۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه

قول دادیم فعلا به ایران حمله نکنیم

اسراییل هیچ توانایی برای حمله به ایران ندارد، زیرا به واشنگتن تعهد داده فعلا با ایران وارد جنگ نشود تا حداقل نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور مشخص شود. حزب الله لبنان چقدر موشک در اختیار دارد؟ تا کنون به ما گفته شده که حزب الله ده ها هزار موشک در اختیار دارد که آنها را به سمت نقاط مختلف اسراییل نشانه رفته است. روی نقشه های مختلف نیز دایره هایی ترسیم کرده اند تا میزان برد موشک های حزب الله را نشان دهند و گفته اند که هیچ شهر و روستایی در اسراییل از تیررس این موشک ها در امان نیست. علی رغم اینکه چنین موضوعی به خودی خود برای اسراییل یک تهدید بزرگ است، هیچکس تا حالا فکر نکرده که عقل حکم می کند تا انبارهای اسلحه حزب الله را در لبنان نابود کنیم. پس از آن نوبت به رییس بخش پژوهش ها در سازمان اطلاعات نظامی اسراییل رسید که اعلام کند نظام سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. این خبر نیز می تواند بهانه خوبی برای آغاز یک جنگ مشروع باشد. حتی نخست وزیر اسراییل نیز نسبت به این موضوع هشدار داد که استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز بوده و ممکن است با پاسخ نظامی مواجه شود. آمریکا اگرچه در ابتدا اندکی تأمل کرد، اما سپس با اسراییل همراهی و تاکید کرد که خطوط قرمز می توانند انعطاف پذیر باشند، اما دخالت نظامی اسراییل در سوریه اشکالی ندارد؛ هر چند نباید به بهانه وجود سلاح شیمیایی باشد. برای حمله به سوریه دلیل قانع کننده ای بیان شده است. گفته می شود موشک هایی که در سوریه وجود دارد بسیار دقیق و با برد طولانی است و می تواند کشتی ها و ناوچه های اسراییلی را هدف قرار دهد. به این ترتیب موشک های سوریه «بر هم زننده توازن» در منطقه هستند. این امر تصوری را ایجاد می کند که گویا حزب الله و اسراییل دو ارتش بزرگ و متعادل هستند که هر کدام تانک ها، هواپیماها و موشک هایی دارند که طرف دیگر ندارد و سعی می کنند توازن ترس را بین یکدیگر نگاه دارند. جا دارد این سوال را مطرح کنیم که چه اتفاقی می افتد اگر موشک ها در سوریه باقی بماند؟ آیا چنین احتمالی یک خطر برای اسراییل است یا اینکه بهانه ای ست تا از آن علیه حزب الله استفاده شود؟ اگر سوریه تصمیم بگیرد موشک های اسکاد خود را علیه اسراییل به کار گیرد، چه خواهد شد؟ تردیدی نیست که چنین اتفاقی بسیار خطرناک است و اگر این موشک ها در دست شبه نظامیان انقلاب سوریه بیافتد، خطرش بیشتر نیز می شود.

اظهارات نژاد پرستانه علی‌ خامنه‌ای علیه اروپا‌هایی ها و آمریکایی ها

علی‌ خامنه‌ای در جمع گروهی از زنان: نژادهای اروپایی یک نژاد‌های وحشی هستند، اینها حالا ظاهرشون اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و ... اینان اما باطن همون باطن وحشیگریست که در تاریخ وجود داشته و هنوز هم در اینها هست، راحت آدم می‌کشند، خون‌سرد جنایت میکنند



۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

نوه خواهر خامنه‌ای: پسر و برادر علی خامنه‌ای مرا به قتل تهدید کرده‌اند


حمیدرضا فروزان فر، نوه خواهر علی خامنه ای مدعی است که تهدید به مرگ شده است. او در گفت و گو با دویچه وله از ویژگی های شخصیت رهبر جمهوری اسلامی، فرزندان، روابط درون بیت و نیز از اختلافات درون خانواده خامنه ای می گوید. حمیدرضا فروزان فر نوه ی خواهر بزرگ علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران است. مادر بزرگ او، فاطمه سلطان حسينى خامنه، ۸۶ ساله، بزرگ ترین فرد زنده خاندان خامنه ای و همسر ابوالقاسم شمس اللهی است. حمیدرضا فروزان فر از زمان کودکی تا جوانی به مناسبت های مختلف به بیت علی خامنه ای رفت و آمد داشته و با پسران رهبر جمهوری اسلامی ایران در ارتباط بوده است. حمیدرضا سال ۸۸ از ایران به فرانسه رفت. او به دویچه وله می گوید به دلیل مواضعی که در سال های اخیر گرفته، چندبار توسط پسر، برادر و اطرافیان علی خامنه ای تهدید به مرگ شده است. نوه خواهری رهبر جمهوری اسلامی درباره این که چگونه توسط بستگان خود یعنی پسر و برادر علی خامنه ای تهدید به مرگ شده، به دویچه وله می گوید: «دو مورد خیلی روشن را مثال می زنم که تهدید رسمی است. نوروز سال ۹۰، در مراسم سالگرد درگذشت پدربزرگم، مصطفی خامنه ای، پسر علی خامنه ای، مادرم را به کناری می کشد و به او می گوید اگر حمیدرضا بخواهد به موضع گیری های خود ادامه دهد، عجیب نیست که در فرانسه در یک تصادف رانندگی کشته شود. همین طور محمد خامنه ای با واسطه ای به مادر بزرگم می گوید بعید نیست مسعود در این راه جان خود را از دست بدهد». حمیدرضا فروزان فر، ضمنا پسر دخترخاله ی محمود مرادخانی تهرانی است. محمود مرادخانی تهرانی فرزند شیخ علی تهرانی و بدری حسینی خامنه ای خواهر رهبر جمهوری اسلامی است. شیخ علی تهرانی در سال های نخست انقلاب به مخالفان جمهوری اسلامی پیوست و همراه همسر و فرزندان خود به عراق مهاجرت کرد. محمود، خواهرزاده علی خامنه ای از ۲۷ سال پیش در فرانسه زندگی می کند. محمود مرادخانی تهرانی، درباره احتمال تهدید حمیدرضا فروزان فر توسط پسر و برادر علی خامنه ای به دویچه وله می گوید: «هر کس با رژیم مخالف باشد، حتی اگر از خانواده علی خامنه ای هم باشد، به او ضربه می زنند. رژیم در بسیاری موارد از تهدید استفاده می کند تا کنشگران سیاسی مجبور به سکوت شوند. این رژیم تا جایی که می تواند فریب می دهد، جایی که می بیند فریب کارساز نیست، تهدید می کند، ضربه می زند و می کشد». خواهرزاده رهبر جمهوری اسلامی می افزاید: «پسران خامنه ای می خواهند به قدرت برسند و در این راه، ایرادگیری، انتقاد و نه گفتن را تحمل نمی کنند. بعید نیست به همین دلیل که می خواهند از منافع خود دفاع کنند، ناچار به تهدید شده اند

همسر رفسنجانی: انتخاباتی وجود ندارد.. رای‌ را عوض می کنند

همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی روز چهارشنبه 8-5-2013 در حاشیه نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی رفسنجانی گفت:" انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها کاری دارد که رای ها را عوض کنند." عفت مرعشی مادر مهدی هاشمی رفسنجانی که برای شرکت در اولین جلسه دادگاه پسرش به دادگاه آمده بود، در جمع برخی از خبرنگاران گفت: اتهامات وارده به خانواده هاشمی و مرعشی وارد نیست. به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ همسر رفسنجانی در باره تاریخ دادگاه محاکمه فرزندش گفت:" دادگاه را به وقت دیگری موکول کردند و از تاریخ بعدی برگزاری دادگاه اطلاعی ندارم. " عفت مرعشی در باره حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در عرصه انتخابات اظهار داشت:" حاج آقا مطمئنا وارد عرصه انتخابات نمی شود." وی در پایان خاطرنشان کرد:" انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها کاری دارد که رای ها را عوض کنند." اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، در خصوص حضور در انتخابات رياست جمهوری گفته است که در حال ارزيابی شرايط است. وی در واکنش به در خواست ها برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری گفته است که حضورش در انتخابات بدون موافقت آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی نتيجه معکوس در پی خواهد داشت. اکبرهاشمی رفسنجانی در ديدار جمعی از دانشجويان دانشگاه های تهران در محل مجمع تشخيص مصلحت نظام، با اشاره به اين که برای آمدن به صحنه انتخابات رياست جمهوری در حال ارزيابی شرايط هستم گفت: "من پيش از اين نيز در حال ارزيابی شرايط بودم و بايد ببينم اصلا نيازی هست که وارد عرصه شوم يا خير." اکبر هاشمی رفسنجانی همچنين با تاکيد بر اينکه "پيش از اينکه بيايم بايد در اين مورد با رهبری صحبت کنم" اظهار داشت:"من بدون موافقت ايشان (خامنه ای) وارد عرصه نخواهم شد چون اگر ايشان موافق نباشند نتيجه ای که به بار می آيد معکوس خواهد بود

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

مستند قربانیان ۸۸: نوشتنِ قصه مرگِ تلخِ امیر جوادی فر ساده نیست چون این جوان پر از زندگی بود


چشم های خسته زن توی صورت رنگ پریده اش به دهان همسرش خیره مانده است وقتی که می شنود فرزند جوان ترشان امسال در کنکور قبول شده و قرار است در دانشگاه آزاد قزوین مدیریت بخواند. گوش هایش را تیز می کند و سرش را آرام از روی تخت بالا می کشد تا ببیند صدای قدم هایی که توی راهروی بیمارستان پیچیده چه کسانی را وارد اتاقش می کند. بابک و امیر جوادیفر وارد اتاق می شوند، امیر ۲۵ ساله که چند سالی از بابک کوچک تر است، کودکانه خودش را در آغوش مادر می اندازد و تند تند پیشانی، گونه ها و چشم های مادرش را بوسه باران می کند. بابک جوادیفر می گوید: مامانم امیر را به من سپرده بود. لحظه ای که ایشان {مادرم} سرطان گرفته بود و یک سال جنگیدند تا اینکه فوت کردند، امیر تازه دانشگاه قبول شده بود، دست امیر را گرفت و گفت، بابک برادرت را به تو سپردم…. شش سال گذشت. ۱۸ تیر ۸۸ است و اینجا خانه دو برادری است که با هم زندگی می کنند. امیر ترانه سرا و هنرمند است. دیوارهای خانه دو برادر پر است از عکس شاعرانی که امیر شعرهای شان را دوست داشت. او عاشق صدای شهیار قنبری است. امیر و برادرش با برخی از دوستان شان قرار گذاشته اند تا امروز برای اعتراضی مسالمت آمیز به خیابان بروند. معترضان به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ بعد از گشت چند ماه همچنان برای اعتراض به خیابان می آیند. نیروهای ضد شورش در جای جای خیابان انقلاب حوالی کوی دانشگاه مستقر شده اند. ماموران برای پراکنده کردن ازدحام جمعیتی که حالا در پیاده روها و خیابان اصلی تجمع کرده اند، به سمت آنها گاز اشک آور شلیک می کنند. چند موتورسوار نیز خودشان را به میان مردم می اندازند. آنها با لباس های شخصی از موتورها پیاده می شوند اما در دست های شان باتوم دارند. باتوم هایی که ناگهان بالا می روند و روی تن راهپیمایی کنندگان فرود می آیند. حالا دو برادر در ازدحام مردمی که کتک می خورند و راهی برای فرار می جویند همدیگر را گم کرده اند. حوالی ساعت نه شب شماره موبایل امیر جوادی فر روی تلفن خانه شان می افتد. اما آنکس که پشت خط با خانواده حرف می زند امیر نیست. آنها مطلع می شوند امیر جوادی فر که توسط کسانی با لباس های شخصی در راهپیمایی اعتراضی ۱۸ تیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود حالا در اختیار نهادهای امنیتی است. کسی که تلفن زده به خانواده امیر جوادی فر می گوید که برای دیدن امیر به بیمارستان فیروزگر تهران بروند. جایی که وقتی خانواده، با امیر ملاقات می کنند، لباس های او را غرق در خون می بینند. امیر جوادی فر با آتلی بر گردن و صورتی ورم کرده به موبایلی که از او عکس می اندازد خیره می شود و زیر لب می گوید که یکی از چشم هایش تار می بیند. بابک قطره چشمی برای برادرش از پزشک متخصص چشم دریافت می کند و پدر نیز ملتمسانه به مامور نگاه می کند تا شاید از بازداشت و بازگرداندن پسرش به زندان منصرف شود. امیر وقتی بی قراری های پدر و برادرش را می بیند لبخند می زند و به آنها می گوید: «من برای یک اعتراض ساده رفتم، کاری هم نکردم که بخواهم بترسم، پس نگران نباشید می روم و برمی گردم”. تلاش های پدر و برادر امیر جوادی فر نتیجه نداد و آنها مجبور شدند جمعه نوزدهم تیر ماه ۸۸ امیر را تحویل پلیس امنیت بدهند. بابک برادر امیر جوادی فر در گفتگویی که همان روها با او انجام داده ام در شرح آن روزها چنین می گوید: ما خودمان رفتیم امیر را از بیمارستان ترخیص کردیم، خودمان بردیمش بیمارستان خصوصی و در واقع خودمان با دست های خودمان تحویل پلیس پیشگیری دادیم. برای همین خیلی سخت بود این قضیه. امیر پاهای زخمی اش را به سختی روی زمین می کشد و قدم زنان به همراه مامور از نگاه پدر و برادرش دور می شود…… خانواده و دوستان امیر جوادی فر پس از تحویل امیر به پلیس امنیت دوباره او را گم کرده اند. پدر دلنگران است در خانه منتظر تماس احتمالی امیر می ماند و دوستان امیر به گفته بابک جوادی فر هر روز دنبال او می گردند. گاهی مقابل دادگاه انقلاب و گاهی هم جلوی زندان اوین: دوستان امیر هم از همان روز اول در کنار ما بودند یعنی لحظه ای ما را تنها نگذاشتند، مخصوصا دوست دختر امیر، لبخند عزیز که نامزد امیر بود همیشه در کنار ما بودند. لبخند بدیعی در مصاحبه ای که همان روزها با او داشته ام در شرح روزهایی که مقابل اوین به دنبال امیر می گشتند چنین می گوید: هر روز می رفتیم دم اوین و آنجا واقعا منتظرش بودیم، خیلی من شوکه شدم وقتی که این خبر به من رسید، واقعا هنوز باورم نمی شه که چه اتفاقی افتاده…. خانواده امیر جوادی فر روز سوم مرداد ماه سال ۸۸ با خبر می شوند که امیر در زندان جان باخته است. علی جوادی فر پدر امیر قاب عکس فرزندش را دور خانه و در میان کسانی که برای همدلی آمده اند می چرخاند. شانه هایش از گریه می لرزند. اما بارها روی قاب سردِ شیشه ای خم می شود، صورتش را به صورت امیر می چسباند و قاب عکس را غرقِ بوسه می کند. اوایل مرداد ماه سال ۱۳۸۸ است. آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی دستور تعطیلی بازداشتگاهی غیر استاندارد به نام کهریزک را می دهد. کهریزک نام همان بازداشت گاهی است که امیر جوادی فر به همراه صدها نفر از بازداشت شدگان روز هجده تیر به آنجا منتقل شده بود. در دی ماه ۸۸ نیز کاظم جلالی نماینده مجلس شورای اسلامی، گزارشی از کمیته ویژه بررسی وضعیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات را از تریبون مجلس می می خواند که بر اساس آن نحوه جان باختن امیر جوادی فر را چنین روایت می شود: مرحوم جوادی فر در راه انتقال از اوین به کهریزک جانش را از دست داده است. ایشان در زمان دستگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و قبل از انتقال به کهریزک مداوا گردیده ولی با این حال نامبرده از لحاظ جسمی ضعیف شده بود و توان مقاومت در برابر صدمات جسمی و روحی در کهریزک را نداشته است و در چهار روز حضور در کهریزک یک بار به پزشک وظیفه کهریزک مراجعه کرده بود که مداوای خاصی صورت نمی گیرد. پزشک وظیفه ای که در گزارش مجلس به آن اشاره شده و نیز در دادسرای نظامی نیز به عنوان متهم معرفی شده رامین پوراندرجانی نام دارد. مسعود علیزاده جوان معترض دیگری که از نزدیک در جریان این ماجرا قرار گرفته است روایت دیگری در مورد این پزشک دارد: آقای جلالی موقعی که گفتند رامین پوراندرجانی برای امیرجوادی فر کاری انجام نداده اینطور نبوده. حمید حجارها امیر جوادی فر را می برد پیش رامین پوراندرجانی که رامین یک سری دارو به امیر می دهد و بعد امیر را به بیمارستان منتقل می کند ولی از سوی مسولین کهریزک این امر نادیده گرفته شد و حتی برگه های رامین هم در بازداشتگاه کهریزک موحود بود اما هیچ وقت به رامین اجازه ندادند که برود کهریزک این برگه ها را بردار تا در دادسرا نظامی بی گناهی خودش را ثابت کند. بلاخره رامین مدارک زیادی در مورد قتل هایی که در کهریزک صورت گرفت و نقش فرماندهان ناجا داشت به همین خاطر هم رامین را از بین بردند. بابک برادر امیر جوادی فرمی رود سراغ کسان دیگری که لحظه های آخر آنها نیز همانند پزشک وظیفه کهریزک کنار امیر بوده اند: کسی که همان آخرین لحظه زیر بغل امیر را گرفته بود، کسی که توی اتوبوس بغل امیر نشسته بود، کسی که امیر وقتی حالش بد شد، از اتوبوس پیاده شد و تنفس مصنوعی به او داده بود که امیر خون بالا آورد، با تک تک اینها حرف زدم و اینها اتفاقاتی که آنجا افتاده بود را تعریف می کردند. امیر هم آنطور که بچه ها اظهار می کردند در روز آخر بینایی نداشت اصلا، به خاطر ضرباتی که به سرش وارد شده بود و چشمش چرک کرده بود، روز آخر اصلا جایی را نمی دید…. این روایت ها را خانواده کشته شدگان کهریزک در دادگاهی که دادسرای نظامی به صورت غیر علنی برگزار کرده است نیز می شنوند و مطلع می شوند که سعید مرتضوی دادستان وقت تهران دستور انتقال بازداشت شدگان به کهریزک را صادر کرده بود. دادسرای نظامی تهران حکم اعدام برای دو پرسنل نیروی انتظامی که در کهریزک مشغول به خدمت بوده اند را صادر می کند که خانواده امیر در کنار دو خانواده دیگر از کشته شدگان طی بیانیه ای، متهمان به اعدام را می بخشند و خواستار محاکمه سعید مرتضوی و سایر قضات و آمرانی که دستور انتقال بازداشت شدگان به کهریزک را داده بودند می شوند . یک مقام مسول نیر در تلویزیون وعده می دهد تا با محاکمه آمران دیگر ریشه چنین فاجعه ای در ایران خشک شود: آن چیزی که خب همه مردم و مسولین انتظار دارند این است که طوری این مسائل با دقت رسیدگی شود که ریشه این حوادث در نظام ما خشک شود و ما در آینده شاهد این نوع برخوردهایی که باعث ناراحتی مسولاین ما و ناراحتی رهبر ما می شود و همینطور حیثیت نظام ما را زیر سوال می برد، ما دیگر در آینده شاهد این نوع مسایل نباشیم. سه سال نیم می گذرد از روزی که امیر جوادیفر در بازداشت گاه کهریزک تمام کرد. خانواده امیر از تلویزیون می شنوند جوان دیگری به نام ستار بهشتی که به جرم نوشتن چند مقاله انتقادی در وبلاگش دستگیر شده بود، اینک در اثر ضرب و شتم در زندان جانش را از دست داده است. بابک برادر امیر می گوید: همه روزهایی که بر ما گذشت انگار دوباره تکرار شده است. تا زمانی که هزارتوی پرونده ی کهریزک را رسیدگی نکنند امیرها و ستارهای زیادی در ایران زخمی و سپس قربانی خواهند شد. جوان هایی که اگر چه مثل امیر از مرگ نمی ترسند اما خانواده های زیادی تا همیشه چشم به راه شان می مانند

بخشش در اعدام

پس ازخواندن حکم اعدام-مامور اجرا چوبه داررا از زیرپای متهم میکشدومتهم در فضا میرقصد.پس از چندثانیه اولیای دم وی را میبخشند.پلیس ها سریعا شانه های خودرا پله ای برای متهم میکنند تا نمیرد.متهم را به پایین می کشند.او زنده است اما انگارازدنیایی دیگر برگشته.درعین ناباوری و کمی هم خنده دار بودن,پلیس شانه هایش را میمالد تا حالش جابیاید. این فرد بدلیل وزن کم خود -گردنش نمیشکندوپس از چندثانیه باحالتی قبل از اعدام برزمین می نشیند.انگار باورش نشده بود که هنوز زنده است

ورود زنان و غیر مسلمانان ممنوع، ورود لات ها آزاد!

دیروز داشتم شرایط کاندیدا شدن برای انتخابات ریاست جمهوری را می دیدم، ۶ شرط داره که ۲ تاش مصداق بارز تبعیض جنسیتی و مذهبی است. در شرط نخست نوشته باید «رجل مذهبی یا سیاسی» باشد، یعنی حتما باید مرد باشد، زنان حق ندارند کاندید بشوند! چرا؟! چون زن هستند!! تبعیض جنسیتی همینه دیگه، شاخ و دم که نداره! در شرط ششم نوشته «مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور»، یعنی اینکه غیر مسلمانان نمی توانند کاندید بشوند! این هم از تبعیض مذهبی! یعنی اگر کسی بود که آدم مدیر و کاربلدی بود، محبوب بود، تحصیلکرده بود، اما مثلا عضو جنسی زنانه داشت یا مثلا مسیحی (غیر مسلمان) بود، حق ندارد کاندید بشود!! یکی نیست از این حضرات سوال کند اصلا مذهب رسمی چیست دیگر؟! آخر شما چکار به عضو جنسی طرف دارید؟! ببینید چقدر این سیستم عقب مانده است! اوج حماقت و واپسگرایی قانون گذار را در همین چند بند میتوانید ببینید! بقیه بندها هم که با مطرح کردن مواردی که امکان سنجش آنها وجود ندارد (مثل مدبر بودن، حسن سابقه و امانت و تقوا)، خیلی راحت جای اعمال سلیقه شورای نگهبان را باز گذاشته است…! — ب- امروز داشتم تصاویر کاندیداها در انتخابات را در سایتها می دیدم، به تصویر این لات گرانقدر (!) برخورد کردم!! با خودم گفتم این جمهوری اسلامی عجب سیستم جالبی داره که زنان و غیر مسلمانان هرچقدر هم کارآمد و کاردان باشند باز هم حق ندارند کاندید شوند اما این جناب لات به دلیل داشتن عضو جنسی مردانه و مسلمان بودن میتواند کاندید شود!! هرچند به به نظر من این فرد و افرادی مثل او با چراغ سبز حکومت شرکت میکنند وگرنه او را اصلا چه به ریاست جمهوری؟! حکومت با این کار به ۲ هدف میرسد: ۱- خوراک تبلیغاتی برای رسانه های خود فراهم میکند تا در بوق و کرنا کنند که ببینید انتخابات ما چقدر آزاد است که هرکسی با هر شکل و شمایل و هر نوع تفکر و سابقه ای می آید و آزادانه کاندید میشود و تنها در روز اول بیش از ۶۰ مورد ثبت نام داشته ایم …! ۲- زمینه توجیه نظارت استصوابی شورای نگهبان را فراهم میکند. حکومت و رسانه های حکومتی میتوانند اینطور القا کنند که وجود شورای نگهبان لازم است چون اگر شورای نگهبان نباشد، هرکس و ناکسی به خودش اجازه میدهد که بیاید و کاندید شود! در نتیجه به نظر من حضور این نوع افراد و اعلام کاندیداتوری آنها کاملا در راستای منافع حکومت است. دوره های قبل هم اگر به یاد داشته باشید از این افراد عجیب و غریب چندین مورد ثبت نام کرده بودند. اما جهت درک وسعت و گستردگی دخالت شورای نگهبان در انتخابات و عدم آزاد بودن انتخابات در جمهوری اسلامی از همان مرحله ثبت نام، کافی است به این نکته توجه شود که به عنوان مثال در انتخابات سال ۸۴، از ۱۰۱۴ نفری که کاندیدا شده بودند تنها صلاحیت ۸ نفر به تایید شورای نگهبان زیر نظر علی خامنه ای رسید

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

پديده مهاجرت اجباری بهاييان از ايران اسلامی

بيشترين تعداد پناهندگان بهايی افرادی هستند که در ايران دچار مشکلات اقتصادی شده اند. گروه بعدی، جوانان محروم از تحصيل بهايی هستند اين گروه نيز تعدادشان طی چهار سال گذشته به بالا ترين ميزان سال های اخير رسيده است. در بين پناهندگان بهايی افرادی هم هستند که به دليل حفظ جان، راهی ترکيه شده اند. گروه های ديگر پناهندگان بهايی شامل بيماران صعب العلاج، مادران و پدرانی که فرزندانشان در خارج از ايران زندگی می کنند، می شوند. از‌‌ همان نخستين روزهای پيروزی انقلاب اسلامی در ايران، حاکميت کشور که در اختيار معممين شيعه قرار گرفته بود بنای مخالفت و دشمنی را با هموطنان بهايی آغاز کرد. اماکن مذهبی و قبرستان‌های بهاييان مورد هجوم قرار گرفت و تخريب شد، بسياری از کارخانه‌های توليدی و شرکت‌های خصوصی فقط به دليل آنکه يکی از صاحبانش فردی بهايی بود توسط بنياد مستضعفان يا دادگاه انقلاب مصادره گرديد، بهاييان از همه مشاغل دولتی و بعضا «خصوصی اخراج شدند، استادان و دانشجويان بهايی از تدريس و تحصيل، محروم و با ثبت گزينه» مذهب «در فرم ثبت نام کنکور سراسری دانشگاه‌ها از ورود جوانان بهايی به دانشگاههای سراسری و آزاد جلوگيری بعمل آمد، بازداشت شهروندان بهايی در شهرهای مختلف ايران، آغاز و گسترش يافت. اکثر دستگيرشدگان مجکوم به اعدام و اموال ايشان مصادره می‌شد و اين‌ها تنها نمونه‌های کوچکی از ده‌ها دليلی بودند که بهاييان را مجبور به جلای وطن می‌کرد.
اين مهاجرت ابتدايی هم با مشکلاتی همراه بود چه که حکومت اسلامی ايران با وارد کردن گزينه» مذهب «در فرم ثبت نام گذرنامه از تحويل گذرنامه و خروج شهروندان بهايی از ايران ممانعت بعمل می‌اورد در اين شرايط بسياری از شهروندان بهايی که تحمل فشارهای وارده را نداشته و جان خود را در وطنشان در خطر می‌ديدند مال خود را می‌گذاشتند و بی‌محابا از راههای صعب العبور استان بلوچستان به پاکستان می‌گريختند و در آنجا خود را به دفتر کميساريای پناهندگی سازمان ملل معرفی تا آنکه پس از چند سال بتوانند به کشوری امن نقل مکان کنند البته چندين برابر تعداد اين پناهجويان، بهاييانی هم بودند که ترک وطن نکرده و با پذيرش شرايط موجود در ايران روزگار می‌گذراندند.
حکومت اسلامی حاکم بر ايران که به هيچ وجه نمی‌توانست حضور معتقدان به آيين بهايی را در مملکت تحت حاکميت خود بپذيرد ابتدا با اين طرح آغاز کرد که اعمال فشار بر شهروندان بهايی و ممانعت از خروج ايشان از کشور، موجب آن می‌شود که ايران برای بهاييان تبديل به زندانی با اعمال شاقه خواهد شد که تنها تغيير عقيده و اسلام آوردن ايشان موجب رهايی از اين زندان خواهد گرديد ولی پس از يک دهه، حاکميت آشکارا شاهد شکست طرح خود بود. اعدام و تحمل حبس‌های طولانی برای تعداد کثيری از شهروندان بهايی، ممانعت از کسب و کار و تحصيلات عاليه و ممنوع خروج کردن بهاييان، نه تنها موجب ترک عقيده پيروان بهاييت نشد بلکه بسياری از ايرانيان را هم به اين باور مذهبی متوجه و علاقه‌مند کرد. در اينجا حکومت راه ديگری در پيش گرفت و دربهای خروج از کشور را بر بهاييان گشود تا شايد با اعمال فشار در داخل موجب خروج ايشان از کشور گردد و از اين طريق از تعداد پيروان آيين بهايی در ايران کاسته شود.

خروج تعداد کثيری از شهروندان بهايی از ايران در اوايل دهه ۶۰ شمسی و درخواستهای مکرر ايشان جهت پناهندگی از کشورهای مختلف، جامعه جهانی را متوجه وضعيت نابسامان بهاييان در ايران کرد و در همين مقطع بود که درخواست‌های جامعه جهانی از ايران برای کاهش فشار‌ها بر شهروندان بهايی آغاز شد هر چند حاکميت ايران همواره از پذيرش درخواستهای بين المللی استيحاش دارد و اين بی‌توجه نشان دادن به خواستهای جهانی را نشانه قدرت و استقلال خود می‌داند ولی در ‌‌نهايت اين فشارهای بين المللی بود که توانست حکومت ايران را مجاب کند از شدت دستگيری‌ها و اجرای احکام اعدام جهت شهروندان بهايی بکاهد.

نکته‌ای که حائز توجه است اينکه در سال ۱۳۶۶ خورشيدی دانشگاه داخلی بهاييان در ايران موسوم به» موسسه علمی- آزاد «راه اندازی شد و از اين طريق جوانان بهايی که محروم از تحصيل در دانشگاه‌های دولتی شده بودند توانستند به راهنمايی اساتيد اخراج شده بهايی به تحصيل بپردازند هر چند دانشگاه مزبور مدرک رسمی به فارغ التحصيلان نمی‌داد با اين حال در کاهش تعداد مهاجرين بهايی از ايران بسيار مؤثر بود.

خروج شهروندان بهايی از ايران در دوران رياست جمهوری خاتمی
دوران ۸ ساله رياست جمهوری محمد خاتمی فشار و آزار شهروندان بهايی به حداقل ميزان خود طی سی و اندی سال که از تاسيس نظام اسلامی در ايران می‌گذشت، رسيد. هر چند در سال‌های اوليه رياست جمهوری خاتمی، يک شهروند بهايی در مشهد به نام قدرت الله روحانی به اتهام اعتقاد به آيين بهايی اعدام شد ولی مسئولان نظام خبر مزبور را تکذيب کردند! يا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در ۷ مهر ماه ۱۳۷۷ در يک يورش گسترده به منازل شهروندان بهايی در سراسر ايران و دستگيری تعدادی از ايشان در ارتباط با دانشگاه داخلی بهاييان سعی در تحت فشار قراردادن شهروندان بهايی نمود ولی با اين حال اين دوران به دليل اعمال کمترين فشار‌ها به شهروندان بهايی از سوی حکومت، دارای کمترين ميزان مهاجرت شهروندان بهايی از ايران بود بخصوص آنکه در آخرين سال رياست جمهوری محمد خاتمی برای اولين بار اعلام شد همه ايرانيان حق شرکت در کنکور سراسری دانشگاه‌ها را دارند و گزينه» مذهب «در فرم ثبت نام کنکور اشاره به درس تعليمات دينی‌ای دارد که داوطلب برای امتحان برمی گزيند.
مهاجرت شهروندان بهايی در دوران رياست جمهوری احمدی نژاد
پس از محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد بر مسند رياست جمهوری ايران نشست. از‌‌ همان ابتدا شايعه نزديکی احمدی‌نژاد به انجمن حجتيه در دهان‌ها پيچيد هر چند اين شايعه هيچگاه اثبات نشد ولی نحوه رفتار و گفتارهای احمدی‌نژاد و نزديکانش در مواجهه با مقوله» مهدی (امام زمان) «بی‌شباهت به رفتارو گفتارهای انجمن مذکور نبود. شدت گرفتن برخورد با شهروندان بهايی از‌‌ همان سالهای ابتدايی رياست جمهوری احمدی‌نژاد از جمله دلايلی بود که احتمال ارتباط تيم احمدی‌نژاد با انجمن حجتيه يا حداقل تفکر انجمن مذکور را تقويت می‌کرد. بازداشت ۵۴ جوان بهايی در ارديبهشت ماه ۱۳۸۵ خورشيدی در شهر شيراز و انکار علنی وجود شهروندان بهايی توسط رييس جمهوری ايران در نشست مطبوعاتی برگزارشده*در مقر اجلاس سازمان ملل متحد، نويد آينده خوبی به بهاييان نمی‌داد. کم کم بازداشت شهروندان بهايی دوباره شدت گرفت. فشارهای اقتصادی بر شهروندان روبه تزايد گذاشت بسياری از شهروندان بهايی که طی دو دهه پس از اخراج از شغل‌های اصليشان توانسته بودند کسب و کاری برای خودشان ايجاد کنند با عدم تمديد يا لغو جواز مواجه شدند. بار ديگر بر مذهب داوطلب شرکت در آزمون سراسری دانشگاه‌های ايران تاکيد شد و عملا اجازه حضور جوانان بهايی در کنکور سراسری گرفته شد. آن تعداد اندک از دانشجويان بهايی هم که به دانشگاه‌های دولتی راه يافته بودند به مرور پس از شناسايی اخراج شدند و بالاخره يک ماه پيش از انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ خورشيدی هفت شهروند بهايی که مسئوليت جامعه بهايی ايران را به عهده داشتند بازداشت شدند. اين فشار‌ها مقدمه‌ای بود برای شروع مجدد خروج گسترده بهاييان از ايران تا آنکه انتخابات سال ۸۸ به وقوع پيوست.
پس از انتخابات رياست جمهوری شهروندان بهايی هم مانند بسياری ديگری از اقشار جامعه از تيررس فشارهای حکومتی درامان نماندند. با آنکه جامعه بهايی ايران همواره اعلام کرده که طبق اصول اعتقادی‌اش از هر گونه دخالت در سياست و يا جانبداری از گروهی خاص پرهيز می‌کند ولی بدنه اصلی نظام که سه دهه سابقه دشمنی با جامعه بهايی را در پيشينه دارد حاضر به پذيرش ادعای بهاييان نبود. بازداشت شهروندان بهايی در همه شهرهای ايران آغاز شد و ايشان با اتهامات نظير» تبليغ عليه نظام «،» اقدام عليه امنيت «و» تشکيل گروه غيرقانونی «به دادگاه‌های انقلاب فراخوانده شدند. ادارات اطلاعات در شهرهای مختلف کشور محور اعمال فشارهای اقتصادی بر بهاييان را دردست گرفتند و ادارات اماکن، دارايی، کار، تامين اجتماعی و صنوف مجريان اقدامات ايشان شدند. پلمپ گسترده محل‌های کسب، لغو و عدم تمديد جواز، وضع مالياتهای سنگين و جلوگيری از مراجعه صاحبکاران- مشتريان - به شهروندان بهايی از جمله فشارهای اقتصادی بود که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران با همکاری نهادهای مذکورعليه شهروندان بهايی به مرحله اجرا درآورد. هجوم به گورستان‌های بهايی و کارشکنی در صدورجواز دفن که از دوره قبل رياست جمهوری محمود احمدی‌نژاد شروع شده بود ناگهان به دستور حکومتی تبديل شد و به همه شهرهای ايران سرايت کرد. در روزهای پايانی سال ۱۳۸۸ خورشيدی دادستان کل کشور در اعلاميه‌ای کليه تشکيلات مذهبی بهايی را غيرقانونی و تعطيل اعلام کرد. گروه ۷ نفره مسئولين جامعه بهايی ايران با اتهامات» جاسوسی برای اسرائيل، تبليغ عليه نظام و توهين به مقدسات «هر کدام به ۲۰ سال حبس تعزيری محکوم شدند. و از همه اقدامات شديد‌تر می‌توان به حمله گسترده نيروهای وزارت اطلاعات به دانشگاه بهاييان ايران در خرداد ماه سال ۱۳۹۰ خورشيدی اشاره کرد که تعداد زيادی از اساتيد بهايی بازداشت و بسياری از منازل بهاييان مرتبط با دانشگاه مزبور مورد هجوم ماموران امنيتی قرار گرفت. موارد مذکور تنها بخشی از اقدامات رژيم ايران بر عليه شهروندان بهايی شمرده می‌شود ولی اين‌ها تمهيدی بود برای خروج گسترده شهروندان بهايی از ايران و ورودشان به کشور ترکيه برای اعلام پناهندگی به دفتر کميساريای عالی پناهندگی سازمان ملل متحد؛ کورسوی اميدی که با کم شدن آزار و فشار‌ها در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی بر دلهای بهاييان تابيده بود به خاموشی گراييد و بسياری از شهروندان بهايی که ديگر محيط زندگی در ايران را محل امن و آسايش برای خويش نمی‌ديدند مجبور به جلای وطن شدند. تلاش نيروهای امنيتی برای از هم پاشاندن دانشگاه داخلی بهاييان ايران و عدم ثبت نام، اخراج و ممانعت از تحصيل شمار اندک دانشجويان بهايی راه يافته به دانشگاه‌های ايران عامل مهم ديگری بود تا بسياری از جوانان بهايی برای پيشرفت و تحصيل مجبور به ترک وطن شوند

دست گذاشتن نهادهای وابسته به خامنه ای بر نمایندگی «ب ام و»

سایت تلگراف می نویسد موسسات وابسته به آيت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، نمايندگی فروش « بی ام و » در ايران را تصاحب کرده اند. يک موسسه سرمايه گذاری وابسته به آيت الله خامنه ای رهبر ايران متهم شده است به اعمال فشار برای تصاحب بزرگترين شرکت فروش خودروهای آلمانی در ايران. به نوشته این روزنامه بریتانیایی، رييس شرکت نوريانی که به مدت هشتاد سال امتياز معامله با شرکت های خودروسازی و صنايع چاپ آلمان را در انحصار خود داشته می گويد که تحت فشار نهادهای وابسته به دفتر آيت الله خامنه ای مجبور شده است که سهام خود در شرکتی را که بزرگترين توزيع کننده خودروهای آلمانی در ايران است به يک موسسه به اصطلاح خيريه که زير نظر دفتر رهبر ايران فعاليت می کند، واگذار کند. تلگراف می افزاید علی نوريانی مديرعامل شرکت نوريانی در مصاحبه ای با وب سايت خبری « فارائو » گفته است: «آقايان از بنياد خيريه شاه عبدالعظيم به ديدن من آمده و پيشنهاد خريد سهام من در اين شرکت را مطرح کردند. از آنجاييکه من نيز علاقمند بودم که به بنيادهای خيريه کمک کنم پيشنهاد آنها را پذيرفتم. به مرور آنها اکثر مسئوليت های اين شرکت را در کنترل خود گرفتند و من مجبور شدم که بخش بيشتری از سهام خود را به آنها واگذار کنم.» این سایت می نویسد از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی ايران شرکت نوريانی نهادهای ملی و سرمايه گذاری وابسته به حکومت و روحانيون ايران همواره برای تصاحب اين شرکت برنامه ريزی کرده اند. تلگراف می نویسد آيت الله خامنه ای رهبر ايران همواره سعی کرده است وجهه ای از زندگی ساده و به دور از اموال دنيوی را به نمايش بگذارد ولی منتقدان وی می گويند که دفتر رهبری از صنايع و فعاليت های اقتصادی مهم ايران مثل صنايع نفت و تسليحات کميسيون خود را دريافت می کند. منتقدان می گويند که فرزندان آيت الله خامنه ای از اين طريق ثروت فراوانی را که بالغ بر ميلياردها دلار است، انباشته اند. شرکت سرمايه گذاری ری يکی از شرکت های سرمايه گذاری است که توسط دفتر آيت الله خامنه ای هدايت می شود در حال حاضر و پس از تصاحب سهام شرکت « نوريانی » تنها شرکت عرضه کننده خودروهای « بی ام و» ساخت آلمان است. علاوه بر اين در زمينه های تجاری و صنعتی ديگر مثل صنايع نفت و گاز، بيمه و حمل و نقل سرمايه گذاريهای گسترده ای دارد. محمد ری شهری مديرعامل فعلی اين موسسه از وزرای امنيت سابق دولت ايران است و براساس اطلاعات مندرج در وب سايت اين موسسه، مستقيما توسط دستور آيت الله خامنه ای به اين مقام منصوب شده است. يکی ديگر از اعضای هيئت مديره اين موسسه به نام محمد شريعتمداری از معتمدان و افراد نزديک به آيت الله خامنه ای و مشاور وی در زمينه سرمايه گذاريهای خارجی است. تلگراف افزوده است يک سخنگوی شرکت آلمانی اتومبيل سازی «بی ام و» اعلام کرده که هيچ قرارداد رسمی برای واگذاری حق تجاری اين شرکت در ايران وجود ندارد. اين شرکت آلمانی در بيانيه خود گفت:« ما مناسبات خود را با اين موسسه ايرانی در سال ۲۰۰۹ خاتمه داده ايم ولی از اين موضوع با خبر هستيم که پس از آن تاريخ توسط موسسات وابسته به رهبر ايران تصاحب شده است.» با اين همه اين شرکت يا موسسه وابسته به رهبر جمهوری اسلامی ايران از طريق خريد اتومبيل های «بی ام و» در کشورهای ثالث و انتقال آن به ايران فروش اين نوع اتومبيلها را در ايران ادامه می دهد

بی خبری از ۱۰ زندانی سیاسی؛ دادستانی جواب سربالا می دهد

این در حالی است که با گذشت قریب به ده روز از انتقال ده زندانی سیاسی به سلول انفرادی زندان اوین تاکنون هیچ اطلاعی از وضعیت سلامت آنها در دست نیست. در طی این مدت اخباری مبنی بر وضعیت وخیم جسمانی تعدادی از آنها منتشر شد و گفته می شود این زندانیان در اعتصاب غذا بسر می برند.
خانواده های عبدالله مومنی، سیامک قادری، ابوالفضل عابدینی و کامران ایازی در تماس خبرنگار جرس با اشاره به اینکه امروز دوشنبه( شانزده اردیبهشت) هم موفق به ملاقات عزیزان خود نشده اند از نگرانی شدید برای سلامت آنها و بی نتیجه بودن پیگیری های خود به مراجع قضایی گفتند.
خانواده های تعدادی از این زندانیان روز سه شنبه هفته گذشته به دفتر دادستانی مراجعه کردند اما مسوول دفتر در پاسخ به نگرانی آنها گفته است که به زندانیان چه ارتباطی دارد که وکیل بند چه کسی باشد؟ به همین خاطر برای این زندانیان اشد مجازات تنبیهی (بیست روز انفردی) در نظر گرفته شده است و در طی این مدت هم ممنوع الملاقات خواهند بود. این در حالی است که ماموران زمان انتقال این زندانیان به آنها گفته بودند تا روز ولادت حضرت زهرا به بند عمومی باز گردانده خواهند شد. در همان زمان زندانیانی که در حال انتقال به انفرادی بودند اعلام کردند در صورت عدم تحقق این وعده دست به اعتصاب غذا خواهند زد. 
روزیکشنبه (۸ اردیبهشت) پس از برکناری سعید مدنی از سمت وکیل بند از سوی مسئولین زندان، گارد ویژه به بند ۳۵۰ زندان اوین اعزام شدند و ده تن از زندانیان این بند را به سلول انفرادی بند امنیتی منتقل کردند. سعید مدنی، عبدالله مومنی، ابوالفضل عابدینی نصر، سیامک قادری، امیر خسرو دلیر ثانی، محمد حسن یوسف‌پور سیفی، سعید عابدینی، کامران ایازی، محمد ابراهیمی و پوریا ابراهیمی هم اکنون در انفرادی و در اعتصاب به سر می برند

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

نامه شیرین عبادی به احمد شهید در مورد فشار بر ۱۰ زندانی سیاسی ایرانی

شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ با ارسال نامه ای به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، راجع به وضعیت ۱۰ تن از زندانیان سیاسی ایرانی ابراز نگرانی کرد. خانم عبادی در نامه ای که روز ۱۵ اردیبهشت (۵ مه) ارسال شده، از آقای شهید خواسته است که مسئولیت مقام های ایرانی را در زمینه سلامت زندانیان به آنها گوشزد کند و فشارهای اخیر بر این زندانیان را، در هنگام بررسی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی مورد توجه قرار دهد.در پی اعتراض ۱۰ نفر از زندان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به رفتار مسئولان زندان، این عده از روز یکشنبه ۸ اردیبهشت به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شده اند که دارای شرایط سختی است و زیر نظر وزارت اطلاعات قرار دارد. این ۱۰ زندانی عبارتند از سعید مدنی، عبدالله مومنی، ابوالفضل عابدینی نصر، سیامک قادری، امیرخسرو دلیرثانی، محمد حسن یوسف پور سیفی، سعید عابدینی، کامران ایازی، محمد ابراهیمی و پوریا ابراهیمی، که عده ای از آنها شرایط جسمانی نامساعدی داشته و نیاز به رسیدگی پزشکی فوری دارند. شیرین عبادی در نامه خود، با اشاره به وضعیت سلامت تعدادی از این زندانیان نوشته است: "با عنایت به اینکه در سال های قبل چند تن از زندانیان مانند هدی صابر و محسن دکمه چی به علت عدم رسیدگی پزشکی و درمان به موقع، جان خود را از دست داده اند، بنابراین عدم امکانات پزشکی جان زندانیان را تهدید می کند." خانم عبادی افزوده است: "توجه فوری به وضعیت زندانیان در سراسر کشور، به ویژه بند ۳۵۰ زندان اوین، ضرورت تام دارد تا از وقوع حوادث بعدی جلوگیری شود."به گزارش سایت کلمه، متعلق به مخالفان دولت، انتقال ۱۰ زندانی بند ۳۵۰ به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ پس از آن صورت گرفت که مسئولان، زندانیان را برای عزل سعید مدنی وکیل این بند تحت فشار گذاشتند. عنوان "وکیل بند" در زندان های ایران به کسی اطلاق می شود که به انتخاب زندانیان، به پی گیری وضعیت رفاهی همبندان خود و انتقال خواست های معیشتی آنها به مسئولان می پردازد. در هفته گذشته، در پی مقاومت زندانیان سیاسی در مقابل فشار مسئولان برای عزل سعید مدنی، روابط میان دو طرف به تنش گرایید و نهایتا گارد زندان با ورود به بندد ۳۵۰، ده تن از معترضان را به بند ۲۴۰ انتقال داده و ممنوع الملاقات کردند. به نوشته کلمه، در پی این برخورد، زندانیان دیگر در بند ۳۵۰ دست به اقدامات اعتراضی زده و خواستار بازگشت همبندان خود شده اند. گزارش شده که ۳۵ نفر از این معترضان در حرکتی اعتراضی برای اعلام همبستگی با همبندان سابق، حضور در سال های ملاقات زندان را تحریم کرده اند. شیرین عبادی با اشاره به اینکه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ گفته اند در صورت ادامه شرایط موجود دست به اعتصاب غذا خواهند زد، هشدار داده که ممکن است که در صورت عدم رسیدگی به مطالبات زندانیان بر "وخامت اوضاع" افزوده شود

ایران از نظر آزادی مطبوعات در رتبه ۱۹۱ جهان قرار گرفت

فریدم هاوس یا خانه آزادی در گزارش سالانه خود از وضعیت آزادی مطبوعات در جهان که روز چهارشنبه، ۱۱ اردیبهشت منتشر شد، ایران را به روال سال های قبل در شمار بدترین کشورها قرار داد که حکومت آن حق دسترسی مردم به رسانه آزاد را از آنان سلب می کند. رادیو فردا : بر اساس این گزارش که به ارزیابی وضعیت رسانه های ۱۹۷ کشور جهان پرداخته است، ایران همراه با کوبا در رتبه ۱۹۱ قرار دارد و تنها کشورهای ترکمنستان، کره شمالی، ازبکستان، اریتره و بلاروس هستند که وضعیتی بدتر از ایران دارند. گزارش سالانه فریدم هاوس، کشورهای جهان را از نظر سطح آزادی مطبوعات به سه دسته آزاد، نسبتا آزاد و غیرآزاد تقسیم می کند که البته ایران در شمار کشورهای دسته سوم یا غیرآزاد محسوب می شود. فریدم هاوس می گوید، از میان ۱۹۷ کشوری که وضعیت رسانه های آن در سال ۲۰۱۲ میلادی مورد مطالعه قرار گرفته است، ۶۳ کشور در شمار کشورهای آزاد قرار می گیرند، ۷۰ کشور در شمار کشورهای نسبتا آزاد و به ۶۴ کشور هم برچسب کشورهای غیرآزاد می خورد. این گزارش می افزاید، تنها ۱۴ درصد مردم جهان در کشورهایی زندگی می کنند که رسانه های آن آزاد هستند در حالی که ۴۳ درصد جمعیت جهان در کشورهای نسبتا آزاد و باز ۴۳ درصد در کشورهای غیرآزاد سکونت دارند. البته این ارقام به شدت تحت تاثیر جمعیت های دو کشور چین و هند قرار دارند که در مجموع، یک سوم جمعیت هفت میلیاردی جهان را شامل می شود. فریدم هاوس کشور چین را در شمار کشورهای غیرآزاد معرفی می کند و هند را نیز در شمار کشورهای نسبتا آزاد قرار داده است. این گزارش همچنین نشان از آن دارد که جهان رسانه در سال ۲۰۱۲ بدترین رتبه را از نظر آزادی در ۱۶ سال اخیر داشته که این امر تحت تاثیر جنگ در کشور مالی، سقوط یونان و تشدید کنترل رسانه ها در آمریکای لاتین بوده است. تنها در آمریکای لاتین، آمار کشورهایی که رسانه های آن غیرآزاد بوده اند، به بالاترین حد از سال ۱۹۸۹ تاکنون رسیده است، از آن رو که دو کشور اکوادور و پاراگوئه وضعیت سقوط به دسته کشورهای غیرآزاد را تجربه کرده اند. خاورمیانه هم که تحت تاثیر بهار عربی دستاوردهایی در زمینه آزادی مطبوعات داشته، سال گذشته میلادی شاهد جابه جایی رتبه ها و بسته شدن دوباره فضای مطبوعات در کشور مصر بوده است به طوری که مصر اکنون در شمار کشورهای غیرآزاد قرار دارد. در نقطه مقابل، تونس و لیبی همچنان توانسته اند دستاوردهای بهار عربی را تا حدی حفظ کنند و در شمار کشورهای نسبتا آزاد باقی بمانند. اما گزارش فریدم هاوس کشورهای نروژ و سوئد را که در حوزه اسکاندیناوی قرار دارند، به عنوان آزادترین کشورها از نظر رسانه ای معرفی کرده است. پس از این دو نیز کشورهای بلژیک، فنلاند، هلند، دانمارک، لوکزامبورگ، سوئیس، آندورا، ایسلند و لیختن اشتاین قرار دارند. رتبه آمریکا هم ۲۳ عنوان شده و در کنار کشورهای باربادوس، کاستاریکا و جامائیکا قرار گرفته است. فریدم هاوس که سال ۱۹۴۱ در آمریکا تاسیس شد، سازمانی غیردولتی است که از دموکراسی، آزادی سیاسی و حقوق بشر در جهان دفاع می کند و دراین باره به تحقیق می پردازد

گوهر عشقی به رهبر ایران: برای پسرم ستار بهشتی مقابل دادگاه تحصن می‌کنم

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، در ویدئویی که در سایت یوتیوب منتشر شده آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران را خطاب قرار داده و گفته است اگر تکلیف پرونده فرزندش روشن نشود دست به تحصن خواهد زد. خانم عشقی در این ویدئو که روز جمعه سیزدهم اردیبهشت (سوم می) منتشر شده، می گوید: "شش ماه از کشته شدن بچه من می گذرد، من هنوز بلاتکلیفم و پرونده اش به دادگاه نرفته است. مادری هستم و اگر پرونده بچه من به دادگاه نرود، دم در دادگاه تحصن می کنم.او می گوید اگر به این کار دست بزند مردم هم از او پشتیبانی خواهند کرد. ستار بهشتی کارگری بود که پلیس ایران او را به دلیل انتشار مطالبی انتقادی در وبلاگش بازداشت کرد و او در زندان به طرز مشکوکی کلیک درگذشت. کمی پس از درگذشت او گروهی از زندانیان سیاسی ایران که ستار بهشتی مدتی را در کنار آنان در زندان سپری کرده بود، با انتشار نامه ای کلیک گواهی دادند که ستار بهشتی مورد شکنجه قرار گرفته بود. خانم عشقی می گوید: "تا به حال سکوت نکرده ام، تا آخر هم سکوت نمی کنم، تا زمانی که قاتل بچه مرا به دادگاه ببرید یا بیایید و من را بکشید." بیش از دو هفته پیش مصطفی محمد نجار، وزیر کشور ایران با حضور در مجلس ایران کلیک گفته بود که وزارت کشور کمک های مادی و معنوی به خانواده ستار بهشتی کرده است اما گوهر عشقی دریافت کمک از طرف دولت را کلیک کلیک رد کرده است

اسرائیل انبار موشک‌های ایرانی در حومه دمشق را بمباران کرد

یک منبع اطلاعاتی غربی تأیید کرد که جنگنده های نیروی هوایی اسرائیل سحرگاه یکشنبه برای دومین بار به انبار موشک های ایرانی در نزدیکی دمشق حمله کرده اند. موشک های نوع فاتح ۱۱۰ قرار بوده به حزب الله لبنان تحویل داده شوند. بامداد روز یکشنبه (۱۵ اردیبهشت / ۵ مه) انفجارهای شدیدی شهر دمشق پایتخت سوریه را به لرزه درآوردند. به گفته ی یک منبع اطلاعاتی غربی، اسرائیل برای دومین بار طی دو روز یک انبار موشک های ایرانی واقع در حومه ی دمشق را هدف حملات موشکی قرار داده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، این منبع اطلاعاتی روز یکشنبه گفته است: «هدف حمله های شب گذشته، و نیز حمله های شب پیش از آن، انبارهای موشک های ایرانی نوع "فاتح ۱۱۰" بوده که قرار بوده به دست حزب الله لبنان برسند.» تلویزیون دولتی سوریه در گزارشی اسرائیل را مسئول این حمله ها دانست. بنا بر این گزارش، علت انفجارها اصابت چندین موشک از سوی اسرائیل به یک "مرکز تحقیقات نظامی" واقع در حومه ی دمشق عنوان شده است. خبرگزاری دولتی سوریه "سانا" گفته است که انفجارها در مرکز تحقیقات نظامی موسوم به "جمرایا" در نزدیکی دمشق صورت گرفته که مجروحانی بر جای گذاشته است. سازمان دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن ضمن تأیید خبر انفجارهای مهیب در حومه ی دمشق، گفته است که تأسیسات "جمرایا" در ۱۵ کیلومتری مرز لبنان قرار دارد. مقام های نظامی اسرائیل خبر حمله شب گذشته را نه تأیید و نه تکذیب کرده اند و تاکنون توضیحی در این باره نداده اند. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، سخنگوی پنتاگون در واشنگتن گفته است، اطلاعی از حمله ای که رسانه های سوریه گزارش آن را داده اند ندارد

اعتصاب غذای حسین سلمان‌زاده٬ پناهجوی ایرانی در بازداشتگاه پلیس ترکیه

حسین سلمان زاده٬ عکاس سابق خبرگزاری های عکاس نشریات مختلفی همچون ایران ورزشی٬ ایران جمعه٬ هم وطن سلام٬ همشهری و خبرگزاری های میراث فرهنگی و فارس بوده است که در پی تهیه عکس از اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به همراه چند عکاس دیگر کشور را ترک و در کشور ترکیه خود را به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل معرفی نمود. وی که پس از یازده ماه توسط سازمان ملل به کشور امریکا معرفی شده بود پس از چند ماه اقامت در این کشور به دلیل مشکلات شغلی و عدم امکان فعالیت به ترکیه بازگشته و مجددا خود را به کمیساریای پناهندگان سازمان ملل معرفی نمود. یک ماه بعد کمیساریا مجددا درخواست پناهندگی وی را پذیرفت٬ لیکن در شانزده ماه گذشته هیچ کشوری حاضر به پذیرش وی نشده است.وی در سال ۸۵ برای تهیه مجموعه عکس «قتل در دیباجی جنوبی» برنده جایزه عکاسی کاوه گلستان شد. حسین سلمان زاده٬ پناهجوی ایرانی در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت خود در بازداشتگاه پلیس در ترکیه دست به اعتصاب غذا زده است

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

اعطای دکترای افتخاری دانشگاه "یورک" به نسرین ستوده

دانشگاه "یورک" کانادا، دکترای افتخاری رشته حقوق خود را به نسرین ستوده- وکیل دادگستری زندانی در ایران، اعطا کرد. سنای دانشگاه "یورک" کانادا، اعطای دکترای افتخاری رشته حقوق سال ۲۰۱۳ را به خانم نسرین ستوده- وکیل دعاوی و زندانی سیاسی ایرانی، به تصویب رساند. به گفته سایت های متعلق به گروه های اپوزیسیون ایران، تعدادی از استادان، دانشجویان و دانش آموختگانِ ایرانی تبارِ دانشگاه یورک خانم ستوده را نامزد این دکترا کرده بودند. در بیانیه رسمی نامزدی آمده است: «خانم نسرین ستوده وکیل مدافع سرشناس ایرانی و فعال حقوق زنان است که به خاطر دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر، در یک دادگاه مذهبی به اتهام واهیِ توطئه بر علیه امنیت ملی به زندان افتاده است. نسرین ستوده، در اعتراض به شرائط زندان و محدودیت های ملاقات با فرزندان و همسر خود چندین بار به اعتصاب غذا دست زده است. آخرین اعتصاب غذای وی که نزدیک به پنجاه روز طول کشید و سلامتش را سخت به خطر انداخت، سرانجام مقامات جمهوری اسلامی را به عقب نشینی واداشت و محدودیت های تحمیلی به خانواده اش، از جمله حق مسافرت دختر و همسرش را لغو کردند.» لازم به ذکر است پیش از این، خانم ستوده جوائز معتبر بین المللی دیگری از جمله جایزه "ساخاروف" و جایزه آزادی "پن" آمریکا، را به خود اختصاص داده بود. در ادامه بیانیه، دانشگاه یورک ضمن قدردانی از شهامت و استحکامِ شخصیتِ خانم ستوده، او را فردی که در سخت ترین شرائط به دفاع از حقوق بشر و آزادی های سیاسی پرداخته توصیف کرده است. مراسم اعطای دکترای افتخاری خانم ستوده، در روز ۱۲ ژوئن ۲۰۱۳ همزمان با مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه یورک و با حضور تعدادی از شخصیت های ایرانی در محل این دانشگاه بر گذار خواهد شد. لازم به ذکر است عبدالکریم لاهیجی به نمایندگی از خانم ستوده در این مراسم شرکت خواهد کرد.

شاهزاده رضا پهلوی: "برگزاری انتخابات آزاد، تنها وظیفه شورای ملی ایران

روزنامه آمریکائی "واشنگتن پست" با استناد به گفتگوی اخیر شاهزاده رضا پهلوی با خبر گزاری "آسوشیتد پرس" در گزارشی تحلیلی به نشست "شورای ملی ایران" در پاریس و اهداف آن پرداخته است. شاهزاده رضا پهلوی در ارتباط با تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه در ایران، گفت که خواستار تحریم انتخابات پیش رو در ایران است، اما به اعتقاد او "این کافی نیست و مقاومت مدنی باید ادامه یابد. "به نوشته "واشنگتن پست"، ولیعهد پیشین ایران سخنگوی نهاد تازه تاسیسی است که با هدف برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و کارزار نافرمانی مدنی، حکومت روحانیون در ایران را به چالش می کشد. شاهزاده رضا پهلوی در ارتباط با انتخابات پیش رو در ایران به این روزنامه آمریکائی گفت که "حکومت بار دیگر می خواهد یک نمایش و یک سیرک به راه بیاندازد." فرزند آخرین پادشاه ایران همچنین افزود که انتخابات در ایران "فرصتی برای به چالش کشیدن نظامی است که اگر برای ایرانیان راهی به جز سازماندهی کارزاری برای نافرمانی مدنی باقی نمی گذارد، در نهایت باید این حکومت را به زور سرنگون کرد." شاهزاده رضا پهلوی که اکنون ٥٢ سال دارد، می گوید شورای ملی ایران و شخص او قصد دارند تا بر اساس معیارهای بین المللی انتخابات آزاد و منصفانه در ایران برگزار کنند. "شورای ملی ایران" در اولین کنگره هفته گذشته خود ولیعهد پیشین ایران را به عنوان سخنگوی خود برگزید. به نظر می رسد مجموعه ای از گروه های مخالف جمهوری اسلامی در تبعید، دیدگاه های سیاسی این شورا را شکل می دهند و شاهزاده رضا پهلوی نیز صراحتا اعلام کرده که او ابزاری برای حمایت و یا تبلیغ از یک هدف و برنامه سیاسی خاص به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی نیست و جریانی که وی از آن پشتیبانی می کند تنها وظیفه اش فراهم آوردن شرایط برگزاری انتخابات آزاد در ایران است و پس از آن وظیفه این شورا به پایان می رسَد. او در همین زمینه گفت: "ما برای گفتگو در مورد ساختار یک حکومت اینجا نیامده ایم، این وظیفه شورای ملی ایران نیست". شاهزاده رضا پهلوی همچنین از جامعه بین الملل خواسته تا برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران با این شورا همصدا شود. بنا بر تحلیل روزنامه "واشنگتن پست"، ارزیابی تاثیر مخالفان حکومت ایران، به ویژه ایرانیان در تبعید، غیرممکن است و ولیعهد پیشین ایران می گوید که این شورا ثمره تماس افرادی همچون او با ایرانیان داخل و خارج از کشور است. این شورا اعلام کرده که بیش از نیمی از بیست هزار نفری که منشور آن را از طریق اینترنت امضا کرده اند، مقیم ایران هستند. شاهزاده رضا پهلوی در بخش دیگری از سخنانش ضمن انتقاد از تمرکز صرف جامعه جهانی بر فعالیت های اتمی ایران، تاکید کرد در شرایطی که جهان در انتظار "تغییر رفتار" حکومت ایران در ارتباط با برنامه اتمی مناقشه برانگیز خود است، او و مخالفان کلیت حکومت جمهوری اسلامی در پی "استقرار یک حکومت جدید، سکولار و دموکراتیک" در ایران هستند

