۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سهشنبه
مادر حسین رونقی و ابوالفضل عابدینی: “گفتند اعتصاب غذا کنید تا بمیرید”

اعتصاب غذای این زندانی سیاسی با توجه به سابقه بیماری حاد وی نگرانی زیادی در بین فعالان حقوق بشر و خانواده وی برانگیخته است. زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت او به “روز” میگوید: “دوشنبه قبل به دیدن حسین رفتم. میگفت کلیه راستش چهارشب است درد میکند و از شدت درد خوابش نمیبرد. همان روز به من گفت میخواهم اعتصاب غذا کنم، التماس کردم، گفتم حسین نه، تو را به خدا اعتصاب نکن، به او گفتم میروم دادستانی ببینم چه میگویند انشاءالله برای عید فطر به تو مرخصی میدهند.”
خانم موسوی ادامه میدهد: “به دادستانی مراجعه کردم، اشک ریختم و از معاون دادستان خیلی خواهش کردم. چند نفر از اعضای خانواده دیگر زندانیان هم آنجا بودند، شاهد هستند. گفتم تو را به خدا به این بچه مرخصی بدهید، من از این راه دور، از آذربایجان آمدم. مساله بیماری حسین و دردهای کلیه راستش را توضیح دادم و خواهش کردم مرخصی بدهند تا او را برای معالجه پیش پزشک ببریم؛ گفتند نمیشود. به آقای خدابخش گفتم پس میخواهید چه کار کنید؟ میخواهید بکشیدش؟ همانطور که خودتان گفتید؟ گفت شاید هم همینطور است.”
از مادر این زندانی سیاسی میپرسم مگربه حسین رونقی گفته بودند که تو را میکشیم؟ پاسخ میدهد: “حسین به یکی از مسئولان زندان گفته من اعتصاب غذا میکنم، گفته فکر کردید چه میشود؟ میمیرید و جریان چند روز دیگر هم تمام میشود، میرود. من به آقای خدابخش گفتم میخواهید این اتفاق بیفتد؟ گفت شاید هم همینطور است.”
زلیخا موسوی اضافه میکند: “گفتند مرخصی نمیدهیم.تنها میشود در زندان تحت درمان باشد. گفتم چندبارتحت درمان قرار گرفته و بیمارستان رفته و عمل شده، دوباره او را به زندان برگرداندید و دوباره بیماره او عود کرده، این بارکلیه راستش درد میکند. آقای خدابخش گفت نه، آقای دادستان گفتهاند به حسین مرخصی ندهید. گفتم من این همه راه از آذربایجان میآیم، شما به حرف من گوش نمیدهید. چهار سال است که در خانه شما را میزنم، جایی نمانده که در این مدت برای پیگیری کار حسین به آنجا نرفته باشم. هر بار میروم خواهش میکنم، گریه میکنم، جواب من را نمیدهند.”
مادر حسین رونقی ادامه میدهد: “گفتند چرا با رسانهها صحبت میکنید، گفتم خودتان باعث میشوید. گفتم اگر شما حرف من را میشنیدید من حرف نمیزدم، من یک مادرم؛ چهار سال است که دارم عذاب میکشم. گفتم شما چرا انقدر بیرحم هستید آقای خدابخش؟ ماه رمضان در این هوای گرم از راه دور آمدهام هر قدر التماس میکنم اصلا جواب من را نمیدهید”
خانم موسوی با تاکید بر شرایط نامناسب جسمی پسرش میگوید: “دکتر گفته حسین باید مواد غذایی خوب مصرف کند اما در زندان که چیزی پیدا نمیشود. حسین گفته بود مامان دیگر طاقت ندارم؛ این ها من را اذیت میکنند. به خدا نمیدانید چقدر دارم عذاب میکشم. به خدا نمیدانید سال گذشته که اعتصاب غذا کرد و کارش به بیمارستان و عمل کشید ما چه کشیدیم، پیر شدیم، چقدر عذاب کشیدم، مامورهای بیمارستان به احوال من گریه میکردند.”
مادر این زندانی سیاسی با گریه ادامه میدهد: “وقتی که شنیدم اعتصاب غذا کرده، نمیدانستم چه کار کنم. به خدابخش معاون دادستانی گفتم مگر پسر من چه کار کرده؟ بچههای بیگناه مردم را زندانی کردهاند.من مادرم، چه کار کنم؟ شما گفتید ما راه پیغمبر را میرویم، به خدا آنها اینطوری نبودند. پیغمبر به دشمنانش هم احترام میگذاشت، مریض بودند میرفت عیادتشان. آقای خدابخش چرا این کار را میکنید؟”
خواسته زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی این است که به پسرش مرخصی استعلاجی بدهند. او در پایان در حالی که اشک میریزد میگوید: “چرا این کارها را میکنند؟ فقط میخواهند حسین را بکشند همین.”
حسین رونقی ملکی در آذر سال ۱۳۸۸ در شهر ملکان استان آذربایجان بازداشت و به تهران منتقل شد. او که با نام مستعار بابک خرمدین وبلاگ مینوشت، یکی از معترضان به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بود. این زندانی سیاسی همچنین از مسئولان کمیته مبارزه با سانسور بوده که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به ۱۵ سال زندان محکوم شده است
۵۵ زندانی سیاسی تبعیدی به اوباما: با نظام ایران سازش نکنید

پرزیدنت باراک اوباما، رئیس جمهوری محترم ایالات متحدهٔ آمریکا
ما بازماندگان و زندانیان سابق سیاسی ایران، که حکایت رنج و دردمان برای همیشه در تاریخ ثبت شده، ما همبندان و همرزمان «فرشته علیزاده»ها، «ندا آقا سلطان»ها، «فرزاد کمانگر»ها، «فیض مهدوی»ها، «اکبر محمدی»ها ، «سعید زینالی»ها ، «امیدرضا میر صیافی»ها، «امیر ساران»ها، «حجت زمانی»ها، «افشین اسانلو»ها، «کرمی خیر آبادی»ها، «رجبی»ها، «روح الامینی»ها، «سهراب اعرابی»ها، «اشکان سهرابی»ها، «تامی حامیفر»ها، «محمد مختاری»ها، «کیانوش آسا»ها و هزاران اعدامی و قتل و کشتارها که قربانی جهل و جنون جمهوری اسلامی ایران شدهاند، مراتب نارضایتی و اندوه فراوان خود را از استمرار سیاست مماشات دولت شما با نظامی که بزرگترین جنایات را بر ملت ایران روا داشته؛ به اطلاع شما و ثبت در تاریخ رسانده؛ یادآوری میکنیم نامهای که این روزها به نام «زندانیان سیاسی سابق و فعلی» برای شما ارسال شده، و مورد تبلیغ قرار گرفته؛ صرفنظر از حقیقت یا عدم حقیقت امضاها، تلاشی برای آن است که استبداد، جان تازهای بیابد.
این روزها گروهی سادهدل، سر کار آمدن جنایتکارانی بزرگ چون مصطفی پور محمدی را که تنها در سال ۱۳۶۷ احکام اعدام ۴هزار زندانی سیاسی را صادر کردهند، با این فکراشتباه که او، و چون او، ناجی مردم ایران خواهند بود، جشن گرفتهاند.
بسیاری از امضاکنندگان آن نامه که از شما خواستهاند با «قاتلین ملت ایران» مهربان باشید، از مقامها و بلند پایهگان اصلاحطلب سابق نظام جمهوری اسلامی هستند، که از یک سو، فراموش کردهاند که خود بهعلت روح آزادیخواهی مورد خشم و غضب رهبری قرار گرفتند و به زندان افتادهاند و از سوی دیگر، به دلیل همین تحمل رنج در سالیان حبسشان از سوی فرقه رهبری، مورد احترام ما دیگر زندانیان سیاسی سابق هستند، چرا که ما خود به واقع از زندان کشیدههای رنجدیدهای چون آنان هستیم و رنج آنان را نیز رنج خود میدانیم.
اگر چه به واقع باید اذعان نمود که آنان در محاسبات، فریب قواعد بازی سیاسی ولی فقیه «اصلاحناپذیر» را خورده و به میدان باز گشتهاند تا بار دیگر به اشتباه، هم افکارعمومی غرب و آمریکا را به استمرار مماشات با استبداد حاکم بر ایران ترغیب نمایند و هم نظام ولی فقیه را چون زمان دولت اصلاحات از بحران مشروعیت برهانند و موجبات تثبیت و بقای عمر نظام او را فراهم سازند. با اینکه همگی بهخوبی واقفند که مطابق قانون اساسی، رییس جمهوری در برابر رهبری، نه تنها «هیچکاره» است، بلکه به واقع فرمانبر و خادمی برای رهبر بیش نیست.کاش آن زندانیان ارجمند، بهجای نامهای سیاسی برای حفظ رژیم ولی فقیه به شما، از شما و دیگر رهبران سیاسی دنیا و دبیر کل سازمان ملل متعهد میخواستند که به جد بر رهبری ایران فشار وارد آورند تا احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر آن سازمان مجوز ورود به ایران را دریافت، و از اعدام همزمان با آغاز به کار ریاست جمهوری حسن روحانی که به خواست رهبری انجام میگیرد، گزارش تهیه کند وسپس به استحضار دنیا برساند!
همچنان که در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات خاتمی با اراده و خواست رهبری، اعدام و سنگسار صورت میگرفت، اما نه تنها رییس دولت اصلاحات کاری ساخته نبود، که برای حفظ قدرت و موقعیت خویش از مردمی که به او اعتماد کرده بودند طلب کمک نکرد؛ مردمی که به او رای داده بودند. او متاسفانه درمواقع نیاز، حتی به شیوه صحیح مسالمت آمیز و دموکراتیک، از مردم کمک نخواست، چرا که تا بهزعم خویش، رهبری به واقع ضد مردمی را نیازارد ورهبر جمهوری اسلامی،به تقابل با او بر نیاید.آنچه برای ما زندانیان سابق امضا کننده این نامه «حقوق بشری» در دوره حسن روحانی عیان است، تحقق چیزی بنام تکرار «دور تسلسل باطل» خواهد بود و بس. چرا که آزموده را نه یک بار، بلکه چندین بار آزمودن آنهم با وجود شخص بیظرفیت و بیماری چون خامنهای که بهعنوان رهبری در راس نظام میباشد، خطاست.
آقای رئیس جمهوری
دولت آمریکا در حالی به تبادل پیامهای دوستی با رئیس جمهور جدید نظام مشغول است که نگاهی به پرونده وزرای پیشنهادی ایشان نشان خبر از شدت یافتن نقض شدید حقوق بشر در دوران زمامداری ایشان میدهد. مجبور به یادآوری نمونهای از نگاه ضّد بشری حاکم بر کابینه پرزیدنت حسن روحانی هستیم: وزیر دادگستری ایشان که نماد دیدگاه دولت در برابر مقوله «عدالت» است، کسی است که بیشترین بی عدالتیها را در حق ما و هموطنان ما روا داشته. بر اساس گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، پورمحمدی به دلیل عضویت در هیات ۳ نفره اعدام سراسری ۳۸۰۰ زندانی سیاسی موسوم به «هیست مرگ»، به جنایت علیه بشریت متهم شده است.(وی در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت)همچنین وی متهم به مشارکت در قتل روشنفکران و روزنامهنگاران منتقد حکومت ایران موسوم به قتلهای زنجیرهای بوده است. در گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، تمام این قبیل اقدامات فراقانونی و با برنامهریزی برشمرده شده است.
آقای رئیس جمهوری
شاید تحلیل شما در توجیه رویکرد سازش با دولت جدید در ایران این باشد که در انتخابات اخیر ۱۸ میلیون ایرانی به حسن روحانی رای دادهاند و ایشان منتخب ملت است؛ در پاسخ به این شائبه میتوانید با مراجعه به شیوه رایگیری در جمهوری اسلامی به راحتی دریابید که شرایط اقتصادی، روانی و امنیتی در ایران بگونهایای است که ملت علاوه بر اینکه از بیم مشکلات ناشی از عدم شرکت در انتخابات از قبیل اخراج از کار و تحصیل، بهطور بی سابقهای در تنگنای اقتصادی و سیاسی اسیر بوده و مجبور هستند بین بد وبدتر، بد را برگزینند.
بی گمان ادامه لابی گری و مماشات با چنین باندی که آمر و عامل قتل، کشتار، و آوارگی صدها هزار ایرانی بودهاند؛ اشتباه فاحشی است که میتواند در فردای آزادی ایران به روابط دوستانه ملتهای ایران و آمریکا لطمات جبران ناپذیری وارد آورد.فلذا امضا کنندگان نامه حاضر که مشتی از خروار و زندانیان سیاسی و حقوق بشری ستمکشیده و در تبعید میباشند، شما ودولت شما را به قطع لابیگری و سازش با رژیم جنایتکار تهران فرا خوانده، مصرانه تقاضای برچیدن کانونها و لابیهای سنتی جمهوری اسلامی در ایالات متحدهٔ را داریم.
یقین داشته باشید هموطنان رنجدیده ما در داخل با نگرانی و حساسیت موضوع مذاکره احتمالی آمریکا با جنایتکاران حاکم بر ایران را پیگیری میکنند.
با بیشترین و بهترین احترام
درخواست صد تن از فعالان مدنی و سیاسی از ابوالفضل عابدینی برای شکستن اعتصاب غذا

۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه
دادگاه سنندج آقای منصور زردویی ،زندانی اهل کامیاران را به 27 سال حبس محکوم کرد

حجاریان: در انتخابات ۸۸ نه تقلب شد نه تخلف؛ تدلیس سیستماتیک بود

۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه
نامه ای از زندان اوین به زندان اهواز؛ ۱۴ روز از اعتصاب غذای عابدینی گذشت/ حسین رونقی هم اعتصاب غذا کرد

۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه
خسرو و مسعود کردپور را آزاد کنید

زیمبابوه با ایران قرارداد فروش اورانیوم «امضا کرده است»

۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه
یک فعال عرب اهوازی محکوم به اعدام به مکانی نامعلوم انتقال داده شد
.jpg)
فائزه هاشمی چهارشنبه بار دیگر در دادگاه انقلاب محاکمه میشود

فریدون فرخزاد:يک روزی ملت ما آزاد ميشه،انگليسیها هم نمی تونند زياد خمينی ها رو نگه بدارند

...
۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه
بی بی سی : یک سوم وزیران حسن روحانی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند

۱۳۹۲ مرداد ۱۵, سهشنبه
زندان رجایی شهر و هزار زندانی در زیر حکم اعدام

پلمپ 235 واحد پوشاک در تهران به دلیل فروش لباس های ''نا متعارف و انحرافی'
.jpg)
وال استریت ژورنال: ایران تابستان آینده میتواند بمب اتمی بسازد

وزیر مرگ در کابینه دولت تبدیر و امید ... !

«اگر روباه موعظه میکند، مواظب غازهای خود باشید!»

