۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

حکم کور کردن یک مرد ۲۶ ساله در ایران تایید شد

دیوان عالی جمهوری اسلامی، با تایید حکم قصاص یک متهم، تاکید کرد که یک چشم او باید کور شود. متهم که محمد نام دارد و کارگر یک رستوران است، ۵ سال قبل با پاشیدن اسید، یک چشم مردی ۴۰ ساله را کور کرده است. در حالی که دانش پزشکی می کوشد با استفاده از یک چیپ بینایی را به نابینایان بازگرداند، قوه قضائیه جمهوری اسلامی در چارچوب قانون قصاص بینایان را کور می کند. حکم کور کردن یک چشم مرد ۲۶ ساله ای به نام محمد، پس از تایید در دیوان عالی جمهوری اسلامی به دادسرای جنائی تهران ابلاغ شد. به گزارش سایت تابناک و روزنامه شرق، این مرد، پنج سال پیش با پاشیدن اسید به صورت مرد ۴۰ ساله ای به نام "ولی" سبب کوری یک چشم و ضعف بینائی چشم دیگر او شده است. اسیدپاشی به خاطر اعتیاد ولی که در ابتدا قادر نبود تشخیص دهد چه کسی به روی او اسید پاشیده است، چند روز بعد محمد را به عنوان عامل احتمالی به پلیس معرفی کرد. پلیس پس از یافتن محمد، آثار سوختگی ناشی از اسید را روی دست وی نیز کشف کرد. محمد، ابتدا منکر اسیدپاشی شد، اما در تحقیقات بعدی به آن اعتراف کرد. متهم، همچنین اعتراف کرد که معتاد بوده و برای تامین مواد مخدر خود از "حسن"، شوهر خواهر ولی، پول گرفته تا به روی او اسید بپاشد. در جریان رسیدگی به پرونده، ولی خواستار اجرای حکم قصاص در مورد محمد شد. پرونده این ماجرا، سرانجام به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری رفت. دادگاه با توجه به اصرار ولی برای اجرای حکم قصاص، از پزشکی قانونی استعلام کرد. پزشکی قانونی اعلام کرد که کور کردن چشم محمد با اسید، ممکن است به مغز وی نیز آسیب برساند و باعث مرگ او شود. به همین دلیل، قضات شعبه ۷۹ با استناد به نظریه پزشکی قانونی، برای محمد حکم پرداخت دیه و برای شوهر خواهر مرد آسیب دیده، به جرم اجیرکردن محمد حکم زندان صادر کردند

حکم قطع دست شش نفر در شیراز اجرا می‌شود

خبرگزاری هرانا - علی القاصی، دادستان عمومی و انقلاب شیراز گفت حکم قطع دست شش نفر در این شهر صادر شده است. به گزارش خبرگزاری مهر، دادستان شیراز در یک نشست خبری افزود: "شش حکم قطع ید صادر شده که در انتظار جواب مکاتبات انجام شده با رئیس قوه قضاییه هستیم که به زودی اجرایی خواهد شد." چند ماه پیش نیز انگشتان فردی به جرم سرقت در شیراز قطع شد. القاصی در بخش دیگری از سخنانش وجود زندانی سیاسی در شیراز را رد کرده و مدعی شده است که: "زندانی سیاسی در شیراز نداریم بلکه افرادی وجود دارند که به دلیل ارتکاب جرائم عمومی بازداشت شد ه اند اما خانواده های آن ها سعی دارند موضوع این دستگیری ها را سیاسی جلوه دهند." به گفته وی "تعدادی بازداشت ها به دلیل جرایم عمومی از جمله اختلال در نظم و امنیت، عدم توجه به دستورات پلیس و…. بوده است.

مراسم چهارمین سالگرد شهادت ندا آقا سلطان برگزار شد

به گزارش خبرنگار کلمه، در این مراسم که علیرغم فضای امنیتی آن، تعداد زیادی از دوستان و آشنایان و مردم عادی شرکت کرده بودند یاد این شهید جنبش سبز در شنبه ی سیاه سال ۸۸ گرامی داشته شد.بر اساس این گزارش خانواده ی ندا آقا سلطان پس از ساعتی این مراسم را ترک کردند اما مردم و دوستان و فعالان سبز تا ساعت ۹ شب دسته دسته بر سر مزار وی حاضر شدند. اما ماموران امنیتی پس از ترک خانواده ی ندا به باقی شرکت کنندگان اجازه ی نشستن و طولانی شدن حضور را نداده و مرتب به شرکت کنندگان تذکر میدادند که پس از قرائت فاتحه مزار را ترک کنند.در همین رابطه خانم رستمی گفته که خدا را شکر توانستیم مراسم را برگزار کنیم. خیلی امن و راحت بود. مردم هم بودند. ما دیگر داشتیم برمی گشتیم خانه که جمعیت دیگری از دوستداران ندا بر سر خاکش می آمدند.مادر ندا آقا سلطان در چهارمین سالروز کشته شدن دخترش در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «قرار بود دادگاه برگزار شود اما در چهار سال گذشته دادگاهی برگزار نشد. پرونده هم همچنان مفتوح است. من که دیگر نمی دانم چه بگویم. امیدوارم فقط یک روز قاتل را به من نشان بدهند و بگویند این قاتل بچه ات است.»هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان در پاسخ به این سوال که در این ۴ سال چه انتظاراتی از مقامات مسول داشته و آیا پاسخی گرفته است گفت:« انتظار داشتم دادگاه دخترم برگزار شود که نشد. نمی دانم تا زمانیکه زنده ام پاسخی می شنوم یا نه!»مادر ندا آقا سلطان با اظهار اینکه پاسخ به سوالات در خصوص پرونده ندا برایش مشکل است، گفت:« نمی دانم چه بگویم. فقط امیدوارم روزی همه به آزادی برسند و ندا هم انشالله به هدفش برسد. چیز دیگری نمی توانم بگویم. جواب دادن به این سوال ها برایم مشکل است.»ندا آقاسلطان متولد ۳ بهمن۱۳۶۱، در جریان اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری ایران، روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیرآباد، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی به ضرب گلوله کشته شد. تاکنون مشخص نشده است که چه کسی او را به ضرب گلوله به قتل رسانده و یا کسی مسوولیت قتل وی را به عهده نگرفته است. طی ماه های پس از فوت وی، صدا و سیما و برخی مقامات جمهوری اسلامی در چندین نوبت روایت های مختلفی از مرگ وی ارائه دادند. در سال های قبل حضور بر سر قبر ندا آقا سلطان و برگزاری مراسم او با محدودیت ها و خشونت نیروهای پلیس و امنیت همراه بود.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران دو هفته قبل از ارائه گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران در سازمان ملل توسط گزارشگر ویژه این سازمان در مهر ماه ۱۳۹۰ با مادر ندا آقا سلطان گفتگویی کرد. خانم هاجر رستمی در آن گفتگو با اشاره به اینکه تا کنون پیگیری های آنها برای شناسایی قاتل فرزندش بی نتیجه مانده است، گفت:« من فقط می خواهم پس از دو سال و سه ماه و دو روز که از مرگ دخترم می گذرد از آقای احمدی نژاد اولا بپرسم چرا ما باید اینقدر کشور ناامنی داشته باشیم که بیایند بکشند و بروند، بدون اینکه اتفاق خاصی بیفتد. اما حالا که آقای احمدی نژاد با یکی از معتبرترین رسانه های دنیا صحبت می کند و می گوید ندا توسط عوامل بی بی سی کشته شده حتما سند و مدرکی برای حرف هایش دارد، پس من هم می خواهم عوامل مرگ دخترم را تحویل من بدهد

۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

گزارشی از کنگره جهاني عليه اعدام در مادريد

از ۱۲ تا ۱۵ ژوئن در مادريد کنگره جهاني عليه اعدام برگزار شد. ۱۵۰۰ نفر از ۹۰ کشور جهان در آن حضور داشتند. دو روز جلسات فشرده و در نهايت روز شنبه با يک راهپيمايي بزرگ درمرکز شهر مادريد کنگره به پايان رسيد. اين کنگره از سوي ائتلاف جهاني عليه اعدام سازمان يافته بود و دولتهاي اسپانيا٬ فرانسه٬ نروژ و سويس آنرا حمايت کرده بودند. اکنون در ۹۷ کشور جهان اعدام وجود ندارد در ۵۸ کشور جهان اعدام ميکنند و در ٣۵ کشور براي ده سال اعدام را متوقف کرده اند . طبق آمار اين کنگره در سال ۲۰۱٣ در ۲۱ کشور جهان ۶۸۲ نفر اعدام شده اند که تازه گفته اند بدليل ناروشن بودن اعدام ها در برخي کشورها و از جمله چين و ايران آمار تکميل نيست. پس ما رفته ايم در مورد يک معضل و يک زخم و يک لکه ننگ بر دامن بشريت حرف بزنيم و راه حل پيدا کنيم. براي من اين کنگره بسيار مهم بود. در طول دو روز در اين کنگره ميزگردها و جلسات متعددي برگزار شد٬ ميزهاي اطلاعاتي در قسمتي از برنامه اين کنفرانس بود و تبادل نظر و ارتباط گرفتن فعالين با همديگر ا جمله نکات مثبت اين کنفرانس بود. در طول دو روز از جمله ميزگردهاي مربوط به ايران ٬ شامل يک ميزگرد در روز اول با حضور احمد شهيد و همچنين ميزگردي در مورد اعدام کودکان با حضور يک وکيل زن ايراني و ميزگرد در مورد مواد مخدر و معضل اعدام با حضور يک فعال سياسي از ايران بود . البته همه مباحثات مربوط به جنبه هاي مختلف معضل اعدام به ايران هم مربوط ميشد و ما تا جايي که امکانش بود در اين مباحثات شرکت و دخالت ميکرديم. کميته بين المللي عليه اعدام دو هفته به برگزاري کنگره مانده بود که تصميم کرفت عليرغم نداشتن سخنران در اين پانلها در کنگره شرکت کند٬ و اينرا علني اعلام کرد. به محض پخش خبر حضور يک هييت از طرف کميته عليه اعدام از چهار زندان ايران با ما تماس گرفتند و نامه و خواستهايي را مطرح کرد که در آنجا به گوش همگان برسانيم. نامه از رجايي شهر٬ زندان تبريز٬ قزل حصار و زندان اهواز که از طرف جمع زيادي از زندانيان و محکومين به اعدام به دست ما رسيده بود و ما اين نامه ها را در بين صدها نفر حاضرين در کنفرانس پخش کرديم و همچنين به دست احمد شهيد رسانديم.- در ميزگرد مربوط به ايران که چهار سخنران داشت ٬ در بخش پرسش و پاسخ ٬ من در مورد اين نامه ها و اينکه زندانيان و محکومين به اعدام خواهان اعتراض بين المللي به اعدامها در ايران هستند حرف زدم و با عطف توجه به کمپين جهاني دفاع از سکينه محمدي آشتياني در پيش گرفتن اين الگو را براي مقباله با اعدام مورد تاکيد قرار دادم. ما در اين کنگره از تعدادي از دوستان خواستيم به زبان خودشان پيام همبستگي به زندانيان سياسي و محکومين به اعدام بدهند که لينک برخي از اين پيام ها در اينجا است. در اين کنگره تعداد زيادي از کشورهاي عرب زبان حضور داشتند و از مصر و مراکش و عراق و فلسطين و .. فعالين عليه اعدام در طول اين کنگره يک ائتلاف کشورهاي عرب زبان عليه اعدام تشکيل دادند که مهم بود. روز آخر کنفرانس ضمن اينکه در يک جلسه عمومي تعدادي از نمايندگان دولتها٬ نماينده اتحاديه اروپا و ناوي پيلاوي مسئول حقوق بشر سازمان ملل و تعداد ديگري سخنراني کردند٬ ما همه به يک راهپيمايي در مرکز شهر مادريد دست زديم که بسيار جالب بود صدها نفر در حاليکه دستکشهايي قرمز در دست داشتند که روي آن نوشته شده بود نه به اعدام٬ و در جلوي صف يک طناب دار توسط تعدادي حمل ميشد و در مقابل آن شعار نه به اعدام و ممنوعيت اعدام داده ميشد٬ مسيري را طي کرديم که مورد توجه زيادي قرار گرفت. کنگره جهاني عليه اعدام يک امکان و فرصت مهم است که ميتوان براي ممنوعيت اعدام در همه جا از آن بهره جست٬ جهت گيريها و تاثيرات اين کنگره موضوعي است که بايد به آن پرداخت. من سعي خواهم کرد در نوشته هاي ديگري به مضمون اين کنفرانس و نقاط ضعف و قوت آن بپردازم

قبرستان که نگفته اند زندان است

زندانیان سیاسی همچنان بدون امکان تماس با خانواده های خود، وضعیت نگران کننده ای دارند و خانواده های این زندانیان نیز، همچنان بی خبر از وضعیت جسمی و روحی و شرایط عزیزان خود قرار دارند. این درحالیست که "بیش از دو سال و نیم است که دادستان تهران دستور داده تلفن زندانیان سیاسی حوزه خودش را قطع کنند." رضا خندان، همسر وکیل زندانی نسرین ستوده، با بیان این موضوع در شبکه اجتماعی خاطرنشان کرد: "زندانیان سیاسی در بدترین شرایط نمیتوانند با خانواده هایشان در تماس باشند. از مرگ عزیزانشان خبردار نمی شودند. از نگرانی برای بیماری فرزندان یا اعضای خانواده به خود می پیچند. متقابلا خانواده ها در طول هفته از وضع زندانیان شان بی خبر می مانند. به ویژه در مواقعی که آنان بیماری و یا مشکل خاصی داشته باشند." آقای خندان با اشاره به ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار زندانی و همسر زندانی سیاسی بهمن احمدی امویی "که گویا جسم سختی به سرش خورده و یا بالعکس"، نوشت که وی را "مخفیانه به بیمارستان برده اند. خانواده اش نمی توانند کوچکترین خبری از او بگیرند." رضا خندان همچنین خاطرنشان کرد: قبرستان که نگفته اند زندان است و مقررات دارد. جان زندانیان را به لب می رسانند و روزی که آنان دست به اعتصاب غذا و یا مانند راحله ذکایی مجبور می شوند لبهای خودشان را در اعتراض به شرایط زندان بدوزند گفته می شود: "درست نیست بهتر بود نامه می نوشتند و مشکلاتشان را مطرح می کردند." با این که نامه هم مینویسند و با هر زبانی مشکلاتشان را مطرح می کنند. چگونه است که جانیان بالفطره ای که مرتکب قتل های زنجیره ای می شوند و یا قاچاقچیان حرفه ای بین المللی صبح تا شب (که جزو حقوق شان است) پای تلفن می نشینند ولی خانواده ی زندانیان سیاسی حق ندارند یک کلمه مثلا از میزان خونریزی عزیزانشان خبردار شوند

ای کسانی که در خیابانها رقصیدید! آیا می دانستید صاحب مجلس سیدعلی بود؟

در مهمانیی شادی و پای کوبی کردید که صاحب مجلسش کوچکترین ارزشی برای شما متصورنیست، صاحب مجلس ماه ها برنامه ریزی کرده بود تا سیاهی لشکری داشته باشد تا مجلسش را بزک کنند . چرا برای خود ارزشی متصور نیستید؟ مگر از زیر عبای خاتمی به آزادی رسیدید که حالا از روحانی این انتظار را دارید؟ حکومت خویش را دست کم برای چند سال دیگر بیمه کردنند وشما را هم در خیابان به رقص در آوردند. عجبا از این ساده اندیشی و ساده لوحی این ملت، شگفتا از این کند ذهنی ، تاریخ چه قضاوتی از شما خواهد کرد 

وزیر ارشاد، کسی باشد که حُرمت هنر و هنرمند را درک کند

پگاه آهنگرانی، بازیگر سینماى کشورمان از رییس جمهور منتخب خواسته تا «برای وزارت ارشاد از کسی که شان و حرمت هنر و هنرمند را درک می کند، استفاده کند». مشروح سخنان وى که به عنوان یکی از سخنرانان همایش ستادهای انتخاباتی حسن روحانی سخن مى گفت در پى مى آید: «جناب آقای روحانی عزیز ضمن ابراز خوشحالی از این که به اینجا دعوت شدم و قدردانی بابت فرصتی که برای حرف زدن و چاق سلامتی با دوستان جدید و قدیم فراهم آمده… می دانم که اینجا بودنم بی فایده است و امیدوارم در پایان، همه به کم فایده بودنش رضایت بدهیم. چون شما به عنوان نماینده ۷۵ میلیون آدم یا می دانید چه کار باید بکنید یا دیگرانی هستند (واجد شرایط تر از من) که در نقش مشاور در کنار شما هستند. پس می توانید حرف های مرا بشنوید و جدی نگیرید یا جدی بگیرید، ولی نشنوید. حرف هایی که من اینجا می زنم خطاب به آقای حسن روحانی است، نه خطاب به رییس جمهور منتخب و نه رهبر اقلیت یا اکثریتی که ذوب در چیزی است و یا سرسپرده جایی. نه سوپرمن است و نه عاجز. من کی ام؟ مطمئن نیستم. ولی حرف هایم نه به عنوان یک بازیگر است نه سیاسی کار، نه از طرف سینماگران حرف می زنم و نه نماینده نسل جوانم و نه حتی به عنوان یک زن. حداکثر به عنوان یکی از ۷۵ میلیون ایرانی …. یا یک شهروند عادی است. از فهرست آمال و آرزوها و درخواست ها و تمام چیزهایی که فکر می کنم حقم است (حتی اگر نباشد) که بگذرم شاید فقط یک چیز می ماند که بشود به جّد ازتان درخواست کرد…. آن هم دقت صد چندان در انتخاب همراهانتان در طول چهار یا هشت سال آینده است. می دانیم مدیریت هر کاری باید به دست متخصص اش باشد و می دانیم و می دانید که سوای از مصلحت و تعامل و شرایط و محدودیت و بهانه ی «از این بهتر کسی نبود»، کار را باید به دست کاردان سپرد؛ نه فقط در این هشت سال، بلکه چندین هزار سال است که بزرگترین دشمن ما خودی بی کفایت بوده. بده بستان با آدم های این کاره کم هزینه تر و عاقلانه تر از سر و کله زدن با موجودی است که بی کفایتی خود را به دست شبکه دوستان و قضا و قدر، تقدیر الهی و ایشاالله ماشاالله می اندازد. چرا که حداقل می شود امیدوار بود که یک فرد متخصص فرد مسئولی هم باشد. چرا که یک فرد مسئول از بار مسئولیت ترسی ندارد. چرا؟ چون یک فرد مسئول یک تنه به جنگ با دشمن فرضی نمی رود و می داند چه طور از امکانات موجود استفاده کند. چرا که یک فرد مسئول می داند که برای ساختن آمده نه برای تخریب. چرا که یک فرد مسئول می داند که چطور از موجودات بی کفایت کار بکشد. به خصوص که تنها چیزی که کمبودش را نداریم، آدم باکفایت است. لطفاً برای وزارت کشاورزی کسی را که از کشاورزی سر رشته دارد انتخاب کنید یا برای وزارت آموزش و پرورش، کسی را انتخاب کنید که مدیریت کلان آموزش را بشناسد یا برای وزارت ارشاد از کسی که شان و حرمت هنر و هنرمند را درک می کند، استفاده کنید. یعنی کسی که بتواند شعارهای شما را در عرصه هنر و فرهنگ و آزادی بیان و اندیشه که به شکوفایی هنر می انجامد عملی سازد. باشد که در انتهای این چهار یا هشت سال مجبور نباشیم بگویید مخروبه تحویل گرفتیم و مخروبه تحویل می دهیم. باشد که درگیری مردم دغدغه های فردی باشد نه مشکلات اجتماعی. محدودیت هایمان محدودیت های ذهنی باشد نه تحمیلی. باشد که باغبان مان باغبان باشد نه برج ساز. باشد که مدیران مان مدیر باشند نه فقط انقلابی. آزاده ها آزاد، مومنین مومن، سارقین محبوس و صالحین خوشحال. در نهایت همانطور که عرض کردم بودنم فایده ای جز اتلاف وقت نداشت، ولی اگر کمکی از من نوعی خواستید روی من حساب کنید

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

هرانا؛ ارسال اس‌ام‌اس تهدید آمیز از سوی وزارت اطلاعات

خبرگزاری هرانا - ستاد خبری وزارت اطلاعات با ارسال اس ام اس، فعالین سیاسی و مردم عادی را تهدید نمود. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی چند روز گذشته ستاد خبری وزارت اطلاعات با ارسال اس ام اس هایی به فعالین سیاسی و مردم عادی ایشان را تهدید کرده است. در این اس ام اس ها که غالبا به دست مشترکین تهرانی رسیده است نوشته شده: "رفتار هنجارشکنانه شما رصد شد. تکرار آن موجب برخورد قانونی خواهد شد.

نتانیاهو: اتحادیه اروپا فشار بر ایران را تشدید کند

بنیامین نتانیاهو در دیدار با کاترین اشتون٬ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا٬ خواستار تشدید فشار اروپا بر ایران شد. به گفته او حل و فصل بحران هسته ای ایران مستلزم افزایش فشار بر این کشور است. جامعه جهانی پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری ایران٬ منتظر است تا ببیند دولت "تدبیر و امید" چه اقداماتی در جهت حل و فصل بحران هسته ای انجام خواهد داد٬ اما نخست وزیر اسرائیل معتقد است فشار بر ایران همچنان باید سیری صعودی داشته باشد. به گزارش خبرگزاری فرانسه٬ بنیامین نتانیاهو روز پنج شنبه (۳۰ خرداد٬ ۲۰ ژوئن) در دیدار با کاترین اشتون گفت: «ما باید فشار را افزایش دهیم چون با مساله ای سیاسی روبرو نیستیم؛ مساله ما سانتریفوژهایی است که مشغول فعالیت اند.» نتانیاهو بار دیگر در این دیدار تاکید کرد که «برنامه هسته ای ایران باید متوقف شود و توقف آن در گرو همکاری اتحادیه اروپا با آمریکا و اسرائیل است تا از طریق تلاش های جامعه جهانی نقطه پایانی برای برنامه هسته ای ایران مشخص شود.» کاترین اشتون در پاسخ به سخنان بنیامین نتانیاهو گفت: «آزمون اصلی ایران پس از انتخابات این است که نشان دهد تغییری حاصل شده و غنی سازی را متوقف کند و تاسیسات غیرقانونی خود را تعطیل کند؛ باید دید که این شرایط محقق خواهد شد یا نه.

۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

Iranian President-elect Hasan Rowhani tied to Jewish-targeted bomb plot that killed 85

Hasan Rowhani, the president-elect of Iran, was part of a special government task force that plotted in 1994 to bomb a Jewish community center in Buenos Aires, a terrorist attack that ultimately left 85 dead and hundreds wounded. The Washington Free Beacon first reported the connection on Thursday. Argentine authorities say the Iranian government plotted the bombing while members of Hezbollah actually carried it out. Interpol still maintains a list of ‘most wanted’ Iranians believed to be tied to the attack, Ynet News reported. A former Iranian intelligence officer who defected in the 1990s said the attack was the brainchild of a special committee tied to the Supreme National Security Council. Mr. Rowhani served as secretary of that council and as a member of the special committee during the formation of the bomb plot, Ynet said. At the same time, experts on Iranian policy say it’s not likely Mr. Rowhani had the power to approve the attack. Still, he knew of the plot, said Reuel Gerecht, a senior fellow at the Foundation for Defense of Democracy, in the Beacon report. “As far as that bombing was concerned … there was no doubt [Mr. Rowhani] was aware of it, and obviously his approval’s not necessary,” he said. “He’s a subordinate. But he certainly would have been aware of all the discussions that led to the attack.” Present-day Mr. Rowhani has been seen as somewhat of a moderate and a reformer, Ynet reported. But that characterization is deceptive, Mr. Gerecht said in the report. “There’s nothing in his background that would suggest he has any moral qualms about bombing the enemies of the [Islamic] Republic,” he said. “In all probability, we would have heard about it if [Mr. Rowhani] had risen up and said, ‘Don’t do that [attack], it’s a disgrace.’ We would have known that.” Read more: http://www.washingtontimes.com/news/2013/jun/20/iranian-president-elect-hasan-rowhani-tied-jewish-/#ixzz2WmnSPxKo Follow us: @washtimes on Twitter