نگاه هفته: آمریکا خواستار جنگ علیه ایران است

جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی نظام جمهوری اسلامی ایران حکومت کنونی ایران است که پس از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، طی یک همه پرسی با رای آری ۹۸٫۲٪ درصد از شرکت‎کنندگان تشکیل شد. منبع: ویکی پیدیا فارسی روزهای پر التهابی را می گذراند؛ فشارهای بین المللی، تحریم های اقتصادی، احتمال حمله اسرائیل با پشتیبانی آمریکا، اتهام نقض حقوق بشر و قطع نامه های پی در پی، توجه بسیاری از نشریه های جهان را به سوی ایران جلب کرده است. بیشتر مطالبی که در هفته گذشته توجه خوانندگان «ایران در جهان» را به خود جلب کرد نیز پیرامون موضع گیری های دولت های خارجی علیه ایران بود. مواضعی که در صورت عملی شدن، محدودیت های سایه انداخته بر زندگی مردم ایران را با تحدید بیشتری مواجه خواهد کرد. فالگونی شث نویسنده نشریه «سالون» در یادداشتی به شباهت های مواضع جورج بوش و باراک اوباما، روسای جمهور پیشین و کنونی آمریکا در خصوص سیاست خارجی شان با ایران پرداخته است. وی با یادآوری سخنان هر دو رئیس جمهور در خصوص راه کارهای مقابله با سیاست های هسته ای ایران، تاکید دارد که اگر چه جورج بوش یک جمهوری خواه مهاجم جنگ طلب و باراک اوباما فردی لیبرال، معتدل و آشنا به قانون اساسی است اما عملکرد بوش در خصوص حمله به عراق تفاوت چندانی با روند تصمیم های اوباما در مورد ایران ندارد.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

رضا پهلوی: خواست ما برگزاری انتخابات آزاد است

واشنگتن پست امروز - جمعه سوم ماه مه - در گزارشی نوشت شاهزاده رضا پهلوی، پسر شاه سابق ایران، سخنگوی جنبش نوپایی است که به هدف برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و کارزار نافرمانی مدنی، حکومت روحانیون ایران را به چالش می کشد. وی گفته است «حکومت بار دیگر می خواهند سیرک و نمایش دیگری به راه بیاندازد. این فرصتی برای به چالش کشیدن نظامی است که اگر برای ما راهی به جز سازماندهی کارزاری برای نافرمانی مدنی باقی نمی گذارد تا در نهایت این حکومت را به زور سرنگون کنیم». شاهزاده رضا پهلوی روز پنج شنبه در جمع حضار «شورای ملی ایرانیان» در پاریس گفته بود این شورا ده ها هزار هوادار دموکراسی داخل و خارج از ایران را گرد هم می آورد. او همچنین گفته بود این شورا خواهان «تحریم کامل» انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه در ایران است و افزوده بود فقط تحریم «کافی نیست». آقای پهلوی که ٥٢ سال دارد می گوید این شورا و وی قصد دارند تا بر اساس معیارهای بین المللی انتخابات آزاد و منصفانه در ایران برگزار کنند. «شورای ملی ایرانیان» در اولین کنگره هفته گذشته خود رضا پهلوی را به مقام سخنگوی خود برگزید. به نظر می رسد مجموعه ای از گروه های مخالف ایرانیان در تبعید دیدگاه های سیاسی این شورا را شکل می دهند و آقای پهلوی اصرار دارد که او ابزاری برای حمایت و یا تبلیغ از یک هدف و برنامه سیاسی خاص نیست. او می گوید «ما برای گفتگو در مورد ساختار یک حکومت این جا نیامده ایم، این وظیفه ما نیست». او افزود سازمان او مجموعه ای از احزاب سیاسی مختلفی است که از استقرار یک حکومت عرفی (سکولار) حمایت می کند. شاهزاده رضا پهلوی گفت «ما خواهان احقاق حق خود برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران هستیم و این شورا، با کمک فعالان داخل کشور و حمایت جامعه مهاجر خارج از کشور مسئولیت هماهنگی این کارزار را به عهده دارد

روایتی از ملاقات مهسا امرآبادی با مسعود باستانی؛ نیازمند کمی آزادی برای زندگی، و برای روزنامه‌نگاری


مهسا امرآبادی همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات از فصل سرد روزنامه نگاری سخن گفته و ابراز امیدواری کرده که در دل این فصل سرد حتما بهاری خفته باشد.
به گزارش کلمه، مهسا امرآبادی روزنامه نگار زندانی در زندان اوین، همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات با بیان اینکه نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری هستم، به تمامی روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات این پیغام را می دهد که در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است، و می گوید امیدمان به سبزی و زندگی مبارک!
این فعال مطبوعاتی سبز که بهمن ماه گذشته در پی مخالفت مسئولان قضایی با تمدید مرخصی اش به زندان اوین بازگشت، در حالی از بهاری خفته در فصل سرد روزنامه نگاری امروزی سخن می گوید که هم چنان از همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی دور و در زندان به سر می برد.
او سال گذشته که همسرش در زندان رجایی شهر به سر می برد، در یادداشتی با یادآوری نام او و دیگر روزنامه نگاران زندانی نوشته بود: این روز بیش از همه متعلق به روزنامه‌نگاران زندانی است. افرادی که امروز به جای تحریریه‌ها در زندان‌ها نشسته‌اند و روزگارشان به جای خبرنویسی با خاطره‌نویسی سپری می‌شود.
مهسا امرآبادی نوشته بود: روزنامه‌نگار زندانی یعنی جلوه‌ای از نیازمندی ما به حق آزادی بیان. روزنامه‌نگار زندانی یعنی زنگ خطر. خطر کم‌رنگ شدن نظارت مطبوعات بر رفتار مسئولان. روزنامه‌نگار زندانی معنایی به وسعت همه مفاد میثاق جهانی حقوق بشر دارد.
حالا نیز دوری و حبس مهسا امرآبادی و مسعود باستانی دو زوج روزنامه نگار هم چنان ادامه دار است و اگر چه یکی آزاد، اما ملاقات ها تنها یک روز در هفته و از پشت شیشه های ضخیم انجام می گیرد.
آنگونه که از دیالوگ زیر میان این دو مشخص است، حرف های میان آنها حتی در زمان محدود این ملاقات ها، از جنس مطبوعات و روزهای روزنامه نگاری و دغدغه هایی از این جنس است. متن گفت و گوی این دو همسر روزنامه نگار را که در دو سوی دیوارهای زندان، دور از هم اما همچنان همدل و همراه اند، خواندنی است:
می‌گویم: این هفته روز جهانی آزادی مطبوعات است و یادآوری می‌کنم که آخرین یادداشتش قبل از رفتن به زندان مطلبی بود که به بهانه چنین روزی نوشته بود و در آن؛ «روز جهانی آزادی مطبوعات» را به روزنامه نگاران زندانی تبریک گفته بود.
می‌گوید: مسعود! از داخل زندان چه می‌توان نوشت برای آنانی که این روز‌ها با روزنامه نگاری دست و پا می‌زنند؟ نگاهم می‌کند، از پشت شیشه‌های ضخیم اتاق ملاقات اوین. لحظه‌ای مردمک چشمانش می‌لرزد و می‌گوید: دلم می‌خواهد کمی زندگی کنم. کمی کنار تو باشم، کمی در تحریریه کار کنم، روزنامه نگاری برای من کاملا به شکل زندگی است و الان نیازمندم. نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری…..
می‌پرسم: خوب، آخرش چی؟!
می‌گوید: به همه بچه‌ها سلام برسان و بگو در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است. امیدمان به سبزی و زندگی مبارک…!

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

Iranian President Mahmoud Ahmadinejad Arrested – Source Update

Iranian President Mahmoud Ahmadinejad was arrested and held for seven hours Monday and warned to keep his mouth shut about matters detrimental to the Islamic regime before he was released, according to a

source within the Revolutionary Guard’s intelligence unit. After his visit to Tehran’s 26th international book fair Monday, the source said the head of Ahmadinejad’s security team informed the Iranian president that he had been asked to appear at the supreme leader’s office for an urgent matter. On the way to the meeting, contact between the security team within the president’s convoy was disconnected while three other cars joined the convoy, instructing the lead car to take a different direction. Ahmadinejad, instead of being taken to the supreme leader’s office, was taken to a secret location in one of the buildings belonging to the Foreign Ministry, which is under the control of the Revolutionary Guards’ intelligence unit. As soon as Ahmadinejad exited the car, he and his security team were involved in an altercation with Guards’ members in which his team was disarmed and communications equipment confiscated. Ahmadinejad was then forced to enter an office belonging to Hossein Taeb, the head of the Guards’ intelligence, located underneath the building. As this was happening, the source said, hundreds of other Guards’ members from the intelligence unit sought out Ahmadinejad’s associates throughout Tehran and questioned them on the existence of documents detrimental to the regime. Ahmadinejad was questioned for hours in a meeting with Taeb; Asghar Hejazi, the head of intelligence at the supreme leader’s office; Mojtaba Khamenei, the supreme leader’s son; and Gholam Hossein Mohseni Ejei, the attorney general. He was warned to back down from his claims against regime officials and given an ultimatum. The source added that Ahmadinejad was released back to his security team at 11:45 p.m. Monday, Tehran time. Earlier, the regime’s media outlet Baztab reported that with just days remaining for the registration of presidential candidates, Ahmadinejad warned associates that if his hand-picked candidate to succeed him, a close confidant and a top adviser, Esfandiar Rahim Mashaei, was rejected as a candidate, then he would reveal tapes that will show the regime defrauded the voters in the 2009 presidential election. One tape reportedly quotes officials as telling Ahmadinejad in 2009 that they will announce his total winning tally as 24 million votes where the real number was 16 million. In the same tape, Ahmadinejad insisted that the officials not do that. The Baztab site was immediately taken down by the regime’s security forces and is still offline. Millions of Iranians took to the streets after the 2009 election results were reported, calling Ahmadinejad’s 62 percent tally of voters a fraud and demanding a free election. Thousands were arrested, with many tortured and executed. Ahmadinejad’s opponents, Mir Hossein Moysavi and Mehdi Karoubi, have been under house arrest ever since. Under the constitution of the Islamic Republic, the 12-member Guardian Council decides the eligibility of who can run for office in the country, and anyone with any history of opposing the regime is barred from participation. The council is made up of six Islamic faqihs (experts in Islamic law) appointed by the supreme leader and six jurists nominated by the head of the Judiciary (who is himself appointed by the supreme leader), and then approved by the parliament. Ahmadinejad had previously warned that he would release documents not only on high-ranking Guards officers but also on leading members of parliament and the Justice Department that prove financial fraud. The source added that it will be interesting to see if Ahmadinejad takes the warning or if he creates more problems with the regime, but one thing is sure: He could end up dead if he does not. Reza Kahlili, author of the award-winning book “A Time to Betray,” is the primary contributor of this article. You can review this submission in full at the following website: WND For those interested in Mr. Kahlili’s background; he describes himself as having served in CIA Directorate of Operations, as a spy in the Iranian Revolutionary Guard, counterterrorism expert; currently serves on the Task Force on National and Homeland Security, an advisory board to Congress and the advisory board of the Foundation for Democracy in Iran (FDI). He regularly appears in national and international media as an expert on Iran and counterterrorism in the Middle East.

حمله وزیر اطلاعات به هاشمی رفسنجانی: حصرش نکردیم، اما در فتنه دست داشت


وزیر اطلاعات بدون نام بردن از آیت الله هاشمی رفسنجانی، با بیان اینکه کسی که جزو سران فتنه بوده و نظام مانند دوتن دیگر او را محصور نکرده امروز امر بر او اشتباه نشود، گفت : کسی که خود را پیشگوی حوادث ۸۸ عنوان می کند و می گوید “من گفتم، من بیانیه دادم” در حقیقت پیشگویی نکرده است، ما اطلاعات دقیقی داریم که این آقا در فتنه دست داشته است.
وی که برای اولین بار از جانب ” نظام ” به مساله حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی بدون نام بردن از آنها اشاره دارد، می گوید: کسی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات او را مانند آن دو تن دیگر چندان محصور نکرده و به او آزادی عمل داده است امروز امر بر او اشتباه نشود که انقلاب یادش رفته این آقا در فتنه چه نقشی ایفا کرده است.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در مراسم اختتامیه نوزدهمین همایش سراسری مسئولان هیئت رزمنده گان اسلام کشور که امروز در مجتمع یاران مهدی (عج) شهرستان قم برگزار شد اظهار نظر کرد که همه جریانات باید مرز و زاویه خود را با مسیر امامت و ولایت روشن کنند.
وزیر اطلاعات همراه با دیگر تندرویان و افراطیون اصولگرا با حمله به هاشمی رفسنجانی افزود: زمانی که رهبری در نماز جمعه آن خطبه ها را بیان فرمودند چه کسی بود که نامه بدون سلام علیکم داد.
مصلحی در بخش دیگری از سخنانش ادعا کرد: سرویس های اطلاعاتی غربی می خواهند با بحران سازی و فشار و مشغول سازی تعادل جامعه را بر هم زنند و از تحریم، تورم، حاشیه سازی های مستمر و تقسیم سازی کشوری این هدف را دنبال می کنند.
وی بعد از حمله به خیمه انقلاب، مدعی شد که طبق نظر رهبری همه جریان ها در انتخابات می توانند حاضر شوند اما باید زاویه خود را با مسیر امامت و ولایت روشن کنند

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

تقاضای همسر سعید ملک‌پور محکوم به اعدام

سعید ملک پور ۳۵ ساله، پس از ۲ سال بازداشت در زندان های ایران، به اتهام طراحی و گرداندن وب سایت هایی که حکومت ایران، آن ها را مستهجن می خواند، محکوم به اعدام شده است. در این ویدئو، دکتر فاطمه (زهره) افتخاری، همسر سعید ملک پور ادعا می کند که سعید ملک پور فقط یک برنامه نویس آزادکار -freelancer- بوده است که نسخه های برنامه هایش را در حالی که نام و مشخصات اش را به عنوان برنامه نویس در کد های آن برنامه موجود بوده، به مشتریان واگذار می کرده است.‬//به گفته ی وی، این امر که در آینده، برنامه ی خریداری شده در کجا و به چه منظوری استفاده می شود قابل پیش بینی نیست و همچنین، برنامه نویس هم مسوولیتی در قبال نوع استفاده از این برنامه ها ندارد.//او می گوید، همسر من قربانی سناریوای ست که سپاه برای موفق جلوه دادن خود در برنامه های فیلترینگ اش نوشته!

مصاحبه منتشر نشده با بانوی در حصر جنبش سبز، زهرا رهنورد

در این گفت و گو، که تنها چند روز قبل از 25 بهمن 89 و آغاز حصر خانگی همراهان سبز مردم انجام شده است، رهنورد می گوید: "آنان که رفتن کار حسینی کردند و ما که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم." او از اعتلای فرهنگی می گوید، از رونق فضای علمی بدون سانسور، کارگران از کار بیکار شده، به صفر رسیدن تولیدات داخلی و مرگ اقتصاد کشور، تعطیلی کارخانه و کارگران مستاصل از حقوق های معوق مانده، حقوق زنان و .....

عبور ایران از خط قرمز اسراییل

یادلین رئیس سابق اطلاعات ارتش اسراییل روز سه شنبه اعلام کرد که ایران از خط قرمز مورد نظر بنجامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل عبور کرده است. او که در تل آویو در کنفرانسی که توسط موسسه مطالعات امنیت ملی برگزار شد و شخصا ریاست آنرا به عهده دارد٬این سخنان را ابراز کرده بود. چندی بعد با ارایه توضیحات بیشتری افزود: اگر ایران با سرعت کنونی به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد تا پایان امسال به طور قطع از خط قرمز عبور خواهد کرد. او پیشتر گفته بود علی رغم همه تلاش های به عمل آمده به منظور توقف برنامه هسته ای ایران٬هیچ کس نتوانسته است برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را متوقف کند. نظراتی که یادلین امروز اظهار داشت در راستای ارزیابی است که در ماه فوریه توسط او اعلام شد. در آن زمان او گفت که با سرعت کنونی غنی سازی اورانیوم، جمهوری اسلامی به ظرفیت بالاتر هسته ای بین ماه ژوئن و اوت دست خواهد یافت. نتانیاهو خط قرمز اسراییل در مورد ایران را در اختیار داشتن ۲۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده با غلظت ۲۰ درصد که اورانیوم با درصد غلظت متوسط شناخته می شود قرار داده است. براساس گزارش سازمان بین المللی انرژی هسته ای که در ماه فوریه انتشار یافت، تهران هنوز از این نقطه عبور نکرده اما در حال حاضر ۱۶۷ کیلوگرم اورانیوم غنی شده در این سطح را در اختیار دارد. با این روند تا فصل تابستان٬ایران حدود یک یا دو ماه تا زمان تصمیم گیری برای ساخت بمب فاصله دارد. یادلین با اعلام این موضوع در کنفرانس یاد شده افزود که تصمیم در مورد فراتر رفتن از این سطح از غنی سازی پس انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن اتخاذ خواهد شد. او ادامه داد هنگامی که ایران اورانیوم غنی شده به مقدار کافی جمع آوری کند توقف این کشور بسیار دشوار خواهد بود. در عین حال اگر آمریکا، ایران و اسراییل به تعهدات اعلام شده خود عمل نکنند، در این صورت احتمال برخورد نظامی تا پایان امسال وجود خواهد داشت. براساس نظرات ریس سابق اطلاعات ارتش، تهران تاکنون اورانیوم با غلظت پایین برای ساخت شش بمب و تقریباً اورانیوم با غلظت متوسط برای ساخت یک بمب در اختیار دارد. او هشدار داد که ایران بدون هیچ مشکلی می تواند اورانیومی را که به منظور استفاده سوخت اتمی تهیه کرده (به اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب) تبدیل کند. به نحوی که در عرض یک هفته این سوخت قابلیت تبدیل به مواد لازم برای ساخت یک بمب اتمی را خواهد داشت. او در این زمینه به تصمیم ایران در سال ۲۰۱۲ برای کاهش تنش های بین المللی بواسطه تبدیل حجمی از اورانیوم غنی شده به لوله های سوخت اشاره کرد

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

افشاگری هوتن کیان در رابطه با اعدام و سنگسار در زندان تبریز


هوتن کیان، وکیل پایه یک دادگستری که از مهرماه سال ۱۳۸۹ بی‌وقفه و در بد‌ترین شرایط در بازداشت به سر می‌برد؛ طی نامه‌ای به وکیل خود آقای نقی محمودی که به دلیل مسائل امنیتی در خارج از ایران به سر می‌برد؛ ضمن شرح شکنجه‌ها و مصائب خود در زندان؛ به افشاگریهایی در رابطه با ماموران وزارت اطلاعات در پوشش قاضی و احکام اعدام و سنگسار در زندان تبریز پرداخته است.
بنا به گزارش تارنمای کمپین صلح فعالان در تبعید، متن نامه به شرح زیر است:
جناب آقای نقی محمودی
با عرض احترام و دوستی
- از پرونده‌های محکومیت فدوی؛ صرفا ۶ ماه و اندی باقیمانده است و در خصوص سایر پرونده‌ها، فعلا با سند توثیقی آزاد هستم؛ پرونده‌های مفتوح در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی می‌باشد. در صورت لزوم حتما با شما تماس می‌گیرم.
- در مورد جایزه ماخوذه سپاسگزارم؛ بیشتر مستحق شماست. لطفا سلام مرا به آقای مارکوس هلویک و نیس کوخ و.. برسانید.
- مواردی که می‌خواهم تدقیق فرمایید:
الف – نگهداری غیر قانونی حقیر در بند ۱۴ متادون که ویژه نگهداری معتادین تزریقی غیر قابل علاج می‌باشد، پر از ایدز، هپاتیت، سل، جذام و…که مواد مخدر در آن بیداد می‌کند. در حالیکه بنده در عمرم نه سیگار مصرف کرده‌ام و نه حتی قلیان و نه اعتیادی داشته‌ام …
ب – همانگونه که مستحضرید املاک پدر بنده کلا در اوایل انقلاب و پس از تیرباران پدر حقیر مصادره شده بود؛ اکنون و پس از دستگیری متاسفانه بر خلاف کلیه قواعد حقوقی ایران و حتی‌‌ همان اصل ۴۹ قانون اساسی (دادگاه اصل ۴۹ – دادگاه انقلاب) متوجه شده‌ام که مقامات ستاد اجرای فرمان امام خمینی به مدیریت صمد عزیزی بهروز (فرزند: محمد) و با همکاری بعضی از قضات دادسرا و عمومی – که اصولا هیچگونه ارتباط ماهوی و ریشه‌ای با اصل ۴۹ ندارند و مکاتبات آن‌ها را در اختیار دارم – صراحتا خطاب به اداره ثبت اسناد و املاک دستور مصادره اموال اینجانب را خواستار شده‌اند و صراحتا در متن نامه‌شان به ارتباط با بیگانگان و تبلیغ علیه نظام اشاره شده است و … (موقعیت املاک: درست پشت زندان مرکزی تبریز – پلاکهای ۴۰۵۰ و ۴۰۵۱ و ۴۰۹۳/۱ فرعی واقعات در بخش یک تبریز و ….)
ج- مساله طرح اتهامات بی‌اساس مثل جعل، استفاده از سند مجهول، سرقت مهر دادگستری و … که صرف نظر از برداشت در خصوص بعضی از آن‌ها و علیرغم اینکه کاملا مشخص و واضح بود که مراتب فوق متعلق به مرحوم علی اصغر اوشال (معروف به علی اوشان) – قاتل سریالی معروف بود که در پرونده سابق قتل ایشان هم موکدا از مدارک مجعول و … استفاده نموده و در خصوص آن‌ها کیفرخواست نیز صادر شده است و … که به علت اینکه موکل حقیر (علی اوشان) متواری بود، در دفتر حقیر کمدی در اختیار وی قرار داده بودم تا وسایلش را بریزد و …؛ که حتی در این تاریخ نیز علیرغم تمام قضایا و حتی کشته شدن نامبرده (علی اوشان)، اکنون نیز در خصوص پرونده‌های وی به عنوان مطلع بدرقه می‌شوم و …
د – مساله شکنجه شدید حقیر و تجویز پزشکان متخصص زندان بالای ۱۷ بار به معالجه در خارج از زندان (مراکز درمانی خارج از زندان) که از طریق دادستانی و … ممانعت به عمل می‌آید.
ه – مسدود نمودن حسابهای جاری و غیر جاری و پس انداز و … بدون دلیل می‌باشد که بهانه این است که از خارج ایران به حساب بنده مبلغ واریز می‌شد.
ی – اطلاع رسانی در خصوص قضات که مامور به خدمت از طریق وزارت اطلاعات هستند: ۱- کیانوش شکوه تازه ۲- موسی خلیل اللهی ۳- حسین نوبخت ۴- می‌کاییل خوبیارپور ۵- حسن هاشم‌زاده ۶- رحیم حمل بر ۷- نعمتی (فعلا معاون اداری) ۸ – عطالو (حفاظت اطلاعات) ۹ – شیخ لو (شعبه ۱۳ اجرای احکام) و غیره
ن – مساله دیگر برای خود آن عزیز؛ اصل حکم غیابی از طریق شعبه دوم دادگاه انقلاب (۶ ماه) و گویا شعبه ۱۰۴ جزایی می‌باشد؛ که اتهام در شعبه دوم دادگاه انقلاب تبلیغ علیه نظام و … می‌باشد که در روزنامه حمایت چاپ شده است و در اختیار داری.
- مساله دیگر مساله شکنجه و متعاقب آن مرگ دو زندانی اخیرا در زندان تبریز می‌باشد که این رویه همچنان ادامه داشته و دارد؛ مددجویان محمد علی رنجگر و محمد مستی و …. (که خانواده آن‌ها از طریق شعبه ۴ بازپرسی تهدید به رضایت می‌شوند) و نیز مساله اعدام‌های واقعا واهی مثل اعدام مرحوم محمد صبوری
ف – تیمور و حبیب شیدی و … که به بهانه مواد مخدر و … بوده و سن محمد صبوری ۱۷ سال بوده است. و نیز اصل بی‌رویه دوبار حکم سنگسار که در مورد متهمین مثل علی سناعی و …. همچنان ادامه دارد که حتما شماره تلفن منزل آن‌ها به نحوی اطلاع رسانی خواهد شد و …
لازم به ذکر است آقایان حمل بر و هاشم‌زاده و خلیل اللهی پیش‌تر توسط اتحادیه اروپا در لیست تحریم قرار گرفته‌اند