۱۳۹۲ مرداد ۱۴, دوشنبه
کسانی باید از ملت عذر بخواهند که ایران را به این وضعیت کشاندهاند

۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه
جزییات تکان دهنده ای از شکنجه ها، فحاشی ها، توهین ها و رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی در بازجویی های حسین رونقی

وی خطاب به یکی دیگر از بازجویانش که حاج ناصر نام دارد افزوده است: در بازداشتگاه، صدای فریاد و نالههای شخصی که بشدت زجر میکشید به گوشم رسید و من فکر کردم همانند بازداشتگاه های ساواک صدای شکنجه شدن اشخاص را برای ایجاد رعب و وحشت پخش میکنند، اما من اشتباه میکردم و غافل از آن بودم که شما برای دستیابی به اهداف خود دست به هر کاری میزنید. بهت زده شدم زمانی که برادرم را در مقابل خودم دیدم، عمق فاجعه را تازه متوجه شده بودم، صدای ناله و زجر کشیدن برادرم تا ماه ها در سرم سوت میکشید؛ برادرم را با باتوم، شلاق و شوک الکتریکی آنقدر زده بودید که دیگر توان فریاد کشیدن هم نداشت، او را برای اعتراف گیری و تحت فشار قرار دادن من چنان شکنجه کردید که ستون فقراتش آسیب دید، دندانش شکست و کف پاهایش بخاطر ضربات شلاق تا چند هفته زخم بود و نمیتوانست حتی راه برود و روی پاهای خود بایستد. هنوز کبودیهای صورتش جلوی چشمانم است. بیرحمی شما در شکنجه برادرم به حدی بود که ماموران بند امنیتی دو الف به هنگام تحویل گرفتن وی در گزارش خود چنین نوشته بودند: “متهم طوری ضرب و شتم شده که قادر به راه رفتن و ایستادن نیست و از ناحیه گوش دچار خونریزی شده است و آثار کبودی در صورت و بدن وی کاملا نمایان است.”این فعال حقوق بشر طی روزهای اخیر بدلیل نبود امکانات تخصصی و دسنرسی نداشتن به پزشک معالج خود و نبود غذای سالم در زندان با مشکل خونریزی گوارشی نیز مواجه شده بود که به همین دلیل از مصرف داروهای خود برای درمان بیماری کلیوی و پروستات نیز منع شده است.بر اساس گزارشهای که پیش از این منتشر شده است دادستانی تهران در دوران مرخصی درمانیش با وجود اینکه وی از بیماری و کم کاری کلیوی و همچنین از وجود التهاب پروستات و مثانه رنج می برد اعلام کرده بود بخاطر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باید به زندان برگردد.حسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد.این فعال حقوق بشر شهریور ماه سال گذشته در حالی که در مرخصی درمانی اول خود به سر می برد، به همراه پدر و برادرش (احمد و حسن رونقی ملکی) و۳۳ تن دیگر از امدادگران و فعالان مدنی در کمپ کمک رسانی در سرند واقع در مناطق زلزله زده آذربایجان بازداشت شدند.چند روز پیش نیز پدر سیدحسین رونقی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به دادستان پیرامون وضعیت جسمی فرزندش با تشریح وضعیت وی نوشت: به استحضارتان میرسانم کلیههای فرزندم و جانش در خطر خواهد افتاد. مجدداً از دادستان محترم و مسئولین محترم زندان اوین و کارشناس محترم سید حسین رونقی تقاضای فوری و اقدام قانونی را خواستارم. کلیۀ مدارک پزشکی در سازمان پزشک قانونی کشور در خیابان بهشتی و پزشکی قانونیهای دیگر تهران و دادستانی محترم و بهداری زندان اوین موجود است
حسن روحانی زیر پلاکارت مرگ بر اسراییل- روحانی تنش آفرینی می کند یا اوپوزیسیون؟

