۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

حذف هاشمی رفسنجانی و کاهش تاب تحمل نظام اسلامی

كافى است به فهرست معروف ترين نامزدهاى اين انتخابات نگاهى بيفكنيم: چهار تن از نامزدهاى اصلى به همدستى در بمب گذارى و قتل دهها يهودى در آرژانتين و نيز قتل رهبران كرد در برلين متهم شده اند و تحت تعقيب اند. در دوران تصدى اين افراد، دهها تن از نويسندگان و دگرانديشان به دست عوامل حكومتى كشته شده اند. يكى ديگر از نامزدها نيز، به گفته خود، نقشى اساسى در سركوب دانشجويان آزادی خواه در تيرماه ٧٨ داشته و در تبليغات انتخاباتى خود افتخار می كند كه چماق به دست و سوار بر موتور ١٠٠٠ مردم را كتك می زده است. اينها تنها كسانی اند كه حكومت ممکن است صلاحيتشان را برای نامزدى در انتخابات تأييد کند. بقيه ملت ايران فاقد صلاحيت اند. ــ نه تنها هيچ يك از شخصيت ها و گروه هاى سياسى دگرانديش حق نامزدى در انتخابات را ندارند، كه حتى رئيس جمهور پيشين، خاتمى، هم با اعلام اينكه «نمی گذارند بيايم» نتوانست نامزد انتخابات شود. او حتى گفت كه تعداد رأى ما نيز بايد به اندازه اى باشد كه آنها می خواهند. او و هاشمى هر دو گفته اند كه، بدون حمايت رهبرى، رئيس جمهور نمی تواند موفق شود ــ امرى كه نافى اصل انتخابات رياست جمهورى است. كار بدان جا رسيده كه حضور رفسنجانى هم به سختى تحمل می شود و حتى احتمال می رود که در شورای نگهبان رد صلاحيت شود ــ شورايی که يكى از اعضايش، با عباراتى شرم آور، نامزدى زنان را به تمسخر می گيرد و رئيسش سخنان نامزدها درباره مذاكره با آمريكا را «جوك» می خواند. در رأس اينها هم، رهبر نظام به صراحت تمام می گويد نامزدهاى انتخابات برای جلب آرا، شعارهایی خارج از حدود اختیارات رئیس جمهور مطرح نكنند؛ يعنى در باره سياست خارجى، مسئله اتمى، حجاب و گشت ارشاد، آزاديهاى فردى و اجتماعى و سياسى، مسائل فرهنگى، مسائل امنيتى و اطلاعاتى بيهوده به مردم وعده ندهند. ــ تنها سه هفته به انتخابات مانده است و هنوز هيچ كس نمی داند كه نامزدهاى نهايى اين انتخابات چه كسانی اند؛ همه منتظر تصميم گيرى چند آخوند در شوراى نگهبان قرون وسطايى اند: مضحكه اى كامل! ــ مردم و نامزدها هيچ نظارتى بر روند اين انتخابات و شمارش آراء ندارند و از مدت ها پيش اعلام شده است كه نيروهاى مسلح اين انتخابات را «مهندسى» خواهند كرد. نظام مجموعه اقداماتش را براي برگزارى انتخاباتى فرمايشى باظاهرى پرشور و مردمى «مهندسى انتخابات» می نامد. اين مهندسى از فشارهاى امنيتى بر مردم و رسانه ها و فعالان سياسى تا جلوگيرى از نامزد شدن افراد و دست بردن در آراء مردم و طرز اعلام پيروزى نامزد مورد نظر رهبر و احياناً سركوب هاى پس از انتخابات را شامل می شود. وضع بحرانى نظام تا پيش از نامزدى هاشمى در پى تقلب بزرگ انتخاباتى سال ١٣٨٨ و سركوب خونين جنبش اعتراضى، قهر مردم ايران با نظام جمهورى اسلامى سنگين تر از هر زمانى شده است و خامنه اى و نظام در بن بستى قرار گرفته اند كه موجوديتشان را تهديد می كند. سركوب خونين ٨٨ باعث ريزش شديد نيرو در درون نظام شد و جمهورى اسلامى را رسواى جهان ساخت. جمهورى اسلامى در مسئله اتمى نيز كاملاً در بن بست قرار گرفته است. تحريم ها روز به روز سنگين تر و جانكاه تر می شود و فاصله زيادى با «برنامه نفت در برابر غذا» نمانده است. اقتصاد كشور سقوط كرده و فقر و گرانى فراگير شده است. بر اساس آمار دولتى، پانزده ميليون ايرانى در زير خط فقر زندگى می كنند و نزديك به پنج ميليون نفر بيكارند. ارزش ريال به شدت سقوط كرده است و کيفيت زندگی مردم ايران در مقايسه با ديگر کشورهای جهان، از سال ٢٠٠٥ تا ٢٠١٠، ۶۲ رتبه تنزل کرد و به رتبه ١٥٠ رسيد. احتمالاً اين سقوط از سال ٢٠١٠ به بعد نيز با شدت بيشترى ادامه يافته است. در همين مدت، شاخص فلاكت ٨١ درصد رشد داشته است (١). نابودى محيط زيست ابعادى فاجعه بار به خود گرفته است و آلودگى هوا سالانه جان هزاران نفر را می گيرد. صنايع كشور، از جمله صنايع نساجى و لبنى و خودروسازى و ذوب آهن و پتروشيمى، به ورشكستگى كامل نزديک شده اند. ايران بيشترين درصد معتاد را در جهان دارد و در حدود سی درصد از ساکنان تهران دچار مشکلات روحی و روانی اند. در زمينه آزادى مطبوعات نيز، ايران در رتبه ١٩١ قرار دارد (٢). همچنين ايران بالاترين ميزان اعدام در جهان را به نسبت جمعيت دارد. مسئول اصلى اين فجايع كسى نيست جز شخص ولى فقيه و ساختار متصلب جمهورى اسلامى. گذشته از اين همه ناكامى و شكست هاى مفتضحانه و نيز حذف نيمى از سردمداران جمهورى اسلامى در انتخابات ٨٨ و فتنه گر شدن نخست وزير امام و «منحرف» شدن رئيس جمهور رهبرى، بدنه حكومت نيز به شدت سرخورده و متزلزل شده است، ديگر حتا در ميان اصولگرايان نيز خامنه اى اعتبار گذشته را ندارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر