به قتل رسانده‌اند ولی‌ گردن نمی‌‌گرفتند، می‌‌گفتند که تصادف کرده و این جور چیز‌ها. چون نمی‌‌خواستم مسکوت بماند خیلی‌ پی‌ گیرش شدم."
این مادر شهید جنبش سبز افزود: "منزل ما همیشه تحت کنترل بود. ما خودمان هم تحت کنترل بودیم، ما نمی‌‌توانستیم حرف‌هایمان را حتی تلفنی بزنیم، به اصطلاح در شرایط خفقان بودیم؛ اصلا نمی‌‌توانستیم هیچ چیزی از خودمان نشان بدهیم که بتوانیم حرکتی انجام دهیم. ولی‌ من مخفیانه حرکت‌هایم را می‌‌کردم چون بچه‌های دیگری هم داشتم."
خانم نوروی خاطرنشان کرد: "من را تهدید کردند و گفتند مراسم‌ها را هم بدون سر و صدا انجام دهید واگر نه بچه‌های دیگرت هم همین‌جور از بین می‌‌روند. مثلا در سانحه و از این حرف‌ها که اسم خودشان در میان نباشد. من هم از ترس اینکه بچه‌های دیگر را حفظ کرده باشم به قول معروف خفقان گرفته بودم؛ نمی‌‌توانستم چیزی بگویم. هر وقت هم به من از جایی تلفن می‌‌شد می‌‌گفتم اشتباه گرفتید؛ چون که نمی‌‌توانستم مصاحبه‌ای انجام بدهم. ولی‌ خودم دلم می‌‌خواست که انتقام این بچه را بگیرم؛ بچه بی‌ گناهم را این جور زیر اتومبیل له‌ کردند و آخر سر هم گفتند اتومبیل سرقتی بوده و راننده‌اش هم متواری است که ما گفتیم راننده چه قصد و غرضی با ما داشته که بچهٔ من رو اینجور در خیابان له‌ کند؟ ولی‌ جوابی نشنیدیم. گفتند که سرقتی بوده، ما اصلا اطلاع نداریم، ماشین مال نیرو انتظامی است ولی‌ سرقت شده بوده است، کار ما نیست."

مادر شهید شاهرخ، در پاسخ به اینکه "خانوادهٔ شما وقتی‌ فهمیدند که شاهرخ در خیابان ولی‌ عصر توسط اتومبیل زیر گرفته شده است دقیقا چه کردند و به چه مکان‌هایی مراجعه کردند؟"، گفت: "چون روز عاشورا بود هر کدام از ما به یک جا رفته بودیم، شاهرخ هم صبح به من گفت: «مامان من می‌‌رم بیرون» طبق روال همیشه رفت و من هم همراه دخترم بودم. پسر‌هایم هر کدام جای دیگری بودند. من و دخترم حدود ساعت ۳ ظهر به خانه برگشتیم و حدود ساعت ۴ زنگ خانه را زدند و دخترم جواب داد، به من نگفت که من ناراحت نشوم. پشت آیفون به ایشان گفته بودند که برادرتان تصادف کرده. وقتی‌ ما رفتیم نمی‌‌دانستیم که به قتل رسیده و فکر می‌‌کردیم تصادف کرده. دخترم هم به من نگفت، تلفنی با برادر دیگرش تماس گرفت و گفت شاهرخ در جادهٔ کندوان تصادف کرده است. پسرم با شماره تلفنی که به ما داده بودند تماس گرفت و متوجه شد شمارهٔ کلانتری جنت آباد است. به پسرم گفتند برادرت در اثر سانحه تصادف در جادهٔ کندوان فوت کرده و جسدش در پزشکی‌ قانونی کهریزک است، بروید و شناسایی کنید. که پسرم می‌‌رود و از راه دور جنازه را به ایشان نشان می‌‌دهند. خونین و مالین برادرش را می‌‌بیند و داد و فریاد می‌‌کند که چرا برادرم اینجوری شده؟ بعد پرس و جو کردیم دیدیم اصلا آن روز در جادهٔ کندوان هیچ تصادفی‌ نبوده است. شب که به خانه آمدیم یکی‌ از دوست‌های پسرم از طریق اینترنت به ما خبر داد که شاهرخ ظهر به در خیابان ولی‌ عصر به قتل رسیده است."