پرسشی که از این عزیزان ماله کش باید پرسید این است که حسن روحانی زیر شعار مرگ بر اسراییل در حال انجام چه تدبیری است ؟ شما عزیزان اگر زخمی در بدنتان باشد با آن چه می کنید؟ آیا تا پایان عمر با آن همزیستی مسالمت آمیز می کنید ؟ یا اینکه در صدد از بین بردن و درمان آن بر می آیید ؟
در این میان لابی های هوادار رژیم مانند نایاک که افرادی از جمله حمید دباشی و تریتا پارسی در آن نشسته اند برای سر پوش گذاشتن بر سیاست های تنش آفرین جمهوری اسلامی به اوپوزیسیون و اسراییل حمله می کنند. بدیهی است که اگر ایران درگیر جنگی ویرانگر شود مسوول مستقیم آن علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهور وقت حسن روحانی است و نه کس دیگری.
سیاست های ضد آمریکایی و اسراییلی رژیم جمهوری اسلامی تا کنون موجب آسیب های فراوان جانی , مالی , و آب و خاکی بسیاری به کشورمان شده, که نمونه کوچکی از آن به شرح زیر است و مسوول مستقیم آن کارگزاران جمهوری اسلامی و ماله کشانی هستند که به بقای این رژیم در این ٣٥ سال کمک کرده اند :
-جنگ ویرانگر ٨ ساله با عراق که موجب کشته شدن دست کم ٥٠٠ هزار نفر, ١ میلیون جانباز, خرابی ٥ استان کشور و هزار میلیارد خسارت مالی شده است.
- از دست دادن ٥٠% سهم آبهای دریای مازندران که چند برابر خاک فلسطین است.
- به خطر افتادن موقعیت ایران در خلیج پارس و مالکیت جزایر سه گانه ایرانی
-گذر خط باکو-جیهان به جای خط لوله ای کم هزینه تر از ایران که سالانه میلیارد ها دلار سود برای کشورمان می توانست داشته باشد.
- تحرکات تلافی جویانه دولت اسراییل در دامن زدن به اختلافات قومی در مرزهای کردستان و جمهوری آران.
آیا سزاوار است که موجودیت کشور ٧ هزار ساله ما بدلیل فلسطین مداری افرادی مانند حسن روحانی, سید علی خامنه ای و لابی های خارج از کشورشان مانند حمید دباشی و اکبر گنجی تا به این اندازه در خطر نابودی باشد ؟
بازداشت وحید روح بخش پس از بازگشت به ایران
وحید روح بخش هنگام ورود به ایران در تاریخ بیست و یکم تیرماه امسال در فرودگاه بین المللی خمینی بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است. هنوز از دلایل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.به گزارش تارنمای جرس، وحید روح بخش از معترضان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که به دلیل شرکت در راهپیماییهای اعتراضی پس از انتخابات بازداشت شده بود.این زندانی گمنام جنبش سبز فارغ التحصیل رشته معماری است و در تاریخ ۲۹ خرداد ۸۹ در منزل شخصی خود توسط ماموران وزارت اطلاعات قزوین بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شده است.روح بخش پس از گذراندن دو ماه در سلولهای انفردی در بند ۲۰۹ به قید کفالت بیست میلیون تومانی آزاد شد. اما بلافاصله در شهریور همان سال به اتهام اجتماع و تبانی از طریق شرکت در تجمعات، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی محاکمه و به سه سال جبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به هیجده ماه حبس تعزیری تقلیل یافت.این زندانی سیاسی در حین بازداشت و بازجوییهای طاقت فرسا بر اثر ضرب و شتم شدید از ناحیه گوش دچار آسیب دیدگی شد و به همین دلیل قدرت شنوایی هر دو گوش را تا حدود هفتاد درصد از دست داد و بعد از آن برای بهبود شنوایی خود مجبور به استفاده از سمعک شده است.گفتنی است، روح بخش پس از آزادی در تاریخ هفتم مهر ماه سال ۸۹ به کشور دانمارک مهاجرت نمود
۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه
چرا نبايد کشتار سال ۶۷ را فراموش کرد؟ مسعود نقرهکار

روحانی می آید، اما بحرانهای جمهوری اسلامی علاج ناپذیر است!
چند روزی تا مراسم تحلیف روحانی باقیست اما هرچه به آن روز نزدیک تر میشویم دست ها بیشتر رو میشود و وعده های کشکی هم که گفته بودند یکی یکی کنسل میشوند. ابتدا به امر باید به فردای انتخابات اشاره کنم که روحانی در اولین صحبتش گفت اگر نظر آقا به من نبود من هرگز ریس جمهور نمیشدم، یعنی واقعیت پدیده انتخابات در جمهوری اسلامی را بازگو کرد. در همان روز نماینده خامنه ای در سپاه اعلام کرد روحانی نباید در مورد زندانیان سیاسی حرفی بزند و حق ندارد در رابطه با مسئله دانشگاه و دانشجویان وعده ای دهد. از آن طرف هم خامنه ای و هم خاتمی اعلام کردند که توقعات و انتظارات را از روحانی و دولتش بالا نبرید. این موضوع نشان میدهد که تمامی باندها همه، همدستند و خواسته، خواسته خامنه ای است. و نه دولت و نه مجلس بدون نظر و تائید رهبر جمهوری اسلامی، قدرت تصمیم گیری ندارند و همه چیز در بیت تصمیم گیری و حل و فصل میشود و اصول گرایان و اصلاح طلبان هردو بالهای یک نظام هستند، هرچند با کمی ظاهر متفاوت امامغز یکیست آنهم اساس نظام است.بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی هیچ گاه قابل حال نیست چرا که هویت این نظام و ساختاری که دارد باعث و علت وجود بحران است. حال اصلاح طلبان و اصول گرایان هم باید به هر نحوی که هست چه با سرکوب و چه با وعده سرخرمن این را به مردم بقبولانند و یا مجبور به تمکین و سکون کنند تا عمر ننگین حکومت ادامه پیدا کند اما همانطور که در بالا گفتم مردم همان شبهای اول در خیابان ها گفتند: "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، "امشب شب شادیه جای ندا خالیه"، "سبز و بنفش نداره جنبش ادامه داره" و از آن روز تا بحال تحت جنبش های اجتماعی در حال مخالفت های روزمره هستند و در حال اعتراضند. مثل اعتصابات و اعتراضات کارگری، جنبش آزادی پوشش و نه به حجاب اجباری، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه برای داشتن یک زندگی انسانی، آب بازی در کرج و قزوین و هم چنین جنبش روزه خواری در سراسر ایران. این را میتوان به راحتی دید که حتی بر فرض اینکه وقتی روحانی بخواهد به کمی از این مطالبات گوشه چشمی نشان دهد با سد خامنه ای برخورد خواهد کرد. مردم میدانند که راه برون رفت از این وضعیت سرنگونی رژیم اسلامی است و در چندماه آینده ما شاهد عروج مجدد اعتراضات وسیع و سراسری خیابانی خواهیم بود. جوانان، دانشجویان، زنان و همه اقشار جامعه، باید خودمان را برای اعتراضات مجدد سازماندهی و آماده کنیم
اعلام حضور چند دیکتاتور بنام در مراسم تحلیف حسن روحانی و انزوای بین المللی ایران

۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه
مجلس نمایندگان آمریکا طرح تشدید تحریمهای ایران را به تصویب رساند

۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه
احمدی نژاد: من در سرکوبها نقش نداشته ام برای رهای میر حسین موسوی و کروبی از حصر اقدام نیز کرده ام

رهبر جمهوری اسلامی فتوا داد؛ گزارش دادن ظلم مسئولان حرام است/ معاشرت با بهائیان جایز نیست

جدیدترین فتواهای آیتالله خامنهای: از معاشرت با بهاییان «اجتناب» شود

اشتراک در:
پستها (Atom)