۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

تصویر ده بانوی بهایی که در سال ١٣٦٢ در شهر شیراز یک شبه اعدام شدند


بانوان بهایی که که اوایل دهه ٦٠ خورشیدی در اوج دوران طلایـــــــی امام یک شبه اعدام شدند!

مادر حسین رونقی و ابوالفضل عابدینی: “گفتند اعتصاب غذا کنید تا بمیرید”

بیش از دوهفته از آغاز اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی می‌گذرد. این زندانی سیاسی در اعتراض به تبعید غیر قانونی‌اش به زندان کارون اهواز دست به اعتصاب غذا زده؛ اعتصابی که تا کنون پیگیری هیچ یک از مسوولان قضایی را به دنبال نداشته است. روز یکشنبه ۲۰ مرداد حسین رونقی ملکی، دیگر زندانی سیاسی زندان اوین هم در نامه‌ای خطاب به عابدینی، هم‌بند سابقش از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داد و نوشت: “من در
اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی‌گناه و قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی، بی‌خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی‌ها و ناروایی‌ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می‌دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.”
اعتصاب غذای این زندانی سیاسی با توجه به سابقه بیماری حاد وی نگرانی زیادی در بین فعالان حقوق بشر و خانواده وی برانگیخته است. زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت او به “روز” می‌گوید: “دوشنبه قبل به دیدن حسین رفتم. می‌گفت کلیه راستش چهارشب است درد می‌کند و از شدت درد خوابش نمی‌برد. همان روز به من گفت می‌خواهم اعتصاب غذا کنم، التماس کردم، گفتم حسین نه، تو را به خدا اعتصاب نکن، به او گفتم می‌روم دادستانی ببینم چه می‌گویند انشاءالله برای عید فطر به تو مرخصی می‌دهند.”
خانم موسوی ادامه می‌دهد: “به دادستانی مراجعه کردم، اشک ریختم و از معاون دادستان خیلی خواهش کردم. چند نفر از اعضای خانواده دیگر زندانیان هم آنجا بودند، شاهد هستند. گفتم تو را به خدا به این بچه مرخصی بدهید، من از این راه دور، از آذربایجان آمدم. مساله بیماری حسین و دردهای کلیه راستش را توضیح دادم و خواهش کردم مرخصی بدهند تا او را برای معالجه پیش پزشک ببریم؛ گفتند نمی‌شود. به آقای خدابخش گفتم پس می‌خواهید چه کار کنید؟ می‌خواهید بکشیدش؟ همانطور که خودتان گفتید؟ گفت شاید هم همینطور است.”
از مادر این زندانی سیاسی می‌پرسم مگربه حسین رونقی گفته بودند که تو را می‌کشیم؟ پاسخ می‌دهد: “حسین به یکی از مسئولان زندان گفته من اعتصاب غذا می‌کنم، گفته فکر کردید چه می‌شود؟ می‌میرید و جریان چند روز دیگر هم تمام می‌شود، می‌رود. من به آقای خدابخش گفتم می‌خواهید این اتفاق بیفتد؟ گفت شاید هم همینطور است.”
زلیخا موسوی اضافه می‌کند: “گفتند مرخصی نمی‌دهیم.تنها می‌شود در زندان تحت درمان باشد. گفتم چندبارتحت درمان قرار گرفته و بیمارستان رفته و عمل شده، دوباره او را به زندان برگرداندید و دوباره بیماره او عود کرده، این بارکلیه راستش درد می‌کند. آقای خدابخش گفت نه، آقای دادستان گفته‌اند به حسین مرخصی ندهید. گفتم من این همه راه از آذربایجان می‌آیم، شما به حرف من گوش نمی‌دهید. چهار سال است که در خانه شما را می‌زنم، جایی نمانده که در این مدت برای پیگیری کار حسین به آنجا نرفته باشم. هر بار می‌روم خواهش می‌کنم، گریه می‌کنم، جواب من را نمی‌دهند.”
مادر حسین رونقی ادامه می‌دهد: “گفتند چرا با رسانه‌ها صحبت می‌کنید، گفتم خودتان باعث می‌شوید. گفتم اگر شما حرف من را می‌شنیدید من حرف نمی‌زدم، من یک مادرم؛ چهار سال است که دارم عذاب می‌کشم. گفتم شما چرا انقدر بی‌رحم هستید آقای خدابخش؟ ماه رمضان در این هوای گرم از راه دور آمده‌ام هر قدر التماس می‌کنم اصلا جواب من را نمی‌دهید”
خانم موسوی با تاکید بر شرایط نامناسب جسمی پسرش می‌گوید: “دکتر گفته حسین باید مواد غذایی خوب مصرف کند اما در زندان که چیزی پیدا نمی‌شود. حسین گفته بود مامان دیگر طاقت ندارم؛ این ها من را اذیت می‌کنند. به خدا نمی‌دانید چقدر دارم عذاب می‌کشم. به خدا نمی‌دانید سال گذشته که اعتصاب غذا کرد و کارش به بیمارستان و عمل کشید ما چه کشیدیم، پیر شدیم، چقدر عذاب کشیدم، مامورهای بیمارستان به احوال من گریه می‌کردند.”
مادر این زندانی سیاسی با گریه ادامه می‌دهد: “وقتی که شنیدم اعتصاب غذا کرده، نمی‌دانستم چه کار کنم. به خدابخش معاون دادستانی گفتم مگر پسر من چه کار کرده؟ بچه‌های بی‌گناه مردم را زندانی کرده‌اند.من مادرم، چه کار کنم؟ شما گفتید ما راه پیغمبر را می‌رویم، به خدا آنها اینطوری نبودند. پیغمبر به دشمنانش هم احترام می‌گذاشت، مریض بودند می‌رفت عیادتشان. آقای خدابخش چرا این کار را می‌کنید؟”
خواسته زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی این است که به پسرش مرخصی استعلاجی بدهند. او در پایان در حالی که اشک می‌ریزد می‌گوید: “چرا این کارها را می‌کنند؟ فقط می‌خواهند حسین را بکشند همین.”
حسین رونقی ملکی در آذر سال ۱۳۸۸ در شهر ملکان استان آذربایجان بازداشت و به تهران منتقل شد. او که با نام مستعار بابک خرمدین وبلاگ می‌نوشت، یکی از معترضان به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بود. این زندانی سیاسی همچنین از مسئولان کمیته مبارزه با سانسور بوده که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به ۱۵ سال زندان محکوم شده است

۵۵ زندانی سیاسی تبعیدی به اوباما: با نظام ایران سازش نکنید

۵۵ نفر از زندانیان سابق سیاسی که اینک در تبعید به سر می برند، با اشاره به انتخاب یک «جنایت کار» به عنوان وزیر دادگستری، از اوباما خواسته اند با نگاهی به وضع حقوق بشر در ایران، با نظام ایران سازش نکند.نامه سرگشاده «حقوق بشری» زندانیان سابق سیاسی و در تبعید به باراک اوباما برای پایان مماشات با جمهوری اسلامی، که از سوی منوچهر محمدی در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:
پرزیدنت باراک اوباما، رئیس جمهوری محترم ایالات متحدهٔ آمریکا
ما بازماندگان و زندانیان سابق سیاسی ایران، که حکایت رنج و دردمان برای همیشه در تاریخ ثبت شده، ما هم‌بندان و هم‌رزمان «فرشته علیزاده»ها، «ندا آقا سلطان»ها، «فرزاد کمانگر»ها، «فیض مهدوی»ها، «اکبر محمدی»ها ، «سعید زینالی»ها ، «امیدرضا میر صیافی»ها، «امیر ساران»ها، «حجت زمانی»ها، «افشین اسانلو»ها، «کرمی خیر آبادی»ها، «رجبی»ها، «روح الامینی»ها، «سهراب اعرابی»ها، «اشکان سهرابی»ها، «تامی حامی‌فر»ها، «محمد مختاری»ها، «کیانوش آسا»ها و هزاران اعدامی و قتل و کشتارها که قربانی جهل و جنون جمهوری اسلامی ایران شده‌اند، مراتب نارضایتی‌ و اندوه فراوان خود را از استمرار سیاست مماشات دولت شما با نظامی که بزرگ‌ترین جنایات را بر ملت ایران روا داشته؛ به اطلاع شما و ثبت در تاریخ رسانده؛ یادآوری می‌کنیم نامه‌ای که این روزها به نام «زندانیان سیاسی سابق و فعلی‌» برای شما ارسال شده، و مورد تبلیغ قرار گرفته؛ صرف‌نظر از حقیقت یا عدم حقیقت امضاها، تلاشی برای آن است که استبداد، جان تازه‌ای بیابد.
این روزها گروهی ساده‌دل، سر کار آمدن جنایت‌کارانی بزرگ چون مصطفی پور محمدی را که تنها در سال ۱۳۶۷ احکام اعدام  ۴هزار زندانی سیاسی را صادر کرده‌ند، با این فکراشتباه که او، و چون او، ناجی مردم ایران خواهند بود، جشن گرفته‌اند.
بسیاری از امضاکنندگان آن نامه که از شما خواسته‌اند با «قاتلین ملت ایران» مهربان باشید، از مقام‌ها و بلند پایه‌گان اصلاح‌طلب سابق نظام جمهوری اسلامی هستند، که از یک سو، فراموش کرده‌اند که خود به‌علت روح آزادی‌خواهی مورد خشم و غضب رهبری قرار گرفتند و به زندان افتاده‌اند و از سوی دیگر، به دلیل همین تحمل رنج در سالیان حبس‌شان از سوی فرقه رهبری، مورد احترام ما دیگر زندانیان سیاسی سابق هستند، چرا که ما خود به واقع از زندان کشیده‌های رنج‌دیده‌ای چون آنان هستیم و رنج آنان را نیز رنج خود می‌دانیم.
اگر چه به واقع باید اذعان نمود که آنان در محاسبات، فریب قواعد بازی سیاسی ولی‌ فقیه «اصلاح‌ناپذیر» را خورده و به میدان باز گشته‌اند تا بار دیگر به اشتباه، هم افکارعمومی غرب و آمریکا را به استمرار مماشات با استبداد حاکم بر ایران ترغیب نمایند و هم نظام ولی فقیه را چون زمان دولت اصلاحات از بحران مشروعیت برهانند و موجبات تثبیت و بقای عمر نظام او را فراهم سازند. با اینکه همگی به‌خوبی واقفند که مطابق قانون اساسی، رییس جمهوری در برابر رهبری، نه تنها «هیچ‌کاره» است، بلکه به واقع فرمان‌بر و خادمی برای رهبر بیش نیست.کاش آن زندانیان ارجمند، به‌جای نامه‌ای سیاسی برای حفظ رژیم ولی فقیه به شما، از شما و دیگر رهبران سیاسی دنیا و دبیر کل سازمان ملل متعهد می‌خواستند که به جد بر رهبری ایران فشار وارد آورند تا احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر آن سازمان مجوز ورود به ایران را دریافت، و از اعدام  همزمان با آغاز به کار ریاست جمهوری حسن روحانی که به خواست رهبری انجام می‌گیرد، گزارش تهیه کند وسپس به استحضار دنیا برساند!
هم‌چنان که در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات خاتمی با اراده و خواست رهبری، اعدام و سنگسار صورت می‌گرفت، اما نه تنها رییس دولت اصلاحات کاری ساخته نبود، که برای حفظ قدرت و موقعیت خویش از مردمی که به او اعتماد کرده بودند طلب کمک نکرد؛ مردمی که به او رای داده بودند. او متاسفانه درمواقع نیاز، حتی به شیوه صحیح مسالمت آمیز و دموکراتیک، از مردم کمک نخواست، چرا که تا به‌زعم خویش، رهبری به واقع ضد مردمی را نیازارد ورهبر جمهوری اسلامی،به تقابل با او بر نیاید.آنچه برای ما زندانیان سابق امضا کننده این نامه «حقوق بشری» در دوره حسن روحانی عیان است، تحقق چیزی بنام تکرار «دور تسلسل باطل» خواهد بود و بس. چرا که آزموده را نه یک بار، بلکه چندین بار آزمودن آن‌هم با وجود شخص بی‌ظرفیت و بیماری چون خامنه‌ای که به‌عنوان رهبری در راس نظام می‌باشد، خطاست.
آقای رئیس جمهوری
دولت آمریکا در حالی‌ به تبادل پیام‌های دوستی‌ با رئیس جمهور جدید نظام مشغول است که نگاهی‌ به پرونده وزرای پیشنهادی ایشان نشان خبر از شدت یافتن نقض شدید حقوق بشر در دوران زمام‌داری ایشان می‌دهد. مجبور به یادآوری نمونه‌ای از نگاه ضّد بشری حاکم بر کابینه پرزیدنت حسن روحانی هستیم: وزیر دادگستری ایشان که نماد دیدگاه دولت در برابر مقوله «عدالت» است، کسی است که بیشترین بی‌ عدالتی‌ها را در حق ما و هموطنان ما روا داشته. بر اساس گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، پورمحمدی به دلیل عضویت در هیات ۳ نفره اعدام سراسری ۳۸۰۰ زندانی سیاسی موسوم به «هیست مرگ»، به جنایت علیه بشریت متهم شده است.(وی در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت)همچنین وی متهم به مشارکت در قتل روشنفکران و روزنامه‌نگاران منتقد حکومت ایران موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای بوده است. در گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، تمام این قبیل اقدامات فراقانونی و با برنامه‌ریزی برشمرده شده است.
آقای رئیس جمهوری
شاید تحلیل شما در توجیه روی‌کرد سازش با دولت جدید در ایران این باشد که در انتخابات اخیر ۱۸ میلیون ایرانی به حسن روحانی رای داده‌اند و ایشان منتخب ملت است؛ در پاسخ به این شائبه می‌توانید با مراجعه به شیوه رای‌گیری در جمهوری اسلامی به راحتی‌ دریابید که شرایط اقتصادی، روانی‌ و امنیتی در ایران بگونه‌ای‌ای است که ملت علاوه بر اینکه از بیم مشکلات ناشی‌ از عدم شرکت در انتخابات از قبیل اخراج از کار و تحصیل، به‌طور بی‌ سابقه‌ای در تنگنای اقتصادی و سیاسی اسیر بوده و مجبور هستند بین بد وبدتر، بد را برگزینند.
بی‌ گمان ادامه لابی‌ گری و مماشات با چنین باندی که آمر و عامل قتل، کشتار، و آوارگی صدها هزار ایرانی بوده‌اند؛ اشتباه فاحشی است که می‌تواند در فردای آزادی ایران به روابط دوستانه ملت‌های ایران و آمریکا لطمات جبران ناپذیری وارد آورد.فلذا امضا کنندگان نامه حاضر که مشتی از خروار و زندانیان سیاسی و حقوق بشری ستم‌کشیده و در تبعید می‌باشند، شما ودولت شما را به قطع لابی‌گری و سازش با رژیم جنایتکار تهران فرا خوانده، مصرانه تقاضای برچیدن کانون‌ها و لابی‌های سنتی‌ جمهوری اسلامی در ایالات متحدهٔ را داریم.
یقین داشته باشید هم‌وطنان رنجدیده ما در داخل با نگرانی‌ و حساسیت موضوع مذاکره احتمالی آمریکا با جنایت‌کاران حاکم بر ایران را پیگیری می‌کنند.
با بیشترین و بهترین احترام