این مادر سالخورده پیرامون برخورد ماموران گفت: "برخورد‌هایشان خیلی‌ بد بود، دور و اطراف ما گارد بود، ما نمی‌‌توانستیم اصلا نفس بکشیم، خیلی‌ اذیت کردند، همهٔ دور و اطراف ما و تلفن‌های همه کنترل بود، بعد هم در مراسم چهلم، عکس شاهرخ را چسبانده بودیم به اتوموبیلمان و گل زده بودیم، آمدند شیشهٔ اتومبیل را شکستند و روی عکس بچه‌مان با آجر یا چیز دیگری زده بودند... بعد از ۳ روز که جنازه را تحویل دادند گفتند بروید مراسم‌هایتان را برگزار کنید بدون سر و صدا، اگر سر و صدایی باشد یا به جایی اعتراض کنید فرزندان دیگرت هم به همین شکل در اثر سانحه و از این حرف‌ها از بین خواهند رفت. "
وی در خصوص فشارهای وارده از سوی ماموران حکومتی و خروج خود از کشور گفت: "به خاطر این حوادث نمی‌‌توانستم دیگر تحمل کنم، دخترم در استانبول ترکیه دانشجو بود و من هم بیشتر پیش او بودم، گفتم کلا برویم چون نمی‌‌شود همیشه در خفقان زندگی‌ کرد.
سالگرد پسرم هم یکی‌ دو جا به من زنگ زدند و دخترم با یک خبرنگار صحبت کرد، در فرود‌گاه جلویش را گرفتند و تهدیدش کردند و بازخواست کردند که چرا این صحبت‌ها را کرده‌ای. یک بار هم سال ۸۹ سپاهی‌ها در فرود‌گاه جلوی خود من را گرفتند و پرسیدند که در خارج با چه کسانی‌ هماهنگ هستی‌؟ چه کارهایی انجام می‌‌دهی‌؟ چه کسانی‌ با شما در ارتباط هستند، با چه کسانی‌ مکاتبه دارید؟ گفتم با هیچکس. همین سوالات را از دخترم هم پرسیده بودند. "
وی در خصوص درخواست خود از سازمان های حقوق بشری می گوید: "خون بچه‌ام پایمال نشود، تقاص خونش گرفته شود، امثال شاهرخ بچه‌های دیگری هم هستند که بدون هیچ دلیلی‌ شهید شده‌اند، بچه را ۴ سال بدون پدر، بزرگ کنم و صبح برود و ظهر این چنین فجیع به قتل برسد؟ فرزندم زیر ماشین له‌ شود؟ برای چی‌؟ چه گناهی داشت؟ مگر چه می‌‌خواست از دولت؟ آزادی می‌خواست دیگه جز این چیزی می‌‌خواست؟
می‌ خواهم که رسیدگی شود که فرزند من را چرا کشتند؟ برای چی‌؟ به چه علت؟ مگر جز این گفته‌هایی که من گفتم بچه‌ام چیز دیگری می‌‌خواست؟ ما آزادی می‌‌خواهیم، نه اینکه صدای بچه‌هایمان را در گلو خفه کنند، صدایشان هم که در می‌‌آید اینجوری له‌شان می‌‌کنند، بدون سر و صدا! بعد هم بگویند کار ما نبوده شما هم بروید بدون سر و صدا مراسم‌هایتان را برگزار کنید واگر نه بچه‌های دیگرتان هم به همین ترتیب از بین می‌‌روند، که من هم خففان بگیرم و نتوانم کاری از پیش ببرم

عبدالرضا قنبری در آستانه اعدام

عبدالرضا قنبری، معلم زندانی در ملاقات با خانواده‌اش گفته است درخواست عفوش رد شده است. حالا خانواده‌ی او شب و روز نگران هستند که هر لحظه حکم اعدام عبدالرضا اجرا شود. او در تجمعات خیابانی ششم دی ماه سال ۸۸(عاشورا) بازداشت شد و در تاریخ ۱۰ بهمن ماه بدون اطلاع خانواده و داشتن وکیل توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام محاربه از طریق شرکت در تجمع خیابانی روز عاشورا و ارتباط با گروه‌های معاند به اعدام محکوم شد.

iran-emrooz.net | Mon, 12.03.2012, 22:44

منبعی نزدیک به خانواده عبدالرضا قنبری، معلم زندانی که درخواست عفو اعدامش از سوی کمیسیون عفو بخشودگی دادگستری کل استان تهران رد شده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «روز دوشنبه قبل از ملاقات با خانواده‌اش مسولان زندان به او خبر دادند که درخواست عفو او رد شده است. آقای قنبری نیز در زمان ملاقات به خانواده‌اش این خبر را داده است. حالا آنها شب و روز نگران هستند که هر لحظه حکم اعدام عبدالرضا اجرا شود.
عبدالرضا قنبری ۴۴ ساله، معلم و ساکن محله فقیر نشین پاک دشت ورامین است. او آموزگار ادبیات فارسی یکی از مدارس پاک دشت ورامین است. او در تجمعات خیابانی ششم دی ماه سال ۸۸(عاشورا) بازداشت شد و در تاریخ ۱۰ بهمن ماه بدون اطلاع خانواده و داشتن وکیل توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام محاربه از طریق شرکت در تجمع خیابانی روز عاشورا و ارتباط با گروه های معاند به اعدام محکوم شد.
در دادگاه از مصادیق ارتباط او با گروه‌های معاند داشتن ایمیل های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه های خارج از کشور عنوان شد. این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر مجددا تایید شد. پس از تایید حکم اعدام از سوی دادگاه تجدید نظر آقای قنبری درخواست عفو خود را به کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران داد. در حال حاضر با رد درخواست عفو حکم اعدام هر زمانی پس از اخذ استیذان از رییس قوه قضائیه قابل اجرا است.
منبع نزدیک به خانواده عبدالرضا قنبری در خصوص پیگیری های مجددشان پس از رد درخواست عفو گفت: «خانواده‌اش در این چند روز مجددا نامه ای به رییس قوه قضاییه نوشته اند و درخواست تجدید نظر داده‌اند اما فعلا که هیچ جوابی نگرفتیم و نمی‌دانیم چه اتفاقی می‌افتد.»
عبدالرضا قنبری در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد. گفته می‌شود او در زمان بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از حقوق اولیه مانند تماس با خانواده و گرفتن وکیل محروم بوده است.
این منبع نزدیک به عبدالرضا قنبری با تاکید بر اینکه تا به حال عبدالرضا قنبری نتوانسته ملاقاتی با وکیلش داشته باشد،گفت: «ایشان در زمان دادگاه بدوی اصلا وکیل نداشت چون نه خودش و نه خانواده‌اش روز دادگاه را می‌دانستند، ناگهانی او را به دادگاه برده بودند. بعد برایش وکیل تعیینی گرفتیم اما تا به حال وکیلش یکبار هم اجازه ملاقات با عبدالرضا را نداشته است. خانواده عبدالرضا تنها با نوشتن نامه صدایشان را به مسولان می رسانند.»
این منبع نزدیک به خانواده در خصوص آخرین وضعیت روحی و جسمی معلم زندانی محکوم به اعدام گفت:« خدا را شکر از لحاظ روحی خوب است و حالا هم منتظر است تا ببیند بالاخره چه می شود. اما وضعیت جسمیش خوب نیست. او در زندان دچار بیماری کلیه شده است، بیماری که قبل از زندان نداشت. نامه‌های خانواده‌اش نیز برای انتقال او به خارج از بیمارستان و درمانش همگی بی‌نتیجه مانده‌اند