دیدار مادران پارک لاله با خانواده ی مجید توکلی

این بار مادران پارک لاله به دیدار خانواده ی مجید توکلی یکی از زندانیان جنبش سبز که به جرم سخنرانی در روز 16 آذر سال 88 در دانشگاه دستگیر و به 8 سال و نیم زندان محکوم شده است، رفتند. خانواده ی مجید به گرمی پذیرای مادران بودند و از اینکه به یاد آنان هستند بسیار ممنون شدند. مادر مجید با درد عمیقی که در دل داشت برایمان از اینکه در این چهار سال به او چه گذشته می گوید، این مادر داغدیده اینچنین درد دل کرد: در این چهارسال از منزل پا بیرون نگذاشته و وقتی می بینم که مجیدم زندانیست و نمی تواند از هوای بیرون استفاده کند من هم حتی نمی توانم پنجره را باز کنم و یا از منزل بیرون بروم. برای شنیدن صدای فرزندم بی تابم. هیچکس حق ندارد تلفن را اشغال کند، تا اگر مجید از زندان تماس گرفت تلفن آزاد باشد. حتی زمانی که نماز می خوانم گوشی را نزدیک خود می گذارم تا شاید مجیدم زنگ بزند و لحظه ای صدای او را بشنوم. چند عمل جراحی باید انجام دهم ولی تا مجید برنگردد نمی توانم عمل کنم. شب که می خوابم تا صبح بالشتم از اشک خیس می شود. پسرم فقط 16 دقیقه سخنرانی کرد. برای هر دقیقه اش 6 ماه زندان بریده اند. می گوید: از زمانی که به رجایی شهر رفته دیگر نه ملاقات حضوری و نه تماس تلفنی دارد. تا به حال به او مرخصی نداده اند. فقط برادرش با او ملاقات کابینی دارد. هر چه پیگیری می کنند که به او تماس تلفنی بدهند، مسئولین قبول نمی کنند. مادر می گوید: چگونه اینان که ادعای مسلمان بودن می کنند یک مادر را برای چهارسال و نیم از دیدن صورت فرزندش محروم می کنند؟ حال که به او مرخصی نمی دهند، حداقل اجازه بدهند که با او تماس تلفنی داشته باشم. مادرمجید به دلیل بیماری توان اینکه روزهای ملاقات به دیدار مجید برود، ندارد. مسافت طولانی است و او مریض، ولی مسئولین انگار ترجیح می دهند که صدای این مادر رنج کشیده را نشنوند. پدر مجید هم دیسک کمر دارد و از کمر درد رنج می برد و وقتی که از ملاقات بازمی گردد حالش خیلی بد است و حتی تا چند روز نمی تواند صحبت کند. مادر از اینکه روز ملاقات به دلیل بیماری نمی تواند فرزندش را ببیند رنج می کشد و آن روز برایش مانند جهنم است. مادران پارک لاله بعداز ابراز همدردی با خانواده ی مجید و تاکید دوباره بر لزوم آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده های زندانیان و شهدا، آنان را با امید به تحقق پیوستن خواسته مادران ترک کردند.

وزیر دفاع اسرائیل: ایران باید میان سلاح اتمی و بقای خود یکی را انتخاب کند

موشه یعلون وزیر دفاع اسراییل گفته است که ایران باید بین سلاح هسته ای و آینده بقای خود یکی را انتخاب کند. به گزارش روزنامه ''جروزالم پست'' در روز چهارشنبه ۱۹-۶-۲۰۱۳، یعلون در گردهمایی فارغ التحصیلان دانشکده ارتش اسرائیل اظهار داشته است، ایران مادامی که مطمئن نشود جامعه جهانی مصمم به متوقف کردن برنامه هسته ای این کشور است از تلاش خود برای دستیابی به سلاح هسته ای است، دست برنخواهد داشت. ینا بر این گزارش، او با اشاره به اینکه در روزهای اخیر بار دیگر توجه جامعه جهانی به ایران بر سر موضوع انتخابات ریاست جمهوری این کشور جلب شده، افزوده است:" ما در حال بررسی تحولات ناشی از نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران هستیم، اما در عین حال درباره برنامه جاه طلبانه ایران برای کسب سلاح هسته ای هوشیار هستیم." یعلون در ادامه با اشاره به اینکه مقامات ایران بارها به صراحت خواستار محو اسراییل از نقشه جغرافیای جهان شده اند، تاکید کرد:" جامعه جهانی باید فشارها را بر ایران افزایش دهد تا این کشور مخیر شود تا میان ساختن بمب اتم و آینده بقای خود یکی را انتخاب کند." پیشتر پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفته بود که برنامه اتمی ایران در دست رهبر این کشور است و رئیس جمهور در آن تاثیری ندارد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

چهارمین سالگرد شهادت مظلومانه شهید ندا آقا سلطان گرامی باد

گلوله اي كه سينه ندا را شكافت، «تاريخ» را براي خيلي ها به دو قطعه تقسيم كرد. زندگي خيلي ها را متحول ساخت؛ خيلي چيزها را در ما كشت و خيلي چيزها را روياند و زنده كرد. فردا سي ام خرداد، سالروز هجوم گلوله استبداد به سينه نداست و چهارمين سالروز بزرگترين تصميم زندگي من و دو فرزندم و هزاران نفر ديگر كه با كشته شدن ندا، خط حق و باطل را شناختند. همچنين فردا "اولين پنجشنبه" دهها قرباني انتخابات خونين سال 88 در بهشت زهرا برگزار مي شود. من اگر در ايران بودم، فردا و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا و همدلي با خانواده آن بيگناهان را با هيچ چيز ديگري عوض نمي كردم. اينجور وقتها، تأسف نبودن و تبعيد، تبديل مي شود به يك بُغض نفس گير و كُشنده كه بيانش ساده نيست. خبر موثق اينكه نيروهاي امنيتي براي «تقسيم!» خانواده سوگواران جنبش سبز و جلوگيري از شكل گيري تجمعات مردمي، به چند خانواده «ساعتهاي متفاوتي» را براي حضور بر سر مزار و عزاداري، «تعيين و ابلاغ!» كرده اند! حداقل در گفتگو با چهار خانواده اين خبر را چك كردم. بدين ترتيب بر اساس دستورات امنيتي، خانواده هاي قربانيان خرداد 1388 فردا بين ساعات 14 تا 19 بر سر مزار عزيزان بيگناه خود در بهشت زهرا «پراكنده» كرده اند و برنامه هاي قبلي خانواده ها را بر هم زده اند. من اگر در ايران بودم از ساعت 14 يا 15 در كنار آرامگاه "ندا آقا سلطان" (بهشت زهرا قطعه ۲۵۷ ردیف ۴۱ شماره ۳۲) منتظر آمدن بانو هاجر مادر صبور و علي آقا پدر گرامي و خانواده عزيز ندا منتظر مي ماندم و آن قطعه از آسمان را، به عنوان بهترين «موعد و ميعاد» براي ديدار با دوستانم قرار مي دادم. اگر رفتيد؛ جاي مرا خالي كنيد. [بابك داد]

سایت ایران گلوبال موقتا با ادرس جدید راه اندازی شده است

به دنبال حملات سایبری گسترده ای که همزمان با "انتخابات" ریاست جمهوری در ایران به تعداد زیادی از سایت های خبری و اپوزیسیون صورت گرفت، سایت ایران گلوبال نیز از این حملات مصون نماند و مورد حمله شدید قرار گرفت. تعدادی از این سایت ها هک شدند و ارتش سایبری توانست ورودی این سایت ها را در اختیار بگیرد. سایت ایران گلوبال دارای دو بخش جداگانه است که در دو سرور جداگانه قرار دارند. سایت قدیمی توسط ارتش سایبری هک شد که پس از ساعاتی، کار خود را از سر گرفت. این سایت صرفا جنبه آرشیوی دارد. ارتش ساببری موفق به هک کردن سایت جدید ایران گلوبال که بر روی سرور جداگانه ای قرار دارد، نشد و به این ترتیب هکرها موفق به در اختیار گرفتن ورودی سایت نشدند و از این نظر هیچگونه اطلاعاتی مربوط به کاربران سایت در اختیار ندارند و نیز نمی توانستند احتمالا ویروسی در سایت کاربگذارند تا اطلاعاتی بدست آورند ولی سایت همچنان در معرض حمله DDOS قرار داشت که موجب شده بود از دسترس خوانندگان خارج شود. به این دلیل مدیریت سایت برای جلوگیری از صدمات احتمالی آینده و حفظ امنیت کاربران در صدد است به سرور دیگری نقل مکان کرد. به این وسیله مدیریت سایت از خوانندگان عزیز، به دلیل وقفه ای که در کار سایت پیش آمده، پوزش می خواهد و اطمینان می دهد که هیچگونه خطر اطلاعاتی مراجعین را تهدید نمی کند. مدیریت سایت ایران گلوبال

۱۳۹۲ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

در جشن صعود تیم ملی ورود زنان ممنوع

انگار همیشه چیزی برای تلخ کردن کام مردم باید باشد. تیم ملی فوتبال مان پس از شکست دلنشین کره جنوبی در آن کشور بلیط شرکت در جام جهانی سال آینده در برزیل را با سختی فراوان تهیه کرد. فردا هم قرار است در ورزشگاه آزادی برای بازیکنان و مردم جشنی برپا شود ولی از قرار معلوم مجلس را می خواهند مردانه برگزار کنند. گویا نمی خواهند زنان را به آنجا راه دهند. چرا؟ نه، واقعاً چرا؟ این چه بدبختی و عقب افتادگی ای است که ما گرفتارش شده ایم آخر؟ عصبانی هستم و بهتر است ادامه ندهم... فقط پیشنهادی دارم: اگر به زنان اجازه ورود ندادند، مردان هم برای پشتیبانی و حمایت از تمام زنانی که مایل به شرکت در این جشن هستند داخل ورزشگاه نشوند. باور کنید این توهین بزرگی است به زنان ما - این توهین به همۀ انسانهاست. کوچک کردنِ بیشتر زنان را متوقف کنیم. خودخواهی را باید کنار گذاشت؛ از مردان خواهش می کنم تنها نروند و جلوی این ننگ را بگیرند.

پنج شنبه ٣٠ خرداد سالگرد نداست

پنج شنبه ٣٠ خرداد سالگرد نداست، عده ای از دوستان به یاد ان عزیز بر سر مزارش حضور پیدا خواهند کرد دوستانی که قادر نیستند میتوانند شمعی به یادش بیافروزند....

زنان در جشن استقبال در ورزشگاه آزادی ممنوع شدند

ما را بگو که خیال میکردیم ، بعد از انتخابات و شادی نصفه نیمه مردم در خیابانها اقلن دری به تخته میخورد و در این هوای گرم و گرانی و بیکاری و هزاران درد و مرض دیگری که از برکت قدم این آخوندها سر تا سر مملکت را فرا گرفت است یک فرجه ای پیدا میشود و مردمی که برای یک قطره آزادی له له میزنند در استقبال از ملی پوشان فوتبال کشور با دست افشانی و پایکوبی دق دلی خالی میکنند و از این فضای یاس و اندوه بیرون می آیند . اما توفیق کابلی در گفت و گو با ایرنا آب سردی بر تمام فکر و خیالهای شیرین مان ریخت و گفت برای حفظ بیضه اسلام زنان اجازه حضور در مراسم استقبال را ندارند . همان زنانی که نصف جمعیت مملکت آخوند زده ما را تشکیل میدهند و حتی موجود دسته دوم هم بحساب نمی آیند . این آغا نگفت که چرا استفاده شنیع از دختران این مرز و بوم در پوش روسپی در بغل هزاران مرد آنهم لخت و عور در ترکیه برای کسب اطلاعات سری از مسئولین و ماموران نظامی حلال در حلال است ، اما شرکت در مراسم استقبال از ستاره های فوتبال این آب و خاک حرام است و به چهره نظام و رهبری خدشه وارد میکند و موجب ترویج فسق و فجور در مملکت اسلامی میشود . « خرافه » گمان میکند که این زنان شجاع ایران زمین برای استقبال از تیم ملی فوتبال با شنیدن این خبر مصمم تر از گذشته به سوی استادیوم آزادی خواهند آمد و در پشت درب های بسته فریاد شادی خود را نثار این قهرمانان خواهند کرد و به ریش و پشم این احکام شرعی که از سوی از ما بهتران و مراجع مفت خوار تبلیغ و ترویج میشود خواهند خندید و تف خواهند انداخت و خدای نکرده از این فاز هم فراتر خواهند رفت و روسری ها را از سر در خواهند آورد و موجب زلزله در عمود خیمه نظام خواهند شد .

۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

احمدی نژاد به دادگاه احضار شد

شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران محمود احمدی نژاد رئیس دولت دهم را به دادگاه احضار کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت علی لاریجانی رئیس قوه مقننه و محمدعلی پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، از جمله شاکیانی هستند که آقای احمدی نژاد بر مبنای شکایت آنها به دادگاه احضار شده است. موضوعات مرتبط سیاست ایران پایگاه اطلاع رسانی دولت نوشته که موضوع اتهامات مطرح علیه رئیس جمهور در احضاریه مشخص نشده و یادآوری کرده که "طبق قانون اساسی افراد عادی هم باید از اتهام خود آگاه باشند". این سایت افزوده است: "ارسال احضاریه دادگاه کیفری استان تهران در حالی انجام شده که هیچ تحقیق مقدماتی صورت نگرفته و از اساس ماهیت شکایت و دلایل آن معلوم نیست." احضاریه آقای احمدی نژاد در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۲ یعنی ۱۷ روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تنظیم شده است. تاریخ رسیدگی به شکایت از رئیس جمهور نیز، ۵ آذر ۱۳۹۲ تعیین شده که حدود ۶ ماه بعد از ابلاغ آن و ۴ ماه پس از پایان دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد است. تصویر برگ رویی احضاریه آقای احمدی نژاد به نوشته پایگاه اطلاع رسانی دولت، "پیش از این نیز احضاریه هایی برای رئیس جمهور ارسال شده است". محمدعلی پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در گفتگو با خبرگزاری مهر، گفته که این کمیسیون تاکنون در خصوص در "موارد زیادی" از رئیس جمهور شکایت کرده و او نمی داند احضار اخیر به خاطر کدام موضوع بوده است. کمیسیون اصل ۹۰، که وظیفه رسیدگی به تخلفات دستگاه های مختلف را بر عهده دارد، پیش ازاین بارها در پی رای مجلس به وارد بودن شکایات نمایندگان از رئیس جمهور، این شکایات را برای رسیدگی به قوه قضاییه فرستاده است

شعار "روحانی یادت باشه میرحسین باید باشه" در کنفرانس خبری روحانی

در پایان این کنفرانس لحظه‌ای که روحانی آمادهٔ رفتن میشد، فردی از انتهای سالن فریاد "روحانی یادت باشه، میرحسین باید باشه" را سر داد.


۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

فرد هتاک به فائزه هاشمی سعید جلیلی را در حوزه انتخاباتی همراهی کرد

سعید جلیلی یکی از نامزدهای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری ایران، در حالی که سعید تاجیک، فردی که با هتاکی و فحش با فائزه هاشمی دختر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران او را همراهی می کرد، به حوزه انتخاباتی رفت و رای داد. سال گذشته فیلمی منتشر شد که فردی به فائزه هاشمی در دانشگاه هتاکی کرده و او را ''فاحشه'' خطاب می کند. گزارش ها حاکی از آن بود که این فرد بازداشت و چند روزی را در حبس گذراند. اکنون این فرد و همچنین علیرضا پناهیان نماینده آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دانشکده هنرهای زیبا، جلیلی را پای صندوق رای همراهی کردند. سعید تاجیک که به جرم استفاده از الفاظ رکیک و توهین به هاشمی رفسنجانی و ایجاد مزاحمت برای فائزه هاشمی به۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم و روانه زندان شده بود، صبح ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ شمسی پس از سپری شدن دوران محکومیت خود از زندان آزاد شد.

پدر ندا آقا سلطان: ما رای ندادیم/وقتی جمهوری اسلامی جگرگوشه من را می‌کشد، من چطور می‌توانم رای دهم؟

علی آقا سلطان، پدر ندا آقا سلطان به بی بی سی فارسی گفته: “در یکی از تلویزیون های خارجی گفته شد که خانواده ما در انتخابات شرکت کرده ایم. تکذیب می کنیم. ما رای ندادیم.” “وقتی جمهوری اسلامی جگرگوشه من را می کشد، من چطور می توانم رای دهم؟” او گفت: “ما به نامزدهای انتخابات احترام می گذاریم. اما رای دادن-ندادن ما مساله اش چیز دیگری است و ما رای نداده ایم.” برگرفته شده از صفحه لحظه به لحظه انتخابات بی بی سی فارسی. خبری که خائنین باید خوب به آن توجه کنند.

۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

كشته شدن کودک سوری هوادار تیم بارسلونا، در اسپانیا جنجال آفرید+عکس

 تصویر جسد آغشته به خون کودک 14 ساله سوری هوادار تیم بارسلونا در درگیری های جاری سوریه موجی از غم و اندوه را در میان مردم اسپانیا بویژه طرفداران تیم کاتالونیا بوجود آورد. روزنامه اسپانیایی "سپورت" نزدیک به بارسلونا گزارش کاملی از این حادثه را منتشر کرده است. این گزارش از دو دیدگاه انسانی و ورزشی مورد توجه خوانندگان این روزنامه قرار گرفته است. بر اساس این گزارش کودک سوری در روستای البیضا در بانیاس توسط نیروهای رژیم سوریه در پی بمباران توپخانه ای این رژیم جان خود را از دست داد. خانواده و دوستان احمد عثمان کودک قربانی این حادثه با ایجاد کمپین بر روی صفحات شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و تویتر تلاش می کنند تا این حادثه را به گوش جهانیان برسانند. تصاویر انتشار یافته بر روی شبکه های اجتماعی فیس بوک و تویتر نشان می دهد که عثمان هنگامی که از سوی نیروهای رژیم اسد مورد هدف قرار گرفت ، لباس تیم بارسلونا را بر تن داشت.

هشدار فعالان جنبش زنان:‌ گسترش «نابرابری‌های جنسیتی» در ایران

جمعی از فعالان جنبش زنان ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نسبت به آن چه گسترش نابرابری های جنسیتی و نقض بیش از همیشه حقوق زنان در ایران خوانده اند، هشدار دادند. در بیانیه این فعالان که روز پنج شنبه، ۲۳ خرداد، در رسانه های اجتماعی منتشر شد، نامزدهای این دوره انتخابات ریاست جمهوری به خاطر «بی توجهی آنان به حقوق برابر جنسیتی» مورد انتقاد قرار گرفته اند. این بیانیه می گوید که زنان ایرانی در دهه های گذشته «به طور سیستماتیک هدف سرکوب و فشار سیاسی» قرار گرفته اند و در آستانه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز که «یاس عمومی بر کشور مستولی است، باز هم زنان هستند که بیش از پیش هدف حمله های سیاسی و اجتماعی قرار می گیرند». در ادامه بیانیه تلاش شده است تصویری از شرایط زنان در جامعه امروز ایران ارائه شود که علاوه بر تحمل «فشارهای سیاسی» داخلی «قربانی» نخست تحریم های بین المللی نیز بوده اند. امضاکنندگان این بیانیه می گویند که محدود کردن حضور زنان در فضاهای عمومی طی چند سال اخیر شدت یافته و مقامات ایران با غربی دانستن تفکرات فمینیستی به «سرکوب زنان» دست زده اند. در این زمینه، آنها به اظهارات اخیر علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، استناد کرده اند که گفته است «حضور زنان در مقامات اجرایی باعث افتخار نیست». به گفته این فعالان اجتماعی، حضور زنان در دانشگاه ها و مراکز آموزشی طی سال های اخیر با محدودیت های بیشتری مواجه بوده، چنان چه آنان حق تحصیل در ۷۰ رشته دانشگاهی در دانشگاه های اصفهان را از دست داده اند و حتی رشته مطالعات زنان نیز از رشته های دانشگاه تهران حذف شده است. این بیانیه همچنین به «حذف زنان» از عرصه انتخابات ریاست جمهوری اشاره می کند و می گوید که با رسمی شدن این مسئله، «سیاست های زن ستیزانه دولتمردان ایران وارد مرحله جدیدی شده است». به تازگی محمد یزدی از روحانیون محافظه کار شورای نگهبان گفته است که قانون اساسی ایران اجازه رئیس جمهور شدن را به زنان نمی دهد. این اظهارات واکنش گروه های مختلف زنان را در پی داشت که معتقدند تفسیر آقای یزدی از قانون اساسی کشور اشتباه است. اکنون نیز فعالان جنبش زنان ایران با اعتراض دوباره به اظهاراتی از این دست می گویند که مقامات ایران اگر در گذشته برای «ژست سیاسی – انقلابی» خود از حضور زنان در فضای عمومی سخن می گفتند، اکنون از همین کار نیز سر باز می زنند و حتی تلاش نمی کنند که بخواهند آرای زنان را جذب کنند. امضاکنندگان این بیانیه در نهایت تاکید کرده اند که از فرصت انتخابات ریاست جمهوری برای شنیده شدن هشدارهای خود و پافشاری بر حقوق زنان استفاده کرده اند. این بیانیه به امضای حدود ۱۹۰ فعال اجتماعی مانند شیرین عبادی، آسیه امینی، حمید دباشی، فرزانه طاهری، فریبا داوودی مهاجر، رویا ملکی، نازی عظیما، لونا شاد، محبوبه عباسقلی زاده، محمد مصطفایی، گلبرگ باشی، پرستو فروهر، پرتو نوری علا، پروین بختیارنژاد و حسن شریعتمداری رسیده است.

وب‌سایت مخالف دولت ایران ( دانمارک نیوز ) هک شدند

در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، وب سایت مخالف دولت ایران از جمله وب سایت های کانون مدافعان حقوق بشر، خودنویس، سحام نیوز، حزب کمونیست ایران ,صدای موج سبز و دانمارک نیوز هک شده اند. موضوعات مرتبط انتخابات ٩٢ با ورود به برخی از این وب سایت ها، آرم گروه "جهاد گمنام مجازی" نمایش داده می شود. این گروه ادعا می کند از نیروهای حزب الله است و قصدش برخورد با کسانی است که آنها را عوامل دشمن می خواند. برخی از این وب سایت ها پس از ساعتی کار خود را از سر گرفتند. پیشتر، سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیه ای، "تشدید اقدامات حکومت ایران در زمینه ارعاب روزنامه نگاران ایرانی در روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری و محدودیت های تحمیل شده بر معدود روزنامه نگاران خارجی مجاز به ورود و خبررسانی در مورد این انتخابات" را محکوم کرده بود.

