۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

چهارمین سالگرد شهادت مظلومانه شهید ندا آقا سلطان گرامی باد

گلوله اي كه سينه ندا را شكافت، «تاريخ» را براي خيلي ها به دو قطعه تقسيم كرد. زندگي خيلي ها را متحول ساخت؛ خيلي چيزها را در ما كشت و خيلي چيزها را روياند و زنده كرد. فردا سي ام خرداد، سالروز هجوم گلوله استبداد به سينه نداست و چهارمين سالروز بزرگترين تصميم زندگي من و دو فرزندم و هزاران نفر ديگر كه با كشته شدن ندا، خط حق و باطل را شناختند. همچنين فردا "اولين پنجشنبه" دهها قرباني انتخابات خونين سال 88 در بهشت زهرا برگزار مي شود. من اگر در ايران بودم، فردا و حضور در قطعه 257 بهشت زهرا و همدلي با خانواده آن بيگناهان را با هيچ چيز ديگري عوض نمي كردم. اينجور وقتها، تأسف نبودن و تبعيد، تبديل مي شود به يك بُغض نفس گير و كُشنده كه بيانش ساده نيست. خبر موثق اينكه نيروهاي امنيتي براي «تقسيم!» خانواده سوگواران جنبش سبز و جلوگيري از شكل گيري تجمعات مردمي، به چند خانواده «ساعتهاي متفاوتي» را براي حضور بر سر مزار و عزاداري، «تعيين و ابلاغ!» كرده اند! حداقل در گفتگو با چهار خانواده اين خبر را چك كردم. بدين ترتيب بر اساس دستورات امنيتي، خانواده هاي قربانيان خرداد 1388 فردا بين ساعات 14 تا 19 بر سر مزار عزيزان بيگناه خود در بهشت زهرا «پراكنده» كرده اند و برنامه هاي قبلي خانواده ها را بر هم زده اند. من اگر در ايران بودم از ساعت 14 يا 15 در كنار آرامگاه "ندا آقا سلطان" (بهشت زهرا قطعه ۲۵۷ ردیف ۴۱ شماره ۳۲) منتظر آمدن بانو هاجر مادر صبور و علي آقا پدر گرامي و خانواده عزيز ندا منتظر مي ماندم و آن قطعه از آسمان را، به عنوان بهترين «موعد و ميعاد» براي ديدار با دوستانم قرار مي دادم. اگر رفتيد؛ جاي مرا خالي كنيد. [بابك داد]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر