به مناسبت سومین یاد واره رستاخیز و کشته شدن سمبل شجاعت و
آزادی خواهی مردم ایران، جاوید نام “ندا آقاسلطان”، مراسم نکو داشت
ویژهای برگزار میشود. در ضمن این برنامه به بررسی چگونگی ادامه حاکمیت
ننگین و مستبد اسلامی میپردازد. همچنین شامل سخنرانی، جلسهٔ پرسش و پاسخ
پخش ویدئو کلیپ، موسیقی زنده و پذیرائی خواهد بود. و در پایان نیز کنار
درختان ندا و سهراب، برای شمع افروزی گرد هم می آییم.
با حضور و هم گرایی، " نه " به حکومت اسلامی را فریاد خواهیم زد.
۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه
۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه
نماینده مجلس: اعدام اتباع ایران در عربستان اعلان جنگ است
یک عضو كميسيون امنيت ملی مجلس خواستار اخراج سفیر عربستان از
ایران به دلیل اعدام ۱۸ تبعه ایران در عربستان شد. در همین حال یک مقام
مسئول در وزارت خارجه ایران از اعزام هیاتی به عربستان برای پیگیری موضوع
خبر داد.
عوض حيدرپور، عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی،
خواستار اخراج سفیر عربستان در ایران به دلیل اعدام ۱۸ نفر از اتباع ایران
در عربستان شد. به گفته این عضو كميسيون امنيت ملی مجلس، اعدام اتباع
ایرانی در عربستان بدون رعايت "موازين اسلامی و بينالمللی" صورت گرفته و
اين اقدام دولت عربستان سعودی در حد "اعلان جنگ" با جمهوری اسلامی است.این نماینده مجلس شورای اسلامی از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خواست تا با احضار سفير عربستان روابط ديپلماتيک با اين كشور را قطع كرده و سفير عربستان را از ایران اخراج كند، چون به گفته او «دولت عربستان سعودی با اين كار خط قرمز را رد كرده است».
این عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: «وزارت امور خارجه بايد به صورت جدی اقدام متقابلی در قبال اين عمل خصمانه عربستان انجام دهد. دولت عربستان سعودی فكر میكند شرايط بينالمللی به سمتی رفته است كه علیآباد هم دهات شده است اما نمیداند كه جمهوری اسلامی با اقتدار پای مواضعش ايستاده و با دولت عربستان برخورد میكند.»
نمایش کشتن چهار شهروند ایرانی در ملاعام در هفته آینده
در چند روز آینده قرار است چهار نفر از شهروندان ایرانی در شهر تهران و در
منظر عمومی به دار آویخته می شوند. بنا به گفته مسولان قضایی جمهوری اسلامی
ایران، اتهام هر چهار نفر تجاوز به عنف است که به مجازات مرگ با طناب دار
محکوم شده اند. مسولان قضایی جمهوری اسلامی می گویند که سه نفر از اين
محكومان دختران و زنان جوان را مورد تعرض قرار داده بودند و يكي ديگر به
پسري نوجوان تجاوز كرده بود.
بر اساس اظهارات مقامات قضایی يكي از اعداميان جوان 29سالهاي به نام «سيامك» است كه در يك گاوداري در ورامين به پسري 17ساله تعرض كرد. قرباني روز 25 دي سال 85 به پليس مراجعه كرد و به ماموران گفت: «در خيابان قدم ميزدم كه سيامك با موتور به طرفم آمد. او هممحلي من است و از قبل ميشناختمش. سيامك به بهانه موتورسواري مرا سوار كرد و به يك گاوداري متروكه برد. او در آنجا با چاقو تهديدم كرد و بعد من را مورد آزار جنسي قرار داد و گفت اگر دراينباره به كسي حرفي بزنم من را خواهد كشت.» ماموران سامیک را بازداشت می کنند. سیامک در جریان دادرسی و در مرحله تحقیقات مقدماتی به دلیل منع قانونی قادر به گرفتن وکیل دادگستری برای دفاع از خود نمی شود و بر اثر فشارهای روحی و روانی که ماموران به وی وارد می کنند مجبور می شود دست به اقرار بزند. پليس این احتمال را ميداد که متهم پسران ديگري را نيز قرباني كرده باشد اما نمی تواند مدرک و دلیلی برای انتساب اتهام دیگر به وی بیابد. در ین پرونده سیامک در دادگاهی غیر علنی و محرمانه ( شعبه 72 دادگاه كيفري استان تهران) محاكمه و به اعدام محكوم می شد.
دومين مرد اعدامي فردي است كه گفته می شود حداقل سه زن را مورد تجاوز قرار داده است. زني جوان روز 30 تير سال 87 به پليس كرج مراجعه كرد و طي شكايتي گفت: «شوهر من در زندان است. چند روز پيش من در خانه نشسته بودم كه تلفن زنگ زد و مردي خودش را از همبنديهاي همسرم معرفي كرد و گفت به مرخصي آمده و برايم از طرف شوهرم بستهاي را آورده است. او نشاني خانه را خواست و من هم كه حرف او را باور كرده بودم آدرس را دادم. وقتي اين مرد وارد خانه شد با چاقو مرا تهديد و به زور تجاوز كرد و بعد هم فراري شد.»
در حاليكه ماموران دنبال ردپايي از متهم ميگشتند دو زن ديگر نيز شكايتهاي مشابهي را مطرح كردند. يكي از آنها گفت: «مردي با من تماس گرفت و ادعا كرد مداركي دارد كه ثابت ميكند شوهرم با زني ديگر در رابطه است. او براي دادن اين مدارك آدرس خانهام را گرفت و وقتي وارد منزل شد با تهديد چاقو به من تجاوز كرد.»
زن ديگر نيز با تكرار همين جملات مشخصاتي را از متهم ارايه داد كه با گفتههاي شاكي اول مطابقت داشت، در نهايت پليس توانست مرد متجاوز را به دام بيندازد. وي در تحقيقات مقدماتي جرمش را گردن گرفت و سپس در شعبه 80 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه و به اعدام محكوم شد كه اين راي نيز به تاييد ديوانعالي كشور رسيد.
اعدامي ديگر مرد مسافربری است كه مقامات قضایی می گویند يك دختر دانشجو را مورد آزار جنسي قرار داده است. اين دختر روز دوم آبان سال 87 نزد ماموران پليس آگاهي واقعهاي را كه برايش رخ داده بود، چنين شرح داد: «من دانشجو هستم و روز حادثه از شهرستان به تهران آمدم. در ميدان آزادي به مقصد شهرك آپادانا سوار يك آردي سفيدرنگ شدم تا به خانه عمهام بروم. من تصور ميكردم راننده مسافربر است اما او بعد از طي مسافتي خودرو را متوقف و با چاقو به من حمله كرد. ابتدا سعي كردم فرار كنم اما متوجه شدم در خودرو از داخل باز نميشود. نميتوانستم در برابر آن مرد مقاومت كنم. او به خواهشها و التماسهايم هم توجهي نداشت و به من تجاوز كرد ولي در لحظهاي كه ميخواست پشت فرمان ماشين برگردد من موبايلش را برداشتم و به سرعت فرار كردم.»
كارآگاهان از طريق عكسي كه از متهم در گوشي موبايلش بود او را شناسايي و دستگير كردند. اين مرد نيز بعد از محاكمه در شعبه 79 دادگاه كيفري استان تهران به مرگ محكوم شد و ديوانعالي كشور اين حكم را صادر كرد.
اعدامي چهارم نیز مردي است كه در ميان شمشادهاي ميدان آزادي تهران به دختري دانشجو تجاوز كرد. اين دختر كه در اصفهان در رشته دندانپزشكي درس ميخواند روز حادثه وقتي به تهران برگشت براي رفتن به سمت اتومبيل پدرش كه منتظر وي بود از لابهلاي شمشادها رد شد اما در آنجا متهم به وي حمله و تجاوز كرد. اين شاكي نيز توانست گوشي موبايل متهم را بردارد و مرد متجاوز از همين طريق و در يك قرار صوري دستگير شد. او ابتدا جرمش را قبول كرد اما وقتي در شعبه 72 دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه رفت جرمش را انكار كرد. او به اعدام محكوم ولي راي صادره نقض شد و وي اين بار در شعبه 77 از خودش دفاع كرد. اين بار نيز هيات قضات به گناهكاري او راي دادند و باز هم ديوانعالي كشور حكم اعدام را نپذيرفت تا اينكه هيات عمومي ديوانعالي كشور تشكيل جلسه داد و متهم با نظر قضات دیوانعالی کشور به اعدام محكوم شد.
در این پرونده دلایلی که نشان دهد متهم مرتکب تجاوز به عنف شده است وجود نداشت اما به دلیل تعصب های مذهبی قضات دادگاههای جمهوری اسلامی این فرد نیز محکوم به اعدام شد.
از سال ۲۰۰۹ درست پس از راهپیمایی ها و اعتراض های مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری رییس قره قضاییه تغییر کرد و آقای صادق لاریجانی جایگزین آقای هاشمی شاهرودی شد. در هنگامی که آقای شاهرودی ریاست قوه قضاییه را به عهده داشت بخشنامه هایی مطابق موازین حقوق بشر از جمله منع اعدام کودکان زیر ۱۸ سال، سنگسار و عدم اعدام در ملاعام صادر کرد ولی چون بخشنامه ارزش قانون را نداشت مفاد ان اجرا نگردید اما دستور صادره باعث می شد تا قضات احتیاط نمایند. اما در زمان آقای لاریجانی چنین نشد. سیاست آقای لاریجانی در اعمال خشونت بیش از حد برای پیش گیری از وقوع جرم از یک سو و نیز تفکر وی بر اجرای احکام اسلامی از سوی دیگر باعث گردید که مجازات هایی که در گذشته رو به متروکه شدن می رفت مجددا ابقا کردد مجازاتی مانند قطع کردن دست و پا و یا کور کردن انسان ها و نیز اعدام در ملاعام.
در جمهوری اسلامی ایران افراد بسیاری به دلایل مختلف از جمله حمل مواد مخدر، قتل و یا جرمهای سیاسی به اعدام محکوم شده و جانشان گرفته می شود و تعدادی از آنها نیز در ملاعام اعدام می گردند. اما نه تنها از امار جرایم کاسته نشده است بلکه بر آمار آنها نیز افزوده شده است.
افزایش جرم با وجود اعمال خشونت در اجرای مجازات و نیز به کار بردن مجازات های خشونت امیز نتوانسته است پیش گیرنده از وقوع جرم باشد. اجرای اعدام بدون انها تاملی بر جان انسان ها شود باعث گردیده است که کشور عربستان نیز تعدادی از شهروندان ایرانی را به وسیله شمشیر اعدام کند.
مطمنا نمی توان خشونت را با خشونت پاسخ داد و برای پیش گیری از وقوع جرم می بایست از کارشناسان جرمشناسی، روانشناسی، جامعه شناسی بهره گرفت و جرم را ریشه یابی کرد.
بر اساس اظهارات مقامات قضایی يكي از اعداميان جوان 29سالهاي به نام «سيامك» است كه در يك گاوداري در ورامين به پسري 17ساله تعرض كرد. قرباني روز 25 دي سال 85 به پليس مراجعه كرد و به ماموران گفت: «در خيابان قدم ميزدم كه سيامك با موتور به طرفم آمد. او هممحلي من است و از قبل ميشناختمش. سيامك به بهانه موتورسواري مرا سوار كرد و به يك گاوداري متروكه برد. او در آنجا با چاقو تهديدم كرد و بعد من را مورد آزار جنسي قرار داد و گفت اگر دراينباره به كسي حرفي بزنم من را خواهد كشت.» ماموران سامیک را بازداشت می کنند. سیامک در جریان دادرسی و در مرحله تحقیقات مقدماتی به دلیل منع قانونی قادر به گرفتن وکیل دادگستری برای دفاع از خود نمی شود و بر اثر فشارهای روحی و روانی که ماموران به وی وارد می کنند مجبور می شود دست به اقرار بزند. پليس این احتمال را ميداد که متهم پسران ديگري را نيز قرباني كرده باشد اما نمی تواند مدرک و دلیلی برای انتساب اتهام دیگر به وی بیابد. در ین پرونده سیامک در دادگاهی غیر علنی و محرمانه ( شعبه 72 دادگاه كيفري استان تهران) محاكمه و به اعدام محكوم می شد.
دومين مرد اعدامي فردي است كه گفته می شود حداقل سه زن را مورد تجاوز قرار داده است. زني جوان روز 30 تير سال 87 به پليس كرج مراجعه كرد و طي شكايتي گفت: «شوهر من در زندان است. چند روز پيش من در خانه نشسته بودم كه تلفن زنگ زد و مردي خودش را از همبنديهاي همسرم معرفي كرد و گفت به مرخصي آمده و برايم از طرف شوهرم بستهاي را آورده است. او نشاني خانه را خواست و من هم كه حرف او را باور كرده بودم آدرس را دادم. وقتي اين مرد وارد خانه شد با چاقو مرا تهديد و به زور تجاوز كرد و بعد هم فراري شد.»
در حاليكه ماموران دنبال ردپايي از متهم ميگشتند دو زن ديگر نيز شكايتهاي مشابهي را مطرح كردند. يكي از آنها گفت: «مردي با من تماس گرفت و ادعا كرد مداركي دارد كه ثابت ميكند شوهرم با زني ديگر در رابطه است. او براي دادن اين مدارك آدرس خانهام را گرفت و وقتي وارد منزل شد با تهديد چاقو به من تجاوز كرد.»
زن ديگر نيز با تكرار همين جملات مشخصاتي را از متهم ارايه داد كه با گفتههاي شاكي اول مطابقت داشت، در نهايت پليس توانست مرد متجاوز را به دام بيندازد. وي در تحقيقات مقدماتي جرمش را گردن گرفت و سپس در شعبه 80 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه و به اعدام محكوم شد كه اين راي نيز به تاييد ديوانعالي كشور رسيد.
اعدامي ديگر مرد مسافربری است كه مقامات قضایی می گویند يك دختر دانشجو را مورد آزار جنسي قرار داده است. اين دختر روز دوم آبان سال 87 نزد ماموران پليس آگاهي واقعهاي را كه برايش رخ داده بود، چنين شرح داد: «من دانشجو هستم و روز حادثه از شهرستان به تهران آمدم. در ميدان آزادي به مقصد شهرك آپادانا سوار يك آردي سفيدرنگ شدم تا به خانه عمهام بروم. من تصور ميكردم راننده مسافربر است اما او بعد از طي مسافتي خودرو را متوقف و با چاقو به من حمله كرد. ابتدا سعي كردم فرار كنم اما متوجه شدم در خودرو از داخل باز نميشود. نميتوانستم در برابر آن مرد مقاومت كنم. او به خواهشها و التماسهايم هم توجهي نداشت و به من تجاوز كرد ولي در لحظهاي كه ميخواست پشت فرمان ماشين برگردد من موبايلش را برداشتم و به سرعت فرار كردم.»
كارآگاهان از طريق عكسي كه از متهم در گوشي موبايلش بود او را شناسايي و دستگير كردند. اين مرد نيز بعد از محاكمه در شعبه 79 دادگاه كيفري استان تهران به مرگ محكوم شد و ديوانعالي كشور اين حكم را صادر كرد.
اعدامي چهارم نیز مردي است كه در ميان شمشادهاي ميدان آزادي تهران به دختري دانشجو تجاوز كرد. اين دختر كه در اصفهان در رشته دندانپزشكي درس ميخواند روز حادثه وقتي به تهران برگشت براي رفتن به سمت اتومبيل پدرش كه منتظر وي بود از لابهلاي شمشادها رد شد اما در آنجا متهم به وي حمله و تجاوز كرد. اين شاكي نيز توانست گوشي موبايل متهم را بردارد و مرد متجاوز از همين طريق و در يك قرار صوري دستگير شد. او ابتدا جرمش را قبول كرد اما وقتي در شعبه 72 دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه رفت جرمش را انكار كرد. او به اعدام محكوم ولي راي صادره نقض شد و وي اين بار در شعبه 77 از خودش دفاع كرد. اين بار نيز هيات قضات به گناهكاري او راي دادند و باز هم ديوانعالي كشور حكم اعدام را نپذيرفت تا اينكه هيات عمومي ديوانعالي كشور تشكيل جلسه داد و متهم با نظر قضات دیوانعالی کشور به اعدام محكوم شد.
در این پرونده دلایلی که نشان دهد متهم مرتکب تجاوز به عنف شده است وجود نداشت اما به دلیل تعصب های مذهبی قضات دادگاههای جمهوری اسلامی این فرد نیز محکوم به اعدام شد.
از سال ۲۰۰۹ درست پس از راهپیمایی ها و اعتراض های مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری رییس قره قضاییه تغییر کرد و آقای صادق لاریجانی جایگزین آقای هاشمی شاهرودی شد. در هنگامی که آقای شاهرودی ریاست قوه قضاییه را به عهده داشت بخشنامه هایی مطابق موازین حقوق بشر از جمله منع اعدام کودکان زیر ۱۸ سال، سنگسار و عدم اعدام در ملاعام صادر کرد ولی چون بخشنامه ارزش قانون را نداشت مفاد ان اجرا نگردید اما دستور صادره باعث می شد تا قضات احتیاط نمایند. اما در زمان آقای لاریجانی چنین نشد. سیاست آقای لاریجانی در اعمال خشونت بیش از حد برای پیش گیری از وقوع جرم از یک سو و نیز تفکر وی بر اجرای احکام اسلامی از سوی دیگر باعث گردید که مجازات هایی که در گذشته رو به متروکه شدن می رفت مجددا ابقا کردد مجازاتی مانند قطع کردن دست و پا و یا کور کردن انسان ها و نیز اعدام در ملاعام.
در جمهوری اسلامی ایران افراد بسیاری به دلایل مختلف از جمله حمل مواد مخدر، قتل و یا جرمهای سیاسی به اعدام محکوم شده و جانشان گرفته می شود و تعدادی از آنها نیز در ملاعام اعدام می گردند. اما نه تنها از امار جرایم کاسته نشده است بلکه بر آمار آنها نیز افزوده شده است.
افزایش جرم با وجود اعمال خشونت در اجرای مجازات و نیز به کار بردن مجازات های خشونت امیز نتوانسته است پیش گیرنده از وقوع جرم باشد. اجرای اعدام بدون انها تاملی بر جان انسان ها شود باعث گردیده است که کشور عربستان نیز تعدادی از شهروندان ایرانی را به وسیله شمشیر اعدام کند.
مطمنا نمی توان خشونت را با خشونت پاسخ داد و برای پیش گیری از وقوع جرم می بایست از کارشناسان جرمشناسی، روانشناسی، جامعه شناسی بهره گرفت و جرم را ریشه یابی کرد.
در فروشگاه لخت شوید و تا دوهزار کرون دانمارکی خرید کنید
به گزارش فیس بوک دانمارک نیوز عکس اولین روز افتتاحییه فروشگاه مواد غذایی در مرز آلمان و دانمارک
در فروشگاه لخت شوید و تا دوهزار کرون دانمارکی خرید کنید به گزارش روزنامه اکسترا بلده دانمارک اولین روز افتتاحییه فروشگاه مواد غذایی در مرز آلمان و دانمارک با تصویر باور نکردنی باز گشایی شد از ساعت ده صبح امروز جمعه شانزده یونی صد مشتری اول که بدون لباس وارد فروشگاه شوند تا مبلغ دوهزار کرون دانمارکی میتواند رایگان خرید کند
در فروشگاه لخت شوید و تا دوهزار کرون دانمارکی خرید کنید به گزارش روزنامه اکسترا بلده دانمارک اولین روز افتتاحییه فروشگاه مواد غذایی در مرز آلمان و دانمارک با تصویر باور نکردنی باز گشایی شد از ساعت ده صبح امروز جمعه شانزده یونی صد مشتری اول که بدون لباس وارد فروشگاه شوند تا مبلغ دوهزار کرون دانمارکی میتواند رایگان خرید کند
۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه
صدیقه وسمقی: جنبش سبز نیازمند رهبری قدرتمند است
جنبش سبز در اولین خواسته اش و بازپس گیری رای از
دست رفته ناکام ماند، آیا تنها دلیل این ناکامی سرکوب حکومت بود و یا این
شکست به روحیات و خلق و خوی ایرانیان باز میگشت؟
به نظر من یک مجموعه عوامل سبب شد که جنبش نتواند حکومت را وادار سازد که رای مردم را پس بدهد . این عوامل عبارت از : عدم وجود نظام سیاسی وحکومتی دموکراتیک ، عدم وجود نهادهای مدنی و سیاسی همچون احزاب ، تشکل ها و رسانه های مستقل و دموکراتیک و به تبع عوامل یاد شده عدم انسجام مردم . بر عواملی که گفته شد سرکوب شدید ، بی رحمانه و جنایت بار را هم باید اضافه کنیم . واقعیت اینست که ما ساز و کار لازم را برای گرفتن حق خود از حکومت نداریم . این سازوکار در نظام سیاسی جمهوری اسلامی طراحی و تعریف نشده است.از همین رو همان اتفاقی که در ۲۸ مرداد ۳۲ افتاد سال ۸۸ هم اتفاق افتاد. در آن زمان هم اراذل و اوباش شهر را قرق کردند و با ارعاب نهضت ملی را خاموش کردند، در سال ۸۸ نیز اراذل و اوباش همین کار را کردند با این تفاوت که اینبار جنبش بسیار گسترده و عمیق بوده است و به تبع آن سرکوب نیز در سطح گسترده ای انجام شده و ادامه دارد . البته باید این نکته مهم را نیز در نظر داشت که استمرار استبداد در ایران مانع از آن شده که مردم ارزش آزادی و تاثیر آن را در زندگی خود بدانند وحاضر به پرداختن هزینه برای آن باشند .به علاوه در سه دهه ی اخیراشاعه خرافات ، تحمیل محدودیت های فراوان بر مردم ، تسری فساد ، دروغ ، تزویر ، دزدی ، خشونت و بی رحمی از سطح حاکمیت به سطح جامعه آسیب های فراوانی را به اخلاق ، بینش و رفتارهای عمومی وارد کرده است . اینها موجب می شود که انگیزه برای همیاری وهمکاری اجتماعی کاهش یابد . مثلا مردم نه تنها مردم عادی بلکه بسیاری از مدعیان دینداری و آگاهی نیز وقتی که می بینند عده ای در دفاع از حق مردم پایداری می کنند ، به زندان می روند ، شکنجه می شوند و حتا کشته می شوند به حمایت بر نمی خیزند . سران جنبش در دفاع از رای مردم بیش از یک سال است که در بازداشت خانگی هستند اما حتا از خواص جامعه نیز حرکت انسانی موثری در جهت رفع این همه ظلم وستم دیده نمی شود . اینها نشانه های نگران کننده ای از وضعیت نا بسامان فرهنگی ، اجتماعی واخلاقی است . خانواده های زندانیان و کشته شدگان فریاد میزنند و دادخواهی می کنند ، جز عده ای اندک کسی به حمایت بر نمی خیزد . کار به جایی رسیده که نهادهای دینی هم علیرغم آموزه های دینی و ادعاهای خود غالبا حامی ظالم اند نه مظلوم .
به نظر من یک مجموعه عوامل سبب شد که جنبش نتواند حکومت را وادار سازد که رای مردم را پس بدهد . این عوامل عبارت از : عدم وجود نظام سیاسی وحکومتی دموکراتیک ، عدم وجود نهادهای مدنی و سیاسی همچون احزاب ، تشکل ها و رسانه های مستقل و دموکراتیک و به تبع عوامل یاد شده عدم انسجام مردم . بر عواملی که گفته شد سرکوب شدید ، بی رحمانه و جنایت بار را هم باید اضافه کنیم . واقعیت اینست که ما ساز و کار لازم را برای گرفتن حق خود از حکومت نداریم . این سازوکار در نظام سیاسی جمهوری اسلامی طراحی و تعریف نشده است.از همین رو همان اتفاقی که در ۲۸ مرداد ۳۲ افتاد سال ۸۸ هم اتفاق افتاد. در آن زمان هم اراذل و اوباش شهر را قرق کردند و با ارعاب نهضت ملی را خاموش کردند، در سال ۸۸ نیز اراذل و اوباش همین کار را کردند با این تفاوت که اینبار جنبش بسیار گسترده و عمیق بوده است و به تبع آن سرکوب نیز در سطح گسترده ای انجام شده و ادامه دارد . البته باید این نکته مهم را نیز در نظر داشت که استمرار استبداد در ایران مانع از آن شده که مردم ارزش آزادی و تاثیر آن را در زندگی خود بدانند وحاضر به پرداختن هزینه برای آن باشند .به علاوه در سه دهه ی اخیراشاعه خرافات ، تحمیل محدودیت های فراوان بر مردم ، تسری فساد ، دروغ ، تزویر ، دزدی ، خشونت و بی رحمی از سطح حاکمیت به سطح جامعه آسیب های فراوانی را به اخلاق ، بینش و رفتارهای عمومی وارد کرده است . اینها موجب می شود که انگیزه برای همیاری وهمکاری اجتماعی کاهش یابد . مثلا مردم نه تنها مردم عادی بلکه بسیاری از مدعیان دینداری و آگاهی نیز وقتی که می بینند عده ای در دفاع از حق مردم پایداری می کنند ، به زندان می روند ، شکنجه می شوند و حتا کشته می شوند به حمایت بر نمی خیزند . سران جنبش در دفاع از رای مردم بیش از یک سال است که در بازداشت خانگی هستند اما حتا از خواص جامعه نیز حرکت انسانی موثری در جهت رفع این همه ظلم وستم دیده نمی شود . اینها نشانه های نگران کننده ای از وضعیت نا بسامان فرهنگی ، اجتماعی واخلاقی است . خانواده های زندانیان و کشته شدگان فریاد میزنند و دادخواهی می کنند ، جز عده ای اندک کسی به حمایت بر نمی خیزد . کار به جایی رسیده که نهادهای دینی هم علیرغم آموزه های دینی و ادعاهای خود غالبا حامی ظالم اند نه مظلوم .
به نظر شما آیا رهبران جنبش
سبز که هم اکنون در حصر به سر میبرند در راهبری جنبش تعلل کردند و آیا جنبش
نیازمند یک رهبری متمرکز و مشخص است و میتواند آن را ایجاد و فعال کند؟
قبل
از اینکه عملکرد رهبران جنبش را بررسی کنیم لازم است به این نکته توجه
داشته باشیم که بدنه جنبش ورهبران آن در مقابل چه گروهی قرار داشتند و باید
چگونه بازی می کردند تا به نتیجه مطلوب برسند . عملکرد حاکمیت نشان داده
که جنبش در برابر گروهی قرار دارد که به هیچ اصل و قاعده ی قانونی ، انسانی
و عقلی پایبند نیست و جز به حفظ قدرت و منفعت خود به چیزی نمی اندیشد .
این گروه هیچ قاعده ای را برای بازی و حرکت مردم در صحنه اجتماعی و سیاسی
به رسمیت نمی شناسد . رسم معمول این گروه بر هم زدن بازی است . وقتی که
معترضان بر اساس حقوق مشروع خود دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند ، باند
قدرت با کشتن مردم در خیابانها ، با بازداشت گسترده ی معترضان و خلق جنایات
هولناک در باز داشتگاه هایی مثل کهریزک تلاش کرد صحنه بازی را به هم بریزد
. چرا که می داند در یک بازی قاعده مند می بازد . مثل اینکه در یک بازی
شطرنج طرف بازنده با دیدن نشانه های باخت خود ، تمام مهره ها را بهم بریزد ،
میز بازی را برگرداند و حریف را هم به باد کتک بگیرد . واقعا در چنین
شرایطی حریف عاقل چه تصمیمی باید بگیرد ؟ رهبران جنبش با پایداری خود نشان
داده اند که اهل تعلل نبوده اند . در باره ی نیاز جنبش به رهبری متمرکز ،
معتقدم که جنبش حتما نیاز به رهبری قدرتمند دارد . در حصر بودن رهبران جنبش
به این معنا نیست که جنبش اکنون رهبری ندارد . جنبش باید با ساز و کارهایی
به حمایت از رهبران خود بپردازد . حکومت می کوشد با نگهداشتن رهبران در
حصر وایجاد رعب جنبش و خواسته های آن را مشمول مرور زمان کند و شعله آنرا
خاموش سازد . فعالان باید بر رهبری رهبران در حصر تاکید کنند ودر هر شرایطی
که مناسب است مردم را به حمایت از آنان دعوت نمایند حتا باید افکار عمومی
جهان را نیز به حمایت از رهبران جنبش ، زندانیان و خواسته های جنبش دعوت
کرد .
جامعه ایرانی دچار رخوت و خموشی شده و
به نظر میرسد خفقان و فشار اقتصادی مردم را به بی تفاوتی مبتلا کرده است،
در این شرایط برای ظهور دوباره جنبش چه می توان کرد؟
بالا
آمدن سفلگان و سفله پروری و اوباش پروری حکومت با سوء استفاده از اموال
مردم از یکسو و وادادگی مردم در برابر ارعاب و تهدید از سوی دیگر همه چیز
را به سوی ویرانی می برد . به عقیده من ما نیاز داریم اخلاق را در جامعه
بازسازی کنیم ، ارزش های انسانی را بازسازی کنیم . وقتی که در یک جامعه هیچ
دادرس و فریادرسی برای مظلومان پیدا نمی شود یعنی خیلی چیزها خراب وویران
شده است . کارکنان دستگاه قضایی ، نیروهای اطلاعاتی وامنیتی ، زندان بانان ،
بسیج و سپاه و نیروی انتظامی که مجموعا امروز بر مردم معترض فشار می آورند
وبه آنان ظلم می کنند خود ، بخشی از جامعه ما هستند . وقتی که در میان این
مجموعه بزرگ که باید به آن نهادهایی مثل مجلس وغیره را نیز افزود ، افراد
آزاده و شجاعی پیدا نمی شود که به داد یک مظلوم برسد ، این نشان از آن دارد
که نه فقط حکومت و حاکمان بلکه طیف گسترده ای از بدنه جامعه دچار انحطاط
شده است . جامعه نیازمند آنست که افراد آگاه و دلسوز که خواستار تغییر
شرایط هستند با تشکیل جمعیت های مردمی به بازسازی اخلاق در جامعه بپردازند .
جامعه
با اخلاق ، جامعه ای است که ارزش های انسانی در آن زنده باشد در برابر
دروغ ، تزویر ، اختلاس و دزدی ، تجاوز ، قتل وظلم در اشکال دیگر آن سکوت
نمی کند . ما باید در جامعه تحول اخلاقی و انسانی ایجاد کنیم بدون این
تغییر ، هرگونه تغییری در جامعه بی ثبات و ناپایدار است وپیشنهاد می کنم
افراد آگاه در خانه ها جلسات بحث و گفتگو در باره فضائل اخلاقی و انسانی از
دست رفته و فراموش شده بگذارند شاید از این رهگذر با گذر ایام روح تازه ای
درکالبد جامعه ما دمیده شود . ضرورت دیگری که احساس می شود انسجام و
همگرایی معترضان است . اگر در سطح نخبگان و فعالان انسجام و هماهنگی نباشد
نمی توان هماهنگی را در سطح جامعه به وجود آورد . فعالان سیاسی واجتماعی
باید مسئولانه تر حرف بزنند و عمل کنند . برای تعریف خواسته های جنبش و
راههای پیگیری آن به این همگرایی نیازمندیم . تحولات و رویدادهای منطقه نیز
این همبستگی و همگرایی را ضروری تر می سازد . خواسته های جنبش منطقی و
انسانی بوده وهست . از اولین خواسته که احترام به رای مردم بود تا خواسته
هایی که پس از آن مطرح شد همه برای ساختن کشوری سالم بایدتحقق یابد . خاموش
شدن مردم برای یک مدت در واقع پنهان شدن شعله ها زیر خاکستر است . آگاهان و
فعالان در میان اقشار گوناگون مثل دانشجویان ، زنان ، معلمان ، کارگران و
غیره با یادآوری خواسته ها باید به زنده بودن جنبش کمک کنند . رسیدن به
وضعیت پایدار و مطلوب نیازمند مبارزه مستمر و طولانی مدت است . با تشریح
وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و بحث در باره راههای رسیدن و لزوم صبر وبردباری
باید کمک کرد تا اهداف جنبش سبز فراموش نشود.نامه شیرین عبادی به احمد شهید درباره حکم عبدالفتاح سلطانی
در پی تایید حکم ۱۳ سال حبس در تبعید برای عبدالفتاح سلطانی وکیل
دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، شیرین عبادی در نامه ای به احمد
شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در ایران خواستار اعتراض وی به
این حکم شد.
به گزارش رادیو فردا در همین حال مائده سلطانی دختر عبدالفتاح سلطانی ضمن تائید صدور حکم ۱۳ سال حبس تعزیری برای پدرش خاطرنشان کرد: که این حکم هنوز رسما به وکلا و خانواده اش اعلام نشده و فقط یکی از وکلا رونوشت دستنویس حکم را دیده است.
عبدالفتاح سلطانی که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد، پیشتر به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود
به گزارش رادیو فردا در همین حال مائده سلطانی دختر عبدالفتاح سلطانی ضمن تائید صدور حکم ۱۳ سال حبس تعزیری برای پدرش خاطرنشان کرد: که این حکم هنوز رسما به وکلا و خانواده اش اعلام نشده و فقط یکی از وکلا رونوشت دستنویس حکم را دیده است.
عبدالفتاح سلطانی که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد، پیشتر به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود
اکثریت ملت ایران و بدنه نیروهای نظامی و انتظامی مخالف حکومت هستند، چگونه باید آنان را به میدان کشید؟
سالهای طولانیست که اکثریت بزرگی از مردم ایران از " جمهوری اسلامی "
بیزارند. این واقعیتی است که حتا خود حکومت هم به آن واقف بوده است و به
همین دلیل هم با استفاده موثر از شورای نگهبان، نیروهای امنیتی و دادگاه
انقلاب و روحانیت و چندین و چند ارگان کوچک و بزرگ " حراستی " دیگر، تلاش
بر حذف منتقدین و مخالفین، و ایجاد رعب و وحشت در دل فعالین سیاسی و مردم
عادی داشته است. که البته این شیوه سالها حکومت را از خطر تغییر یا سرنگونی
حفظ کرد، چرا که هر گونه مخالفت و حتا تلاش برای اصلاح و اصلاحات سیاسی را
سرکوب و شخصیتهای سیاسی داخل کشور، مانند داریوش و پروانه فروهر،
آیتالله منتظری، میر حسین موسوی و مهدی کروبی را که پتانسیل قرار گرفتن در
نقش رهبری یک جنبش اعتراضی فراگیر علیه حکومت را داشتند را، یا به قتل
رساند و یا حصر و زندان کرد. چرا که میدانست نارضایتی از حکومت بین اقشار
مختلف مردم بسیار گسترده است و آنان به دنبال فرد یا گروهی هستند تا
اعتراضات خود را به خیابانها و کارخانهها و پادگانها و ادارات
بکشانند. این پتانسیل اعتراضی پس از اعتراضات گسترده ۸۸ و سرکوب و جنایات
وحشیانه ماموران " ولی فقیه " بیشتر از پیش شده است، و در انتظار موقعیتی
مناسب برای آزاد شدن و به میدان آمدن است. اکنون به نظر میرسد که دو راه
برای استفاده از این پتانسیل برای ایجاد تغییرات سیاسی در ایران، توسط
فعالین و شخصیتهای سیاسی وجود دارد: ۱- رهبران در حصر جنبش سبز یا
نمایندگان و نزدیکان آنان فراخوان نهایی و اولتیماتومی با خواستهای مشخص
از حکومت صادر کنند و در صورت عدم تمکین حکومت، از همه اقشار مردم، نظامی و
غیر نظامی و روحانی و کارگری و دانشگاهی و ... بخواهند به خیابانها
بیایند و تا تمکین حکومت به خواستههای رهبران سبز خیابانها را خالی
نکنند. این نکته بسیار تعیین کنندهای است که مردم تصور نکنند این فقط یک
اعتراض یک روزه است، بلکه هر روز ادامه خواهد یافت تا رسیدن به نیجته. چرا
که به ویژه نیروهای نظامی و انتظامی و دانشگاهیان و کارگران و کارمندان
دولتی، فقط به خاطر یک تظاهرات یک روزه و بی نتیجه، حاضر به ریسک شغل و
امنیت خود و خانوادهشان نخواهند بود. ۲- در صورتی که رهبران جنبش سبز و
نمایندگان آنان به هر دلیلی امکان صدور این فراخوان را پیدا نکردند،
فعالین سیاسی داخل کشور دوباره تلاش کنند در پروسههای سیاسی جاری در کشور
تا حد امکان شرکت و تاثیر گذاری کنند. در غیر این صورت تنها راهی که باقی
میماند نشستن و انتظار به وقوع پیوستن معجزهای برای خلاصی از دیکتاتوری
فاجعه بار حاکم و سیاستهای ایران و ایرانی سوز سید علی خامنهای و
فرماندهان سپاه
خواهد بود
خواهد بود
۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه
پیامی به اپوزیسیون خواب: «آسوده بخواب شهدای سبز بیدارند»
انتقادات مطرح در این مقاله هیچ گروه و تشکل خاصی را هدف
نگرفته و منکر ارزش زحمات بسیاری از گروهها و فعالان عرصه اپوزیسیون نمی
باشد،بلکه با نشانه روی روندهایی نادرست که تبدیل به اتمسفر فکری غالب
اپوزیسیون شده سعی در بازنگری این اشتباهات دارد
دقایقی پیش از شنیدن اخبارصدای آمریکا سر درد گرفتم ؛
به آتش کشیدن مخزن موزه رضا عباسی تهران با پنجاه هزار اثر تاریخی بی
نظیر، هشدار یونسکو به خروج میدان نقش جهان از فهرست آثار تاریخی جهان،
تخریب میراث باستانی پشت سد گتوند خوزستان، انتقال پنج فعال سیاسی خوزستان
برای اعدام، … همه اینها در یک بخش خبری ۵ دقیقه ای از ایران.
سی و سه سال است هرشب داریم مانند این ها و بدتر از
این ها را می بینیم و میشنویم؛ غارت موزه ایران باستان، دزدیدن و آب شدن
لوح زرین کاخ آپادانا، غرق شدن کوره های ذوب فلز سه هزار ساله، راه شاهی
،کوشک داریوش ، گورستان سربازان اشکانی پشت سد سیوند، محو نام خلیج فارس از
نقشه گوگل ،اهدای ریتون طلای هخامنشی به نماینده اوپک ، اعدام
آزادیخواهان، شهادت هاله سحابی در مراسم پدر بزرگوارش، مرگ هدی صابر در
اعتصاب غذا ، اعدام معلّم این مملکت فرزاد کمانگر، اختلاس سه هزار میلیارد
دلاری، رشوه یک و نیم میلیاردی از اداره بیمه به محّمد رضا رحیمی معاون
رئیس دولت کودتا، پیامک ایرانسل در تعلق جزایر سه گانه به امارات، عکس
یادگاری احمدی نژاد با نقشه ای با نام جعلی برای خلیج فارس ،کشف کانتینر
حاوی میلیاردها دلار پول و طلای ارسالی از ایران در ترکیه ، تجاوز جنسی به
آزادیخواهان در زندانهای رژیم ، به آتش کشیدن کتابخانه حقوق و علوم سیاسی
دانشگاه تهران، حمله به کوی دانشگاه، از دست رفتن عزت و پرستیژبین المللی
ایران و ایرانی ،از دست رفتن دریای مازندران، قراردادهای ترکمانچای گونه
ایران برباد ده با اجانب ، ویرانی خوزستان بعد از جنگ و آبادی لبنان با پول
ایران، فقر و فلاکت مردم، دزدی و فساد و ارتشا، وفور کراک و هروئین در دست
جوانان ایران زمین،ترک تحصیل های ناشی از فقر، فرار مغزها، سقوط و انحطاط
اخلاق جمعی و اجتماعی ایرانیان که زمانی سمبل اخلاق و جوانمردی بودند،
نابودی گسترده محیط زیست ایران ، خشکاندن دریاچه ارومیه، آتش سوزی و نابودی
جنگل ها، تجاوز جمعی به نوامیس مردم در عروسی، حمله دسته جمعی موتورسواران
به ماشین های مردم، فروش زنان و دختران ایرانی در امارات ، پرونده سازی
برای نوریزادها و مخالفان استبداد و صدها خبر از این دست که هر روز و هر
روز سی و سه سال است که میشنویم . گویا دیگر گوشمان از این اخبار خانمان
برباد ده پر شده و خرفت شده ایم. دیگر هیچ چیز برایمان مهم نیست. از ایران
دوستی فقط شعار کوروش پرستی و شیروخورشید پرستی سر دادن و یک گردنبند
اهورامزدا به گردن آویختن را آموخته و با چاشنی کردن چند فحش آبدار نثار
مقدسات مردم آنرا تکمیل می کنیم ( که رژیم برای پیشبرد اهداف خود همواره از
آن استقبال کرده استپنج تن از این زندانیان توسط گارد ویژه به انفرادی و بهمن احمدی امویی نیز به زندان رجاییشهر منتقل شدند.
پیش از آن نیز ۲۵ تن از زندانیان این بند از حضور در سالن ملاقات با
خانوادههای خود خودداری کرده بودند. این "اعتصاب ملاقات" در اعتراض به نقض
حقوق بدیهی و قانونی آنان در عدم برخورداری از ملاقات حضوری و تماس تلفنی
صورت گرفت.
دوشنبه هفته گذشته (۱۵ خرداد) که در ایران "روز پدر" بود، به بهانه تعطیل بودن این روز، زندانیان از ملاقات با خانوادههای خود منع شدند. تماس تلفنی با خانوادهها نیز از چندین ماه پیش قطع شده است.
در سالروز ۲۲ خرداد این زندانیان همچنین از حضور در آمارگیری روزانه بند خودداری کردند.
ژیلا بنییعقوب همسر بهمن احمدی امویی که یکی از این زندانیان است به دویچهوله گفت گارد ویژه زندان هنگام مراسم زندانیان به محوطه هواخوری حمله کرده و بهمن احمدی امویی را در حالی که زیر پیراهنی و زیرشلواری به پا داشته به زندان رجاییشهر کرج منتقل کردهاند.
سعيد جلالیفر، سعيد متينپور، آرش سقر، فرشاد قربانپور و جواد عليخانی را نیز به انفرادی منتقل شدهاند.خانواده این زندانیان صبح روز سهشنبه ۲۳ خرداد به منظور پیگیری اخبار مربوط به فرزندانشان به دادستانی تهران مراجعه کردند. به گفتهی خانم بنییعقوب در دادستانی به آنها گفته شده که حرکت روز ۲۲ خرداد زندانیان یک حرکت سازمانیافته بوده و انتقال بهمن احمدی به رجاییشهر و دیگران به انفرادی یک اقدام تنبیهی است.
دوشنبه هفته گذشته (۱۵ خرداد) که در ایران "روز پدر" بود، به بهانه تعطیل بودن این روز، زندانیان از ملاقات با خانوادههای خود منع شدند. تماس تلفنی با خانوادهها نیز از چندین ماه پیش قطع شده است.
در سالروز ۲۲ خرداد این زندانیان همچنین از حضور در آمارگیری روزانه بند خودداری کردند.
ژیلا بنییعقوب همسر بهمن احمدی امویی که یکی از این زندانیان است به دویچهوله گفت گارد ویژه زندان هنگام مراسم زندانیان به محوطه هواخوری حمله کرده و بهمن احمدی امویی را در حالی که زیر پیراهنی و زیرشلواری به پا داشته به زندان رجاییشهر کرج منتقل کردهاند.
سعيد جلالیفر، سعيد متينپور، آرش سقر، فرشاد قربانپور و جواد عليخانی را نیز به انفرادی منتقل شدهاند.خانواده این زندانیان صبح روز سهشنبه ۲۳ خرداد به منظور پیگیری اخبار مربوط به فرزندانشان به دادستانی تهران مراجعه کردند. به گفتهی خانم بنییعقوب در دادستانی به آنها گفته شده که حرکت روز ۲۲ خرداد زندانیان یک حرکت سازمانیافته بوده و انتقال بهمن احمدی به رجاییشهر و دیگران به انفرادی یک اقدام تنبیهی است.
۱۳۹۱ خرداد ۲۳, سهشنبه
آنها که نان را گران کردند از شکم فقرا بی خبرند
وی از گرانی نان، به عنوان مهمترین «گرانی» یاد کرد و افزود: حساسیت
اجتماعی درمورد اصلی ترین خوراک کارگران، بالا است اما برخی مسئولان
درباره آن چیزی نمیگویند. آیا فقرا باید نان خشک و غذای گندیده اغنیا را
مصرف کنند؟ آیا آنها خبر از شکم گرسنه فقرا ندارند؟ آنها که چنین میکنند،
درد گرسنگی ندارند و از 15 میلیون جمعیت فقیر خبر ندارند؟ با چه توجیهی
به افزایش 30 درصدی نان پرداختهاند؟ اینگونه قرار بود یارانه نان را
پرداخت کنند که به اقشار آسیب پذیر، خدشه ای وارد نشود؟
تاجزاده خامنهای را مسئول شرایط کنونی کشور دانست
مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی، طی نامهای سرگشاده به آیتالله علی
خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بهمسئولیت مستقیم او در رسیدن کشور
به شرایط امروز اشاره کرد. به گزارش کلمه، تاجزاده در این نامه یادآور شده که شرایط موجود و نحوه برخورد با ناراضیان براساس تصمیم رهبری سامان یافته است.این فعال جنبش سبز در این نامه که با عنوان "ابهامهای بیپاسخ" منتشر
ساخته، خواستار پاسخگویی رهبری درباره "تناقضهای متعدد موجود در ادعا و
عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی" در چند سال اخیر شده است.
حمله ماموران زندان به بند ۳۵۰ | انتقال شش زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین به انفرادی
براساس این گزارش
بهمن احمدی امویی، سعید جلالیفر، فرشاد قربانپور، آرش سقر، سعید
متینپور و جواد علیخانی در مراسم سالگرد درگذشت رضا هدی صابر شرکت کرده
بودند که با حمله نیروهای گارد ویژه به انفرادی منتقل شدند.
کلمه گزارش داد که مراسم سالگرد درگذشت رضا هدی صابر با حمله نیروهای گارد ویژه به بند ۳۵۰ اوین و قطع برق توسط ماموران امنیتی نیمه تمام ماند.
طبق این گزارش عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، دستور حمله به زندانیان بند ۳۵۰ اوین را صادر کرده بود.
رضا هدی صابر، روزنامهنگار و فعال سیاسی ملی-مذهبی بود که از ۱۲ خرداد سال گذشته همراه با امیرخسرو دلیر ثانی در اعتراض به تهاجم منجر به مرگ هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد در بیمارستان مدرس جان باخت.
پزشکان بیمارستان مدرس، دلیل درگذشت آقای صابر را دیر رساندن این زندانی به بیمارستان اعلام کردند اما رئیس بهداری زندان اوین در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا، این گفتهها را انکار کرد.
انتقال شش زندانی سیاسی اوین به انفرادی در شرایطی گزارش شده که پیش از این محمود هاشمی شاهرودی، رئیس سابق قوه قضائیه، گفته بود که نگهداری متهم در سلول انفرادی «وجاهت قانونی ندارد.»
کلمه گزارش داد که مراسم سالگرد درگذشت رضا هدی صابر با حمله نیروهای گارد ویژه به بند ۳۵۰ اوین و قطع برق توسط ماموران امنیتی نیمه تمام ماند.
طبق این گزارش عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، دستور حمله به زندانیان بند ۳۵۰ اوین را صادر کرده بود.
رضا هدی صابر، روزنامهنگار و فعال سیاسی ملی-مذهبی بود که از ۱۲ خرداد سال گذشته همراه با امیرخسرو دلیر ثانی در اعتراض به تهاجم منجر به مرگ هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد در بیمارستان مدرس جان باخت.
پزشکان بیمارستان مدرس، دلیل درگذشت آقای صابر را دیر رساندن این زندانی به بیمارستان اعلام کردند اما رئیس بهداری زندان اوین در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا، این گفتهها را انکار کرد.
انتقال شش زندانی سیاسی اوین به انفرادی در شرایطی گزارش شده که پیش از این محمود هاشمی شاهرودی، رئیس سابق قوه قضائیه، گفته بود که نگهداری متهم در سلول انفرادی «وجاهت قانونی ندارد.»
Labels:
جامعه,
جنبش سبز,
حوادث,
خامنهای,
شخصیتها,
شورش مردم,
فرهنگ و هنر بازداشت,
فعالان سياسی
جنبش سبز بی شک یکی از پربارترین و عمیق ترین و تاثیر گذارترین حرکت های اجتماعی تاریخ معاصر ایران است

جنبش سبز بی شک یکی از پربارترین و عمیق
ترین و تاثیر گذارترین حرکت های اجتماعی تاریخ معاصر ایران است. جنبشی که
از دل یک انتخابات تاریخی و پرشکوه سر برآورد، ریشه دواند و سه ساله شد.
۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه
نتانیاهو: ایران و حزبالله در خشونتهای سوریه نقش دارند
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفته است که "ایران و جنبش حزب الله در بخشی از خشونت های اخیر در سوریه مسئول هستند."
آقای نتانیاهو روز یکشنبه ۱۰ ژوئن ( ۲۱ خرداد) در
جلسه هفتگی کابینه اسرائیل گفت: "این تنها دولت سوریه نیست، بلکه ایران و
حزب الله کمک هایی در اختیار دولت سوریه قرار می دهند." نخست وزیر اسرائیل تاکید کرد که "دنیا باید این محور شرارت را تشخیص دهد و مردم باید بدانند که ما در چه شرایطی زندگی می کنیم."
آقای نتانیاهو افزود: "رژیم بشار اسد دست به کشتار غیرنظامیان می زند، ما شاهد تصاویر هولناکی از کودکان و افراد مسن هستیم."
در همین حال شائول موفاز، معاون نخست وزیر اسرائیل، روسیه را به دلیل ارائه کمک های تسلیحاتی به دمشق مورد انتقاد قرار داد و بار دیگر بر خواسته اسرائیل در مورد مداخله نظامی بین المللی در سوریه برای سرنگونی رژیم بشار اسد تاکید کرد
رضا پهلوی جنایات جمهوری اسلامی از ایران تا سوریه را محکوم میکند
جنایت رژیم جمهوری اسلامی از مرزهای کشور ایران فراتر رفته. و این در
آینده در روابط مردم ایران و سوریه نیز تأثیر بسزای خواهد داشت. حال این
ما مردم ایران هستیم که مسیر خود را در تاریخ، از نظام حاکم بر ایران جدا
کرده و با حمایت خود از مردم بی دفاع سوریه این را به ثبت رسانیم.
انتخاب با ماست که امروز تصمیم بگیریم جلوی جنایت جمهوری اسلامی ، هم در
درون مرزهای خود و هم در درون مرزهای سوریه را بگیریم .
فرصتی پیش رو داریم ، از آن استفاده کنیم
حمایت ما امروز از پرونده شکایت علیه علی خامنهای برای جنایت علیه بشریت
که توسط رضا پهلوی طبق ماده ۱۵ قانون دادگاه لآهه به ثبت رسیده ، بسیار
حائز اهمیت میباشد.
شاهزاده رضا پهلوی در طی این اقدام خود که به تازگی به لاهه سفر کرده بود،
این نکته بسیار مهم را نیز به پرونده اضافه کرد و پیگیر آن نیز میباشد.
این جنایات جمهوری اسلامی را هم در ایران و هم در سوریه محکوم میکند و
همبستگی خود را با مردم سوری اعلام میکند و از جامعه جهانی نیز درخواست
حمایت دارد
۱۳۹۱ خرداد ۲۰, شنبه
فیلم اعدام و زجرکش کردن یک جوان و ۱۰ دقیقه جان کندن
فیلم اعدام و زجرکش کردن عبدالرضا دمانکشان ،، پاهای اعدامی به کف اتومبیل برخورد میکند و این باعث عدم شکستن گردن او در هنگام آویزان شدن شده و تا دقایقی طولانی اعدامی نگون بخت، آویزان از طناب جان میکند
محسن سازگارا به یهودیان آمریکا : به جای تمرکز بر روی برنامه هسته ای درفکر تغییر رژیم درایران باشید
هاآرتص - محسن سازگارا بنیانگذار سپاه پاسداران انقلاب درایران و معاون
سابق نخست وزیر از یهودیان آمریکا خواسته است به جای تمرکز بر روی برنامه
هسته ای ایران به فکرتغییر رژیم درایران باشند.سازگارا درجریان یک حضور از
پیش اعلام نشده درجلسه روسای سازمانهای یهودیان آمریکا این مطالب را عنوان
کرد. وی تا به حال چهار بار به زندان رفته و درسال ۲۰۰۳ با تبعید ...
Mohsen Sazegara, one of the founders of the Iranian
Revolutionary Guards and a former Deputy Prime Minister of Iran, has
called on U.S. Jews to help refocus U.S. Administration efforts away
from Iran’s nuclear program and toward changing the regime.
In an unprecedented appearance before the Conference of Presidents of
Major Jewish Organizations Sazegara – who was jailed four time in Tehran
and went into exile in 2003 – said that Iran is “on the brink of
implosion” because of a combination of the international sanctions and
internal mismanagement by the government.
Sazegara chastised the Obama Administration’s decision not to intervene
in the 2009 Green Revolution, describing it as “a great
disappointment”. But he said that “beneath the surface there is a great
anger burning across the land” and that the time has come to “reignite
the revolution.”
Sazegara said that the U.S. was “focused on the wrong course” in its
dealings with Tehran, because the regime “will never give up its nuclear
program.” The only recourse, he said, was to “reach over their heads”
to the Iranian people and to encourage a change in the regime.
فرمانده ارتش ایران: پاسخ ما به دشمن کوبندهتر خواهد بود
فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران با اشاره به تهدیدهای غرب علیه برنامه
هستهای ایران روز جمعه (۱۹ خرداد) گفت: «در صورت هر گونه حملهای به ایران
پاسخ نیروهای مسلح به دشمن کوبندهتر، قویتر و مهلکتر خواهد بود.»
سرتیپ احمدرضا پوردستان در گفتوگو با ایرنا با تأکید بر تلاش ایران برای ارتقای تواناییهای خود گفت: «امروز آمادگی رزمی نیروهای مسلح در اوج اقتدار قرار دارد و اگر بخواهد تهدیدی علیه کشور ما صورت بگیرد به طور قطع ضربه دوم که از سوی ایران صادر خواهد شد کوبندهتر و مهلکتر خواهد بود.»
اسرائيل بارها تهدید کرده، در صورتی که مناقشه اتمی با ایران از طریق گفتوگو حل نشود امکان دارد به تأسیسات اتمی این کشور حمله کند.
سرتیپ احمدرضا پوردستان در گفتوگو با ایرنا با تأکید بر تلاش ایران برای ارتقای تواناییهای خود گفت: «امروز آمادگی رزمی نیروهای مسلح در اوج اقتدار قرار دارد و اگر بخواهد تهدیدی علیه کشور ما صورت بگیرد به طور قطع ضربه دوم که از سوی ایران صادر خواهد شد کوبندهتر و مهلکتر خواهد بود.»
اسرائيل بارها تهدید کرده، در صورتی که مناقشه اتمی با ایران از طریق گفتوگو حل نشود امکان دارد به تأسیسات اتمی این کشور حمله کند.
احمدی نژاد: اگر ایران بخواهد بمب اتم بسازد کسی نمی تواند مانع شود
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران گفته است که اگر این کشور بخواهد بمب اتم بسازد، کسی نمی تواند مانع آن شود.
به گزارش خبرگزاری "ایسنا" این سخنان احمدی نژاد شامگاه پنجشنه 8-6-2012 در
جریان دیدار با احمد کرزای رئیس جمهور افغانستان در پکن پایتخت چین ایراد
شده است.
احمدی نژاد به منظور شرکت در دوازهمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، به پکن رفته است.
احمدی نژاد با اشاره به مذاکرات اتمی ایران با گروه 1+5 تصریح كرد: "ملت
ایران به روش گفتوگو و مذاكره پایبند است اما مستكبران تمایلی به
حلوفصل پرونده هستهای ایران ندارند و اساساً مشكل آنها با استقلالطلبی و
عزم و اراده ملت ایران برای پیشرفت است و موضوع هسته ای تنها بهانهای
است كه سلطهطلبان از آن به عنوان اهرمی برای فشار به ایران استفاده
میكنند و به احتمال زیاد اجازه نخواهند داد این مساله حداقل در مسكو و با
میزبانی دولت روسیه حلوفصل شود."
غرب که می گوید ایران در پی ساخت بمب اتمی است، این کشور را تحت فشار
گذاشته تا برنامه هسته ای خود را متوقف کند. ایران اما بر ادامه فعالیت
اتمی خود که آن را صلح آمیز اعلام کرده، اصرار دارد. از همین رو چند دور
مذاکرات میان ایران و غرب برگزار شده که بی نتیجه بوده است. جدیدترین دور
از مذاکرات چندی است آغاز شده و دو نشست از آن یکی در استانبول ترکیه و
دیگری در بغداد پایتخت عراق برگزار شد. قرار است نشست بعدی در مسکو پایتخت
روسیه برگزار شود
۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه
حسین رونقی ملکی دست به اعتصاب غذای خشک زد
با
تشدید فشارها بر حسین رونقی ملکی، ممنوع الملاقات شدن و تهدید خانواده
وی، این زندانی سیاسی در بیمارستان اعلام اعتصاب غذای خشک نمود.
بنا به
اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز
گذشته بازجویان اطلاعات سپاه پاسداران در اقدام فر اقانونی با مراجعه به
بیمارستان هاشمینژاد تهران با ارائه صورت جلسهای ضمن مرخص کردن ماموران
همراه وی، این زندانی سیاسی را با مسئولیت خود به اتاق دیگری در بیمارستان
منتقل و از ملاقات خانواده وی با ایشان جلوگیری کردند.
بازجویان
پرونده هم چنین نسبت به هر گونه اطلاع رسانی در مورد وضعیت جسمی این
زندانی اقدام به تهدید خانواده وی کردند و به خانواده ایشان اعلام کردند که
تلاشهای شما برای اخذ مرخصی استعلاجی بینتیجه است و ما اجازه آن را
نخواهیم داد.
جنبش مردم ایران زنده است
سه سال از خیزش جنبش سبز، جنبش مردم ایران، گذشت. سه سال پیش، 22 خرداد 1388، دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد.پیش
از انتخابات حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی و وعده هایی که برای اصلاح
امور می دادند، در میان جوانان شور و شوقی را دامن زد. در کنار این دو،
محمود احمدی نژاد و محسن رضایی نیز به رقابت پرداختند و در حالی که تمامی
شواهد حاکی از پیروزی میرحسین موسوی داشت، با تقلبات گسترده، نام محمود
احمدی نژاد از صندوق ها بیرون آمد. مردم در بهت و حیرت این تقلب آشکار، به
خیابان ها آمدند تا رای خود را طلب کنند. این حضور میلیونی و غیرخشونت آمیز
مردم در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران، به مذاق رهبر جمهوری اسلامی و
رئیس جمهور منتخبش و بقیه سردمداران حکومت سرکوبگر اسلامی در ایران خوش
نیامد و به شدت تمام با آن مقابله کردند.
از لحظه ای که آخرین نگاه ندا به چشم های ما خیره ماند،
تا بعدتر که ده ها تن از جوانان ما را در کوچه و خیابان و زندان کشتند،
شکنجه دادند، تجاوز کردند، و همچنان ده ها تن را در زندان ها بی هیچ دلیل
محکمه پسندی نگه داشته اند، سه سال می گذرد.
اگر فقط آن نگاه را در خاطر داشته باشید، باید بدانید که تنها
چیزی که آن نگاه می خواست این بود که فراموش نکنیم بر سرزمینمان چه رفته
است.
“اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران”، “جنبش متحد
دانشجویی ـ کانادا”، نشریه شهروند و “کمیته همبستگی با مردم ایران” به
همین مناسبت برنامه پیاده روی در روز یکشنبه دهم جون 2012 ترتیب داده اند.
این پیاده روی از ساعت دو و نیم بعدازظهر از مقابل موزه رویال انتاریو شروع
خواهد شد و ساعت چهار و نیم در میدان دانداس به پایان خواهد رسید.
با میترا صفاری یکی از سازماندهان این برنامه از “اتحاد برای
پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران (تورنتو)”، هدف از برگزاری این راهپیمایی
را پرسیدیم. او گفت: هدف از این برنامه گرامیداشت فداکاری ها و ازجان
گذشتگی های مردم ایران در مبارزات دمکراسی خواهانه و عدالت خواهانه سی و سه
سال گذشته و مخصوصا در دوران جنبش سبز است.
رضا پهلوی در گفتگو با روزنامه هلندی: "ما از اشتباهات پدرم و انقلاب خفقان آور خمینی یاد گرفتیم"
یکی از پرخواننده ترین روزنامه های چاپ هلند (Volkskrant) یک صفحه کامل را
به گفتگو با رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران اختصاص داده است. برگردان پارسی
این گفتگو در تارنمای شبکه ایرانیان هلند منتشر شده است. رضا پهلوی در
بخشی از گفتگو گفته است: " در سال ۲۰۰۹ زمانی که ایرانیان در اعتراض به
دستکاری در نتایج انتخابات به خیابانها ریختند، در غرب اشتیاقی دیده شد،
ولی به همان پر شوری خاتمه یافت. این امر قابل مقایسه با حمایتی که از از
مردم لیبی و مصر شد نبود. شورشیان در لیبی از ناتو پشتیبانی هوایی گرفتند
و حسنی مبارک با درخواستهای بیشماری برای برکناری مواجه شد. اگر ملتی
این حس را یافت که تنها نیست، روند جابجایی به ناگهان شتابی درخور خواهد
یافت.”
پنح نفر در شیراز و در ملاءعام اعدام شدند
سحرگاه امروز، پنج شنبه، هجدهم خردادماه، پنج زندانی در شیراز در ملاءعام به دار آویخته شدهاند.
هویت
این پنج نفر که به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر صبح امروز در میدان
کوزهگری شیراز، فلکه مصدق و دروازه سعدی به اجرا درآمده است، "ف- ن" متولد
۱۳۵۳، "ع- الف متولد ۱۳۶۰"، "ع- ذ" متولد ۱۳۵۲، "ع- م" متولد ۱۳۴۶ و الف-
الف" متولد ۱۳۴۷ عنوان شده است.
به
گزارش مهر دادستان عمومی و انقلاب شیراز در این رابطه در جمع خبرنگاران
گفت: "دستگاه قضایی استان فارس از تمام افرادی که با جان مردم بازی میکنند
ازجمله سوداگران مرگ، فروشندگان خرد و کلان مواد مخدر و کسانیکه جامعه را
ناامن میکنند میخواهد که به آغوش جامعه بازگردند در غیر این صورت به شدت
به آنها برخورد خواهد شد."
علی
القاصی مهر مدعی شده است که "دستگاه قضایی رسیدگی به این پروندهها و
برخورد با مجرمان را در چهارچوب قوانین و با قاطعیت و سرعت دنبال میکند."
۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه
پسر نوجوان بسیار مومنی که قرار بود در ۱۴ سالگی قاری قرآن شود، در ۳۲ سالگی متهم به ارتداد شد

در ۳۲ سالگی متهم به ارتداد شد!
مصاحبه شاهین نجفی با مجله اشپیگل
اشپیگل : آقای نجفی شما حالا نزدیک به 3 هفته است که پنهان شده اید. با زندگی روزمره چه می کنید ؟
نجفی : من میخونم ، مینویسم ، گیتارم رو با خودم دارم. من به تهدید اصلا فکر نمیکنم.
اشپیگل : آیا کسی شما رو ملاقات کرده ؟
نجفی : نه ، هیچکس. فقط مدیر برنامه هام و آقای Wallraff.
اشپیگل : شما در آلمان ازدواج کردید. برخورد خانواده شما با این شرایط چه بود ؟
نجفی : دشواره ، ترجیح میدم بیشتر در این مورد حرف نزدم.
اشپیگل : آیا با خانواده تان در ایران تماسی گرفته اید ؟
نجفی : با چند تا از دوستانم تماس داشتم. اونها مشکلی خاصی نداشتن. مادر من قضیه رو فهمیده، اون خیلی پیره.
اشپیگل : پدر شما چه کار کرده است ؟
نجفی : پدر من وقتی 5 سالم بود مرد. اون برای پلیس کار میکرد.
اشپیگل : کجا بزرگ شدید ؟
نجفی : در بندر انزلی ، شهری در شمال ایران.من یه فروشگاه سازهای موسیقی بین سالهای 2000 تا 2004 داشتم و بعدش ایران رو ترک کردم.
اشپیگل : چگونه وارد عرصه موسیقی شدید ؟
نجفی : من برای تبدیل شدن به یه قاری حرفه ای قرآن آموزش میدیدم. از سن 14 تا 18 سالگی.این درگیری باعث شد من هارمونی زبان عربی، تکنیک تنفس و تمام
چیزهایی که لازم بود رو یاد بگیرم و البته این مسئله مطالعه قرآن رو هم برام پیش آورد.
اشپیگل : شما شیفته ی این شده بودید ؟
نجفی : من آدم بسیار مومنی بودم تا اینکه یکروز قرآن رو با صدای یک مصری در مسجد شنیدم. این موسیقی عمیقا منو به خودش فرو برد و اشکم رو جاری میکرد.یه
پسر بچه ای اونجا بود ازش پرسیدم این چه موسیقی هست و اون به من گفت.طول نکشید که که من دوباره به چنین موردی خوردم.
اون در جنوب آلمان زندگی میکرد،گیتار میزد و پینک فلوید گوش میکرد.من دریافتم که علاقه و اشتیاقم به خوندن قرآن مسیری است که به پایان خودش رسیده.
اشپیگل : پس شما برای مطالعه به دانشگاه رفتید.
نجفی : بله ، جامعه شناسی. البته من درسم رو تموم نکردم. در درجه اول بخاطر اینکه اون جامعه شناسی اسلامی بود و من نمیتونستم از دگماتیسم ( اصول فلسفی
) اونجا چیزی بگم. این یه علم نبود ، طوری که در غرب هست. بعدش منو از دانشگاه اخراج کردن پس من تصمیم گرفتم برم ارتش، جایی که من ایمان و اعتقادم رو از
دست دادم.
اشپیگل : چه اتفاقی افتاد ؟
نجفی : تا اون موقع من یک جوان آرمانگرا بودم ، در جهان شعر و اندیشه زندگی میکردم.من فکر میکردم زندگی همه چیز در مورد هنر و فلسفه بود.در ارتش بود که
ناگهان زندگی واقعی رو پیدا کردم.
اشپیگل : شوک واقعیت ؟
نجفی : کاملا ، تقریبا تمام سربازان هم دوره من از کلاسهای پایین تر اومده بودن. من برای اولین بار آدمایی رو دیدم که تلاش میکردن تا زنده بمونن و هیچ چیزی
نداشتن.داستان اینطور افراد تکان دهنده بود. بعضی از اونها مجبور بودن برای مقابله با مواد مخدر بجنگن و بعضی هم مجبور بودن تو این راه همسر خودشون رو
بفروشن.
اشپیگل : چه زمانی بود ؟
نجفی : در سال 1999. سربازی من 21 ماه طول کشید. خانواده من فکر میکردن وقتی برم سربازی کمی معقول تر و آروم تر میشم اما من همیشه در هر چیزی که
انجام میدادم افراطی بودم چه به عنوان یه آدم معتقد و مومن و چه به اصطلاح نا باور .وقتی از سربازی برگشتم بیشتر از همیشه فهمیدم که چقدر بی عدالتی در ایران
وجود داره . گفتن این بی عدالتی مهمترین چیز برای فقرایی بود که از عدالت اجتماعی برخوردار نبودن.