درخواست صد تن از فعالان مدنی و سیاسی از ابوالفضل عابدینی برای شکستن اعتصاب غذا

صد تن از فعالان مدنی و سیاسی با امضای نامه‌ای از ابوالفضل عابدینی، زنداني سياسي در زندان كارون اهواز خواسته‌اند تا اعتصاب غذای خود را بشکند.  به گزارش جرس، در بخشی از این نامه آمده است: با اعتراض به دست اندرکاران و مباشران ظلم هایی که برتو و دیگر جوانان دلسوز این سرزمین می رود. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان دهی و احقاق حقوق پایمال شده ات را از طرق دیگری پیگیری کنی.ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری، فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهاماتی از قبیل "ارتباط با دول متخاصم" و "تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه" به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. او یک سال بعد از صدور حکم اول، بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی که اوایل مرداد ماه به زندان اهواز تبعید شد در اعتراض به تبعید غیر قانونی خود 14 روز است که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است

۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه

دادگاه سنندج آقای منصور زردویی ،زندانی اهل کامیاران را به 27 سال حبس محکوم کرد

بنا بر اطلاع "سودویند" ،یک شهروند کرد ساکن شهرستان پاوه به اتهام همکاری با احزاب مخالف جمهوری اسلامی ایران ، به 27 سال زندان محکوم شد. بنا بر این گزارش در روزهای گذشته آقای منصور زردویی زندانی کُرد طی حکم دادگاه انقلاب شهر سنندج به تحمل 27 سال زندان محکوم شد. زندانی یاد شده جهت اجرای حکم به زندان شهرستان پاوه انتقال داده شد. در همین رابطه " کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی" ، گزارش می دهد که منصور زردویی28 ساله ساکن روستای الک از توابع شهرستان کامیاران میباشد. زندانی یاد شده در دومین جلسه دادگاهی خود در دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد مخالف رژیم و اقدام علیه امنیت ملی به تحمل 27 سال زندان محکوم و به زندان شهرستان پاوه انتقال داده شد. منصور زردوی متولد 1364 ؛ در اواخر 2011 تو سط نیروهای اطلاعات کامیاران دستگیر و بعد از مدتی به اطلاعات سنندج فرستاده شد. بنا بر گزارش این کمپین ، این فعال کرد مدت 3 ماه در بازداشتگاه اطلاعات این شهر تحت بازجویی و شدیدترین شکنجه های ممکن قرار می گیرد.

حجاریان: در انتخابات ۸۸ نه تقلب شد نه تخلف؛ تدلیس سیستماتیک بود

سعید حجاریان از نظریه پردازان جریان اصلاحات سیاسی در ایران در گفتگویی با خبرگزاری تسنیم درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گفته بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است بلکه واقعه ای اتفاق افتاده است که اسم آن "تدلیس سیستماتیک" است.آقای حجاریان در توضیح تدلیس سیستماتیک گفته است: "در چهار سال دور اول ریاست جمهوری به علاوه دوره شهرداری، آقای احمدی نژاد چقدر از بیت المال برای رای آوردن، تدلیس کرده است؟" تدلیس در لغت به معنای پنهان کردن عیب است و در اصطلاح فقهی و حقوقی یکی از مصادیق غش در معامله (خیانت و ریا در داد و ستد) است. در صورت اثبات تدلیس، این اقدام می تواند باعث فسخ یا به هم خوردن معامله شود. آقای حجاریان که بعد از انتخابات ریاست جمهوری چهار سال پیش دستگیر و سه ماه را در زندان گذراند، گفته "بر این اساس نه می گویم تقلب شده و نه می گویم تخلف شده است. ترجیح می دهم اسم جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن "تدلیس سیستماتیک" است." به گفته آقای حجاریان"کسی که پول بیت المال را در سطح وسیع و در طول هفت سال بی حساب و کتاب خرج کند، سهام بدهد، سیب زمینی بدهد، یارانه بدهد، آن را چه می توان نامید؟" به گفته این فعال سیاسی "دست آخر هم ثمره هفتصد میلیارد دلار درآمد کشور تورم بالای ۴۰درصد، بیکاری مزمن و اشتغال زایی سالانه چهارده هزار شغل باشد. باید معلوم شود این پول ها کجا رفته است. جز این است که خرج تدلیس شده است؟" این عضو حزب مشارکت با یادآوری خاطره ای می گوید: "یک زمانی برای دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی با پول خودمان و نه بیت المال، دفترچه مشق ۴۰ برگ برای مدرسه ها تهیه کردیم که عکس آقای خاتمی پشت آنها بود. اما شورای نگهبان آن را مصداق تدلیس تشخیص داد و همه را جمع کرد." در انتخابات سال ۱۳۸۸، پس از اعلام نام محمود احمدی نژاد بعنوان رییس جمهور، اعتراض های گسترده ای به نتیجه انتخابات شد و صحت آن زیر سوال رفت. این اعتراض ها منجر به چندین ماه ناآرامی و دستگیری بسیاری شد؛ از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی که بعنوان رهبران جنبش سبز شناخته می شوند در حصر خانگی قرار گرفتند. آقای حجاریان که در دوره اصلاحات، مدیر مسئول روزنامه توقیف شده صبح امروز بود گفته است که سال ها طول می کشد تا تحریم های سازمان ملل لغو شوند:"آقای احمدی نژاد خیلی بی احتیاطی کرد و به تحریم ها با دید کاغذ پاره نگاه کرد و همین کاغذ پاره ها ما را بدبخت کردند. مدت زیادی است که صدام ساقط شده و عراق به دست آمریکا افتاده است و روابط حسنه ای دارد ولی پس از دوازده سال تحریم های عراق لغو شدند

۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه

نامه ای از زندان اوین به زندان اهواز؛ ۱۴ روز از اعتصاب غذای عابدینی گذشت/ حسین رونقی هم اعتصاب غذا کرد

سیدحسین رونقی در نامه ای از بند ۳۵۰ زندان اوین به همبند سابق خود، ابوالفضل عابدینی، که بیش از دو هفته ی پیش به زندان اهواز تبعید شد و از همان روز در اعتراض به این تصمیم دست به اعتصاب غذا زده است می نویسد: می دانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتی ات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست. به گزارش کلمه، این فعال حقوق بشر در بند در نامه ی خود با اعلام اعتصاب غذا در حمایت از ابوالفضل عابدینی آورده است: من در اعتراض به بی توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی گناه و قرار دادن اجباری آن ها در شرایط غیرانسانی، بی خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی ها و ناروایی ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت. پیش از این کلمه خبر داده بود که ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود، به زندان اهواز تبعید شد. وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد. این زندانی سیاسی که نزدیک به چهار سال در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون حتی یک روز مرخصی روزگار خود را گذرانده بود پس از تبعید در نامه ی خود به رییس قوه قضا نوشته بود: ذکر مصائب بازداشت و دوران تحقیق در محضر دادگاهی که اجازه ملاقات با وکیل را هم برایم قائل نبود موثر نیفتاد و اثری هر چند اندک بر “میزان” هک شده بر پیشانی میز قاضی نگذاشت. ۱۲ سال حبس به پاس سال ها فعالیت در چارچوب منافع کشورم، ستیز با هر گرنه اندیشه و عمل جدایی خواهی، دفاع از حقوق کارگران به عنوان مجازات تعیین شد و ضربه چکش قاضی بر میز عدالت هوشیارترم کرد که گویی دادرسی پایان یافته است. من در ۲۷ سالگی گرفتار حبس شدم و قرار است هنگامی که صفحات تقویم زندگی من ورق می خورد صفحه ۴۰ را نشان دهد. متن نامه ی سیدحسین رونقی به ابوالفضل عابدینی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است: به نام عدالت تو در من زنده ای من در تو ما هرگز نمی میریم من و تو با هزاران دگر این راه را دنبال می گیریم از آن ماست پیروزی از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی عزیزم کار دنیا رو به آبادی ست و هر لاله که از خون شهیدان می دمد، امروز نوید روز آزادی ست… هوشنگ ابتهاج به برادر در رنج و حبسم ابوالفضل عابدینی امروز که ۱۴ روز از آغاز تبعید غیرقانونی تو و ناگزیر اعتصاب غذایت می گذرد، نوامید از تغییر تقدیری که قانون ستیزان و قانون گریزان برای تو و انسان های آزاده ای همچون تو رقم زده اند، سروش غیبی، آوای ضعیفی از فرسنگ ها دور تر از اوین و از خاک تفتیده خوزستان به گوشم رساند و ندای مظلومیتت هوشیارم کرد، “که اگر فریاد یاری خواهی مسلمانی را شنیدی و به آن پاسخی ندادی مسلمان نیستی”. دوست من، سالهاست تو را می شناسیم، چه آن زمان که زبان درد کارگران تحت ستم و ظلم هفت تپه بودی، چه نزدیک تر آن زمان که خیابان عرصه دود بود و آتش و فریادهای شکسته در گلوی هزاران ایرانی که در پی اعتراض به خیابان کشیده شده بودند و ندای حق طلبی و باطل ستیزی سر می دادند و پس از آن سال های حبس در نبردهای امنیتی که بر خلاف دیگران همواره تحت فشار بازجویان به زیست در حبس ادامه دادی. می دانم که آنسان مصمم هستی که بر عهدی که با خود بسته ای، پایدار خواهی ماند و متاسفانه همین خصیصه انسانی ات و اصرار بر انسان ماندنت است که تو و خانواده ات را در چنین شرایط سخت و دشوار قرار داده است. می دانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتی ات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست. من در کنار تو همراه و همدردت خواهم بود چرا که اگر یکدیگر را همراه نباشیم، همراهانی در این مسیر نخواهیم یافت. می دانم که تصمیمات خودسرانه عده ای و تداوم آن چنین سرنوشت تلخی را برایت رقم زده است و تو را وا داشته تا نقد جان خویش را در مبارزه، هزینه کنی؛ باور دارم که حضور تو، مجید دری و ضیا نبوی در زندان کارون و در آن شرایط غیرانسانی و در کنار مجرمان به خودی خود هزینه ای بسیاری را بر شما و خانواده هایتان تحمیل می کند. می فهمم که اعتراضت همچون من به ادامه خودسری ها، قانون ستیزی ها و انسانیت گریزی ها بوده و است، در حصر و حبس بودن میرحسین موسوی، شیخ مهدی کروبی، زهرا رهنورد و زندانیان سیاسی بیانگر آن است که این ها دردهای همه ما هستند همه با این ظلم ها، ستم ها و ناروایی ها مخالف هستیم و به ناچار درگیر با این قضایا؛ پس تاوان پایداری در این راه را نباید به تنهایی متحمل شوی. خوب می دانی در این مسیر مادران ما هر دو همدرد و همرا ما خواهند شد چرا که برای هر مادری سخت است که در مقابل دیدگانش، نور وجود فرزندش همچون شمعی خاموش شود. پس اگر کسی هم فریادرس ما نباشد و ما را یاری نکند این مادران ما را با اشک ها و غم هایشان همراهی خواهند کرد چرا که رنج و درد ما را می شناسند. باور کن مجاهدت من و تو و این مادران تقدیر را سرانجام تغییر خواهد داد. من در نگرانی تو از آینده ایران، سرنوشت مبهم آرش صادقی که معلوم نیست چرا هیچ خبری از سلامت او نمی شنویم، و هزاران آرش و ندای دیگر در امروز و فردای این وضعیت سهیم خواهم شد. برادرم! من در اعتراض به بی توجهی مسئولان نسبت به جان و سلامت زندانیان سیاسی و عقیدتی، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار در زندان، افزایش فشار بر خانواده ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی گناه و قرار دادن اجباری آن ها در شرایط غیرانسانی، بی خبری مطلق از برخی از زندانیان سیاسی و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی ها و ناروایی ها، اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت. باشد که جان و سلامت ما، پایانی باشد بر حبس ها، شکنجه ها، زنجیرهای که بر دست و پای آزادی بسته شده است، باشد تا دورانی که هنوز چیزی تغییر نیافته، فریاد برآوریم که ما خواهان تغییر در جهت ارتقای شأن و کرامت انسانی، حاکمیت قانون، روا داری و سلامت جسم و روان مردم ایران هستیم. ابوالفضل عزیزم! زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد یاد تو قطره قطره می چکد از چشمم روی تو رفته رفته می رود از یادم شاد زیستن هنر است لیک هرکز نپسندم به خویش که چو یک شکلک بی جان شب و روز بی خبر از همه خندان باشیم بی غمی عیب بزرگی ست که دور از ما باد سیدحسین رونقی ملکی زندان اوین

۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

خسرو و مسعود کردپور را آزاد کنید

«برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر» از مقامات جمهوری اسلامی خواست به اقدامات «تهدیدآمیز و آزاردهنده» علیه خسرو کردپور و مسعود کردپور، سردبیر و خبرنگار خبرگزاری مُکریان، پایان داده و آنها را آزاد کنند. در این درخواست که روز جمعه ۱۸ مرداد، ۹ اوت، در وب سایت «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» انتشار یافت آمده است: «خسرو کردپور و مسعود کردپور را آزاد کنید، زیرا حبس آنها خودسرانه و به قصد تنبیه آنها به خاطر فعالیت های حقوق بشری آنها انجام شده است.» «برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر»، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، از همگان خواسته با نوشتن نامه به مقامات جمهوری اسلامی این درخواست و درخواست های مرتبط را عنوان کنند. این برنامه از همگان خواسته تا با نوشتن نامه به رهبر، ریاست جمهوری، رئیس قوه قضائیه، وزیر امور خارجه، دبیر ستاد حقوق بشر، و سفیران جمهوری اسلامی ایران در سوئیس و بلژیک از دولتمردان ایران بخواهند که «به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده، ازجمله در سطوح قضایی، علیه آقایان خسرو کردپور و مسعود کردپور و تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان داده و همه آنها را آزاد کنند.» مأموران وزارت اطلاعات خسرو کردپور را در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۹۱ در شهر مهاباد دستگیر و وسایل شخصی او را نیز ضبط کردند. دو روز بعد مسعود کردپور پس از پی گیری درباره دلیل دستگیری برادرش، بازداشت شد. اتهامات خسرو کردپور «محاربه و فساد فی الارض از طریق اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»؛ «توهین به مقام رهبری»؛ و «فعالیت تبلیغی علیه نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» و اتهامات مسعود کردپور «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»؛ «توهین به مقام رهبری»؛ و «فعالیت تبلیغی علیه نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» عنوان شده است.

زیمبابوه با ایران قرارداد فروش اورانیوم «امضا کرده است»

مجله بریتانیایی تایمز، دهم ماه اوت، از قول معاون وزارت معادن زیمبابوه می گوید آن کشور برای فروش اورانیوم به ایران، مخفیانه قراردادی امضا کرده است. گیفت چیمانیکیره، معاون وزرات معادن زیمبابوه، به تایمز گفته است «من [توافق نامه ] صادرات اورانیوم به ایران را دیده ام». گفته شده که این قرارداد سال گذشته میان دو کشور بسته شده است. گفته های این مقام دولتی می تواند با نگرانی های کشورهای غربی روبه رو شود که به برنامه های اتمی ایران مشکوک هستند و خواستار تعلیق بخشی از آن شده اند که ظن آن می رود با «اهداف نظامی» دنبال می شد. ایران همواره تاکید کرده است که برنامه های اتمیش صلح آمیز است. با این همه ادامه برنامه های اتمی، تحریم های گسترده ای را برای ایران همراه داشته است. کشور زیمبابوه نیز به دلیل نقض حقوق بشر با تحریم هایی روبه روست. روزنامه تلگراف می گوید بخش معادن دولتی این کشور -که معادن اورانیوم را نیز در بر می گیرند- خود تحت تحریم اند. این نخستین بار نیست که موضوع «فروش» احتمالی اورانیوم زیمبابوه به ایران خبرساز می شود. در اسفند ماه سال ۱۳۸۹ و پس از انتشار گزارش هایی درباره قصد زیمبابوه برای فروش اورانیوم به ایران، ایالات متحده آمریکا به این کشور در مورد به همکاری با تهران در زمینه برنامه هسته ای هشدار داده بود. تنها اندکی پیش از آن روزنامه بريتانيايی ديلی تلگراف خبر داده بود زيمبابوه قصد دارد به ايران اورانيوم فروخته و در مقابل از اين کشور سوخت وارد کند. آقای چیمانیکیره که با مجله تایمز در مورد «قرارداد فروش اروانیوم» به ایران گفت وگو کرده است، از مخالفان سیاسی دولت زیمبابوه به رهبری رابرت موگابه به شمار می رود. خبرگزاری فرانسه می گوید او احتمالا در روزهای آینده مقام دولتی خود را از دست خواهد داد. این نخستین بار است که یک مقام رسمی دولتی زیمبابوه، درحالی که هنوز بر سر کار است، چنین ادعایی را در مورد «قراردادی» این چنین میان دو کشور مطرح می کند. معاون وزارت معادن زیمبابوه گفته است این قرارداد «بدون اطلاع» او بسته شده و تنها بخشی از افراد «رده بالای» دستگاه رهبری از آن باخبر بوده اند. رابرت موگابه، روز سوم اوت (هفته پیش) برنده انتخابات رياست جمهوری زيمبابوه اعلام شد، مورگان چانگيرای، رقيب او در اين انتخابات، گفته است که نتيجه اعلام شده را قبول ندارد. رابرت موگابه ۸۹ ساله از سال ۱۹۸۰ يعنی از زمان به استقلال رسيدن زيمبابوه تاکنون، رئيس جمهور اين کشور بوده است. در همان زمان جان کری، وزير خارجه آمريکا در بيانيه ای گفت ايالات متحده «باور ندارد» که نتایج اعلام شده، «بيانگر اراده و خواست مردم زيمبابوه باشد

۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

یک فعال عرب اهوازی محکوم به اعدام به مکانی نامعلوم انتقال داده شد

هاشم شعبانی نژاد، فعال عرب اهوازی که به اعدام محکوم شده است، امروز دوشنبه ۵-۸-۲۰۱۳ از زندان به مکانی نامعلوم انتقال داده شد. به گزارش فعالان حقوق بشر از اهواز، خانواده شعبانی نژاد نگران سرنوشت فرزند خود هستند واحتمال می دهند که فرزندشان به محل اجرای حکم اعدام انتقال داده شده است. هاشم شعبانی نژاد، شاعر، وبلاگنویس، دبیر ادبیات عرب و دانشجوی فوق لیسانس علوم سیاسی دانشگاه چمران اهواز است. او به همراه چهار تن دیگر از فعالان عرب اهوازی به اتهام محاربه با خدا، مفسد فی الارض، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شده اند. چهار فعال دیگر هادی راشدی، دبیر شیمی، محمد علی عموری نژاد، فعال دانشجویی و وبلاگنویس و دو برادر دیگر به نامهای جابر و مختار آلبوشوکه هستند. آن ها پیشتر با ارسال پیام هایی از داخل زندان که العربیه نسخه ای از آنها را دریافت کرده از سازمان های بین المللی حقوق بشر خواستند تا از دولت ایران بخواهند احکام اعدامشان را لغو کند.

فائزه هاشمی چهارشنبه بار دیگر در دادگاه انقلاب محاکمه می‌شود

فائزه هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران برای محاکمه به اتهام اخلال در نظم عمومی فردا چهاشنبه ۷-۸ -۲۰۱۳ به دادگاه انقلاب می رود. به گزارش خبرگزاری ''تسنیم'' محمود علیزاده طباطبایی وکیل خانواده هاشمی رفسنجانی با اشاره به برگزاری جلسه محاکمه فائزه هاشمی در دادگاه انقلاب اظهار داشت: ''این جلسه صبح فردا چهارشنبه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی و با حضور فائزه هاشمی برگزار می شود.'' طباطبايي در باره اتهام فائره هشامي ؛فته است: ''این اتهام اخلال در نظم عمومی نیست و تخلفی است که به خاطر آن 5 روز حبس انفرادی را تحمل کرده است.'' فائره هاشمی در دوره گذراندن حبس خود در زندان اوین به اتهام ''ایجاد اخلال در نظم زندان''، مسئولان زندان او را به تحمل 5 روز حبس انفرادی محکوم کردند. اکنون خبرگزاری ''تسنیم'' نزدیک به سپاه پاسدارن گزارش داده است که اکنون با تشکیل پرونده جدیدی، اتهامی مبنی بر اخلال در نظم عمومی را به فائزه هاشمی منتسب شده است

فریدون فرخزاد:يک روزی ملت ما آزاد ميشه،انگليسیها هم نمی تونند زياد خمينی ها رو نگه بدارند

ما چه جور مِيتونيم ايران رو حفظ کنيم وقتی دستمون بهش نميرسه؟ وقتی دست وزارت خارجه انگليس پشت خمينی (است)؟. من چطور می تونم دست اونها را از پشت خمينی بردارم؟ فقط با زنده نگهداشتن سنّت های ملّی. (فرياد و تشويق همرا با دست زدن از طرف اکثريت حاضردر سالن). دست بزنيد! از يه پاسپرت چوسکی اينها نترسيد که بهتون ميدن يا نميدن! همين ها اين بلارو بسر من و شما آوردند. همينا تو همين سالنها. ولی يک روزی، يک روزی، يک روزی ملت ما آزاد ميشه و اين روز زياد دور نيست. انگليسیها هم نمی تونند زياد خمينی ها رو نگه بدارند، بعضی ها هنوز نشستن ميگن که انشااله امريکائی ها چراغ سبز ميدن ماها ميريم ايران. آمريکائی ها چراغ سبز دادن ما را بيرون کردن از کشورمون! ما هنوز نمی خواهيم اين واقعيت ها را قبول بکنيم. آمريکائی ها چراغ سبز دادند که روح اله خمينی بر جان و مال و ناموس من و شما غالب بشه. انگليسها هم به اونها کمک کردند. طراح شون همين ها بودند، تو همين لندن..
...

۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

بی بی سی : یک سوم وزیران حسن روحانی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند

بی بی سی 60 دقیقه : 1/3 وزرای کابینه حسن روحانی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند (از دقیقه 30:50 ) اینکه می بینیم بی بی سی هم از ساعتها رجزخوانی تبلیغی برای حکومت و روحانی کم کم به یک سری واقعیات اشاره می کند نشان از فریبی و سازشی بود که دیگر ادامه آن ممکن نیست. مثلا اسم دولت روحانی را معتدل گذاشتند، معتدل صفتیست کمی و نه کیفی گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر هم می گفت من بین هیملر و هیتلر معتدلم و حد وسط را رعایت می کنم پس به صرف اینکه اعتذال بین دوجنایتکار را حقظ کردی آیا دارای ارزشی هستید ؟ تئوری حاکم بر پروژه شیخ حسن روحانی در کابینه حسن روحانی دو محور عمده تعیین شده است ، که بر مبنای آنها افرادی را انتخاب کرده اند ، یک نگاه به حل بحران با غرب و مسائل هسته ای و تحریمهای کمرشکن نظر دارد و نگاه دیگر به مسائل امنیتی و سرکوبهای داخلی متمرکز است.رهبری رژیم می خواهد(ولی نمی توانند ) به هر قیمتی با غرب کنار آید تا پول نفت دوباره سرازیر حسابها و جیبهایشان شود (البته بمبشان را هم درست کنند ) دولت روحانی باید در این مسیر کاری کند که اعتراضات مردمی شروع نشود تا آنها بتوانند با غرب به توافق برسند که نخواهند رسید ، اگر در لیست اسامی وزرای کابینه دقت شود ، ملاحظه خواهد شد که هدف گزینش این وزیران نه حل مشکلات مردم که حل مشکلات حکومت مد نظر می باشد شما در هیچ کشوری نمی بینید که وزیر کار،نیرو و... که باید در رشته کاری/اداریش تخصص داشته باشد را به کار نگمارند و به جای آن نیروهای امنیتی و نظامی را جایگزین کنند . دولت احمدینژاد هم همین روش گزینشی را داشت ، تمام ترسشان هم از سرنگونی بر می خیزد ولی آیا خواهند توانست مشکلات حکومت را حل کنند ؟ بدون تردید خیر به هزاران دلایل پروژه روحانی شکست خورده است ! و آن خام طمعانی که می خواهند یک سال به پروسه ای به نام " دروغ " وقت بدهند ، دارند آگاهانه یا نا آگاهانه مردمفریبی می کنند و از زاویه براندازان دارند به حکومت کمک می کنند ولی با قاطعیت باید گفت که آنها هم به زودی بور خواهند شد جوجه ها را آخر پاییز می شمارند

۱۳۹۲ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

زندان رجایی شهر و هزار زندانی در زیر حکم اعدام

هم‌اکنون ۱۰۱ کشور دنیا مجازات اعدام را بطور قانونی لغو کرده‌اند و ۳۲ کشور دیگر مجازات اعدام را در عمل ‏ کنار گذاشته‌اند. در این کشورها سال‌هاست که کسی اعدام نشده است. ‏ در سال ۱۸۶۳ ونزوئلا اولین کشوری بود که اعدام را لغو کرد.‏ در ایران، قبل از انقلاب ۵۷ نیز اعدام صورت می گرفت. اما این حکم در جمهوری اسلامی شدت و حدت بسیار وسیعی پیدا کرد. با اینکه اکثر پژوهش‌ها نشان می دهد که مجازات اعدام تاثیری در پایین آمدن جرم و جنایت ندارد، ولی جمهوری اسلامی تغییری در رفتار خود در این مورد نداده است. به گفته کمیته برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران، امروز تنها در زندان رجایی شهر، بیش از هزار نفر زندانی غیر سیاسی و ۲۹ زندانی سیاسی، زیر حکم اعدام هستند. با اینکه بخاطر فشار افکارعمومی و فشارهای بین المللی اعدام زندانیان سیاسی در ایران، نسبت به دهه ۶۰ کاهش یافته است، اما اعدام زندانیان غیر سیاسی همچنان ادامه دارد

پلمپ 235 واحد پوشاک در تهران به دلیل فروش لباس های ''نا متعارف و انحرافی'

حسین ساجدی نیا فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ از اجرای طرح نظارت بر واحدهای صنفی پوشاک در تهران خبر داد و گفت با اجرای این طرح تاکنون 235 واحد صنفی عرضه کننده پوشاک نامتعارف پلمپ شد. حسین ساجدی نیا در گفت وگو با خبرگزاری ''ایسنا'' در تشریح جزئیات این خبر گفت: ''در راستای اجرای طرح امنیت محله محور و بنابر درخواست شهروندان تهرانی برای مقابله و جلوگیری از عرضه پوشاک نامتعارف و همچنین فروشنگان البسه دارای علایم گروه های انحرافی در تهران طرح برخورد با چنین واحدهای صنفی از امروز آغاز شد.'' فرمانده انتظامی تهران بزرگ علت برخورد با این واحدهای صنفی متخلف را ''ارایه البسه و پوشاک مبتذل، دارای تصاویر و علایم موهن و مستهجن'' بیان کرد و اظهار داشت: ''از آغاز اجرای این طرح شاهد استقبال شهروندان از اجرای طرح بوده ایم و ماموران معاونت نظارت بر اماکن پلیس اطلاعات و امنیت عمومی تهران بزرگ نیز از ابتدای این هفته ضمن بازدید از2630 واحد صنفی پوشاک، اقدام به پلمپ 235 واحد صنفی مختلف و توجیه مالکان آن کرده و همچنین فروشگاه ها و واحدهای صنفی که اقدام به فروش علایم گروه های انحرافی می کردند نیز شناسایی و پس از صورتجلسه پلمپ شدند.'' ساجدی نیا افزود: ''این طرح در تمامی نقاط شهر تهران و با حضور ماموران پایگاه های 9 گانه پلیس امنیت عمومی و یگان امداد تهران بزرگ اجرا شد که در نتیجه از کل واحدهای صنفی بازدید شده به مالکان617 واحد صنفی تذکر داده شد و 235 واحد صنفی متخلف پس از صورتجلسه پلمپ شده و تعداد قابل ملاحظه ای البسه، آرم و علایم انحرافی و ژورنال های مستهجن کشف و ضبط شد.''

وال استریت ژورنال: ایران تابستان آینده می‌تواند بمب اتمی بسازد

یک روزنامه آمریکایی ''وال استریت ژورنال'' به نقل از شماری از مقامات آمریکایی و اروپای نوشته است ایران در تابستان سال آینده با تکمیل تاسیسات آب سنگین اراک و تولید پلوتونیم می تواند بمب اتمی بسازد. این روزنامه در شماره سه شنبه ۶-۵-۲۰۱۳ نوشته است که ''این فعالیت های هسته ای اتمی می تواند مذاکرات هسته ای آینده کشورهای عضو گروه ۱+ ۵ با حسن روحانی رئیس جمهور جدید ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد.'' بنا بر این گزارش، مقامات آمریکایی و اروپایی گفته اند که این موضوع امکان حمله نظامی اسرائیل علیه ایران را نیز افزایش می دهد. غرب ایران را متهم به تلاش برای ساخت جنگ افزارهای اتمی می کند. ایران اما بر مسالمت آمیز بودن برنامه هسته ای خود تاکید دارد. حسن روحانی رئیس جمهوری جدید ایران در سخنان و مواضع خود با تاکید بر این که از ''حق هسته ای'' مردمش حمایت خواهد کرد، بر گفت و گو با جامعه جهانی برای رفع نگرانی های آن نیز تاید کرده است. غرب به شدت از توسعه تاسیسات هسته ای آب سنگین ایران برای تولید پلوتونیوم و احتمالا ساخت بمب اتمی نگران است. البته تاسیسات آب سنگین، نسبت به تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران که در عمق زمین قرار دارند؛ هدف راحت تری برای حملات نظامی خارجی به شمار می رود. شماری از مقامات اروپایی و آمریکایی در ماه های اخیر گفته بوده اند که ایران پیشرفته های بزرگی در زمینه ساخت تاسیسات آب سنگین در شهر اراک داشته است. تعدادی از مقامات در سازمان ملل متحد و آمریکا هم گفته اند وقتی تاسیسات آب سنگین اراک تکمیل شود می تواند پلوتونیم کافی برای ساخت ۲ بمب اتمی در سال تولید کند

وزیر مرگ در کابینه دولت تبدیر و امید ... !

مصطفی پور محمدی (زادهٔ ۱۳۳۸ در قم) ، سیاست مدار ایرانی و رئیس فعلی سازمان بازرسی کشور است. او معاون برون مرزی وزیر اطلاعات در دوران علی فلاحیان و وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران در دورهٔ ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود. وی از سوی حسن روحانی برای وزارت دادگستری ایران به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. او در پی صدور حکم آیت الله خمینی در تابستان سال ۶۷ نماینده ی وزارت اطلاعات در هیات سه نفره ای در کنار نیری قاضی شرع و اشراقی دادستان تهران بود که در نهایت حکم اعدام زندانیان سیاسی را صادر کرد . آیت الله منتظری در کتاب خاطراتش تعداد اعدام شدگان را مابین ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ نفر می نویسد . همانگونه که احمد رافت فعال سیاسی در ایتالیا این پرسش را مطرح کرد:حضور مصطفی پور محمدی که بنا به نوشته آیت الله منتظری حکم قتل چندین هزار نفر را امضا کرده بر پایه کدام «تدبیر» است ؟ نکند در دوران جدید سازندگی برخی با حضور ایشان «امید» دارند خاوران دو ساخته شود؟! من هم این پرشس را از جریانات اصلاح طلب و روحانی متشکریسم میکنم صرف نظر از سخنرانی عمومی محمود احمدی نژاد که اختلاس ۲۰میلیاردتومانی پور محمدی را در سال ۱۳۹۲ افشا نمود ، حضور این چهره منحوس در کابینه اعتدال گرای حسن روحانی بر اساس کدام منطق اصلاح طلبی و اعتدال گرایی است ؟

«اگر روباه موعظه می‌کند، مواظب غازهای خود باشید!»

«اگر جمهوری اسلامی از «اعتدال»، «تدبیر»، «امید» و «عقلانیت» سخن می گوید، مواظب ایران خود باشید!» علی لاریجانی، که مدعی فلسفه و حکمت است، امروز در مراسم تنفیذ، در نقد سیاست های بین المللی، دو سخن از جهان فلسفه و یک سخن از جهان حکمت بر زبان آورد که به شکل جالب توجهی، هر سه بر جمهوری اسلامی صادق و سازگار می آیند. علی لاریجانی در بخش هایی از سخنان خود، با انتقاد از سیاست ها و تصمیم های سازمان ملل متحد و نهادهای بین المللی در قبال مسئله اسرائیل، فلسطین و نیز مسئله هسته ای ایران، سخنان زیر را مورد استناد و استشهاد قرار داد: «... این امر [تصمیمات سازمان ملل در قبال مسئله اسرائیل و پرونده هسته ای ایران] به تعبیر ولتر، آخرین درجه فساد است، زیرا به کار بردن قوانین برای ظلم است...». «... این شرایط ما را به یاد سخن مارکس می اندازد که: «تاریخ همواره تکرار می شود؛ ابتدا به صورت تراژدی، سپس به شکل یک نمایش کمدی...».» «... آیا مسلمانان، بخصوص فلسطینی های مظلوم، حق دارند به این نصایح، ظنین باشند و این ضرب المثل فرانسوی را مد نظر قرار دهند که: «اگر روباه موعظه می کند، مواظب غازهای خود باشید؟!...». و البته حیف است که یکی دیگر از سخنان بسیار شیوای آقای لاریجانی را در اینجا ذکر نکنم؛ وی در پایان سخنان برادر خود، صادق لاریجانی (صادق آملی لاریجانی) او را با عنوان «حضرت آیت الله آملی» مورد خطاب قرار داد؛ که به گمانم بسیار تزویرگرانه، بی مزه و تلخ است. حال من هم می خواهم با اجازه فرانسوی ها، دخل و تصرفی در ضرب المثل آنها داشته باشم: «اگر جمهوری اسلامی از «اعتدال»، «تدبیر»، «امید» و «عقلانیت» سخن می گوید، مواظب ایران خود باشید!» و آیا ایرانیان، حق دارند با توجه به کردار، گفتار و افکار آقایان حاکم بر جمهوری اسلامی، به این سخنان، ظنین باشند یا خیر؟! فراموش نکنیم زمانی که محمد خاتمی در فضایی بازتر و با آرائی بیشتر رئیس جمهور ایران شد، شعارهای او نیز بسیار جدی تر بود؛ گفتمان و شعار محوری محمد خاتمی، «جامعه مدنی» بود که نهایتاً توسط خود او به «مدینة النبی» تعبیر و تفسیر گردید و خود را صرفاً یک «تدارکاتچی» نامید. حسن روحانی، که دیروز در مراسم تحلیف، گویا سهواً بیان داشت «نتیجه انتخابات برای بسیاری «غافل کننده» بود»، با غافل کردن (اغفال) بسیاری با شعارهای «اعتدال»، «تدبیر» و «امید»، سکان هدایت اجرایی کشور را به دست گرفت؛ اما در همان سخنان، «اعتدال» را به معنای قرآنی-اسلامی «أمة وسطاً» تعبیر و تفسیر نمود و این سخن او مورد تأیید و تأکید آقای خامنه ای نیز قرار گرفت. امروز نیز صادق لاریجانی واژگان «عقلانیت» و «حقوق بشر» را تعبیر و تفسیر کرد و «عقلانیت» را با «أولوالألباب» معنا کرد و بیان داشت که «بنیان های حقوق بشر بر معارف اسلامی است». خلاصه اینکه «اشتراک لفظ، دائم رهزن است»؛ ما نباید فریب الفاظ را بخوریم؛ هر اصطلاحی، در عرف سیاسی، معنای ویژه ای دارد؛ اما وقتی الفاظ، به صورت مبهم و دل بخواهی به کار برده می شوند، باید بسیار مراقب رهزنان و روباهان باشیم. مراقب باشیم آن چنان خوش بینانه به دولت «تدبیر و امید» دل نبندیم که فرجام آن، پشیمانی باشد؛ که در آن صورت، «خودکرده را تدبیر نیست!» و البته «سالی که نکوست، از بهارش پیداست»؛ فقط چند واژه برای آشنایی با این «بهار!» کفایت می کند: مصطفی پورمحمدی... وزیر «دادگستری»... هیئت مرگ... کشتارهای دهه شصت... دستان خون آلود...

۱۳۹۲ مرداد ۱۴, دوشنبه

کسانی باید از ملت عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت کشانده‌اند

سید مصطفی تاجزاده در یادداشتی به پرسشهای مطرح شده توسط رهبر جمهوری اسلامی پاسخ داده است. به گزارش نوروز رهبر جمهوری اسلامی روز ششم مرداد و در دیدار با گروهی از دانشجویان با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ گفته بود «در جلسات خصوصی می گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟... بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی دهند؟ چرا عذرخواهی نمی کنند؟» عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی در یادداشت خود آورده است:" متأسفم که باید بگویم معیارهای رهبری در زمینه تقلب در انتخابات کاملا دوگانه است. از نظر ایشان اتهام آقایان جنتی و حداد به مجریان انتخابات در باب ارتکاب تقلب نجیبانه است و نیاز به عذرخواهی ندارد اما آقایان موسوی و کروبی به علت آن که معتقدند تقلب شده است باید مانند عصر پیش از مشروطه بدون هرگونه محاکمه ای و به شکل غیرقانونی حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود." این زندانی سیاسی همچنین در پاسخ به این پرسش رهبر جمهوری اسلامی که چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند با برشمردن برخی دلایل می نویسد: "منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند.مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال 84 درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟" تاجزاده در پایان با اشاره به این نکته که ما بارها به خاطر خطاهایمان از مردم پوزش خواسته ایم و بعد از این نیز چنین خواهیم کرد آورده است: "امروز کسانی باید از ملت ما عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت اسفناک و تقریبا ورشکسته کشانده اند و اکنون به جای جبران مافات و تلاش برای ایجاد وحدت، بر طبل تفرقه و تسویه حساب می کوبند." متن کامل این یادداشت در پی می آید: به نام خدا انتظار می رفت با روشن شدن نتایج انتخابات حماسی اخیر، رهبر در تک گویی و یک جانبه گرایی حاکم تجدیدنظر نموده، زمینه و امکان نزدیکی هرچه بیشتر دل ها را فراهم کند و به سوی جلب همکاری همه قشرها و گرایش ها برای مقابله با مشکلات کمرشکن داخلی و خارجی بشتابد. اما ظاهرا ایشان بنا دارد هم چون گذشته منتقدان را یک طرفه محکوم کند بدون آن که امکان دفاع به آنان بدهد. از آن جا که ایشان در سخنرانی اخیر خود از منتقدان خواست تا به پرسش وی پاسخ دهند، نکات زیر را به استحضار می رساند: اول: 1-1 اولین بار شورای نگهبان در زمستان سال 1366 و در اوج بمباران شهرها توسط صدام، رسما و علنا مجریان انتخابات مجلس سوم را به انجام تقلب در انتخابات تهران متهم کرد. رهبر فقید انقلاب برای رسیدگی به اختلاف مجریان و ناظران به آقای محمدعلی انصاری ماموریت داد. او نیز پس از رسیدگی به ادعاها و مستندات طرفین صحت انتخابات را تأیید کرد اما آقای جنتی و بعضی از اعضای شورای نگهبان زیر بار نرفتند و هنوز هم پس از گذشت 26 سال حاضر به تأیید سلامت انتخابات مزبور نیستند! 1-2 در جریان انتخابات مجلس ششم در زمستان 1378 آقای جنتی با این که خود مرتکب تخلف بزرگ و آشکاری شد و نتیجه انتخابات را تغییر داد، مجریان را به ارتکاب تقلب متهم کرد و از این جانب نیز به اتهام فوق شکایت نمود. البته دادگاه سرانجام حکم به برائت من داد اما قوه قضائیه 13 سال است که از رسیدگی به شکایت من از آقای جنتی طفره می رود تا معلوم نشود که وی چگونه با تغییر آراء مردم تهران آقای حدادعادل را که رأی نیاورده بود روانه مجلس ساخت. 1-3 آقای حداد در همان انتخابات اعلام کرد که مجریان آرای وی را در حوزه ای که او رأی داده است، صفر اعلام کرده اند که روشن شد ادعایش دروغ بوده است. متأسفم که باید بگویم معیارهای رهبری در زمینه تقلب در انتخابات کاملا دوگانه است. از نظر ایشان اتهام آقایان جنتی و حداد به مجریان انتخابات در باب ارتکاب تقلب نجیبانه است و نیاز به عذرخواهی ندارد اما آقایان موسوی و کروبی به علت آن که معتقدند تقلب شده است باید مانند عصر پیش از مشروطه بدون هرگونه محاکمه ای و به شکل غیرقانونی حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود. دوم: 2-1 – طبق اصل 27 قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح» از حقوق اساسی ایرانیان است. بنابراین نمی توان با اصطلاحاتی مانند اردوکشی خیابانی این حق مسلم را نفی کرد. 2-2 – جهانیان نه تنها برپایی اجتماعات اعتراضی را بر باد دهنده آبروی نظام سیاسی نمی دانند بلکه معتقدند فقط رژیم های دیکتاتور مانع تشکیل اجتماعات منتقدان خود می شوند و به باور افکار عمومی دنیا آن چه به حیثیت کشور لطمه می زند نه برپایی تظاهرات مردمی که سرکوب خونین آن هاست. به سخن روشن آبروی میهن را تیراندازی به سوی معترضان، رد شدن خودروی پلیس از روی آنان، پرت کردن منتقدان از روی پل و ترور خواهرزاده رهبر معترضان و نامزد ریاست جمهوری در روز عاشورا و جلوی چشم مردم می برد. کافی است به حوادث اخیر دنیا نگاه کنیم. برای نمونه در ترکیه نه تجمع معترضان بلکه سرکوب خشن پلیس به اعتبار اردوغان و حزب حاکم آن کشور آسیب جدی رساند. 2-3 – اگر تشکیل اجتماعات اعتراضی اردوکشی خیابانی و برباددهنده اعتبار کشور است، چرا رهبری تجمعات انصار حزب الله را در طول سال های 1368 تا 1391 که بعضا با خشونت و تجاوز به حقوق و آزادی های اساسی شهروندان همراه بود، علنا محکوم نکرد و آن ها را اردوکشی خیابانی نخواند؟! سوم: رهبر پرسیده است چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند؟ دلایل آن به طور خلاصه به نظر من عبارت است از: 3-1 – منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند. مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال 84 درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟ 3-2 – همه مردم از موافق و مخالف دولت می دانند که رهبری در سال 88 در جلسات خصوصی مرتب اعلام می کرد که شکست آقای احمدی نژاد، شکست من است و لذا تمام امکانات لشکری و کشوری بسیج شده بود تا به هر قیمت او پیروز شود. به همین دلیل سپاه و بسیج و ائمه جمعه وارد شدند و میلیاردها تومان هزینه شد تا نام احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید. اعترافات سردار مشفق جایی برای انکار نقش و مداخله غیرقانونی ستاد مهندسی انتخابات باقی نمی گذارد. آقایان ستاد نامزدهای اصلاح طلب را ستاد دشمن می خواندند و رسالت خود می دانستند به هر قیمت مانع پیروزی دشمن شوند! 3-3 – رفتار جناح حاکم در روز برگزاری انتخابات و پس از آن بیانگر وقوع یک کودتا بود. ارتباط ستاد مرکزی مهندس موسوی را با نمایندگان او در حوزه های اخذ رأی قطع کردند. برای حضور آنان در حوزه های اخذ رأی کارشکنی کردند و به بسیاری از آنان اجازه ندادند که تا پایان شمارش آراء در حوزه ها بمانند. تمام سایت های اینترنتی طرفدار او را در عصر انتخابات فیلتر کردند. به ستاد انتخاباتی اش در قیطریه حمله کردند. خبر بازداشت این جانب و آقایان امین زاده و رمضان زاده را برای ایجاد رعب و وحشت به دروغ منتشر کردند. ساعت 11 شب به طور غیررسمی اعلام کردند که آقای احمدی نژاد انتخابات را با نتیجه 25 به 13 برده است در حالی که شمارش آراء در بسیاری از حوزه ها هنوز خاتمه نیافته بود. فردای انتخابات نیز بسیاری از فعالان ستادهای نامزدهای اصلاح طلب را دستگیر نمودند. 3-4 – در تمام انتخابات سی و یک سال پیش از انتخابات سال 88 و حتی در انتخابات امسال رأی مردم تهران در مجموع هم سو با آرای همه ایرانیان بوده است. تنها مورد استثناء در تمام ادوار انتخاباتی به گفته مقامات حکومت یک دست انتخابات 88 می باشد که در آن انتخابات این اختلاف باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. 3-5 – خس و خاشاک خواندن معترضان بعد از برگزاری انتخابات نیز در جهت تحریک آنان و دمیدن برآتش خشم و عصبانیت مردم بسیار مؤثر بود. با کمال تأسف مواضع اشتباه رهبری در خطبه های نمازجمعه 29 خردادماه نه تنها آرام کننده و التیام بخش نبود بلکه تحریک کننده نیز بود که دروقت دیگری باید آن را به صورت دقیق و عمیق مورد بررسی قرار داد. چهارم: چنانچه بعدا معلوم شد دستور بازداشت فعالان انتخاباتی منتقد سه روز قبل از برگزاری انتخابات صادر شده بود. بنابراین سرکوب منتقدان و ساکت و مرعوب کردن آنان از قبل برنامه ریزی شده بود و ربطی به ادعای تقلب در انتخابات نداشت. پنجم: آقایان موسوی کروبی در هیچ جلسه خصوصی نگفته اند که تقلب نشده است بلکه به علت مصالح ملی پیشنهادهایی برای آینده کشور ارائه کرده اند ( در این زمینه بیانیه شماره 17 مهندس موسوی شاهد مدعاست) متأسفم که پاسخ جناح حاکم به جای استقبال از این پیشنهاد، حبس خانگی و حصر این بزرگواران بوده است. به هر روی اگر رهبری واقعا معتقد است که آقایان حرفی برای گفتن ندارند، دستور دهد این دو بزرگوار را علنی محاکمه کنند تا بی منطقی مخالفانشان آشکار شود. ششم: مردم با آرای خود به دکتر روحانی عملا پاسخ تبلیغات رسمی و دروغ چهارسال گذشته حکومت یک دست و اقتدارگرا را دادند. البته اگر آقایان خاتمی یا هاشمی نامزد بودند، آرایشان بین 25 تا سی میلیون بود. بعلاوه جنبش سبز مردم ایران تاحدود قابل توجهی سلامت انتخابات را تأمین و رفتار اقتدارگرایان را از صدر تا ذیل اصلاح کرده است و به ویژه حضور میلیونی مردم در 25 خرداد حتی رهبری را متقاعد کرد که در این انتخابات برخلاف انتخابات 88 اعلام کند که هیچ کس حتی اعضای خانواده اش از رأی او خبر ندارند. رأی به هر نامزد را رأی به جمهوری اسلامی بنامد و آرای مردم را حق الناس بخواند که خیانت به آن روا نیست. تنها محاکمه علنی آقایان جنتی و سردار مشفق مانده تا دیگر کسی جرأت مهندسی انتخابات و تخلف را پیدا نکند. هفتم: عذر خواهی رسم پسندیده ای خصوصا برای سیاستمداران است. ما بارها به خاطر خطاهایمان از مردم پوزش خواسته ایم و عنداللزوم باز هم چنین خواهیم کرد. در عین حال فکر می کنم امروز کسانی باید از ملت ما عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت اسفناک و تقریبا ورشکسته کشانده اند و اکنون به جای جبران مافات و تلاش برای ایجاد وحدت، بر طبل تفرقه و تسویه حساب می کوبند. امیدوارم که اینان به خود آیند، حق الناس را اجر نهند و از مردم برای همه خسران هایی که به کشور وارد کرده اند، پوزش بطلبند. اوین- مردادماه 92 سید مصطفی تاجزاده

۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

جزییات تکان دهنده ای از شکنجه ها، فحاشی ها، توهین ها و رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی در بازجویی های حسین رونقی

حسین رونقی زندانی سیاسی، در نامه ای به بازجویانش با بیان فشارهایی که بر وی و خانواده اش در بازجویی ها رفته پرداخته و نوشته است که من بنای کینه جویی و انتقام ندارم چون معتقدم در مقابل اشتباه‌ها و خطاهای دیگران باید گذشت داشت.
در این نامه که خطاب به حاج ناصر، آقای توکلی و برادران بازجو هست، شکنجه ها، فحاشی ها، توهین ها و رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی با جزییات اشاره شده است.هر چند مقامات قضایی کشورمان وجود هرگونه شکنجه و بدرفتاری با زندانیان را رد می کنند، اما پیش از این نیز برخی دیگر از زندانیان سیاسی در نامه هایی به رییس قوه قضاییه و دادستانی به بیان شکنجه ها و رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی بازجویان پرداخته بودند.به گزارش کلمه، وی در نامه خود خطاب به بازجوهاش نوشته است: به هنگام انتقال من به بازداشتگاه اطلاعات سپاه تبریز مرا که بر دستانم دستبند زده و بر رویم پتو انداخته بودید در میان صندلی ماشین ناجوانمردانه زیر مشت و لگد گرفتید و زمانی که به این رفتارتان اعتراض کردم ضربات شدید‌تر و ناسزاهای که به مادر، خواهر و خانواده‌ام می‌دادید رکیک‌تر شد و حتی تهدید کردید که اعضای خانواده‌ام را بازداشت می‌کنید! به یاد دارم سمت چپ من نشسته بودید و ضربات محکمی به پهلوی چپم وارد می‌کردید که‌‌ همان موقع با صدای بلند از درد نالیدم! اما شما با خنده گفتی: “برای من فیلم بازی نکن مادر…!” و با شدت بیشتری ادامه دادی.
وی خطاب به یکی دیگر از بازجویانش که حاج ناصر نام دارد افزوده است: در بازداشتگاه، صدای فریاد و ناله‌های شخصی که بشدت زجر می‌کشید به گوشم رسید و من فکر کردم همانند بازداشتگاه های ساواک صدای شکنجه شدن اشخاص را برای ایجاد رعب و وحشت پخش می‌کنند، اما من اشتباه می‌کردم و غافل از آن بودم که شما برای دستیابی به اهداف خود دست به هر کاری می‌زنید. بهت زده شدم زمانی که برادرم را در مقابل خودم دیدم، عمق فاجعه را تازه متوجه شده بودم، صدای ناله و زجر کشیدن برادرم تا ما‌ه ها در سرم سوت می‌کشید؛ برادرم را با باتوم، شلاق و شوک الکتریکی آنقدر زده بودید که دیگر توان فریاد کشیدن هم نداشت، او را برای اعتراف گیری و تحت فشار قرار دادن من چنان شکنجه کردید که ستون فقراتش آسیب دید، دندانش شکست و کف پا‌هایش بخاطر ضربات شلاق تا چند هفته زخم بود و نمی‌توانست حتی راه برود و روی پاهای خود بایستد. هنوز کبودی‌های صورتش جلوی چشمانم است. بی‌رحمی شما در شکنجه برادرم به حدی بود که ماموران بند امنیتی دو الف به هنگام تحویل گرفتن وی در گزارش خود چنین نوشته بودند: “متهم طوری ضرب و شتم شده که قادر به راه رفتن و ایستادن نیست و از ناحیه گوش دچار خونریزی شده است و آثار کبودی در صورت و بدن وی کاملا نمایان است.”این فعال حقوق بشر طی روزهای اخیر بدلیل نبود امکانات تخصصی و دسنرسی نداشتن به پزشک معالج خود و نبود غذای سالم در زندان با مشکل خونریزی گوارشی نیز مواجه شده بود که به همین دلیل از مصرف داروهای خود برای درمان بیماری کلیوی و پروستات نیز منع شده است.بر اساس گزارشهای که پیش از این منتشر شده است دادستانی تهران در دوران مرخصی درمانیش با وجود اینکه وی از بیماری و کم کاری کلیوی و همچنین از وجود التهاب پروستات و مثانه رنج می برد اعلام کرده بود بخاطر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باید به زندان برگردد.حسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد.این فعال حقوق بشر شهریور ماه سال گذشته در حالی که در مرخصی درمانی اول خود به سر می برد، به همراه پدر و برادرش (احمد و حسن رونقی ملکی) و۳۳ تن دیگر از امدادگران و فعالان مدنی در کمپ کمک رسانی در سرند واقع در مناطق زلزله زده آذربایجان بازداشت شدند.چند روز پیش نیز پدر سیدحسین رونقی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به دادستان پیرامون وضعیت جسمی فرزندش با تشریح وضعیت وی نوشت: به استحضارتان می‌رسانم کلیه‌های فرزندم و جانش در خطر خواهد افتاد. مجدداً از دادستان محترم و مسئولین محترم زندان اوین و کارشناس محترم سید حسین رونقی تقاضای فوری و اقدام قانونی را خواستارم. کلیۀ مدارک پزشکی در سازمان پزشک قانونی کشور در خیابان بهشتی و پزشکی قانونی‌های دیگر تهران و دادستانی محترم و بهداری زندان اوین موجود است

حسن روحانی زیر پلاکارت مرگ بر اسراییل- روحانی تنش آفرینی می کند یا اوپوزیسیون؟

در این عکس حسن روحانی رییس جمهور تدبیر و امید مشترک اصلاح طلبان , باند رفسنجانی و خامنه ای در راهپیمایی ضد اسراییلی روزقدس  زیر شعار مرگ بر اسراییل دیده می شود. روحانی در این راهپیمایی از اسراییل به عنوان زخمی نام برد که  سالهاست بر بدن دنیای اسلام نشسته است. پس از بازتاب این خبر در سایت های داخلی و خارجی عده ای از برادران و خواهران,  ماله و کمچه بدست راه افتاده اند و به جای انتقاد از سخنان تنش آفرین روحانی,  به خبرگزاری هایی که این اخبار را بازتاب داده اند حمله می کنند که تنش آفرینی نکنید و سخنان روحانی را تحریف نکنید ! منظور ایشان از شاخ گوزن شاخ درخت بوده است.

پرسشی که از این عزیزان ماله کش باید پرسید این است که حسن روحانی زیر شعار مرگ بر اسراییل در حال انجام چه تدبیری است ؟ شما عزیزان اگر زخمی در بدنتان باشد با آن چه می کنید؟ آیا تا پایان عمر با آن همزیستی مسالمت آمیز می کنید ؟ یا اینکه در صدد از بین بردن و درمان آن بر می آیید ؟

در این میان لابی های هوادار رژیم مانند نایاک که افرادی از جمله حمید دباشی و تریتا پارسی در آن نشسته اند برای سر پوش گذاشتن بر سیاست های تنش آفرین جمهوری اسلامی به اوپوزیسیون و اسراییل  حمله می کنند. بدیهی است که اگر ایران درگیر جنگی ویرانگر شود مسوول مستقیم آن علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهور وقت حسن روحانی است و نه کس دیگری.

سیاست های ضد آمریکایی و اسراییلی رژیم جمهوری اسلامی تا کنون موجب آسیب های فراوان جانی , مالی , و آب و خاکی بسیاری به کشورمان شده, که نمونه کوچکی از آن به شرح زیر است و مسوول مستقیم آن کارگزاران جمهوری اسلامی و ماله کشانی هستند که به بقای این رژیم در این ٣٥ سال کمک کرده اند :

-جنگ ویرانگر ٨ ساله با عراق که موجب کشته شدن دست کم ٥٠٠ هزار نفر, ١ میلیون جانباز, خرابی ٥ استان کشور و هزار میلیارد خسارت مالی شده است.
- از دست دادن ٥٠% سهم آبهای دریای مازندران که چند برابر خاک فلسطین است.
- به خطر افتادن موقعیت ایران در خلیج پارس و مالکیت جزایر سه گانه ایرانی
-گذر خط  باکو-جیهان به جای خط لوله ای کم هزینه تر از ایران که سالانه میلیارد ها دلار سود برای کشورمان می توانست داشته باشد.
-  تحرکات تلافی جویانه دولت اسراییل در دامن زدن به اختلافات قومی در مرزهای کردستان و جمهوری آران.

آیا سزاوار است که موجودیت کشور ٧ هزار ساله ما بدلیل فلسطین مداری افرادی مانند حسن روحانی, سید علی خامنه ای  و لابی های خارج از کشورشان مانند حمید دباشی و اکبر گنجی تا به این اندازه در خطر نابودی باشد ؟

بازداشت وحید روح بخش پس از بازگشت به ایران

 وحید روح بخش هنگام ورود به ایران در تاریخ بیست و یکم تیرماه امسال در فرودگاه بین المللی خمینی بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است. هنوز از دلایل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.به گزارش تارنمای جرس، وحید روح بخش از معترضان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که به دلیل شرکت در راهپیمایی‌های اعتراضی پس از انتخابات بازداشت شده بود.این زندانی گمنام جنبش سبز فارغ التحصیل رشته معماری است و در تاریخ ۲۹ خرداد ۸۹ در منزل شخصی خود توسط ماموران وزارت اطلاعات قزوین بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شده است.روح بخش پس از گذراندن دو ماه در سلول‌های انفردی در بند ۲۰۹ به قید کفالت بیست میلیون تومانی آزاد شد. اما بلافاصله در شهریور‌‌ همان سال به اتهام اجتماع و تبانی از طریق شرکت در تجمعات، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی محاکمه و به سه سال جبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به هیجده ماه حبس تعزیری تقلیل یافت.این زندانی سیاسی در حین بازداشت و بازجویی‌های طاقت فرسا بر اثر ضرب و شتم شدید از ناحیه گوش دچار آسیب دیدگی شد و به همین دلیل قدرت شنوایی هر دو گوش را تا حدود هفتاد درصد از دست داد و بعد از آن برای بهبود شنوایی خود مجبور به استفاده از سمعک شده است.گفتنی است، روح بخش پس از آزادی در تاریخ هفتم مهر ماه سال ۸۹ به کشور دانمارک مهاجرت نمود

۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

چرا نبايد کشتار سال ۶۷ را فراموش کرد؟ مسعود نقره‌کار

يادآوری کشتار تابستان سال ۶۷ غبارروبی سالانه ازجنايت بزرگِ حکومت اسلامی، به عنوان هستی ای ضد انسانی و مدنيت ستيز است. فراموشی و سکوت و چشم فروبستن بر اين جنايت، تمکين به توحش، پايمال کردن حق قربانيان دگرانديشی، گريز آمران و عاملان جنايت از عدالت و تشديد خطرِ تکرار فجايعی مشابه، دستاورد خواهد داشت.فراموشی، سکوت، چشم فروبستن و انکار حقايقِ مربوط به کشتاردگرانديشان و مخالفان سياسی و عقيدتی بی اعتمادی و بی عدالتی بيشترو گسترش فرهنگ عدم تحمل ديگری و دگرانديش ستيزی، انتقامجوئی و کينه ورزی پيامد خواهد داشت. فراموش نکردن، می تواند آغازرويکردی پيشگيرنده از تکرار فجايع مشابه باشد، چنين رويکردی همراه با شناخت چرائی و چگونگی فاجعه امکان راه يابی و چاره جوئی جهتِ جلوگيری از تکرارفجايعی ديگر را فراهم خواهد کرد. يکی ازحقايق انکارشده توسط حکومت اسلامی، به عنوان ذات و هستی ای ضد انسانی و مدنيت گريز، انکارجنايت بزرگی ست که رهبراين حکومت، آيت الله خمينی درتابستان سال ۱۳۶۷ مرتکب شد. دراين سال به فتوی بهانه جويانه و کينه ورزانه ی اين ولی فقيه سنگدل، هزاران زندانی سياسی در مرداد و شهريور ماه درزندان ها ی اين حکومت اعدام شدند. البته کمتر کسی ست نداند اين کشتارفقط يکی از کشتارهائی است که خمينی و حکومت اش مرتکب شده اند، ۵ کشتار ديگراين ذات و هستی پلشت در پرونده دارد: کشتارسال های ۵۹-۵۷، کشتار سال۶۲-۶۰، کشتار در خارج از کشور، قتل های زنجيره ای و کشتار فعالان و هواداران "جنبش سبز". از ميان کشتارهای ششگانه ی دگرانديشان و مخالفان سياسی و عقيدتی کشتار سال ۶۷ از ويژگی واهميت خاصی بر خوردارشده است. پيش ترو درجائی ديگرنيز به دلائل اين برجسته شدن و مطرح تر بودن، اشاره کرده ام: ۱- کشتار ۶۷ يک قتل عام حکومتی ( دولتی)، يک کشتار سياسی و عقيدتی ست . فتوی آيت الله خمينی به عنوان رهبر اين حکومت، سند ارتکاب به اين جنايت است . ۲-حکومت اسلامی با تشبث به اين جنايت نشان داده است حتی پايبند قوانين و احکامی که خود وضع و صادرکننده ی آن هاست، نيست. زندانيان اعدام شده در سال ۶۷ در دادگاه های حکومت اسلامی محاکمه و محکوميت هائی برای آن ها در نظر گرفته شد. زندانيان دوران محکوميت خود را می گذراندند و بسياری از آن ها حتی دوران محکوميت شان به اتمام رسيده بود و در آستانه ی آزادی بودند، که اعدام شدند. ۳-کشتار سال ۶۷ را می توان يک نسل کشی تعريف کرد. قربانيان به عنوان گروه های اجتماعی مشخص و با هويت معين، و به خاطر نطرات سياسی و عقيدتی شان اعدام و در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده شدند. ۴-دادگاه ها بيدادگاه های تفتيش عقايد بودند .در اين بيدادگاه ها اتهام های حقوقی مشخص مطرح نبود .براساس پاره ای مفاهيم دينی مثل نفاق و ارتداد قربانيان به مرگ محکوم شدند. کيفيت محاکمه ها ناعادلانه و مغاير با قوانين بين المللی و حتی قوانين کشوری بودند. محاکمه های ۲تا ۳ دقيقه ای ، بدون حضور وکيل مدافع ، همراه با فريب و شکجنه ی روانی قربانی انجام شد. ۵-تعداد قربانيان( حدود ۵ هزار نفر) و زمان کوتاه قتل عام ( کمتر از دو ماه)، اين کشتاررا در زمره قتل عام های بزرگ تاريخ سياسی قرار داده است. ۶-به خانواده زندانيان قتل عام شده هيچگونه اطلاعاتی در مورد چگونگی محاکمه قربانيان، زمان و نحوه ی اجرای احکام داده نشد، جسد قربانيان به بازماندگان آنان تحويل داده نشد و خانواده ها نيز از محل دفن قربانيان خود بی اطلاع بودند. ۷- خانواده زندانيان سرانجام محل برخی از گورهای دسته جمعی عزيزان خود را يافتند. حکومت اسلامی ضمن تخريب بيشتر اين گورستان ها، به خانواده ها اجازه تعمير و ترميم اين گورستان ها و گردهمائی و عزاداری بر سر مزارعزيزان شان نداده است ، و در بسياری موارد خانواده هائی که برای عزاداری بر مزار عزيزان شان حضور يافته اند را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت کرده است. *** مرداد و شهريور امسال ۲۵ امين سالگشت فاجعه ی کشتارسال ۶۷ است. به کوتاهی نگاهی به رويکردهای متفاوت به اين کشتارخواهم داشت، و سپس اشارتی دارم به اينکه چرا نمی بايد اين کشتار را به دست فراموشی سپرد

روحانی می آید، اما بحرانهای جمهوری اسلامی علاج ناپذیر است!


چند روزی تا مراسم تحلیف روحانی باقیست اما هرچه به آن روز نزدیک تر میشویم دست ها بیشتر رو میشود و وعده های کشکی هم که گفته بودند یکی یکی کنسل میشوند. ابتدا به امر باید به فردای انتخابات اشاره کنم که روحانی در اولین صحبتش گفت اگر نظر آقا به من نبود من هرگز ریس جمهور نمیشدم، یعنی واقعیت پدیده انتخابات در جمهوری اسلامی را بازگو کرد. در همان روز نماینده خامنه ای در سپاه اعلام کرد روحانی نباید در مورد زندانیان سیاسی حرفی بزند و حق ندارد در رابطه با مسئله دانشگاه و دانشجویان وعده ای دهد. از آن طرف هم خامنه ای و هم خاتمی اعلام کردند که توقعات و انتظارات را از روحانی و دولتش بالا نبرید. این موضوع نشان میدهد که تمامی باندها همه، همدستند و خواسته، خواسته خامنه ای است. و نه دولت و نه مجلس بدون نظر و تائید رهبر جمهوری اسلامی، قدرت تصمیم گیری ندارند و همه چیز در بیت تصمیم گیری و حل و فصل میشود و اصول گرایان و اصلاح طلبان هردو بالهای یک نظام هستند، هرچند با کمی ظاهر متفاوت امامغز یکیست آنهم اساس نظام است.بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی هیچ گاه قابل حال نیست چرا که هویت این نظام و ساختاری که دارد باعث و علت وجود بحران است. حال اصلاح طلبان و اصول گرایان هم باید به هر نحوی که هست چه با سرکوب و چه با وعده سرخرمن این را به مردم بقبولانند و یا مجبور به تمکین و سکون کنند تا عمر ننگین حکومت ادامه پیدا کند اما همانطور که در بالا گفتم مردم همان شبهای اول در خیابان ها گفتند: "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، "امشب شب شادیه جای ندا خالیه"، "سبز و بنفش نداره جنبش ادامه داره" و از آن روز تا بحال تحت جنبش های اجتماعی در حال مخالفت های روزمره هستند و در حال اعتراضند. مثل اعتصابات و اعتراضات کارگری، جنبش آزادی پوشش و نه به حجاب اجباری، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه برای داشتن یک زندگی انسانی، آب بازی در کرج و قزوین و هم چنین جنبش روزه خواری در سراسر ایران. این را میتوان به راحتی دید که حتی بر فرض اینکه وقتی روحانی بخواهد به کمی از این مطالبات گوشه چشمی نشان دهد با سد خامنه ای برخورد خواهد کرد. مردم میدانند که راه برون رفت از این وضعیت سرنگونی رژیم اسلامی است و در چندماه آینده ما شاهد عروج مجدد اعتراضات وسیع و سراسری خیابانی خواهیم بود. جوانان، دانشجویان، زنان و همه اقشار جامعه، باید خودمان را برای اعتراضات مجدد سازماندهی و آماده کنیم

اعلام حضور چند دیکتاتور بنام در مراسم تحلیف حسن روحانی و انزوای بین المللی ایران

انقلاب اسلامی در هجرت: وزارت خارجه ایران اعلام کرده بود که از سران تمامی کشور ها به استثنای آمریکا و اسرائیل برای شرکت در مراسم تحلیف حسن روحانی دعوت به عمل آمده است . در حال حاضر 193 کشور عضو سازمان ملل می باشند. پس از انقلاب ،این برای اولین بار است که مراسم تحلیف رئیس جمهور با دعوت از شخصیت های خارجی انجام می گیرد . رژیم ولایت مطلقه فقیه بدین ترتیب ،قصد دارد که چنین بنماید که در انزوا نیست . خبر گزاری تسنیم لیستی از میهمانان خارجی که در مراسم تحلیف حضور دارند را منتشر کرده است که در راس آن عمر البشیر دیکتاتور سودانی که از سوی دادگاه بین المللی به اتهام جنایت جنگی تحت تعقیب است قرار دارد . در بین روسای دولتهای دعوت شده چند دیکتاتور بنام دیگر از جمله امام علی رحمان اف و بردی محمد اف هم حضور دارند و این در حالی است که برسر حضور یا عدم حضور افرادی در داخل که به نظام و ولایت فقیه التزام دارند از جمله محمد خاتمی دعواست . در این لیست، از اتحادیه اروپا تنها از خاویر سولانا از اسپانیا با عنوان مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا نام برده َشده است ، وی در حال حاضر مقامی ندارد .نگاهی به لیست و مقام اشخاصی که بنا بر خبر تسنیم حضور آنها قطعی شده است انزوای شدید بین المللی ایران را نشان می دهد. خبرگزاری تسنیم: با قطعی شدن حضور ۱۴ مقام عالی رتبه دیگر به لیست مهمانان خارجی مراسم تحلیف، شمار مهمانان خارجی به ۴۴ تن رسید. به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، مراسم تحلیف حجت الاسلام حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب روز یکشنبه (13 مرداد) از ساعت 16 در صحن مجلس شورای اسلامی و با حضور شخصیت ها و مقامات داخلی و خارجی برگزار می شود. براساس اعلام مجلس شورای اسلامی، تاکنون حضور بیش از 44 کشور جهان جهت شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب در بهارستان، قطعی شده است. 

۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه

مجلس نمایندگان آمریکا طرح تشدید تحریم‌های ایران را به تصویب رساند

مجلس نمایندگان آمریکا، نهم مرداد ماه، تحریم های جدیدی را علیه ایران به تصویب رساند؛ این طرح برای اجرا باید از تصویب سناتورهای آمریکایی بگذرد و به امضای رئیس جمهوری آن کشور برسد. تحریم های جدید که سخت ترین تحریم ها تا کنون ارزیابی شده اند با ۴۰۰ رای موافق در برابر ۲۰ رای مخالف به تصویب رسیدند. این طرح باز هم صادرات و ارائه خدمات به ایران را سخت تر می کند، شرکت های خارجی را که با طرف های تحریم شده ایرانی معامله می کنند با جریمه ها و مشکلات بیشتری روبه رو می کند و امکانات تهران را برای دستیابی به بازارهای پولی جهان محدودتر می کند. خریداران نفت ایران نیز با فشارهای بیشتری برای کاهش واردات نفت خود از این کشور روبه رو خواهند شد. هدف این طرح این است که صادرات نفت ایران یک میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند. این نخستین بار است که تحریم های آمریکا برای صادرات روزانه نفت ایران «رقمی» را اعلام می کند. تحریم های پیشین آمریکا و اتحادیه اروپا صادرات نفت را طی سال های گذشته به نصف کاهش داده است. واشینگتن برای اجرایی کردن تحریم های نفتی علیه ایران با بزرگ ترین طرف های خارجی آن در آسیا یعنی چین، ژاپن، کره جنوبی و هند مستقیما وارد گفت وگو شد. گزارش اوپک از سال ۲۰۱۲ نشان می دهد که ارزش صادرات نفت، مواد نفتی و گاز مایع (ال پی جی) ایران در سال گذشته میلادی در مقایسه با سال ۲۰۱۱ حدود ۱۲ درصد کاهش داشته است. بر اساس گزارش سالانه آژانس جهانی انرژی، صادرات نفت خام ایران در سال گذشته ۱٫۲ میلیون بشکه در روز بوده و اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز صادرات نفت خام به علاوه میعانات گازی ایران در سال ۲۰۱۲ را مجموعا ۱٫۵ میلیون بشکه در روز برآورد کرده است. تحریم های جدید چهار روز پیش از تحلیف حسن روحانی، رئیس جمهوری منتخب ایران تصویب می شوند. البته این تحریم ها هنوز اجرایی نشده اند و برای این کار تصویب سنا و امضای رئیس جمهوری را لازم دارند. شبکه بلومبرگ از قول اد رویس، یکی از نمایندگان جمهوری خواه کنگره آمریکا، می گوید به نظر او چه با رئیس جمهوری جدید (در ایران) چه بدون او، رهبر ایران می خواهد به راه خودش (در برنامه اتمی) ادامه دهد. عباس عراقچی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در واکنش به تصویب طرح جدید در مجلس نمایندگان آمریکا به خبرگزاری فارس گفته است که این کار «هیچ کمکی به حل موضوع هسته ای نخواهد کرد». این مقام سیاسی دولت دهم ایران که در روزهای آینده جای خود را به دولت جدید می دهد می گوید تحریم های جدید «به پیچیده تر شدن موضوع هسته ای و سخت تر شدن حل آن منجر می شود ». رویترز می گوید منتقدان این طرح در آمریکا آن را نشانه تندی به تهران در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری می دانند. این خبرگزاری در عین حال می گوید این موضوع نشان دهنده افزایش تفاوت ها میان نمایندگان و دولت آمریکا در مورد ایران است و از قول یک مقام رسمی می گوید کاخ سفید با تحریم ها به خودی خود مخالف نیست ولی می خواهد (پیش از آن) به روحانی فرصت بدهد. طی هفته های گذشته و پس از یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، آمریکا از شدت برخی تحریم های خود علیه ایران کاست؛ برای نمونه دولت آن کشور در سوم مرداد ماه فهرست صادرات کالاهای بشردوستانه را به ایران افزایش داد. پیشتر ۱۳۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا نیز در نامه ای خطاب به باراک اوباما، خواستند با توجه به انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران، برای حل اختلافات موجود بین دو کشور با او به گفت وگو بنشیند

۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

احمدی نژاد: من در سرکوبها نقش نداشته ام برای رهای میر حسین موسوی و کروبی از حصر اقدام نیز کرده ام

چهارمین مسئولیتی که احمدی نژاد بر دوش خامنه ای می نهد، مسئولیت سرکوب ها است. راستی اینست که در این سرکوبها او نقش نداشته است. زیرا تصدی مستقیم آن به «قوه قضائیه» و واواک و اطلاعات سپاه و اطلاعات «بیت رهبری» و نیروهای انتظامی است. اینهمه، بطور مستقیم از خامنه ای فرمان می برند. گروه احمدی نژاد می گوید: ● احمدی نژاد مخالف سخت گیری با زنان در باره حجاب آنها بوده است و مرتب در این باره موضعگیری کرده است. ● احمدی نژاد موافق حضور زنان تماشاچی در میدانهای ورزشی بوده است و این موافقت خود را به صراحت ابراز کرده است. ● احمدی نژاد موافق جدا سازیها بر مبنای جنسیت نبوده و مخالفت خود را «تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها» اظهار کرده است. او موافق تبعیض به زیان زنان نیز نبوده است و مخالفت خود را با این تبعیض ها اظهار نیز کرده است. ● برای رفع حصر از میرحسین موسوی و کروبی و زهرا رهنورد نیز کوشش کرده است. ● هیچگاه تقاضای توقیف نشریه ای را نکرده است. نهادهای بین المللی خامنه ای را دشمن شماره 1 مطبوعات خواندند و نه احمدی نژاد را. ● اما احمدی نژاد میلیونها شرکت کننده در «جنبش سبز» را خس و خاشاک خواند و کسی اعتراض او را به جنایتهای خامنه ای توسط دستیارانی از نوع سعید مرتضوی را نشنید. سهل است سعید مرتضوی را که از دستگاه قضائی رانده شده بود، مقام بخشید. توجیه گروه او اینست که مرتضوی و امثال او آلت فعل بوده اند و دستور اجرا کرده اند. او زمانی مرتضوی را بکار گرفت که مرتضوی حاضر شد اسرار و اسناد را در اختیار او بگذارد. او از مرتضوی همان استفاده را نکرد که خامنه ای می کرد. او از مرتضوی در افشای باندهای مافیائی، نظیر مافیائی که برادران لاریجانی تشکیل داده اند، استفاده کرد. و باز می گویند او نه مردم که اغتشاش کنندگان و تخریب کنندگان اموال عمومی را خس و خاشاک خوانده است. دستور سرکوب جنبش را نه او که خامنه ای داده است. او با شدت عمل موافق نیز نبوده است. خامنه ای شدت عمل به خرج داد برای این که احمدی نژاد را رئیس جمهوری بکند که غیر از او حامی ندارد. اما احمدی نژاد نشان داد که می تواند جلو او بایستد. ● اما آیا سانسور کتاب و فیلم و موسیقی و نقاشی که توسط وزارت «ارشاد اسلامی» بعمل می آمد هم کار خامنه ای بود؟ پاسخ گروه احمدی نژاد به این پرسش آری است. توضیح آنها اینست که وزیران وزارتخانه های واواک و ارشاد و دفاع و کشور و امور خارجه، بدون موافقت خامنه ای منصوب نشده اند. او نسبت به دو وزارت خانه حساسیت بسیار داشت. ازجمله، به وزارت ارشاد. زیرا علاوه بر اینکه سانسور را لازم می داند به این وزارتخانه از لحاظ حوزه قم و روحانیت اهمیت ویژه قائل است. بدین لحاظ بود که وزیران این وزارتخانه از سپاه تعیین می شدند. اگر وزیری با احمدی نژاد نمی ساخت، جانشین او باز از سپاه معین می شد. ● جو خفقان که بر جامعه تحمیل شد بدین خاطر بود که بدون این جو، حکومت احمدی نژاد میسر نبود. گروه احمدی نژاد می گوید: از عوامل ایجاد این جو یکی نیز در اختیار احمدی نژاد و حکومت او نبود. این جو را خامنه ای ایجاد کرد هم برای مهار جامعه و هم برای مهار حکومت. برسر روش سپاه و قوای انتظامی و واواک و دادگاه انقلاب همواره میان او و «رهبر» اختلاف نظر وجود داشت. او مخالفت خود را با سرکوب به قصد ایجاد جو خفقان اظهار کرد وقتی گفت نقش او دفاع از حقوق اساسی مردم است. بیهوده احمدی نژاد را با بنی صدر مقایسه نمی کنند. ● یونسی، وزیر واواک در حکومت خاتمی (کلمه 19 شهریور 91) گفته است: «آقای احمدی نژاد از دو روش غیر اخلاقی استفاده کرد که الان تاوانش را پس میدهد. یکی تقویت گروه های فشار و سوء استفاده از آنها برای سرکوب رقیب و دوم استفاده از روش غیر اخلاقی که نمود آن انتخابات بود که البته الان تاوانش را پس میدهد چرا که همین گروههای فشار تحرکاتی علیه خود ایشان و یارانشان انجام دادند». اما گروه احمدی نژاد می گوید تا دوره او، میدان سیاست و عرصه جامعه از آن گروه های فشار (حزب الله و انصار حزب الله و...) بود. در دوره او بود که بساط این گروه ها برچیده شد. روشن است که او سران گروه های سرکوبگر را به درون حکومت برد. و حکومت خود نقش آنها را برعهده گرفت. اما گروه می گوید: این گروه ها وسیله کار خامنه ای بودند و احمدی نژاد موفق شد به نقش آنها خاتمه دهد. ● گروه مدعی است ترور شخصیت ها و مخالفان عادی که تا حکومت احمدی نژاد رواج داشت، در دوره او متوقف شد و هیچ ترور سیاسی بعمل نیامد

رهبر جمهوری اسلامی فتوا داد؛ گزارش دادن ظلم مسئولان حرام است/ معاشرت با بهائیان جایز نیست

بخشی از اظهارات آقای خامنه ای که تحت عنوان "فتاوی" صادر شده، امروز در سایت تسنیم منتشر گردیده که رهبر جمهوری اسلامی بعنوان مثال در یکی از این فتواها گفته است: "گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى ‏گردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى‏ شود حرام است." رهبر جمهوری اسلامی که محافظه کاران وی را مرجع تقلید ذکر کرده اند، در فتوای دیگری گفته است: "هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام مؤکد است." وی همچنین با تکرار دوباره این ادعا که "ولایت فقیه شعبه اى است از ولایت ائمه اطهار که همان ولایت رسول الله مى باشد." گفته است: در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامى و امورى که به عموم مسلمین ارتباط دارد، نظر ولىّ امر مسلمین باید اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هر مکلفى باید از مرجع تقلید خودش پیروى کند. رهبر جمهوری اسلامی در عین حال گفته است که "عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، موجب ارتداد و خروج از اسلام نیست." آقای خامنه ای همچنین بهائیت را "فرقه ضالّه مضلّه" خوانده و گفته است: " از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب شود." وی در فتوای دیگری نیز درباره یادگیری موسیقی گفته است: "ه طور کلّى، ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاس هاى موسیقى، هرچند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیه نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت باارزش خود را صَرف یادگیرى علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند

جدیدترین فتواهای آیت‌الله خامنه‌ای: از معاشرت با بهاییان «اجتناب» شود

وب سایت «تسنیم»، در یادداشتی مجموعه ای از جدیدترین فتواهای آیت الله خامنه ای را گردآوری کرده که برخی از آنها جالب توجه است. براساس یکی از این فتواها خامنه ای گفته است: «از هرگونه معاشرت با این فرقه ى ضالّه ى مضلّه، اجتناب شود.» گفتنی است این فتوا در حالی است که هفته ی گذشته محمد نوری زاد با حضور در منزل یکی از بهاییان به پای بوسی کودک این خانواده پرداخت. دیگر فتواهای جالب توجه خامنه ای بدین شرح است: * گرفتن یا دادن هدیه به کفّار فى نفسه مانعى ندارد. * گزارش دادن ظلم مسوولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى‏ شود حرام است. * تقلّب حرام است ولى اگر شخصى که تقلب کرده است تخصص و مهارت لازم را براى کارى که براى آن استخدام شده دارد و مقرّرات استخدام رعایت شده، استخدام و دریافت حقوق اشکال ندارد. * واجب است از مشاهده فیلم هایى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مى کنند، اجتناب شود. * استفاده از کلاه گیس براى حجاب مجزى نیست. * ریش پرفسورى: تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد و بنا بر احتیاط حرام است. * رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است. * استفاده از ماهواره: «آنتن هاى ماهواره اى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏ هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏ کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى ‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏ اى هم مترتّب نمى‏ شود. لکن اگر در این مورد قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.» * نصب و تعمیر آنتن هاى ماهواره اى : «اگر از آنتن ماهواره اى براى امور حرام استفاده شود که غالباً همین طور است و یا تعمیر کننده و یا نصب کننده علم داشته باشد به اینکه کسى که قصد تهیه آنتن ماهواره‏اى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى ‏کند، خرید و فروش و نصب قطعات و راه‏ اندازى و تعمیر و فروش قطعات آن جایز نیست.» * سرویس دهى کافى نت به مشتریان: «اگر کسى کافى نت داشته باشد با علم به اینکه مشترى از ابزارى که در اختیار او قرار داده مى شود استفاده حرام مى کند، جایز نیست آن را در اختیار آنها قرار دهد و کسب درآمد از این طریق نیز اشکال دارد ولى در صورت شک در اینکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مى کند، اشکال ندارد.