۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

وقتی جامعه ایران تک صدایی شده است، وقتی صدای دیگران خفه می شود

وقتی در برنامه پارازیت به شاهین نجفی یک دقیقه وقت داده شد تا هر چه می خواهد بگوید، او یک دقیقه سکوت کرد. در این زمان می شد هزاران حرف از او شنید. یک دقیقه ای که بسیار طولانی نشان می داد.
شاهین ها در ایران بسیار زیادند. بسیار حرف برای گفتن دارند ولی نه کسی به آنها اجازه حرف زدن می دهد و اگر هم حرفی بزنند عاقبتشان با کرام الکاتبین است. با این حال آنچه شاهین خوانده است گفته هایی است که در جامعه جریان دارد و غیر رسمی بیان می شود.
وقتی جامعه ایران تک صدایی شده است، وقتی صدای دیگران خفه می شود، وقتی کسانی که می خواهند حرف بزنند سرکوب می شوند، وقتی مجید توکلی ها به جرم صحبت کردن، سالهای جوانی خود را در زندانها و سلول ها سپری می کنند(ای کاش صدایش را پخش می کردید تا مردم بدانند گناهش چیست!) آیا نباید انتظار داشت اینها مانند بغضی در گلو انباشته شود؟
شاهین انفجار این بغض است. وقتی سالهای سال صدایش را نشنیدید باید انتظار انفجارش را می داشتید. انفجاری که وادارتان کرد به اینکه اعتراف کنید شنیدیم.
شاید بتوان بر قسمتهایی از متن ترانه اش ایرادی گرفت ولی باید به شجاعتش تبریک گفت.
هم اکنون هم در جامعه ایران صداهای زیادی وجود دارد که شما خود را به نشنیدن می زنید. می توانید نشنوید ولی انفجار آنها را هم خواهید دید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر