۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

پليس فتا يک فعال سياسی دیگر را بازداشت کرد


پليس فضای توليد و تبادل اطلاعات نيروی انتظامی ايران (فتا) يک فعال سياسی ديگر را بازداشت کرد.
 به گزارش تارنمای کلمه، اميد دهدارزاده عصر روز گذشته، يکشنبه پنجم آذر ۱۳۹۱ توسط پليس فتا در اهواز بازداشت شده است. اميد دهدارزاده سال گذشته نيز توسط نيروهای امنيتی بازداشت و در دادگاه محاکمه شده بود.
وی آخرين بار در ۲۵ مهرماه سال جاری خورشيدی به اتهام "اقدام عليه امنيت ملی" به شش ماه حبس تعليقی به مدت يک سال و به اتهام "توهين به مسئولان نظام" به ۷۵ ضربه شلاق و همچنين به دليل "تمرد و درگيری با مأموران امنيتی" به پرداخت ۱۰ ميليون ريال جريمه نقدی محکوم شده بود. 
دهدارزاده در حالی توسط پليس فتا بازداشت شده که ماه آبان گذشته بازداشت يک وبلاگ‌نويس توسط پليس فتا و مرگ وی مناقشات فراوانی را به دنبال داشت. ستار بهشتی که توسط پليس فتا بازداشت شده بود، در زمانی که در بازداشتگاه پليس به سر می‌برد، جان خود را از دست داد.
خانواده وی می‌گويند اين وبلاگ‌نويس توسط بازجويان به قتل رسيده اما دادستانی تهران هنوز تأييد نکرده است که ستار بهشتی به قتل رسيده است.
با اين حال دادستانی تأييد کرده است که ستار بهشتی بيماری نداشته که منجر به فوتش شده باشد.
دادستانی اعلام کرده در برخی نقاط بدن اين وبلاگ‌نويس آثار کبودی وجود داشته و ممکن است وی بر اثر شوک يا فشارهای شديد روحی در بازداشتگاه فوت کرده باشد.
ستار بهشتی کارگری بود که در مورد نقض حقوق بشر در ايران وبلاگ می‌نوشت. وی ۹ آبان‌ماه جاری در منزلش در رباط کريم در نزديکی تهران بازداشت شد. در روز ۱۶ آبان مقامات با خانواده او تماس گرفته و آن‌ها را از مرگش در زمان بازداشت مطلع کردند.مرگ ستار بهشتی بازتاب گسترده‌ای در جهان يافت. سازمان عفو بين‌الملل در بيانيه‌ای کشته شدن ستار بهشتی را بر اثر شکنجه بسيار محتمل دانست و خواستار تحقيق مستقل در مورد سرنوشت وی شد.
سازمان گزارشگران بدون مرز نيز ضمن ابراز تأسف از خبر درگذشت اين وب‌نگار زندانی، در بيانيه‌ای نوشت: "به نظر می‌رسد وی بر اثر اعمال خشونت به هنگام بازجويی به قتل رسيده باشد."
همچنين فرانسه، بريتانيا و آمريکا به‌شکل جداگانه کشته شدن ستار بهشتی در زندان را محکوم کرده و خواهان روشن شدن تمامی ماجرا و رسيدگی به آن شدند.

دلنوشته ای از خواهران اعدام شدگان به خواهر ستار بهشتی


ما هم مانند تو و خواهر جميل سويدی ومصطفی کريم بيگی وهزاران خواهر ديگر، رنج ربودن برادر هايمان را در سينه داريم. سی و سه سال است که اين زخم ها نه تنها کهنه نميشوند بلکه هر بار با شنيدن پيام خواهری که به جمع ما ميپيوندد تازه تر و تازه تر ميشود. خوشحاليم که صدای تو را ما شنيديم و مردم ايران شنيدند.ما حتی در غم از دست دادن عزيزانمان ، که فقط به جرم دفاع از انسانيت جان شيفته شان ها را ربودند، امکان و اجازه سوگواری هم نداشتيم و اين غم جانکاه را همراه با پدر و مادر، خواهران و برادران، آنهم در آواره گی ، در تبعيد! در بی کجاه آبادهای اين جهان، به دوش کشيديم و همچنان به دوش ميکشيم.
دردا که تو هم برادرت را بجرم پرتو افکندن بر تاريکخانه های استبداد حاکم از دست داده ای.
اما بسيار خوشحاليم که امروزه صدای اعدام های دهه تاريک شصت و به خصوص قتل عام شصت و هفت آنچنان سهمگينانه بر ملا شده است که کسی از حکومتيان هم جرات اعتراف به شرکت در اين جنايات عليه بشريت را ندارند!
اميد ماست که روزی ما، همراه تو و همه مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شاهد محاکمه امران و عاملان اين جنايات هولناک باشيم و دنيايی سرشار از عدالت و انسانيت را در سرزمينمان تجربه کنيم.
ما در کنار تو هستيم و داد را از بيدادی که بر ما رفته است فرياد ميکنيم