اهدای دکترای افتخاری حقوق دانشگاه يورک کانادا به نسرين ستوده

جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران ـ نسرين ستوده، وکيل حقوق بشری و نويسنده، روز چهارشنبه، ۲۲ خرداد، از دانشگاه يورک دکترای افتخاری دريافت کرد. او که از سال ۱۳۸۹ در زندان به سر می برد از دوست و همکار ديرين خود عبدالکريم لاهيجی، رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر، خواست پيام او را در دانشگاه بخواند و دکترا را از جانب او بپذيرد. نسرين ستوده با مبارزه شجاعانه خود در حمايت از حقوق بشر و حقوق زنان شناخته شده است. او پس از پايان دوره تحصيلی در دانشگاه شهيد بهشتی در تهران و پذيرش در حرفه وکالت مسئوليت پرونده های متعدد حقوق بشری را از جمله در باره کودکان و خشونت در خانواده به عهده داشته است و در عين حال از فعالان منتقد نيز دفاع کرده است. از اين ميان، او وکيل شيرين عبادی، گيرنده جايزه نوبل و خانواده های زندانيان سياسی اعدامی بوده است. او يکی از مبتکران کمپين «يک ميليون امضا» بود که هدف آن انجام اصلاحات در قانون خانواده جمهوری اسلامی است. ستوده در شهريور ۱۳۸۹ دستگير و ابتدا به ۱۱ سال و سپس در تجديد نظر به ۶ سال زندان محکوم شد و مدت زيادی را در زندان اوين تهران در سلول انفرادی در حبس به سر برد. سال گذشته، او مدتی طولانی در اعتراض به مجازات های وضع شده عليه خانواده اش در زندان دست به اعتصاب غذا زد. نسرين ستوده چندين جايزه بين المللی دريافت کرده است از جمله از کميته حقوق بشر ايتاليا، جايزه آزادی نوشتن باربارا اسميت از انجمن قلم آمريکا و جايزه مشهور ساخاروف برای آزادی انديشه از پارلمان اروپا. *** پيام نسرين ستوده برای دريافت دکترای افتخاری از دانشگاه يورک چهارشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ـ به گزارش جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران (عضو فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر)، دانشگاه يورک، يکی از معتبرترين دانشگاه های کانادا تورونتو/کانادا، امروز در مراسم با شکوهی دکترای افتخاری حقوق را به نسرين ستوده، وکيل دادگستری و مدافع حقوق بشر زندانی اعطا کرد. آقای عبدالکريم لاهيجی، حقوقدان و رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر و رييس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، به نمايندگی از نسرين ستوده پيام او را که از زندان اوين ارسال شده بود در اين مراسم خواند و دکترا و ردای دانشگاه را دريافت کرد. رياست عالی دانشگاه، آقای رييس دانشگاه، آقای رييس دانشکده، همکاران، خانمها، آقايان، افتخار دارم که به نمايندگی از سوی دوست و همکار ارجمندم نسرين ستوده در اين مراسم با شکوه شرکت می کنم و پيام او را که در شرايطی سخت از زندان اوين در ايران برای شما فرستاده ، قرائت می کنم. عبدالکريم لاهيجی -------------------------// رياست عالی محترم دانشگاه يورک، رييس محترم دانشگاه، رييس محترم دانشکده علوم انسانی و مطالعات حرفه ای، اعضای محترم سنا، همکاران، خانم ها و آقايان، درودهای صميمانه ی مرا از ايران پذيرا باشيد. همچنين احترام فراوان خود را تقديم جايگاه علم و خرد می نمايم و سپاس خود را تقديم رييس محترم و مسئولان گرامی دانشگاه پرآوازه ی يورک می نمايم که افتخار بزرگی را نصيبم کرده اند. از استادان هم ميهن خود، دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاه يورک نيز که مرا برای اين افتخار بزرگ نامزد کردند، سپاسگزارم. می دانيد من نيز در يکی از دانشگاه های ايران درس خوانده ام. دانشکده ی حقوق دانشگاهی که من در آن تحصيل کردم به آموزش اصول اخلاق حرفه ای و تسلط حقوقی دانشجويان اش بسيار اهميت می داد. اما پيش از هرچيز دوست دارم به شما بگويم چطور شد رشته ی حقوق را انتخاب کردم؟ و چطور شد به فعاليت در زمينه ی حقوق بشر پرداختم؟ زمانی که جوان بودم و قرار بود رشته ی تحصيلی ام را انتخاب کنم، سخت آرمان گرا بودم و تشنه ی حقيقت و عدالت. به اين نتيجه رسيده بودم که می توانم اين دو را در رشته ی حقوق بيابم. اکنون که به آن روزها فکر می کنم، به ياد می آورم برای به دست آوردن حقيقت حاضر بودم دست به هر خطری بزنم. اندک اندک مثل همه ی انسان ها دريافتم کل حقيقت نزد هيچکس نيست. اما همچنان که می خواهم، با آنکه از داشتن کل حقيقت محروم ام، حقوقم به عنوان يک انسان محترم شمرده شود، پس حقوق همگان نيز بايد با همه ی اشتباهاتی که در طول زندگی مرتکب می شوند، محترم شمرده شود. بدين ترتيب بود که وارد دنيای پرپيچ و خم حقوق شدم. حقوق، در خصوص بايدها و نبايدهای اجتماعی سخن می گويد. از حقوق افراد و تکاليف شان سخن می گويد. از جرم و مجازات ها سخن می گويد، از حق مالکيت انسان ها، از حق آزادی بيان، آزادی مطبوعات، تساوی حقوق زن و مرد، حقوق کودکان و . . . البته رشته های علوم انسانی و اجتماعی نيز اين ايده های عالی را از زوايای متفاوتی آموزش می دهند و ارج می گذارند. اينها همه از اين جهت که راهی روشن را نشان می داد برايم جالب و شگفت آور بود. با اين همه، در دنيای حقوق و به ويژه حرفه ی وکالت، شما هميشه هم با قضيه ی کاملا روشنی مواجه نيستيد. موضوع پرونده در سايه روشن های متوالی، متناوبا رنگ می بازد و وکيل يا قاضی پرونده را دچار ترديد می کند. معهذا " حقوق بشر" اين سايه روشن ها را راحت تر پشت سر می گذارد. اقليت های دينی حق دارند مطابق با باورهای مذهبی شان زندگی کنند. مطبوعات بايد از حق آزادی بيان و آزادی مطبوعات برخوردار شوند. مردم حق برخورداری از اطلاعات آزاد و صحيح را دارند. کودکان حق برخورداری از حقوق شان را دارند. زنان و مردان، کودکان و کهنسالان با هر رنگ و نژاد و جنس و زبان و قوم و مذهبی حق دارند از حقوق انسانی شان برخوردار شوند. آنها حق دارند از تعقيب غير قانونی در امان بمانند، حق دسترسی به دادرسی عادلانه را دارند، حق برخورداری از وکيل را دارند، وکيلی که فارغ از ترس و تهديد مداوم به دفاع از موکلان اش بپردازد. برای تحقق اين حقوق، کوشش لازم است و به ويژه پرهيز از سکوت، روی گردانی يا کتمان، که هر سه از ويژگی های بارز جامعه ی استبداد زده است. صادقانه اذعان می دارم در زمانی که به دفاع از موکلانم می پرداختم و نوميدانه مشغول کار فشرده بودم، برای دفاع از کسانی اقدام می کردم که در جلوی چشمانم مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند و حقوق بنيادين آنها مورد بی اعتنايی قدرت رسمی قرار گرفته بود و اين طبيعی ترين کاری بود که انجام می دادم، زيرا سوگندی که در ابتدای کار وکالت ياد کرده بودم مرا از سکوت در قبال ظلم آشکاری که بر هموطنانم می رفت، منع می کرد. می دانيد که هم اکنون در زندان به سر می برم. زندان فرصتی است تا نگاهی دقيق تر به گذشته بياندازيد و ژرف تر آن را بکاويد. در زندان بارها از خود پرسيده ام چطور شد که زندگی ام اينگونه رقم خورد؟ می دانستم گريزی از آن وجود ندارد، اما رنجی از درون مرا به اعتراض وا می داشت. اعتراض به نقض مستمر حقوق بشر در جامعه ای که من، خانواده ام و ميليون ها انسان ديگری که به آنها عشق می ورزم، در آن زندگی می کرديم. با اين حال اما حقوق، وکالت، قضاوت، حقوق بشر، نهادهای حقوقی منطقه ای، دادگاههای حقوق بشر، ديوان کيفری بين المللی، کميسيون های حقيقت ياب و ديگر نهادها و مفاهيم حقوقی و بالاتر از همه "حقيقت" و "عدالت" راه را همواره پيش چشم ما روشن نگاه می دارند. می دانيم چه می خواهيم و می دانيم چگونه آنها را به دست آوريم. آرام و صبورانه گام بر می داريم تا استقلال قضايی و نهادهای حافظ حقوق بنيادين بشر را در جامعه ی خويش مستقر کنيم. بار ديگر مراتب سپاس و تقدير خود را به دانشگاه يورک، سنای دانشگاه، همکاران و اساتيد گرانقدر آن، دانشجويان ئ دانش آموختگان آن به خاطر حمايت پرارزش آنها تقديم می نمايم و برای تمام دانشجويان آن دانشگاه آرزوی موفقيت در راهی که انتخاب کرده اند دارم. باور دارم تلاش های مشترک ما برای بسط و گسترش مقوله های حقوق بشر در جای جای کره ی زمين به نتيجه خواهد رسيد.

خامنه ای چرا گفت؟ چرا عقب نشینی کرد؟ مجتبی واحدی

تردیدی ندارم که فردای برگزاری نمایش انتخاباتی، رهبر خود خواه جمهوری اسلامی بار دیگر ادعای گزاف خود را مطرح خواهد کرد و البته آن روز در طرح مجدد ادعای خود - رأی به هر کاندیدا = حمایت از جمهوری اسلامی ـ تنها نخواهد بود و همه کاندیداها از جمله حسن روحانی همین سخن گزاف را تکرار خواهند کرد .
ويژه خبرنامه گويا سید علی خامنه ای که چند روز قبل، شرکت در انتخابات و رأی به هر یک از کاندیداهای هشت گانه را «رأی به نظام جمهوری اسلامی» خوانده بود در یک عقب نشینی آشکار اعلام کرد: «ممکن است بعضی افراد به دلیلی نخواهند از نظام اسلامی حمایت کنند اما از کشورشان که می خواهند حمایت کنند. همه باید در انتخابات حضور پیدا کنند».اکنون می توان این پرسش را مطرح کرد که علت آن ادعای مغرورانه چه بود و این عقب نشینی مفتضحانه به چه دلیل صورت گرفته است؟ برای پاسخ به این پرسش باید مدتی به عقب رفت و تحلیل های ارائه شده توسط برخی اصلاح طلبان حکومتی را مورد توجه مجدد قرار داد. از نخستین روزهایی که موضوع نمایش انتخاباتی به بحث اصلی گروهی از فعالان سیاسی تبدیل شد بسیاری از افراد بر این نکته تأکید می کردند که خامنه ای برای بازسازی بخشی از مشروعیت زایل شده خویش، به برگزاری انتخاباتی با حضور گسترده مردم نیاز دارد. اما گروهی از اصلاح طلبان که گویی از قبل خود را برای شرکت بدون پیش شرط در انتخابات آماده می کردند مدعی شدند رهبر جمهوری اسلامی، انتصاباتی آرام و بی دردسر را بر انتخاباتی با حضور گسترده و طلب کارانه مردم ترجیح می دهد. سخنان چند روز قبل سید علی خامنه ای و ادعای او در خصوص «رأی به هر کاندیدا = حمایت از جمهوری اسلامی»، موجب شعف فراوان اصلاح طلبان حکومتی و همفکران آنها گردید. دوشب قبل یکی از همین دوستان، با من تماس گرفت و با لحنی فاتحانه گفت: «دیدی اشتباه می کردی؟ حالا قبول کردی که خامنه ای نه تنها نیازمند حضور پرشکوه مردم در انتخابات نیست بلکه با سخن اخیر خود در خصوص انتساب آرای شرکت کنندگان در انتخابات به حمایت از نظام در واقع به دنبال عصبانی کردن مردم و منصرف ساختن آنها از شرکت در انتخابات است». به آن دوست گفتم: « من همچنان معتقدم خامنه ای به شدت محتاج حضور گسترده مردم درانتخابات است. اگر او اکنون شرکت در انتخابات را به معنای حمایت از نظام ـ بخوانید تمکین از رهبر ـ می داند تنها به این دلیل است که تقلای برخی چهره های شاخص اصلاحات و اصرار بخشی از اپوزیسیون بر حضور در انتخابات، خیال او را آسوده کرده و لذا او در آخرین روزهای پیش از نمایش انتخاباتی، به فکر مصادره حضور اصلاح طلبان و مخالفان افتاده است.» به آن دوست گفتم: «خامنه ای به دروغ از حماسه سیاسی سخن گفت و هدف او فقط کشاندن مردم به صف های انتخاباتی بود. او آشکارا مشاهده کرد که هیچیک از رفتارهای خودخواهانه اش در حذف چهره هایی که می توانستند مورد اعتماد مردم باشند موجب کناره گیری اصلاح طلبان حکومتی از این نمایش نشده و حتی شاهد آنست که رفسنجانی و خاتمی وبرخی افراد دیگر، بیش از خود او برای تحقق حماسه سیاسی، تقلا می کنند. پس حق دارد به مصادره زود هنگام حضور احتمالی مردم در انتخابات بیندیشد.» اما ظاهراً ارزیابی های نهایی و بررسی های پایانی توسط نهادهای اطلاعاتی وامنیتی، خامنه ای را از خواب بیدار کرده و به این نتیجه رسانده که تلاش برخی چهره های موجه برای کشاندن مردم به عرصه انتخابات نمی تواند موجب ایجاد موج انتخاباتی در کشورشود. لذا شخصاً به میدان آمده و با عقب نشینی از اظهار نظر خودخواهانه چند روز قبل، تلاش جدیدی را برای جلب مشارکت عمومی آغاز کرده است والبته این تلاش می تواند از سایر اقدامات او مؤثر تر باشد. تردیدی ندارم که فردای برگزاری نمایش انتخاباتی، رهبر خود خواه جمهوری اسلامی بار دیگر ادعای گزاف خود را مطرح خواهد کرد و البته آن روز در طرح مجدد ادعای خود- رأی به هر کاندیدا = حمایت از جمهوری اسلامی ـ تنها نخواهد بود و همه کاندیداها از جمله حسن روحانی همین سخن گزاف را تکرار خواهند کرد. برای اثبات ادعای من، زمان زیادی لازم نیست اما خوب است کسانی که تصمیم به حضور در نمایش انتخابات را دارند لختی به این سخن نیز بیندیشند

اولین تقلب در انتخاب کلید خورد.