دیده‌بان حقوق بشر: دولت ایران حقوق کارگران را پایمال می کند

یک سازمان مدافع حقوق بشر دولت ایران را به نقض فزاینده حقوق کارگران این کشور متهم کرده است. در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر، سازمان دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای، با متهم کردن دولت ایران به نقض همه جانبه حقوق کارگران در این کشور، گفته است که دهها تن از کارگران و فعالان اتحادیه های مستقل کارگری در جمهوری اسلامی "به خاطر سخن گفتن در
دفاع از حقوق کارگران" بازداشت و زندانی شده اند. موضوعات مرتبط سیاست ایران این سازمان از دولت ایران خواسته است تا "به این سرکوب پایان دهد و با نزدیک شدن اول ماه مه، روز جهانی کارگر، مدافعان حقوق کارگران را آزاد کند." این بیانیه می افزاید که با آغاز دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تهاجم به حقوق کارگران در ایران شدت گرفت و نیروهای امنیتی به ارعاب و بازداشت غیرقانونی تعداد روزافزونی از کارگران مبادرت کردند و آنان را با انگیزه های سیاسی، تحت پیگرد قرار دادند و به محاکمه های غیرمنصفانه کشاندند. دیده بان حقوق بشر در بیانیه خود می نویسد که سرکوب حق تشکیل سندیکاهای کارگری و مدافعان حقوق کارگران در ایران مانع از آن شده است تا آنان بتوانند بر سیاست های کارگری دولت و شرایط کار تاثیری بگذارند در حالیکه وخامت اوضاع اقتصادی ایران بسیاری از مردم را به دامان فقر افکنده است. براساس این بیانیه، در ایران تشکیل اتحادیه کارگری مستقل ممنوع است و دهها تن از فعالان کارگری تنها به جرم تلاش برای برخورداری از حق تشکل، زندانی شده اند و بسیاری دیگر با سپردن وثیقه در خارج از زندان و در انتظار رسیدگی دادگاه های انقلاب به پرونده هایشان به سر می برند. دیده بان حقوق بشر می نویسد که روز ۱۵ آوریل - پانزده روز پیش - رضا شهابی، از رهبران سندیکایی در ایران، در خاتمه مرخصی استعلاجی، به زندان اوین احضار شد تا دوره محکومیت شش سال حبس خود را به اتهام "تبلیغ علیه جمهوری اسلامی" و "تبانی علیه امنیت ملی" بگذراند. آقای شهابی خزانه دار و از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، یک اتحادیه مستقل کارگری در ایران است که اعضای آن بارها هدف تهاجم دولت ایران قرار گرفته اند. در اوایل ماه مارس نیز، مقامات امنیتی هفت تن از فعالان سرشناس کارگری را در سنندج، مرکز استان کردستان ایران بازداشت و ظاهرا آنان را به فعالیت علیه امنیت ملی متهم کردند. این بیانیه یادآور می شود که قانون کار ایران حق تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل از شورای اسلامی کار را، که یک نهاد مورد تایید دولت است، به رسمیت نمی شناسد اما کارگران کوشیده اند به تشکیل و فعالیت در چارچوب چند اتحادیه مستقل مبادرت ورزند که از آن جمله می توان به سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران مجتمع شکر هفت تپه و اتحادیه مستقل کارگران ایران اشاره کرد. در عین حال، از سال ۲۰۰۵ به بعد، دولت ایران بارها به ارعاب، احضار، بازداشت، محاکمه و محکومیت کارگران مرتبط با این تشکل های مستقل مبادرت کرده است.

زندانی شدن یک زن با فرزند شیرخوارش به اتهامات واهی چون بهایی بوده!


الهام روزبهی شهروند بهایی ساکن اصفهان که از سوی دادگاهی در سمنان به دو سال حبس محکوم شده بود به همراه کودک شیرخواره اش روانه زندان سمنان شد. به گزارش فعالان حقوق بشری در ایران، "الهام روزبهی" شهروند بهایی ساکن اصفهان که پیش از این طبق رای دادگاه تجدید نظر سمنان به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود صبح روز شنبه ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ همراه با کودک یک ساله اش جهت اجرای حکم ، خود را به دایره اجرای احکام سمنان معرفی و در همان محل بازداشت و به زندان سمنان منتقل شد. با زندانی شدن الهام روزبهی و طفل یک ساله اش تعداد مادران بهایی زندانی در زندان سمنان که همراه با کودکان شیرخواره شان زندانی هستند به ۴ مادر و فرزند رسید. یاداوری می شود الهام روزبهی در اسفند ماه ۱۳۸۹ که در سمنان ساکن بود بازداشت شدکه پس از یک ماه به قید وثیقه ملکی آزاد شد ، سپس وی در ۵ بهمن ماه ۱۳۹۰ به اتهام : " تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه و برهم زدن امنیت " به سه سال حبس تعزیری محکوم شد که حکم مزبور در تابستان سال گذشته به ۲۴ ماه حبس تعزیری تغییر یافت. نامبرده بیش از یک سال است که در اصفهان ساکن شده ولی جهت اجرای حکم به زندان سمنان احضار گردید. گیریم که تمام این اتهاماتی که به این خانم زده شده درست باشد !!! پس : یعنی خاک بر سر این نظام و مسئولین بی لیافت و بی کفایت جمهوری اسلامی خاک بر سر اون نظامتان که با تبلیغ علیه آن توسط یک زن به خطر می افتد ، خاک بر سر اون دین ومذهبتان که انقدر بی محتوا و سست است که با تبلیغ یک مذهب و دین دیگری ایمان مذهبیون و دیندارانش به لغزش می انجامد ، خاک برسر قدرت و شوکت نظامیه مملکتی که امنیت آن را بخواهد یک زن که کودک شیرخواره هم دارد به هم بزند ... لعنت بر حکومتی که قاضی جنایتکار و کهریزکی و جنایت کار و قاتلش (مرتضوی ) باید رئیس سازمان تامین اجتماعی و مورد حمایت کامل رهبر و نظام و دولتش قرار بگیرد ولی یک زنی به همراه کودک شیرخوارش به زندان برود

شاهزاده رضا پهلوی سخنگوی شورای ملی ایران شد.

شاهزاده رضا پهلوی با دعوتی که ازایشان از سوی شرکت کنندگان در جلسه شورای ملی در فرانسه برگزار می شود با افتخار پذیرفت سخنگوی شورای ملی ایران گردد. تا به عنوان نماینده مردم ایران در سازمانها و جوامع بین المللی بازتاب دهنده خواسته ها و اندیشه های مردم ایران در راس رهبری اپوزیسیون مردم ایران باشد . او معرف یک فرایند دموکراتیک برای رسیدن به شرایط انتخابات آزاد برای همه ایرانیان در ایران است . این دعوت بصورت شفاهی و کاملا همه جانبه از سوی شرکت کنندگان در جلسه صورت گرفت و با تشویق همگان مواجه شد و شاهزاده نیز اعلام کردند که چون این فرایند یک فرایند دموکراتیک می باشد بهتر است رای گیری صورت بپذیرد و اگر انتخاب شدند و بصورت کتبی به ایشان ابلاغ گردید با کمال میل حاضر به انجام این وظیفه ملی می باشد . به امید اتحاد همه مردم ایران و رسیدن به یک جامعه دمکراتیک و آزاد دورود بر شاهزاده گرامی پاینده ایران و ایرانی اصیل

احضار و بازجویی خلیل کریمی از رهبران کارگری در شهر سنندج


وحشت جمهوري اسلامي از كارگران را بيش از هر زمان در آستانه اول مه هر سال ميتوان به وضوح شاهد بود. حكومت به سراغ رهبران و فعالين شناخته شده كارگري ميرود و تلاش ميكند از آنها را از تدارك اول مه بازدارد. كارگران بايد همين وحشت حكومت را ببينند و هرچه وسيعتر اول مه را با اجتماعات و گردهمايي هاي پرشور خود برگزار كنند. اين درخورترين ترين پاسخ به اين حكومت در برخورد به رهبران كارگري است.
بنا بر خبر منتشر شده از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران خلیل کریمی از رهبران شناخته شده کارگری در شهر سنندج و از اعضای هیات مدیره این تشکل کارگری صبح روز ۸ اردیبهشت و در آستانه روز جهانی کارگر توسط اطلاعات رژیم اسلامی در این شهر احضار و مورد بازجویی قرار گرفت و قرار است که روز ۹ اردیبهشت مورد محاکمه قرار گیرد. این بازجویی از ساعت هشت صبح این روز توسط چندین مامور امنیتی در اداره اطلاعات شهر سنندج انجام گرفت و مامورین امنیتی رژیم اسلامی با اعلام اینکه وی در حال هماهنگی برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در شهر سنندج است، تلاش کردند که با غیر قانونی خواندان اتحادیه آزاد کارگران ایران و اتهامات مختلف وی را وادار به استعفا از این تشکل کارگری کنند. اما خلیل کریمی عضویت در تشکل کارگری را حق کارگران دانسته و زیر بار این فشار نرفت و بر حق کارگران برای برگزاری مراسم اول ماه مه، روز جهانی کارگر تاکید گذاشت. بدنبال این بازجویی خلیل کریمی در ساعت ۱۲.۳۰ ظهر توسط مامورین امنیتی جمهوری اسلامی به شعبه چهار دادیاری دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی در شهر سنندج منتقل و همانجا برای او پرونده قضایی تشکیل شد و به وی ابلاغ گردید که روز ۹ اردیبهشت ساعت ۹ صبح جهت محاکمه در این شعبه حاضر باشد.
جمهوری اسلامی از برگزاری اول مه در شهرسنندج که به شهر اول مه‌ها شهره یافته و جایگاه مهمی در بزرگداشت این روز مهم دارد، میترسد. احضار، بازجویی و محاکمه خلیل کریمی، نشانه اي از ترس آن از چنین رویدادی آنهم در شهر سنندج است. کارگران در مقابل این تعرضات خواهند ایستاد. مردم سنندج الگوهای خوبی از مبارزه در دفاع از رهبران کارگری و چهره‌های سیاسی محبوب خود دارند

مادرِ داغدار به سعید مرتضوی: بالاخره تو هم کارت زدی؟


چهارمین جلسه دادگاه پرونده بازداشتگاه کهریزک هم غیرعلنی برگزار شد و سعید مرتضوی که مثل همیشه با اسکورت به محل دادگاه آمده بود، پس از پایان جلسه بدون صحبت با خبرنگاران به سرعت محل را ترک کرد.
اما پیش از آغاز جلسه دادگاه، زنی انتظار مرتضوی را می‌کشید تا به گفته خودش تنها یک جمله به او بگوید. این مادر در نهایت موفق شد خود را به ماشین قاضی سابق رسانده و آن یک جمله را بگوید. اما داستان این مادرِ داغدار و عصبانی چه بود؟
او در جمع خبرنگاران توضیح داد: دخترم را در آمریکا کشتند. برای پیگیری پرونده اش چند بار به دادسرا رفتم. اینقدر به آنجا رفت و آمد داشتم که یک روز مرتضوی مرا به مسخره گرفت و گفت امروز کارت ورودت را زده‌ای؟ امروز اینجا آمدم تا وقتی از دادگاه می آید به او بگویم کارت ورود و خروجت را زده ای؟
این مادر معترض هنگام خروج مرتضوی از محوطه دادگاه خود را به ماشین دادستان سابق رساند و با صدای بلند فریاد زد: "بالاخره تو هم کارت زدی؟

۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

دورویی و وقاحت جمهوری اسلامی ایران تا به کجا؟


فیس بوک دانسک پرسیسک به نقل از روزنامه استرالیایی/ استخدام مدل لباس زیر زنان به عنوان گزارشگر، اوج وقاحت و دورویی جمهوری اسلامی را نشان میدهد!استخدام «ادوینا گریس استوری» مدل لباس زیر استرالیایی و سرگرم کننده بزرگسالان، به عنوان «گزارشگر» در شبکه پرس تی وی وابسته به جمهوری اسلامی. دورویی و وقاحت تا به کجا؟! جمهوری اسلامی در خصوصی ترین ابعاد زندگی ایرانیان دخالت میکند، طرح «امنیت اخلاقی» در سطح کشور اجرا میکند و پسران و دختران جوان ایرانی را به بهانه های مختلف در خیابانها تحقیر میکند و حتی اجازه انتخاب نوع پوشش که بدیهی ترین حق هر فرد است را هم به آنها نمیدهد، اکثر نهادهای حکومتی، موقع استخدام شخصی ترین مسائل فردی و گذشته او را بررسی میکنند … آن وقت از آن طرف «پرس تی وی» شبکه تلویزیونی وابسته به حکومت که با پول میلیاردی و مستقیما از طرف جمهوری اسلامی تغذیه میشود، برای جلب مخاطب از زنان جذاب مدل لباس زیر به عنوان «خبرنگار» استفاده میکند!

مشکل در گزاشگر شدن یک مدل لباس، سرگرم کننده بزرگسالان و … نیست، موضوع وقاحت و دورویی جمهوری اسلامی است! این همان شبکه ای است که اعترافهای کذایی سکینه محمدی آشتیانی زنی که به جرم زنا به «سنگسار» محکوم شده بود را پخش کرد، این همان شبکه ای است که سابقه پخش اعترافهای زیر شکنجه گرفته شده از مخالفان و منتقدان نظام همچون «مازیار بهاری» را در پرونده ننگین و سیاه خود دارد. در نظر آخوندها همه احکام اسلامی در وقت خودش قابل دور زدن است، به شرطی که در راستای منافع رژیم باشد!! این هم یک نمونه اش…
«ادوینا گریس استوری» (Edwina Storie) مدل لباس زیر استرالیایی و سرگرم کننده بزرگسالان، اخیرا به جمع «گزارشگران» شبکه پرس تی وی پیوسته است!! برخی رسانه های استرالیایی با پرداختن به این موضوع، حجاب این خانم در هنگام تهیه گزارش برای پرس تی وی در جلوی دوربین را مغایر با زندگی شخصی او دانسته اند…!