اشپیگل : چرا ایران رو ترک کردی ؟
نجفی : بعد از سربازی من با گروهی مشغول کار در سبک موسیقی پاپ غربی شدم ، ولی اولش ما فقط با آلات موسیقی کار میکردیم چون مشکلی رو برای ما مقابل
مسئولین پیش نمیاوردن.پس من در گروهی بودم که آهنگهایی از Gypsy Kings رو میخوند که اونها هم ممنوع نشده بود و به این طریق اجازه کار داشتیم. اما با شروع
سال 2003 من اولین آهنگ خودم رو نوشتم و خوندم. و به سرعت سرویسهای اطلاعاتی رو پشت خودم دیدم.در نوامبر 2004 من آخرین کنسرتم رو اجرا کردم و از طریق ترکیه به آلمان فرار کردم.چون من به 3 سال زندان و 100 ضربه شلاق برای یکی از آهنگام محکوم شده بودم.
اشپیگل : چرا آلمان ؟
نجفی : این برگرفته از علاقه ی اولیه من به ادبیات و فلسفه آلمان بود.به عبارت دیگه فرهنگ نزدیک آلمان هم بود و اینکه ایرانی های تبعیدی زیادی هم در آلمان زندگی
کرده بودند.
اشپیگل : این برای یک هنرمند آسان نیست که در تبعید زندگی کند. شما مخاطبان قدیمی خود را از دست داده اید و حالا مخاطبان جدید هم نمی شناسید.
نجفی : من تفننی کارم رو شروع کردم و آخرش به رپ رسیدم.من واقعا موسیقی هیپ هاپ رو دوست نداشتم، مبتذله و فرهنگ پایینی توش هست، مخصوصا رپرهای
گانگستری چیزی من اصلا ازشون خوشم نمیاد. اما در همین حال ، رپ یه زبان ساده، مستقیم و کلامی قوی هست.
اشپیگل : پس نباید برای شما واکنش ها به آهنگ نقی خیلی سورپرایز کننده باشه، جایی که شما یه امام رو که برای شیعیان بزرگ و مقدس هست به پرده بکارت،
فساد و سکس قسم می دهید. کاور آهنگ گنبد مسجد را به شکل یک پستان نشان می دهد و بالای آن یک پرچم رنگارنگ در حال وزش است.شما از این بیشتر نمی
توانستید تحریک آمیز تر باشید.
نجفی : برای من کاملا روشن بود که رژیم رو تحریک میکنه. این کاور در میان چیزهای دیگر، اشاره به ازدواج موقت در ایران دارد که توسط ملاها گاهی حتی برای چند ساعت صورت میگیرد و منبع درآمدی برای آنها حساب می شود. و پرچمی که بر فراز گنبد قرار گرفته نمادی از مجازات مرگ برای هم جنسگرایان است که در لباس دین توسط رژیم انجام می شود. با این وجود واکنشی شدید تر از این انتظار نمی رفت.
اشپیگل : اینجا در شعر شما بذله گویی هایی هم دیده می شود.
نجفی : بله ، من طنز پرداز هم هستم و قدرت هم طنز رو دوست نداره.
اشپیگل : با این حساب سلمان رشدی هم میتوان یک طنز پرداز نام برد.
نجفی : بنیادگرایان نمی تونند شوخی و طنز رو قبول کنن. همیشه. اونها میخوان ما اطاعت کورکورانه کنیم،طوطی وار هر چیزی که اونا میخوان رو انجام بدیم و محذورات اونا رو قبول کنیم.
اشپیگل : در آهنگ نقی شما عکسی از ایران را در قالب یک جامعه کاملا فاسد کشیده اید.
نجفی : و اینکه چطوریه. یه مثال: با توجه به حجاب چند چیز برای زنها در صورتشون باقی میمونه که خیلی مهمه. مثلا ابروها: حتی یه دختر کم سن و سال هم ابروهای خودش رو تاتو میکنه. در این کشور حوزه های خصوصی و دولتی کاملا از هم جدا هستن.هیچ چیزی در ملاء عام مجاز نیست در صورتی که همه چیز پشت درهای بسته مجاز هست.
اشپیگل : مردم آهنگهای شما رو کجا گوش میدن ؟
نجفی : البته در خفاء .
اشپیگل : پس چگونه آهنگهای خود را در ایران عرضه می کنید ؟
نجفی : زمانی که یه آلبوم جدید منتشر میشه شما میتونید همه جا اونو از طریق اینترنت بخرید به جزء ایران. به همین علت ما به مردم پیشنهاد میدیم که آهنگها رو از
طریق وبسایت ها آزادانه دانلود کنن. مردم میتونن آهنگها رو روی موبایل هاشون گوش بدن.
اشپیگل : آیت الله های بزرگ ایران بیشتر مسن و سالخورده هستند، در صورتی که بیشتر جمعیت کشور ایران را جوانان تشکیل می دهند. آیا درگیری با شما درگیری با نسل
جوان است ؟
نجفی : در نگاه اول بنظر همینطوره. به اعتقاد من، هر چند آیت الله های بزرگ مورد استفاده هم قرار میگیرن. اینجا تعداد زیادی پیرمرد وجود داره که زندگی کردن رو
فراموش کردن و آرمانها، منافع و آرزوهای جوانان ایرانی رو لمس نمیکنن. من شرط میبندم که آنها هرگز آهنگ منو نشنیدن، اونها فقط کلاسهای درسشون و جایی که
آموزش میدن رو میشناسن. من در مورد چیزی دارم حرف میزنم که میدونم. من خودم وقتی جوان بودم اونجا بودم. من به سخنرانی ها گوش دادم، به آیت الله مکارم
شیرازی …
اشپیگل : کسی که برای اولین بار فتوایی با اسم شما رو صادر کرد.
نجفی : بله ، کسی که وقتی من نوجوان بودم به سخنانش گوش میدادم !
اشپیگل : کسی که به نظر شما به عنوان یه آیت الله بزرگ مورد استفاده قرار میگیره ؟
نجفی : درک ایران به این سادگی نیست. هر چند این نوعی از حکومت استبدادی حساب میشه اما اونها مرکز کنترل نیستن. اینجا نیروهای زیادی به صورت موازی دارن کار میکنن، ارتش، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، روحانیت و دولت. همه ی اونها یه ترس مشترک رو در دل جوانان ایرانی کاشتن.این کاملا مشخصه که چرا اونها از من تصویر یه دشمن رو ساختن. کنترل از راه دور ! این ایده ای هست که اونها توجه ها رو از بسیاری از فعالان حقوق بشر، روشنفکران، نویسندگان، خوانندگان و … دور کنن و به زندان بندازن.
اشپیگل : در سیاست به چه چیزی اعتقاد دارید ؟
نجفی : من به آزادی معتقدم، من به جهانی بدون مرز معتقدم. اما این ایده آل هست، پس از نظر علمی من به یه دولت سکولار که در اون مذهب نقش کوچیکی رو داره
اعتقاد دارم.در دسته بندی های غربی، من احتمالا Social Democratic Pragmatist رو با گرایش آنارشیستی میخوام. به نظر من مهمترین عنصر دموکراسی، حمایت از اقلیت هاست.
اشپیگل : آیا یک فتوا میتواند تجدید نظر شود ؟
نجفی : این هرگز قبلا اتفاق نیفتاده. آیت الله های بزرگ باور دارن که اونها حقیقت مطلق رو در اختیار دارن و به همین خاطر از خطا به دور هستن.
اشپیگل : آیت الله امجد که هم اکنون در تبعید زندگی میکند این حکم فتوا علیه شما را محکوم کرده اند.آیا شما متحدی فراتر از طرفداران خود دارید ؟
نجفی : اینجا هزاران نفر از اونها وجود دارن که بر روی اینترنت حرف میزنن و منو تشویق میکنن که تسلیم نشم.
اشپیگل : آیا شما وحشتی ندارید که باید مدتی طولانی را به صورت مخفی زندگی کنید ؟
نجفی : بله ، البته. من یه موزیسین هستم و باید کارم رو بکنم.من نمیتونم تسلیم بشم. من حتی شجاع تر شدم. ما میدونیم که تعداد زیادی دشمن داریم. نه تنها در
ایران.اما این مهم نیست. آینده متعلق به ماست. من فکر میکنم که هنر یک نیرویی هست که میتونه دنیا رو تغییر بده.
اشپیگل : این سخنان عالی هستند.
نجفی : شب گذشته من یه ویدئو رو در اینترنت دیدم. دو تا مردی که نقاب زده بودند منو تهدید میکردن، به زبان فارسی اما با لهجه افغانی. اونها سوال میکردن. چرا تو به
اعتقادات ما توهین کردی؟ ما پیدات می کنیم. مهم نیست کجا پنهان شدی، هیچ کجا امنیت نداری. و بعدش اونها به آلمانی صحبت کردن. شاید اونها در آلمان زندگی میکنن یا اینجا بزرگ شدن.من باید چیکار کنم ؟ تسلیم بشم؟ اظهار پشیمانی کنم ؟ من اینکارو نخواهم کرد. من به تاریخ باور دارم. ما به زمان احتیاج داریم.زمان میبره تا
چیزهایی تغییر کنه اما این اتفاق خواهد افتاد.
اشپیگل : آقای نجفی ، برای این مصاحبه از شما سپاسگذاریم
ترجمه از ارسلان گلی منبع: صفحه فیسبوک شاهین نجفی
جدیدترین اثر شاهین نجفی:
و شاعری که حکمش ارتداد است
حسین رونقی ملکی در آستانه مرگ
حسین رونقی ملکی در آستانه مرگ
حسین رونقی ملکی٬ وبلاگنویسی که او را با نام «بابک خرمدین» در محیط مجازی
میشناسند٬ روز یکشنبه به علت وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان منتقل شده٬
اما اجازه نداده است درمان وی آغاز شود و همچنان در اعتصاب غذا به سر
میبرد. رونقیملکی اعلام کرده تنها در صورتی حاضر است اعتصاب خود را بشکند
و درمان خود را پی بگیرد که مسوولان قضایی و امنیتی با مرخصی استعلاجی او
بعد از عمل جراحی موافقت کنند و مامورانی که در بيمارستان در اتاق او حضور
دارند، او را تنها بگذارند. این در حالی است که بر اساس شیوه های معمول در
جمهوری اسلامی همیشه باید چند ماموربه طور تمام وقت در کنار تخت زندانی
بیمار حاضر باشند.
حسین رونقی ملکی در شرایط بسیار وخیمی به سر می برد و اگر هر چه زودتر
جراحی نشود، خطر مرگ وی را تهدید می کند.او تاکنون چند بار به دلیل وضعیت
خود در زندان٬به بیمارستان منتقل شده اما قبل از درمان به زندان بازگردانده
شده است. در اعتراض به همین وضعیت او چند بار دست به اعتصاب غذا زده است.
وی از پاییز سال ۸۸ تاکنون بدون مرخصی در بازداشت به سر می برد.
این جوان وبلاگنويس منتقد و زندانی سياسی که در زندان يکی از کليههای خود
را از دست داده و خطر از دست دادن کليه ديگرش او را تهديد میکند، روز
يکشنبه به بيمارستان هاشمینژاد تهران منتقل شد.
پیش از این و پس از معاینات پزشکی٬ اعلام شده بود که حسين رونقی ملکی بايد
در بيمارستان بستری و معالجه شود، اما مقامهای امنیتی اجازه درمان و بستری
شدن در بيمارستان را به آقای رونقی نداده اند. در اعتراض به این وضعیت وی
چند بار به اعتصاب غذا دست زده است.
او در دوران یکی از اعتصاب غذاهایش٬ در نامهای خطاب به رهبر
جمهوریاسلامی٬ نوشته بود: «اين اعتصاب غذا در اعتراض به ناروايیها و
شکايت از دخالتهای سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضايی و
سلب استقلال اين قوه و تلاش برای احيای قانون اساسی، آيين دادرسی، استقلال
قضايی و احيای حقوق زندانيان سياسی و خانوادههايشان نظير برخورداری از
مرخصی، تلفن و ملاقات است».
این بار پس از انتقال وی به بیمارستان مقامهای زندان اعلام کردند هزينه
بيمارستان حسين رونقی ملکی را نمی پردازند اما خانواده او همه هزينهها را
تقبل کرده و گفته اند نيازی ندارند مسوولان زندان که سلامت فرزندشان را به
خطر انداختهاند، اين هزينهها را بپردازند.
حسين رونقی ملکی که به پانزده سال حبس محکوم شده، ده ماه از محکوميتش را
در سلول انفرادی گذرانده است. وی پيش از اين ۵ بار تحت عمل جراحی قرار
گرفته اما بهدليل مخالفت مسوولان زندان و قضايی با مرخصی درمانی او، در
دوران نقاهت پس از عمل به زندان بازگردانده شده است.
احمد رونقی ملکی، پدر او در نامههای مختلف به مسوولان قضايی اعلام کرده
ماموران اطلاعات سپاه به او گفته اند پسرت را میکشيم و نمیگذاريم از
زندان بيرون بيايد
تجمع خودجوش در تبريز در اعتراض به وضعيت درياچه اروميه
در تجمع خودجوشی که در پارک ائلگلی تبريز بهمناسبت روز جهانی محيط زيست
برگزار شد شرکتکنندگان نسبت به وضعيت درياچه اروميه اعتراض کردند.
به گزارش هرانا، تارنمای مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، روز گذشته
دوشنبه ۱۵ خردادماه جمعی از شهروندان در تبريز بهمناسبت روز جهانی محيط
زيست در پارک ائلگلی اين شهر گردآمدند.
در اين گردهمايی که به راهپيمايی از پارک ائلگلی بهسوی غرب شهر تبديل شد و
ادامه يافت صدها تن از شهروندان آذربايجانی شرکت داشتند.
شرکتکنندگان با سردادن شعار، به خشک شدن درياچه اروميه اعتراض کرده و به
سمت هتل ائلگلی حرکت کردند.
آنها شعار "اورمو گولو سوسوزدو - آذربايجان اويانماسا اتوزدی" (درياچه
اروميه بیآب است - آذربايجان سوکت کند بازنده است) سر دادند.
تظاهرکنندگان همچنين تصاويری از بازداشتشدگان اعتراضات روز يکم خردادماه
سال جاری را در دست داشتند.
اين تجمع پيش از رسيدن نيروهای امنيتی بدون خشونت در ساعت ۲۱ و ۱۰ دقيقه شب
به پايان رسيد.
در سالهای گذشته گردهمايیهای اعتراضی به وضعيت درياچه اروميه در شهرهای
اروميه و تبريز برگزار شده بود که همواره با برخورد پليس روبهرو بوده و
شماری از فعالان مدنی و سياسی بازداشت شدند
روز دوشنبه يکم خردادماه سال جاری در پی فراخوان فعالان مدنی آذربايجانی،
مردم آذربايجان در شهرهای اروميه و تبريز دست به تجمع مسالمتآميز زدند که
با حمله نيروهای امنيتی به خشونت کشيده شد.
به گفته شاهدان عينی در اين گردهمايیها، نزديک به صد تن از معترضان به خشک
شدن درياچه اروميه بازداشت شدند
۱۳۹۱ خرداد ۱۶, سهشنبه
سپاس و قدردانی از رضا پهلوی به خاطر طرح شکایت علیه خامنه ای
این چند خط را با همین زبان الکن می نویسم تا به نوبه خودم تشکری کرده باشم
از آقای رضا پهلوی که از آن طرف دنیا به هلند آمد تا قضیه شکایت علیه
خامنه ای را پیگیری کند. هیچ کس نمی داند این شکایت به کجا خواهد انجامید.
قدر مسلم اینکه به خاطر اینکه خامنه ای درقدرت است طرح شکایت از وی بسیار
دشوار خواهد بود. به خصوص اینکه رضا پهلوی هیچ منصب مقام رسمی هم ندارد.
به هرصورت حقیقتا جای تحسین وتشکر دارد که رضا پهلوی به همراه اطرافیانش این قضیه را پیگیری کرده و می کنند وجای تاسف دارد که عده ای مغرض برای یک اشتباه تایپی ساده آنچنان قشقرق و هیاهویی به راه انداختند ولی به خاطر بده بستانی که با رژیم (احتمالا برای گرم نگه داشتن تنور انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ) دارند دربرابر این رژیم جهل و جور وفساد جیکشان هم درنمی آید مبادا « پیشکی» ها قطع شود وهزینه زندگی و اقامت درخارج ازکشور ارسالی از طرف بابا خامنه ای قطع شود.
جای تاسف دارد که روشنفکران ما عافیت طلبی و تریاک جمهوری اسلامی را به حمایت از طرح شکایت علیه خامنه ای ترجیح دادند. نوش جان و گوارای وجود. تا آخر عمرتان پشت کامپیوترهایتان چرت بزنیدو حلقومتان را برای حقوق بشر اسلامی مدل سید محمد خاتمی پاره کنید. با همین چای شیرین و تریاک رژیم آخوندی سر کنید مباداخمار شوید و نشئه گی اهدایی ولی فقیه از میان برود.لیاقتتان هم همین آخوندهای بی سروپا هستند.
متاسفم برای ملتی که می توانست با پشت کردن به آرمانهای دوران طلایی امام راحل و بوی تعفن و پوسیدگی اصلاح طلبی به خود بیایید و راه تازهای برای ایران پس از جمهوری اسلامی پیدا کند ولی دست و پا زدن درلجنزار جمهوری اسلامی را به همه چیز ترجیح داد.کلام آخر تشکر و سپاس و قدردانی و خسته نباشید برای رضا پهلوی و آرزوی کامیابی برای همه آنها که خواهان آزادی ایران از چنگ جمهوری ننگین اسلامی هستند
به هرصورت حقیقتا جای تحسین وتشکر دارد که رضا پهلوی به همراه اطرافیانش این قضیه را پیگیری کرده و می کنند وجای تاسف دارد که عده ای مغرض برای یک اشتباه تایپی ساده آنچنان قشقرق و هیاهویی به راه انداختند ولی به خاطر بده بستانی که با رژیم (احتمالا برای گرم نگه داشتن تنور انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ) دارند دربرابر این رژیم جهل و جور وفساد جیکشان هم درنمی آید مبادا « پیشکی» ها قطع شود وهزینه زندگی و اقامت درخارج ازکشور ارسالی از طرف بابا خامنه ای قطع شود.
جای تاسف دارد که روشنفکران ما عافیت طلبی و تریاک جمهوری اسلامی را به حمایت از طرح شکایت علیه خامنه ای ترجیح دادند. نوش جان و گوارای وجود. تا آخر عمرتان پشت کامپیوترهایتان چرت بزنیدو حلقومتان را برای حقوق بشر اسلامی مدل سید محمد خاتمی پاره کنید. با همین چای شیرین و تریاک رژیم آخوندی سر کنید مباداخمار شوید و نشئه گی اهدایی ولی فقیه از میان برود.لیاقتتان هم همین آخوندهای بی سروپا هستند.
متاسفم برای ملتی که می توانست با پشت کردن به آرمانهای دوران طلایی امام راحل و بوی تعفن و پوسیدگی اصلاح طلبی به خود بیایید و راه تازهای برای ایران پس از جمهوری اسلامی پیدا کند ولی دست و پا زدن درلجنزار جمهوری اسلامی را به همه چیز ترجیح داد.کلام آخر تشکر و سپاس و قدردانی و خسته نباشید برای رضا پهلوی و آرزوی کامیابی برای همه آنها که خواهان آزادی ایران از چنگ جمهوری ننگین اسلامی هستند
شرایط پناهجویان ایرانی که در مرکز سندهولم هستند خطرناک تر است
صدای پناهجویان ایرانی در دانمارک که در یک چادر سفید رنگ خارج شهر کپنهاگ در مرکز سندهولم نشسته اند شنیده نشده است.
به گزارش فیسبوک : دانمارک نیوز به نقل از روزنامه یولند پوستن دانمارک، شرایط پناهجویان ایرانی که در مرکز سندهولم هستند نسبت به کسانی که در کلیسای جامع سنت استفان در کپنهاگ زندگی میکنند خطرناک تر است.
به گفته همین روزنامه کسانی که در چادر نشسته اند سالهای زیادی است که در دانمارک هستند. بیشتر پناهجویان ایرانی این گروه میانگین ده تا دوازده سال در دانمارک زندگی می کنند.
روزنامه یولند پوستن دانمارک نیز به گزارش می دهد دو گروه از ایرانیان که مقابل مجلس دانمارک و درب سند هولم دست به اعتصاب غذا زدند و جانشان در خطر است.
سخنگوی گروهی از ایرانیان که مقابل مجلس دانمارک هستند این شرط را قبول نمی کند که اعتصاب غذای خود را درب سند هولم قرار دهند.
سازمان پناهندگی دانمارک به دنبال ارائه راهنمایی حقوقی به اعتصاب غذا ایرانیان است اما مخالفت را دریافت کردند.
به گزارش تی وی تو دانمارک، چند پناهجویان ایرانی در دانمارک که دست به اعتصاب غذا زدند و سیستم پناهندگی دانمارک جواب گو این چهار نفر نیست.
به گفته ادره مهاجرت دانمارک دو نفر از این یازده نفر که در اعتصاب غذا شرکت کرده متعلق به آلمان هستند و دونفر دیگر فقط پنج ماه است به دانمارک مهاجرت کردند به طوری که پرونده آنها در حال بررسی است
به گزارش فیسبوک : دانمارک نیوز به نقل از روزنامه یولند پوستن دانمارک، شرایط پناهجویان ایرانی که در مرکز سندهولم هستند نسبت به کسانی که در کلیسای جامع سنت استفان در کپنهاگ زندگی میکنند خطرناک تر است.
به گفته همین روزنامه کسانی که در چادر نشسته اند سالهای زیادی است که در دانمارک هستند. بیشتر پناهجویان ایرانی این گروه میانگین ده تا دوازده سال در دانمارک زندگی می کنند.
روزنامه یولند پوستن دانمارک نیز به گزارش می دهد دو گروه از ایرانیان که مقابل مجلس دانمارک و درب سند هولم دست به اعتصاب غذا زدند و جانشان در خطر است.
سخنگوی گروهی از ایرانیان که مقابل مجلس دانمارک هستند این شرط را قبول نمی کند که اعتصاب غذای خود را درب سند هولم قرار دهند.
سازمان پناهندگی دانمارک به دنبال ارائه راهنمایی حقوقی به اعتصاب غذا ایرانیان است اما مخالفت را دریافت کردند.
به گزارش تی وی تو دانمارک، چند پناهجویان ایرانی در دانمارک که دست به اعتصاب غذا زدند و سیستم پناهندگی دانمارک جواب گو این چهار نفر نیست.
به گفته ادره مهاجرت دانمارک دو نفر از این یازده نفر که در اعتصاب غذا شرکت کرده متعلق به آلمان هستند و دونفر دیگر فقط پنج ماه است به دانمارک مهاجرت کردند به طوری که پرونده آنها در حال بررسی است
۱۳۹۱ خرداد ۱۵, دوشنبه
اعتراض در کابل به بزرگداشت آیتالله خمینی؛ «اینجا کابل است، نه قم»
دهها تن از دانشجویان دانشگاه کابل، پایتخت افغانستان، روز جمعه، ۱۲
خردادماه، در اعتراض به «تجلیل از سالگرد فوت آیتالله خمینی»، بنیانگذار
جمهوری اسلامی، در این شهر دست به تظاهرات زدند. دانشجویان افغان در این
حرکت اعتراضی شعارهایی چون «اینجا کابل است، نه تهران و نه قم» سر دادند.
این حرکت اعتراضی که به گفته رسانههای خبری خارجی و داخلی افغانستان ادامه اعتراض به تجلیل از آیتالله خمینی در روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، است پس از آن آغاز شد که تصویری بزرگ از رهبر سابق جمهوری اسلامی در خیابانی در غرب کابل نصب شد.
به گزارش سرویس افغانستان در رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، این تصویر بزرگ از بنیانگذار جمهوری اسلامی را «مدیریت حوزه علمیه کابل» به مناسبت بیست و سومین سالگرد فوت او در خیابانهای کابل نصب کرده است
این حرکت اعتراضی که به گفته رسانههای خبری خارجی و داخلی افغانستان ادامه اعتراض به تجلیل از آیتالله خمینی در روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، است پس از آن آغاز شد که تصویری بزرگ از رهبر سابق جمهوری اسلامی در خیابانی در غرب کابل نصب شد.
به گزارش سرویس افغانستان در رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، این تصویر بزرگ از بنیانگذار جمهوری اسلامی را «مدیریت حوزه علمیه کابل» به مناسبت بیست و سومین سالگرد فوت او در خیابانهای کابل نصب کرده است
اصاله خواننده محبوب سورى از هنرمندان کشورش تقاضاى احساس مسئوليت کرد
اصاله نصری خواننده محبوب سوریه، روز پنجشنبه 31-5-2012 از بعضى از روزنامه
نگاران، هنرمندان و روشنفکران سوری و لبنانی به خاطر "شانه خالی کردن از
مسئولیت انسانى خويش در قبال انقلاب مردم سوریه" عمیقا ابراز تاسف کرد.
اين خواننده محبوب سورى گفت: هنر و قريحه هنرمندان در هر رشته اى باید با صداقت، رعایت وجدان و خدمت به آرمانهاى بشرى همراه باشد.
اصاله که از نخستين روزهای انقلاب کشورش به دفاع از تظاهرکنندگان مخالف دولت پرداخته بود و خبرهايى از او در اين زمينه پخش شده بود گفت: "من از بعضى هنرمندان که خداوند موهبت به آنها ارزانی کرده است، گلایه می کنم که چرا استعداد و نيروى ابتکار خود را با صداقت در خدمت ارزشهای انسانی قرار نمى دهند.
او اظهار داشت: وقتى به ياد مى آورم که چطور بعضى از هنرمندان ما مواضع خشنى را عليه جوانانمان گرفتند و آرمانها و روياهاى آزاديخواهانه آنان را تخطئه کردند، درد سنگينى قلبم را مى فشرد.
اين خواننده محبوب سورى گفت: هنر و قريحه هنرمندان در هر رشته اى باید با صداقت، رعایت وجدان و خدمت به آرمانهاى بشرى همراه باشد.
اصاله که از نخستين روزهای انقلاب کشورش به دفاع از تظاهرکنندگان مخالف دولت پرداخته بود و خبرهايى از او در اين زمينه پخش شده بود گفت: "من از بعضى هنرمندان که خداوند موهبت به آنها ارزانی کرده است، گلایه می کنم که چرا استعداد و نيروى ابتکار خود را با صداقت در خدمت ارزشهای انسانی قرار نمى دهند.
او اظهار داشت: وقتى به ياد مى آورم که چطور بعضى از هنرمندان ما مواضع خشنى را عليه جوانانمان گرفتند و آرمانها و روياهاى آزاديخواهانه آنان را تخطئه کردند، درد سنگينى قلبم را مى فشرد.
بحران فاجعه بار نقض حقوق بشر در ایران درگزارشات مستقل عفو بین الملل و وزارت خارجه آمریکا
با وجود پایمال شدن گسترده و مستمر ابتدایی ترین حقوق انسانی در ایران
تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و ارتکاب بی سابقه ترین جنایات علیه بشریت
توسط این رژیم، هنوز واکنش و توجه جهانی به این بحران بواسطه مباحث مربوط
به بحران هستهای ایران در حاشیه مانده ومحکومیت جنایات رژیم از مجمع عمومی
سازمان ملل فراتر نرفته است. در قبال ماجراجویی های اتمی جمهوری اسلامی
علاوه بر دهها بیانیه، تحریمهای وسیع، و فشار عظیم دنیا تا کنون چهار
قطعنامه الزام آور در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده؛ با اینحال
همه ساله وزارت خارجه آمریکا و سازمان عفو بین الملل فهرست بلندی از
رکوردشکنی رژیم ایران در اعدام و شکنجه شهروندان منتشر میکند .