عکس زیر لیست نامزدهائی است که باید در محل شبعه اخذ رأی نصب گردد، این لیست از سوی وزارت کشو به تمام شعب فرستاده شده، عکس تعرفه ی فردا را نیز به همراه آن در اینجا گذاشتم تا جای شکی برای کسی باقی نماند؛ همانگونه که مشاهده می شود تنها اسم علامعلی حداد عادل خط زده شده و "نام محمد رضا عارف فرزند میرزا احمد" همچنان در لیست افرادی است که می شود به آنان رأی داد؛ به افراد کنار صندوق گفته شده که اجازه ی خط زدن آن را ندارند تا این شبهه در رأی دهنده ایجاد شود که او کناره گیری نکرده است، شاید این حیله در میان افراد آگاه کارائی نداشته باشد اما عقینا باعث افزایش رأی باطله به زیان روحانی تمام خواهد شد:پس از انتشار وسیع عکس بالا، امروز صبح وزارت کشور لیست جدید نامزدها که تنها شامل 6 نفر است را به کلیه شعب اعلام کرد که اسم عارف و حداد عادل در آن نیست، در مورد عکس بالا زیاد نمی توانم توضیح بدهم و بنابه اخباری که من دارم همین اطلاع رسانی بود که باعث شد امروز صبح لیست را کاملا عوض کنند. لیست را عوض کردند تا بیش از این رسوا نشوند، ولی با پخش تعرفه 12 ساعت پیش از آغاز رأی گیری چه می کنند؟! (شماره سریال تعرفه جهت حفظ امنیت منبع اطلاعاتی پنهان شده)

۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

اسرائیل در مورد وقوع «هولوکاستی دیگر» از سوی ایران هشدار داد

نخست وزیر اسرائیل می گوید انتخابات ایران «هیچ تغییری» در تلاش ایران برای «تولید سلاح اتمی» ایجاد نخواهد کرد. وی تأکید کرده است که اجازه نخواهد داد «هولوکاستی دیگر» رخ دهد. به گزارش آسوشیتد پرس، بنیامین نتانیاهو روز چهارشنبه، ۲۲ خردادماه، در ورشو، پایتخت لهستان گفت که فارغ از نتیجه انتخابات ایران، جمهوری اسلامی به «ساخت بمب» ادامه خواهد داد تا «شش میلیون یهودی اسرائیل را از بین ببرد». وی افزود: «اجازه نخواهیم داد چنین اتفاقی بیفتد. هیچ گاه نخواهیم گذاشت هولوکاستی دیگر رخ دهد.» این اظهارات در حالی مطرح می شود که ۲۰ خردادماه وزیر اطلاعات اسرائیل با اظهار این که «ایران به خط قرمز نتانیاهو نزدیک شده است»، گفته بود که جمهوری اسلامی به سمت ایجاد زیربناهای لازم برای ساخت «حداکثر ۳۰ بمب اتمی» حرکت می کند. مهرماه گذشته در نشست همگانی سازمان ملل، نخست وزیر اسرائیل با نشان دادن کاغذی که بر روی آن به شکل ساده یک بمب نقاشی شده بود، آن چه را «خط قرمز برنامه اتمی ایران» عنوان کرد، نشان داد. بنیامین نتانیاهو نهم اردیبهشت ماه گفته بود که ایران هنوز از خط قرمزی که او در سازمان ملل ترسیم کرد، نگذشته است. با این حال وی روز چهارشنبه در لهستان گفت: «این به اصطلاح انتخابات در ایران متاسفانه چیزی را تغییر نخواهد داد... حکومت ایران همچنان از سوی یک نفر، یک رهبر، اداره خواهد شد و به تولید تسلیحات اتمی ادامه خواهد داد.» انتخابات ریاست جمهوری در ایران ۲۴ خردادماه برگزار خواهد شد. اسرائیل به همراه غرب و آمریکا تا کنون بارها ایران را به ساخت بمب اتم متهم کرده و تأکید کرده است که برای مقابله از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی تا پای حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران نیز پیش خواهد رفت. در عین حال، اول خردادماه آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارشی از نصب ۷۰۰ سانتریفیوژ تازه در نطنز و همچنین پیشرفت های ایران در تأسیسات آب سنگین اراک خبر داد. ایران همواره ضمن تأکید بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود، هشدار داده است که هر نوع تعرض به خاک خود را متقابلا پاسخ خواهد داد. در حال حاضر شش قدرت جهانی که به دنبال حل معضل اتمی جمهوری اسلامی از طریق مذاکره هستند، در تلاشند تا ایران را به برداشتن گام های متقابل ترغیب کنند. این مذاکرات تا این لحظه نتیجه ملموسی نداشته است

Gmail access disrupted in Iran ahead of election

Access to Google’s Gmail service appears to be disrupted in Iran just days before the country’s presidential election. Google said it has noticed a drop in connectivity to Gmail from the country. The connectivity drop appears to fall short of a complete block of Gmail services, but there may be significant disruptions for users in Iran, Google said. On Tuesday, a group called “Iran News Update” said on Twitter that Gmail had been blocked in the country and VPN (virtual private network) connections were being disrupted. Iranians are scheduled to go to the polls on Friday for the first round of the country’s presidential election. A second round will be held on June 21 should no candidate succeed in getting more than 50 percent of the first-round vote. Six candidates are competing to replace President Mahmoud Ahmadinejad, who is stepping down because he has reached the limit of his presidential term. Iran has a recent history of blocking and filtering access to Internet services and websites it deems offensive. The country has said several times that it’s planning to launch a nationwide intranet service that would offer users access to approved domestic services and cut off most or all foreign websites. The only other country to restrict users in such a fashion is North Korea. In 2009 after the last presidential election, mobile phone service in Tehran and access to Facebook and YouTube were blocked shortly before President Ahmadinejad went on state television to declare victory, according to several news reports from the time. The block of YouTube remains in place to this day. Iran has also been accused of jamming international satellite television broadcasts into the country. The country ranks 174th on Reporters Without Borders’ press freedom index, putting it ahead of just Somalia, Syria, Turkmenistan, Eritrea and North Korea.

۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

Irans grønne revolution

Op til det iranske præsidentvalg i maj 2009 blev alt håb om forandring knyttet til præsidentkandidaten Mousavi. Hans tilhængere begyndte at iføre sig grønne farver. islams farve og grøn som håbet, og øjenvidner fortæller, at atmosfæren til Mousavis kæmpe valgmøder var elektrisk. Stor var skuffelsen, da valget ifølge mange var ét stort bedrag. Den iranske instruktør Ali Samadi Ahadi skildrer gennem interviews og ved animationer af de mange blogs og tweets, der fortalte omverdenen om en revolution, der gik i sig selv og et håb, der blev slukket, samt om de sorte måneder efter valget, hvor præsident Ahmadinejad strammede sit
greb om magten, Mousavi blev sat i husarrest og demonstranter arresteret og skudt.

ایران در رتبه ۱۳۷, دانمارک در رتبه ٢ از نظر «شاخص صلح جهانی»



 «مؤسسه اقتصاد و صلح» با انتشار گزارشی تازه، «شاخص صلح جهانی» سال ۲۰۱۳ را برای ۱۶۲ کشور جهان منتشر کرد که ایران در این فهرست در جایگاه ۱۳۷ قرار گرفته است.برپایه این فهرست، صلح‌آمیزترین کشور در حال حاضر کشور ایسلند است و کشوری که کم‌ترین میزان صلح و آرامش را در این سال به خود دیده افغانستان گزارش شده‌ است.این گزارش ایران را در میان ۱۶۲ کشور در جایگاه ۱۳۷اُم قرار داده، اما توضیحی در مورد دلایل این رتبه‌بندی برای ایران در گزارش این مؤسسه به چشم نمی‌خورد. جزئیات دلایل رتبه‌بندی‌ها در این گزارش تنها برای چند کشور صدر و قعر جدول ارائه شده است.در بخشی از این گزارش اما آمده است که هزینه‌کردهای نظامی از شاخص‌های اندازه‌گیری در این جدول است و به عنوان نمونه کشورهای «کم‌درآمد یا دارای درآمد متوسط کم» که هزینه‌های بالای نظامی دارند از «رژیم‌های تمامیت‌خواه ایران، عمان، زیمبابوه، افغانستان، و ساحل عاج» نام برده شده است.در جدول «شاخص صلح جهانی» ترکیه با رتبه ۱۳۴ در جایگاهی کمی بهتر از ایران قرار گرفته و هند با رتبه ۱۴۱، اسرائیل با رتبه ۱۵۰، و روسیه با رتبه ۱۵۵ در جایگاه بدتری قرار دارند.در جدول دیگری از این گزارش فهرستی از تغییرات «شاخص صلح» کشورها در سال جاری میلادی نسبت به سال ۲۰۰۸ دیده می‌شود که بر پایه آن وضعیت شاخص صلح ایران نسبت به ا
سال ۲۰۰۸ یک درصد بدتر شده‌ است.
در بخش غیر صلح‌آمیزترین کشورهای سال ۲۰۱۳ پس از افغانستان که در پایین‌ترین نقطه جدول قرار دارد به ترتیب کشورهای سومالی، سوریه، و عراق قرار گرفته‌اند.بر اساس این فهرست، دانمارک، نیوزیلند، اتریش، و سوئیس کشورهایی هستند که پس از ایسلند بالاترین میزان صلح و آرامش را تجربه می‌کنند.مؤسسه اقتصاد و صلح (IEP) یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی است که هیئتی از کارشناسان بین‌المللی را در اختیار دارد؛ مقر این سازمان در سیدنی سترالیاست و شعبه‌ای نیز در نیویورک دارد

رای نمیدهم

من خودم را بازیچه دست مهندسی انتخاباتی حکومتی که دستش به خون جوانان آلوده شده است نمیکنم و رای نمیدهم. تا موقعیی که پرونده کشته شدگان انتخابات ۸۸ باز است و آقای قاضی مشغول معلق بازی است، رای من نه به نفع نظام و نه به نفع اسلام و نه به نفع ایران است؛ بلکه به ادامهٔ حکومت دزدانی کمک می کند که همه چیز ایران و ایرانی را با پول و مشتی خرافات (نه مذهبی و نه اسلامی) عوض کردند. سر مردم را در آخور مذهب یا پول فرو کرده اند و پول و سرما یه ی ایرانی را با سؤ مدیریت به جیب روسیه و انگلیس و چینی باقی کشور های تولید کننده میریزند!

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

فائزه هاشمی: کاندیدایی ندارم و در انتخابات شرکت نمی‌کنم؛ فضای انتخابات یخ‌ زده است

پنج روز مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران، وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، اظهاراتی از فائزه هاشمی را منتشر کرده که به گفته ی این وبسایت در جمع تعدادی از فعالان سیاسی بیان شده و وی در آن ، ضمن اشاره به جزییاتی درباره ی رد صلاحیت پدرش از سوی شورای نگهبان تاکید کرده که در این انتخابات «کاندیدایی ندارد و شرایط مناسبی نمی بیند که بخواهد شرکت کند». دختر علی اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به «شور و شوق بی نظیری» که به گفته ی او با ثبت نام پدرش در کشور پدید آمده بود، گفته که «بعضی از این شور و شوق راضی نبودند و از این انتخابات نتیجه دیگری می خواستند، بنابراین ترجیح دادند با ردصلاحیت آقای هاشمی از آن شور و شوق مردمی و مشارکت گسترده ای که آرزو و ایده آل هر نظامی است صرف نظر کنند». فائزه هاشمی که خود سال گذشته، شش ماه را در زندان اوین تهران به سر برد، در توضیح دلایل رای ندادنش اضافه کرده است: «به این موضوع رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان در انتخابات شورا ها، دستگیری ها، حضور سبز ها و غیر سبز ها در زندان و حصر، فشار ها بر روی ستادهای بعضی کاندیدا ها، تهدید افرادی برای فعال نشدن در ستاد ها و… را نیز اضافه کنید. از همین ابتدا روند انتخابات به نظر منطقی و قانونی نمی رسد. بنابراین با این شرایط انگیزه ای برای رای دادن نمی ماند.» او مشاهدات و یافته های خود از فضای انتخاباتی را نیز این چنین توصیف می کند: «فضایی که بعد از ثبت نام آقای هاشمی یک باره گرم شده بود، الان یخ زده است و آن گرمای انتخابات حالا که کمتر از یک هفته به انتخابات باقی مانده مشاهده نمی شود. انتخابات پرشور و رقابتی نیست. استقبال کم شده است.» وی هم چنین با اشاره به ماجرای پیغام رهبر جمهوری اسلامی به هاشمی رفسنجانی برای انصراف از کاندیداتوری یک روز مانده به اعلام تایید صلاحیت ها، می گوید که می خواستند با تن دادن پدرش به انصراف هزینه آن را به گردن او بیاندازند و پاسخ گوی رد صلاحیت وی نباشند. فائزه هاشمی تاکید می کند که «این ردصلاحیت چیزی نیست که بشود از آن به آسانی گذشت» چرا که به گفته ی او «مجموعه ای که این کار را کردند نه تنها الان بلکه بعد ها هم باید در مورد آن به تاریخ پاسخ گو باشند

ایرانی بپاخیز و به دشمنی ۱۴۰۰ ساله با ایران پایان بده

تمام وجودم رو خشم گرفته !! این گزارش ویدئوای رو تا آخر ببینید و به اشتراک هم بگذارید ! مردم ایران چه گناهی کردند که بایستی در فقر و تنگدستی زندگی کنند، فرزندانشان از کودکی مجبور به ترک تحصیل و تبدیل به کودکان کار شوند؟! دختران تهی دست ، به تن فروشی رو بیاورند ، پدران تهی دست، کلیه خودشون رو بفروشند، آنوقت این رژیم ضد ایرانی سرمایه و سهم مردم ایران رو صرف ساخت شهرک های مسلمان نشین در مناطق جنگ زده لبنان کنند!! آخه به ما چه ؟! اینکه مناطق جنگ زده خود ایران بازسازی نمیشه ولی بجاش لبنان آباد میشه و به سوریه وام هفت ملیارد دلاری داده میشه یعنی اینکه این مملکت رو دارند میچاپند! به همین سادگی !! همانطوری که دزدی خانه شما رو میزنه، این رژیم و سردمدارانش ۳۴ سال هست که دارند از گلوی زن و مرد و جوان ایرانی در میاورند و می ریزند تو شکم لبنانی و فلسطینی ! این آخوند ها هستی ایران رو فدای جهان اسلام کردند


سرداده شدن شعارهای اعتراضی در همایش سالن حجاب

گزارش‌های دریافتی از همایش عارف در سالن حجاب حاکی از به وقوع پیوستن حرکات اعتراضی دارد.
در این مراسم شعار در حمایت از موسوی و زندانیان سیاسی سرداده شده که ابتدا شعارهای اعتراضی با واکنش مجری مواجه می‌شود و از مردم درخواست می‌کند چنین شعار ندهند؛ مردم یک صدا مجری برنامه را هو می‌کنند و سردادن شعارهای اعتراضی را ادامه می‌دهند.این تنها هو کردن مردم نبوده، در قسمتی دیگر از برنامه، وقتی کلیپی در سالن به نمایش در می‌آید و تصاویر انقلاب ۵۷ بر آن نقش می‌بندد، مردم باز یک صدا هو می‌کشند؛ در همین کلیپ پخش تصاویر رضاشاه و مصدق با استقبال پرشور و تشویق حضار همراه می‌شود

من رای نمی دهم، این را به حسابِ بی مسولیتی ام نگذارید

چون دل آزرده ام…می دانم که تصمیم ام شاید یک تصمیمِ کاملا احساسی به نظر آید اما هر چقدر فکر می کنم می بینم دریچه ای که من در این چهارسال از طریق آن به ایران نگاه کردم یک دریچه پر از زخم بود. توی گوش های من صدای گریه های آدم های زیادی پیچیده که ساعت ها و ساعت ها در مورد زخمِ انتخابات با من حرف زدند و شما فقط دقایق کوتاهی از آن ساعت ها را شنیده اید. می دانم که از میانِ همان آدمهای زخمی کسانی هستند که تصمیم به رای دادن گرفته اند ولی این حق را به من بدهید که مثل همیشه با احساساتم تصمیم بگیرم. بارها در این چهار سال نقد شدم که خبرنگار نباید احساسی باشد ولی من بودم. خیلی هم نقش بازی کردم که نباشم تا برای خودم اعتبارِ حرفه ای کسب کنم ولی نتوانستم. الان هم نمی توانم دروغ بگویم و نقش بازی کنم. به کسانی که رای می دهند غبطه می خورم که با شور و شوق شان به وجد می آیم اما تواناییِ همقدم شدن ندارم. با تمام توانِ رسانه ای ام باز هم در کنار کسانی که در داخلِ ایران رسانه ای ندارند خواهم بود…برای هر دو گروه چه کسانی که رای می دهند و چه کسانی که رای نمی دهند وظیفه اطلاع رسانی ام را انجام می دهم و خوب می دانم این کافی نیست اما هر کس به اندازه توانایی اش قدم بر می دارد…در تمام این چهار سالی که از ایران دور بودم نیز نیمه پررنگ زندگی ام را از همین راه دور با ایران زندگی کردم….اینبار هم با شما خواهم بود اما رایی ندارم و این را به حسابِ بی مسولیتی ام نگذارید….دست نوشته مسیح علی نژاد 

۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

نمایشگاه نقاشی‌های میر حسین موسوی در برلین

روز پنجشنبه شانزدهم خرداد ماه، نمايشگاه نقاشی های ميرحسين موسوی، از رهبران معترضان انتخابات ۸۸ که به همراه همسرش زهرا رهنورد در حصر خانگی به سر می برند، در محل آکادمی هنر برلين گشايش يافت. کارشناسان آکادمی هنر برلين از ميان نقاشی های آقای موسوی ۲۸ اثر اورا برای اين نمايشگاه برگزيده اند، که در سالن کوچکی در اين آکادمی به نمايش در آمده است. گزارش شیرین فامیلی درباره نمایشگاه نقاشی های میرحسین موسوی در برلین لیست پخشبارگذاری مراسم گشايش در دو بخش انجام شد. در بخش اول کلاوس اشتک رئيس آکادمی هنر برلين و معاون او يوها نس اود نتال که مسئول برنامه ريزی اين نمايشگاه نيزاست، در حضورشيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل و جمع وسيعی از روزنامه نگاران ايرانی و خارجی و ديگر مهمانان آکادمی به معرفی ميرحسين موسوی و آثار هنری او پرداختند. کلاوس اشتک رئيس اکادمی هنر در اين مراسم ضمن ابراز خشنودی از اينکه نمايشگاه آثار هنری ميرحسين موسوی در خارج از ايران، برای اولين بار در آکادمی هنربرلين برگزار می شود، گفت که نقاشی های ميرحسين موسوی، احساس ترکيبی از يک آگاهی فرهيخته و آزادی همبسته اجتماعی را در انسان برمی انگيزد. او اين نمايشگاه را "تعمقی بر مفهوم آزادی" ناميد. بخش دوم برنامه آکادمی هنر برلين دراين مراسم به گفتگو درباره هنر و حقوق بشر در ايران اختصاص داشت. طبق اعلام قبلی، قرار براين بود که در اين گفتگو که به صورت ميزگرد و با گردانندگی نايکا فروتن جامعه شناس برگزار شد، خانم شيرين عبادی، اردشير امير ارجمند و کلاوس اشتک شرکت کنند. اما لحظاتی قبل از آغاز مراسم اعلام شد که اردشير امير ارجمند مشاور ميرحسين موسوی و سخنگوی شورای سبز اميد، به دليل مشکلات مربوط به مدارک اقامت ايشان نمی تواند در مراسم شرکت کند. شیرین عبادی در مراسم به نمایش گذاشتن برخی از آثار میرحسین موسوی- برلین آقای امير ارجمند که در فرانسه اقامت دارد، در گفتگويی با راديو فردا گفت: «من در اينجا با پاسپورت ايرانی مسافرت می کنم و چون پناهنده نيستم پاسپورت ديگری ندارم. مليت ديگری هم ندارم. سفارت جمهوری اسلامی از تمديد پاسپورت من امتناع کرد. درنتيجه پاسپورت من بی اعتبار است. تا الان می توانستم با کارت اقامتم مسافرت کنم ولی حالا شرايط اروپا تغيير کرده و با کارت اقامت اجازه سفر نمی دهند. در نتيجه در لحظات آخر مجبور شدم از سفر صرف نظر کنم.» با اين همه ارتباط اردشيراميرارجمند از طريق مکالمه تلفنی با سالن برقرار شد و او به پرسشرهای گرداننده برنامه پاسخ داد. اردشيراميرارجمند در بخشی از سخنانش ضمن تشکر از اکادمی هنر برلين برای برگزاری اين نمايشگاه، در باره تاثير هنر بر زندگی سياسی آقای موسوی گفت: «اين فرصتی که برای آقای موسوی فراهم شد و از سياست ورزی دولتی کناره گيری کرد و توانست يک بازگشتی به خود داشته باشد، به کارهای فرهنگی و آن چيزهايی که مورد علاقه اش بود، بنظرم بسيار در تحول شخصيت ايشان موثر بود و ما وقتی آقای مهندس موسوی را در سال ۸۸ درفعاليت های انتخاباتی می بينيم، هر چند که نشان از موسوی قبل از سال ۶۸ دارد ولی يک موسوی جديدی است با افکار شايد بسيار پيشرفته تر، با مطالبات روشن تر وبخصوص توجه بيشتر و اساسی به مقوله آزادی انديشه و آنچه که ما کرامت انسان وحقوق بشرنام می بريم .» ميهمان ديگر مراسم گشايش، مرتضی کاظميان روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی بود که به شرکت در اين ميزگرد دعوت شد و به گفتگو پيوست. مرتضی کاظميان درباره اهميت وتاثير اين نمايشگاه در افکارعمومی، چه در ايران و چه در خارج از کشور به راديو فردا گفت: «اين نمايشگاه يک فرصت خوبی برای آقای موسوی نه تنها به عنوان يک هنرور، بلکه آقای موسوی به عنوان يک فعال سياسی است که بيست وهشت ماه است بطور نا جوانمردانه وغير قانونی در زندان است. همچنين نه فقط برای آقای موسوی به عنوان رهبر جنبش سبز بلکه برای خانم رهنورد، آقای کروبی و همه زندانيان سياسی ديگر، اين امکان اينجا برای آنها پيش آمد تا مطرح شود که چگونه حقوق انسانی آنها ناديده گرفته می شود. علاوه براينها، فرصت خوبی بود برای جامعه زير سرکوب ايران . برای شهروندان دمکراسی خواه ايران. درمجموع به نظر من چه به جهت هنری و چه به جهت سياسی، به نفع جامعه دمکراسی خواه ايران بود.» اين نمايشگاه فرصت خوبی برای آقای موسوی نه تنها به عنوان يک هنرور، بلکه آقای موسوی به عنوان يک فعال سياسی است که بيست وهشت ماه است بطور نا جوانمردانه وغير قانونی در زندان است. مرتضی کاظمیان، روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی در ادامه خانم شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل در آغار سخنانش از اينکه هيچ نمونه ای از آثار هنری زهرا رهنور، هنرمند مجسمه ساز، در کنار نقاشی های همسر او ميرحسين موسوی نيست انتقاد کرد و گفت:« خانم زهرا رهنورد هنرمند، مجسمه ساز نقاش و همراه مهندس موسوی است وبه نظر من نقش تعيين کننده زيادی هم در زندگی همسرش داشته است. يکی از اين نقش ها اين بود که تا قبل از انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۹، داوطلبان رياست جمهوری به تنهايی در صحنه رقابت های انتخاباتی ظاهر می شدند و صحبت می کردند و تمامی صحبت هايشان هم در باره مسائل سياسی واقتصادی بود. خانم دکتر رهنورد اولين کسی بود که دست شوهرش را گرفت و به ميان مردم آمد و به مردان ما، مردان سنتی ما و به هيئت حاکمه ما نشان داد که زن بودن افتخار است.» خانم عبادی که سخنان او بارها از سوی شرکت کنندگان درمراسم گشايش، که نيمی از آنها آلمانی بودند، مورد تشويق قرار می گرفت، از همه خواست که به افتخار خانم رهنورد کف بزنند، که بازهم مورد استقبال قرار گرفت. در ادامه ميزگرد، خانم عبادی به پرسش هايی در رابطه با هنر و حقوق بشر پاسخ داد و به اتفاق مرتضی کاظميان با کلاوس اشتک در اين مورد به بحث و تبادل نظر پرداختند. در ادامه، حضار نيز پرسش های خودرا مطرح کردند. همچنين قبل از شروع بخش گفتگو و پرسش و پاسخ، نايکا فروتن گرداننده برنامه، مروری بر زندگی و فعاليت های ميرحسين موسوی داشت و فيلم کوتاهی از او درباره نحوه تهيه کارهای هنری و نقاشی هايش به نمايش گذاشته شد. شيرين عبادی در پايان برنامه در گفتگوی کوتاهی که با او داشتم، بارديگر به کمبود اين نمايشگاه اشاره کرد و گفت: «اين نمايشگاه برای نمايش آثار آقای موسوی است که در دوسال پيش توليد شده و هدف نمايشگاه، جلب توجه جامعه آلمان به اين نکته بود که يک هنرمند در زندان است و به نظرمن به هدف خودش هم رسيد. ولی باز هم تاکيد می کنم که اين نمايشگاه يک نقص بزرگ هم داشت و آن اينکه اثری از آثار هنرمند ارزنده خانم زهرا رهنورد نبود. مانند هميشه زنان ناديده گرفته شدند.» نمايشگاه نقاشی های ميرحسين موسوی در آکادمی هنر برلين از تاريخ هفدهم خرداد ماه به مدت دوهفته برای بازديد عموم داير است.

حسین اخترزند؛ قربانی اعتراض‌های ۲۵ خرداد ۸۸ در اصفهان

ادر با سینی چای وارد اتاق می شود. پسرها سخت مشغول بحث و جدل در مورد اتفاقات روز هستند. تنها چند روز از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ می گذرد. حسین پسر بزرگتر خانه رو به مادرش می کند و می گوید مردم قرار گذاشته اند ۲۵ خرداد برای رأی گمشده خود به خیابان بروند. مادر سینی چای را زمین می گذارد و آرام می گوید: خدا خودش به خیر کند یعنی توی اصفهان هم ممکن است خبری شود؟ منتظر جواب نمی ماند و خودش دوباره ادامه می دهد: فردا از سر کار زود برگرد خانه. حسین با لبخند به مادرش نگاه می کند و می گوید نگران نباش، من فردا مثل همیشه می روم سرکار و شب هم برمی گردم خانه. حسین اختر زند، جوان ۳۲ ساله اصفهانی است که وقتی ۱۷ ساله بود پدرش را از دست داد. مادرش می گوید که حسین بعد از مرگ پدرش تصمیم می گیرد درس و مدرسه را رها کند. او می رود توی کارگاه تراش کاری پدرش کار می کند تا پشت برادرهای کوچکترش بایستد: «حسین بچه خیلی آرامی بود، ۱۷ سالش بود که پدرش را از دست داد، درسش را ول کرد رفت سر کرد و سرپرستی خانواده را به عهده گرفت. صبح می رفت سر کار و شب بر می گشت. ظهرها به خانه نمی آمد.» حسین همیشه صبح ها زودتر از همه از خواب بیدار می شود. هنگامی که مادر توی آشپزخانه صبحانه را آماده می کند او برای رفتن به کارگاه آماده می شود. صبح ۲۵ خرداد است و حسین باز هم سحرخیز. اما این بار هم مادر و هم برادرهای دیگرش نگران هستند. آنها می داند که حسین از وضعیت جامعه ناراضی است و دلش قرار ندارد. جواد اختر زند، برادر دیگر حسین، می گوید که او پیش از انتخابات به خانواده اش گفته که امیدی به رأی دادن ندارد ولی حالا نگران مردمی است که می گویند رأی شان گمشده به خیابان آمده اند: «رأی هم نداد ولی از طرفی او هم معترض بود، او هم ناراحت بود، همه جوان ها ناراحت هستند منتها یک نفر می رود اعتراض می کند، یک نفر نمی رود. حسین هم توی این چند سال واقعاً اذیت شد تا بقیه بچه ها که ما باشیم به ثمر برسند. از خودش به خاطر بقیه می گذشت.» حسین لباس هایش را پوشیده و عازم رفتن به محل کارش است. به چشم های نگران مادرش نگاه می کند، با صدایی آرام و شمرده شمرده برایش توضیح می دهد که او امشب ممکن است دیر به خانه بیاید، چون می خواهد به خاطر درد دندانش برود پیش یک دندان پزشک. مادر با تردید نگاهش می کند اما خیلی زود می رود توی آشپزخانه و با یک بسته مسکن در دست هایش برمی گردد. حسین بسته مسکن را از دست مادر می گیرد، در جیبش می گذارد و در را پشت سرش می بندد. معترضان به نتیجه انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تهران و شهرهای دیگر ایران به خیابان آمده اند. از خیابان های اصلی تهران صدای شعار مردم و شلیک گلوله می آید. در اصفهان صدای پراکنده شعارهای مردم با صدای موتورهایی که لابه لای جمعیت آمده اند در هم می پیچد. اینجا دروازه شیراز و محل تجمع شهروندان معترض اصفهانی است. حسین اخترزند نیز حالا در میان جمعیت معترض ایستاده و با هراس و دلهره به مردم نگاه می کند. جمعیت با صدای کسی که دست هایش را بالا برده و شعار می دهد همراه می شود اما ناگهان کسانی با لباس های شخصی و با توم هایی در دست هایشان به سمت جمعیت معترض می آیند. معترضان دنبال راهی برای فرار می گردند. حسین نیز پا به پای جمعیت می دود تا نقطه امنی بیابد و خودش را از ضرب باتوم هایی که بر تن رهگذران فرود می آیند نجات دهد. صدای همهمه و ناله کسانی که باتوم بر تن و جان شان نشسته است در فضا می پیچد. حالا جمعیت خودش را به ساختمانی چند طبقه رسانده است. حسین هنوز در میان آنها می دود. مردمی که راه فرار می جویند حالا نفس نفس زنان وارد بن بست هاله شده اند. از در پارکینگ ساختمان پزشکان وارد می شوند و هر کدام به یک اتاق در این ساختمان پناه می برند. پشت سر آنها افرادی با لباس های شخصی و با باتوم هایی در دست های شان وارد ساختمان می شوند. حسین به همراه چند نفر دیگر با سرعت از پله ها بالا می رود. او حالا به پشت بام طبقه سوم این ساختمان رسیده اما پشت سرش پر است از کسانی که با باتوم آنها را تعیقب کرده اند. صدای فریادهای حسین زیر دست و پای کسانی که با باتوم به جانش افتاده اند از بالای پشت بام به گوش می رسد. کسانی که به اتاق ها پناه آورده بودند به سرعت ساختمان را ترک می کنند و وارد خیابان می شوند. تنها دقایقی بعد در میان جمعیتی که هنوز پایین ساختمان پزشکان ایستاده اند جسمی سنگین به زمین فرود می آید. خون کف سیمان جاری می شود. مردم با شیون وهراس به سر و صورت و بدن چاک خورده پر از خون جوانی خیره می شوند که صدای ناله خفیفی از گلویش بیرون می آید. او حسین اختر زند است. مادر حسین بی قرار در خانه نشسته است. خبرهای مربوط به نا آرامی های شهر را شنیده و نگران است. به موبایل فرزندش زنگ می زند اما کسی گوشی را بر نمی دارد. شب از راه می رسد و دلهره های مادر بیشتر و بیشتر می شود. تا اینکه سرانجام کسی به خانه حسین اختر زند زنگ می زند و خبر می دهد که او در بیمارستان شریعتی اصفهان بستری شده است. خانواده وقتی بالای سر حسین می رسند دیگر جانی برای او باقی نمانده بود. حسین نفس های آخر را کشید و بی آنکه متوجه حضور اعضای خانواده اش بشود، تمام کرد. در گفت وگویی که بعدها با مادر حسین اخترزند داشتم او می گوید که آنها می توانستند فرزندش را به خاطر حضور در اعتراض ها و درگیری های خیابانی بازخواست کنند نه آنکه با باتوم به جان بچه هایی بیافتند که دست هاشان خالی بود: «اگر این بچه گناهی داشت و یا اشتباهی کرد و رفته بود خیابان باید به او تذکر می دادند و می گفتند تو به چه دلیل آمدی و می خواهی سر و صدا راه بیندازی.... یک بچه ای که استاد کار تراشکاری بود و با دست خالی رفت آنها با باتوم افتادند به جان بچه های مردم و بچه مرا از بین بردند. می خواهم ببینم به کدامین گناه بچه مرا کشتند؟» تلویزیون جمهوری اسلامی عصر روز ۲۵ خرداد کشته شدن چند نفر از شهروندان ایرانی در پایخت رو تأیید می کند اما در مورد کشته شدن شهروندان معترض در شهرستان ها خبری نیست. چند روز بعد از ۲۵ خرداد شاهدانی که از نزدیک بدن زخمی شده حسین را دیده بودند عکس هایی از او گرفته و در شبکه های اجتماعی منتشر کردند. ولی مسئولان محلی مسئولیتی نپذیرفتند و به دنبال نشر این عکس ها و خبرها اعلام می کنند که روز ۲۵ خرداد در اصفهان تنها یک نفر جانش را از دست داده که آن هم به خاطر استعمال مواد مخدر بوده است. فرمانده یگان ویژه اصفهان از جمله کسانی است که اعلام می کند حسین اخترزند در اثر مصرف مواد مخدر از طبقه سوم به پایین افتاده و جانش را از دست داده است. این گفته ها به گوش خانواده حسین می رسد. جواد اختر زند، برادر حسین، می گوید که این تهمت ها خانواده اش را بسیار رنجانده است: «واقعاً چطور می توانند این حرف ها را بزنند و تهمت بزنند. برادرم در محیط شاپور کار می کرد حتی یک سیگار هم نمی کشید و حتی اگر نفر با سیگار وارد می شد برادرم نفسش بند می آمد. دلم می خواهد آن آقایی که این حرف را زده بیاید روبه روی خودم بگوید که ببینم آیا مدرکی هم دارد که می گوید برادرم مواد مخدر استعمال کرده، جوانی که از سیگار هم متنفر بوده. این خیلی دردآور است که برای یک جوانی که اینقدر فعال بوده و اهل هیچ خلافی هم نبوده چنین اتفاق فجیعی برایش بیافتد ولی هیچ کس مسئولیتی نپذیرد و تهمت هم بزنند. این برای من خیلی دردآور است.» در تهران اگرچه به خانواده برخی از کشته شدگان اعلام کرده اند که برای گرفتن دیه اقدام کنند اما در اصفهان نه تنها چنین نشد بلکه اعلام کردند مقصر کسی بود که در اعتراض ها شرکت کرد. مادر حسین اخترزند بعد از روزها ماه های و سال های سختی را بدون فرزندش پشت سر گذاشت. بارها نیز به مراجع قضایی و حتی روحانیون برجسته اصفهان مراجعه کرد تا برای شناسایی قاتل آنها را یاری کنند. اما کسی پاسخی نداد: «پیگیری کردیم ولی دست ما به هیچ جا بند نشد و هیچ ارگانی قبول نکرد و می گویند مقصر خودش است. از سر خودشان این پرونده را باز کردند، حتی پرونده ما به دیوان عالی کشور هم رفت و برگشت. من و مادران دیگر شب تا صبح باید رنج بکشیم چون پارتی نداشتیم که دنبال کار بچه هامان برویم. ما فقط خدا را داریم...» مادر هنوز پیراهن سیاه به تن دارد. پسرها سعی می کنند با شوخی و خنده حال و هوای خانه را عوض کنند. زنگ تلفن خانه به صدا در می آید. کسی که خودش را از سازمان تأمین اجتماعی معرفی می کند، پشت خط تلفن است و به خانه حسین اخترزند زنگ آنها باید خسارت بیمه ای را که اشتباهاً پس از درگذشت حسین اخترزند برایش منظور می شد به زودی پرداخت کنند. مادرش می گوید، فرزندم نان آور خانه ام بود. کارگری بود که سربلند زندگی کرد. خودش درس نخواند تا برادرانش راحت تر زندگی کنند. در خرداد ۸۸ نیز خودش رأی نداد اما حتی اگر با کسانی که برای اعتراض به خیابان رفتند همراه شد حقش نبود که بدنش را با باتوم تکه پاره کنند و بی گناه او را بکشند.

۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه

آزادی کبری رحمان‌پور پس از سیزده سال

روز یک شنبه نوزدهم خرداد، «کبری رحمان پور» که از سیزده سال قبل به جرم قتل مادر شوهرش در زندان بود، با سپردن وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شد. پرونده این زندانی، یکی از مطرح ترین پرونده های اجتماعی در مطبوعات ایران بود. وی که در بیست سالگی به دلیل شرایط بد مالی مجبور به ازدواج با مردی ۵۵ ساله شده بود، زمانی که شوهرش به دلیل آن چه تحریک های مادرشوهر ٧۵ ساله نامیده شد، تصمیم به جدایی از کبری گرفت و او را از خانه راند، نوعروسِ آن زمان بازگشت و ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه روز یکشنبه پنجم آبان سال ۷۹، در آپارتمانی واقع در نیاوران تهران، مادر شوهر را با ضربات چاقو به قتل رساند. «عبدالصمد خرمشاهی» در گفت وگو با «خبرگزاری دانشجویان ایران»(ایسنا)، با بیان این مطلب، اظهار کرد: «پس از کش وقوس های فراوان و حتی با این که کبری رحمان پور یک بار تا پای چوبه دار رفته بود، سرانجام ظهر امروز – نوزدهم خرداد ماه – با تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شد». وی با اشاره به بخش نامه رییس قوه قضاییه مبنی بر این که افرادی که بیشتر از ده سال در زندان به سر می برند و اولیای دم آن ها رضایت نمی دهد، می توانند با وثیقه آزاد شوند، گفت: «طبق بخشنامه مذکور، اجرای احکام دادسرای جنایی با پذیرش وثیقه دویست میلیون تومانی از سوی یکی از خیرین برای آزادی کبری رحمان پور موافقت کرد». آقای خرمشاهی گفت: «پنج نفر از اولیای دم پرونده موکلم – سه دختر و دو پسر مقتول – تقاضای دیه کرده اند که امیدوارم دیه این افراد هم به زودی جمع آوری و به آن ها پرداخت شود. البته ناگفته نماند که همسر کبری رحمان پور رضایت نداده است». وکیل مدافع «کبری رحمانپور» یادآور شد: «علی رغم این که شوهر کبری رحمان پور برای پرداخت سهم دیه خواهر و برادر خود مهلت خواسته بود، ولی متاسفانه نه تنها دیه آن ها را پرداخت نکرد، بلکه رضایت نیز نداده است