گزارش ۲۰۱۲ این دو مرکز نیز نشان از بحرانی تر شدن فاجعه نقض حقوق بشر در ایران دارد. آنچه اپوزسیون و مخالفان و فعالان حقوق بشری در این سالها به آن تاکید دارند این است که اگر دنیای متمدن برای بردن پرونده جنایات رژیم به شورای امنیت تلاش میکرد و گامهای جدی برای استقرار دمکراسی در ایران برمی داشت شاید اکنون حل بحران هستهای نیز تا این حد به درازا نمیکشید و پیچیده نمی شد. چرا که تنها در یک ایران آزاد و دموکراتیک است که میتوان به رعایت قوانین بین المللی امیدوار بود.
گزارش ۲۰۱۲ این دو مرکز نیز نشان از بحرانی تر شدن فاجعه نقض حقوق بشر در ایران دارد. آنچه اپوزسیون و مخالفان و فعالان حقوق بشری در این سالها به آن تاکید دارند این است که اگر دنیای متمدن برای بردن پرونده جنایات رژیم به شورای امنیت تلاش میکرد و گامهای جدی برای استقرار دمکراسی در ایران برمی داشت شاید اکنون حل بحران هستهای نیز تا این حد به درازا نمیکشید و پیچیده نمی شد. چرا که تنها در یک ایران آزاد و دموکراتیک است که میتوان به رعایت قوانین بین المللی امیدوار بود.
انتقال دو ساعته سیدحسین رونقی ملکی به بیمارستانی خارج از زندان
حسین رونقی ملکی وبلاگنویس و فعال حقوق بشر که از شنبهی هفتهی گذشته
دست به اعتصاب غذا زده بود، ظهر امروز در پی وضعیت بد جسمی به بیمارستانی
خارج از زندان منتقل شد ولی با وجود وضعیت بد جسمی و علیرغم توصیهی
پزشکان مبنی بر بستری شدن و انجام مراحل درمانی به زندان اوین بازگردانده
شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، حسین رونقی ملکی، دانشجوی زندانی، که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی یکی از کلیه های خود را از دست داده، از شنبهی هفتهی گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
با توجه به وضعیت جسمانی بسیار وخیم این زندانی سیاسی، وی با اعتصاب غذای خود به استقبال مرگ رفته است. با این حال مسوولان قضایی و بازجویان اعتنایی به وضعیت خطرناک این زندانی سیاسی نمی کنند.
پدر حسین رونقی ملکی پیش از این در گفت و گویی، اعلام کرده بود در حالی که دادستانی با درمان پسرش موافقت کرده، بازجوها و تعدادی از سپاهیان از درمان وی جلوگیری می کنند. آقای رونقی ملکی از ۵ نفر از اعضای سپاه که مانع اجرای حکم دادستانی و مرخصی درمانی فرزندش می شوند نام برده بود
به گزارش ندای سبز آزادی، حسین رونقی ملکی، دانشجوی زندانی، که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی یکی از کلیه های خود را از دست داده، از شنبهی هفتهی گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
با توجه به وضعیت جسمانی بسیار وخیم این زندانی سیاسی، وی با اعتصاب غذای خود به استقبال مرگ رفته است. با این حال مسوولان قضایی و بازجویان اعتنایی به وضعیت خطرناک این زندانی سیاسی نمی کنند.
پدر حسین رونقی ملکی پیش از این در گفت و گویی، اعلام کرده بود در حالی که دادستانی با درمان پسرش موافقت کرده، بازجوها و تعدادی از سپاهیان از درمان وی جلوگیری می کنند. آقای رونقی ملکی از ۵ نفر از اعضای سپاه که مانع اجرای حکم دادستانی و مرخصی درمانی فرزندش می شوند نام برده بود
قطع سخنرانی سیدحسن خمینی با شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه
در
حین سخنرانی سیدحسن خمینی، جمعی از حاضران بارها شعارهایی از قبیل «مرگ بر
ضد ولایت فقیه»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست»، «ما اهل کوفه
نیستیم امام تنها بماند» و «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده« سر دادند و
سخنرانی نوه امام (ره) چندین بار به همین دلیل قطع شد
دادستان شیراز از حضور برخی آقازادهها در زندان خبر داد
دادستان عمومی و انقلاب شیراز گفت: زندانیانی در زندان پیدا میشوند که
پدران آنها سمتهای حساس حکومتی دارند و به لحاظ جرائم غیرعمد به زندان
کشیده شدهاند.
به گزارش شیرازنا دادستان عمومی و انقلاب شیراز از حضور برخی آقازادهها در زندان به دلیل ارتکاب جرایم غیرعمد خبر داد.
علی القاصیمهر گفت: زندانیانی در زندان پیدا میشوند که پدران آنها سمتهای حساس حکومتی دارند و به لحاظ جرائم غیرعمد به زندان کشیده شدهاند.
در عین حال خدائیان رئیس کل دادگستری استان فارس گفته است: «زندانیان جرائم غیر عمد جرمی مرتکب نشدهاند بلکه به عنوان نمونه یا تصادف کردهاند یا در نوسانات اقتصادی پایشان به زندان کشیده شده و یا دچار مسائلی از این قبیل شده است
به گزارش شیرازنا دادستان عمومی و انقلاب شیراز از حضور برخی آقازادهها در زندان به دلیل ارتکاب جرایم غیرعمد خبر داد.
علی القاصیمهر گفت: زندانیانی در زندان پیدا میشوند که پدران آنها سمتهای حساس حکومتی دارند و به لحاظ جرائم غیرعمد به زندان کشیده شدهاند.
در عین حال خدائیان رئیس کل دادگستری استان فارس گفته است: «زندانیان جرائم غیر عمد جرمی مرتکب نشدهاند بلکه به عنوان نمونه یا تصادف کردهاند یا در نوسانات اقتصادی پایشان به زندان کشیده شده و یا دچار مسائلی از این قبیل شده است
۱۳۹۱ خرداد ۱۳, شنبه
آيت الله موسوی اردبيلی: همه مسئولين، از سابق تاکنون، بايد از مردم عذرخواهی کنيم
آيت الله موسوی اردبيلی ، از مراجع تقلید شیعه درقم، در سخنانی درپايان درس
خارج خود در قم با انتقاد از وضعيت موجود در کشور گفته است: همه مسئولان
سابق و کنونی جمهوری اسلامی می بايست از مردم عذر خواهی کنند.
به گزارش پايگاه اطلاع رسانی آيت الله موسوی اردبيلی در روز پنجشنبه ، وی
با اشاره به فعاليت های خود و همفکرانش برای پيروزی انقلاب در سال
۱۳۵۷گفته است:« حالا بعضی کارها و نتايج را که میبينم، نگران میشوم که
نکند ما در انجام وظايفمان قصور يا تقصيری داشته ايم. آن روز که دوستان ما
مبارزه میکردند، آن روز که فداکاری میکردند، خيلی بهتر از اين را توقع
داشتند. نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در اين مسير،
در برابر اين ملت، شرمنده باشيم. عمر دنيا زود میگذرد و من در سن و سال و
وضع و حالی هستم که بايد بيش از شما به فکر باشم
بازجویی بستگان کارمندان رادیو فردا در ایران
رادیو اروپای آزاد، خبر داده است که عده ای از اعضای خانواده های بعضی از
کارمندان رادیو فردا، بخش فارسی این موسسه، در ایران تحت فشار قرار گرفته
اند و از برخی از آنها بازجویی شده است.
در بیانیه ای که رادیو اروپای آزاد منتشر کرده، آمده است که در یک سال
گذشته، دست کم در ۲۰ مورد وابستگان کارکنان رادیو فردا در ایران مورد
بازجویی قرار گرفته و تهدید شد
۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه
فریده ماشینی، فعال حقوق زنان درگذشت

بر اساس خبرهای رسیده از تهران، وی که از چندی پیش به بیماری سرطان مبتلا بود و از شنبه گذشته به حالت کما رفته و در بخش آی.سی.یو بستری بود امروز، دهم خردادماه ۱۳۹۱ در بیمارستان آتیه تهران ديده از جهان فرو بست.
این عضو مجمع زنان اصلاحطلب یکی از فعالان حقوق زن بود که در طول سالهای فعالیتش در جنبش زنان باعث نزدیک شدن گروههای مختلف فکری، از جمله فمینیستهای اسلامگرا و سکولار، به هم شد. ریده ماشینی در سالهای گذشته با حضور فعالانه در جلسات عمومی فعالان حقوق زن، هماندیشیها، منشور زنان، همگراییهای زنان برای طرح مطالباتشان در انتخابات و مقابله با تبعیضهای جنسیتی در دانشگاهها در کنار جنبش زنان بود و در پی رويدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز برای یاری رساندن به خانواده زندانیان سیاسی تلاش میکرد. وی که ریاست کميسیون زنان جبهه مشارکت را بر عهده داشت، همواره در تلاش برای برقراری ارتباط بین فعالان سیاسی و مدنی بود و در ائتلاف فعالان جنبش زنان برای اعتراض به لایحه حمایت از خانواده، نقش چشمگیری را ایفا کرد.
فریده ماشینی سال ۱۳۸۸ در پی وقایع پس از انتخابات در مراسم دعای کمیلی که در منزل یکی از زندانیان سیاسی برگزار شده بود، دستگیر شد و به مدت یک روز زندانی بود.
اتحادیه اروپا: ایران احکام اعدام را به حال تعلیق درآورد
اتحادیه اروپا روز چهارشنبه از «افزایش هشدار دهنده اعدامها در ایران»
انتقاد کرده و از ایران خواست اجرای مجازات اعدام را به حال تعلیق درآورد.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رویترز، یک سخنگوی کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه اعلام کرد: بر اساس آخرین آمارها که از چند منبع تهیه شده، در پنج ماه اول سال جاری میلادی شمار زیادی اعدام شدهاند و بدین ترتیب ایران در میان کشورهایی که بیشترین مجازات اعدام را داشتهاند قرار گرفته است.
سخنگوی خانم اشتون گفته است رئیس سیاست خارجی از افزایش اعدامها ابراز نگرانی عمیق کرده است.
کاترین اشتون به نمایندگی از کشورهای آمریکا، چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و آلمان یا همان کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک، مشغول مذاکرات اتمی با ایران است.
سازمانهای حقوق بشری از منتقدان جدی آمار بالای اعدام در ایران هستند و در گزارشهای سالانه خود به آن اشاره و از آن انتقادی میکنند.
یک دیپلمات مستقر در تهران به رویترز گفته است: شاید هم تصادفی باشد اما مشخص نیست که چرا ایران در حالی که در جریان مذاکرات اتمی است، درصد اعدامها را هم افزایش میدهد. به هر حال مناسبی به نظر میرسد تا وقتی جهان حواسش به مذاکرات است، برنامه اعدامها را پیش رود.
رسانههای ایران گزارش دادهاند در ماه جاری میلادی، ۱۵ تن اعدام شدهاند. ۱۴ تن به اتهامهای مرتبط با قاچاق مواد مخدر و یک تن هم به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام شده است.
اتحادیه اروپا به جز تحریمهای مرتبط با برنامه اتمی، تحریمهایی هم به دلیل نقض حقوق بشر علیه ایران اعمال کرده و شماری از مقامات ایرانی را در فهرست سیاه خود قرار داده است.
سازمان عفو بین الملل در آخرین گزارش سالانه خود اعلام کرده شمار اعدامها در ایران در سال ۲۰۱۱ به طور چشمگیری افزایش یافته است و در این سال دست کم ۳۶۰ تن اعدام شدهاند.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری رویترز، یک سخنگوی کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه اعلام کرد: بر اساس آخرین آمارها که از چند منبع تهیه شده، در پنج ماه اول سال جاری میلادی شمار زیادی اعدام شدهاند و بدین ترتیب ایران در میان کشورهایی که بیشترین مجازات اعدام را داشتهاند قرار گرفته است.
سخنگوی خانم اشتون گفته است رئیس سیاست خارجی از افزایش اعدامها ابراز نگرانی عمیق کرده است.
کاترین اشتون به نمایندگی از کشورهای آمریکا، چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و آلمان یا همان کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک، مشغول مذاکرات اتمی با ایران است.
سازمانهای حقوق بشری از منتقدان جدی آمار بالای اعدام در ایران هستند و در گزارشهای سالانه خود به آن اشاره و از آن انتقادی میکنند.
یک دیپلمات مستقر در تهران به رویترز گفته است: شاید هم تصادفی باشد اما مشخص نیست که چرا ایران در حالی که در جریان مذاکرات اتمی است، درصد اعدامها را هم افزایش میدهد. به هر حال مناسبی به نظر میرسد تا وقتی جهان حواسش به مذاکرات است، برنامه اعدامها را پیش رود.
رسانههای ایران گزارش دادهاند در ماه جاری میلادی، ۱۵ تن اعدام شدهاند. ۱۴ تن به اتهامهای مرتبط با قاچاق مواد مخدر و یک تن هم به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام شده است.
اتحادیه اروپا به جز تحریمهای مرتبط با برنامه اتمی، تحریمهایی هم به دلیل نقض حقوق بشر علیه ایران اعمال کرده و شماری از مقامات ایرانی را در فهرست سیاه خود قرار داده است.
سازمان عفو بین الملل در آخرین گزارش سالانه خود اعلام کرده شمار اعدامها در ایران در سال ۲۰۱۱ به طور چشمگیری افزایش یافته است و در این سال دست کم ۳۶۰ تن اعدام شدهاند.
اشتراک در:
پستها (Atom)