۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

روز حمایت از زندانیان سیاسی نزدیک است

بیستم
ژوئن (سی خرداد) روز حمایت از زندانیان سیاسی است حمایت خود را با بر گزاریهای آکسیونهای اعتراضی در شهر و کشور محل اقامت خود اعلام نمائید تمامی زندانیان سیاسی باید بدون قید و شرط آزاد گردند. بیستم ژوئن (۳۰ خرداد)روز عهد و پیمان دوباره ما برای آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و خاتمه دادن به دستگاه جنون و جنایت جمهوری اسلامی است. مردم، آزادیخواهان، انسانهای شریف، جهانیان باید بدانند که این حکومت با جنایت و کشتار پا برجاست! باید بدانند که جمهوری اسلامی با چوبه دار و کشتار و شکنجه و زندان متولد شده است و با خونریزی ادامه حیات میدهد! باید با خبر شوند که این حکومت از وحشت انقلاب و خیزش و قیام مردم حاضر است دست به هر جنایتی بزند تا ساعتی بر عمر کثیف خود بیفزاید! این حکومتی درنده است که در پرونده فردی و جمعی حاکمینش صدها فقره قتل عمد خوابیده است! جهانیان باید زجرنامه هزاران زندانی سیاسی را در طی عمر پرنکبت جمهوری ننگین اسلامی بشنود و از حقایق هولناک این حکومت آدمکش با خبر شوند. این صدای رسای ماست که جهانیان را ، میلیونها انسان شریف و نوعدوست را در کنار ما قرار میدهد تا امر دفاع فوری و اضطراری از هزاران زندانی سیاسی و صدها عزیزی که هر آن چوبه دار زندگیشان را تهدید می کند را میسر کند. یورش و گروگان گیری دائمی از میان مخالفان سیاسی، رفتار وحشیانه با زندانیان سیاسی، اخبار هولناک اعدامهای دست جمعی .؛ تهدید ؛ تجاوز،کسب و کار هر روزه این حکومت است. بیستم ژوئن فقط یک روز نیست! یک کمپین وسیع برای سازمان دادن جنبش اعتراضی است که می خواهد جهان متمدن را برای پشتیبانی از خواست آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی در ایران بسیج کند! واکنشی بین المللی نسبت به خطرات جدی که جان عزیزان ما را در زندانهای جمهوری اسلامی تهدید می کند، ایجاد نماید. بیستم ژوئن در عین حال سمبل اتحاد و عهد و پیمان ما برای آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و پایین کشیدن چوبه های دار است! مبارزات زندانیان سیاسی در سیاه چالهای مخوف اوین و رجایی شهر و همه زندانهای بیشمار جمهوری ننگین اسلامی حماسه ای عظیم است. این مبارزات شور انگیز لایق بزرگترین حمایتها و پشتیبانی بین المللی است. هزاران زندانی سیاسی و خانواده های مضطرب و نگرانشان چشمشان به اقدامات بین الملی ما ست. در بیستم ژوئن امسال یکبار دیگر با متحد شدن خود با هر گونه تفکر فکری ؛ سیاسی؛ حزبی فقط و فقط صدای زندانیان سیاسی ؛ خانواده های آنان به خصوص کودکان آنان باشیم. مردم، آزادیخواهان، انسانهای شریف، با قراردادن این نوشته و انتشار آن در لیست دوستان خود و سایتهای مختلف صدای یک زندانی سیاسی باشید. چه هدیه ای برای یک زندانی بهتر از این است که صدای آنان و خانواده آنان باشید. از تمامی مردم آزادیخواه و مبارز، تمامی احزاب و سازمانهای سیاسی خواستاریم با متحد شدن خود و شرکت در مراسم بیستم ژوئن روز جهانی برای آزادی زندانیان سیاسی صدای یک زندانی سیاسی باشند

۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

جذب توریست با اعدام و قطع عضو !؟

در بهبوهۀ انتصابات رهبری که در پیش روی داریم،موج جدید که از نو اصلاح طلبان برای نگه داشتن نظام ننگین جمهوری اسلامی به راه انداخته اند و با کاندیداتوری عارف و روحانی برای کشاندن بخشی از مردم ایران که خواستگاه مذهبی وتوان سوءاستفاده شدن را دارند با شعارهای زنده باد اسلام و شعارهایی مانند احترام به انسان و احیای حقوق به حق مردم(که خمینی و خامنه ای جلوه و تبلور این شعارها و افکار است)و شعارهایی از این دست به وظیفۀ خود در سیستم ولایت فقیه که همان نام اصلاحات و یا سوپاپ اصمینان است؛عمل میکنند.
کسی که خامنه ای از صندوق انتصابات سال ۸۴ در آورد و هشت سال به عنوان رئیس جمهور،به تخریب باقیماندۀ اعتمادی که قشری از جامعه به رژیم جمهوری اسلامی داشت پرداخت و پس از تحریم نفت،خودرو،وارز ملی تحلیل گران بیت رهبری به اندیشۀ این افتاده اند که از صنعت توریست برای ادامۀ بقای رژیم منحوس جمهوری اسلامی بپردازد و این بحث را در مناظره ها بیان کنند.
صنعت گردشگری که آمریکا طبق آماری که سازمان گردشگری در سال ۲۰۱۲ ارائه داد،رتبۀ نخست را دارا بودوازایران با آثار باستانی متعدد و جاذبه های گردشگری فراوان یادی نشده بود.گردشگر اصولأ برای تمدد اعصاب و دوری از فشارهای استرس زای زندگی روز مره یا جهت بازدید بناهای تاریخی به منطقه های مستعد گردشگری سفرمیکنند.
باری آیا رژیمی که از تریبون سیاسی نماز جمعه آن نعرۀ مرگ بر اسرائیل و آمریکا و انگلیس وطلب جنگ به گوش میرسدو طبق نظر سنجی بی بی سی جزءمنفورترین کشورهاست کسی بازدید میکند؟توریست از چه بازدید کند از اعدام های علنی و قتع عضو؟آیا با دیدن مردم محروم و با دیدن فقر و فحشا و درد و بدبختی مردم آن استرس از او رفع میشود؟
این خط مشی جدید نشان از این دارد که نظام مستبد و دیکتاتور و خودشیفتۀ ولایت فقیه فکر میکند که جهان باید پیرو و بندۀ او باشند وبرای کشوری که خراب کرده با مردمی عصبی؛دیگران پول به اوبدهند تا کشور ایران را ببینند.مردم عصبی و ناراحت که سهمی در میهن خویش و منابع طبیعی آن ندارند و حق مشارکت آزادانه و انتخاب سرنوشت خویش،محرومند آیا خامنه ای فکر میکند که احساس مسئولیتی نسبت به نظام جنایت و فاشیست و سرکوب او دارندمیکنند؟
خیر حس مسولیت پیرو آزادی و سهیم شدن شخص شخص مردم در اجتماع به وجود میایدو نشان از جنون و پایان کار دیکتاتور را دارد که چنین نابخردانه می اندیشد.
سرکوب و خفقان پتانسیل آزادی خواهی وعطش آزادگی رابیشتر میکند و این نیروی خفته در بستر اجتماع؛نه راضی به سوپاپ اطمینان ونه به کنترل و خاموشی را دارداین نیرو سالهاست که به دلیل سرکوب راکد مانده است ودیکتاتور را به دیکتاتورهای دیگر تاریخ میسپارد و برگی به تاریخ خودکامگان می افزاید که نسل ما جوانان انجام دهندۀ آنیم.

دعوت آکادمی هنر آلمان از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

رییس آکادمی هنر آلمان از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای شرکت و سخنرانی در نمایشگاه "در اندیشه آزادی" که در برلین برگزار می شود، دعوت کرده است. این دو نفر بیش از دو سال است که در زندان خانگی به سر می برند. کلاوس اشتیک (Klaus Staeck)، رئیس آکادمی هنر آلمان در دعوتنامه ای که به نظر می رسد جنبه نمادین دارد از میرحسین موسوی ، یکی از رهبران منتقدان حکومت ایران، که به همراه همسرش در حبس خانگی به سر می برد، دعوت کرده است تا در نمایشگاه ۲۸ اثر از نقاشی های اش در برلین شرکت کند. آکادمی هنر آلمان روز ۶ ژوئن (۱۶خرداد) یک مجموعه از آثار نقاشی میرحسین موسوی را افتتاح خواهد کرد. این نمایشگاه از هفتم تا ۲۳ ماه ژوئن پذیرای بازدیدکنندگان خواهد بود. به گفته رئیس آکادمی هنر آلمان کارهای روی کاغذ میرحسین موسوی به خاطر رنگ آمیزی ویژه آن ها و ویژگی مبانی نقاشی بلافاصله مورد توجه اعضای آکادمی قرار گرفته است. گالری عکس: تابلوی های نقاشی میرحسین موسوی در برلین در بروشور نمایشگاه "در اندیشه آزادی" آمده است که رئیس سابق فرهنگستان هنر ایران به همراه همسرش، زهرا رهنورد، مجسمه ساز و استاد دانشگاه از سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱) تاکنون در تهران در زندان خانگی بسر می برند و از هرگونه ارتباط با دنیای خارج محروم هستند و انجام فعالیت های هنری و برگزاری نمایشگاه برای آن ها غیرممکن است. کلاوس اشتیک در دعوتنامه خود خطاب به موسوی و رهنورد ابراز امیدواری کرده است که کارهای یاد شده در برلین و آلمان مورد توجه قرار بگیرند.

Turkish protest: Think Tehran in 2009, not an Arab Spring

نویسنده: "دیرك متن". قیام جاری در خیابانهای تركیه در حقیقت شباهت بسیاری به آنچیزی دارد كه ما در تهران سال ٨٨ شاهد بودیم. برای درک آنچه که در ترکیه اتفاق می افتد٬ معقول بنطر میاد كه به همسایه آن ایران نگاه کنید. در برخی از موارد، ایران می تواند به عنوان الگوی رژیم کنونی در ترکیه دیده شود. رئیس جمهور سابق {جمهوری اسلامی} علی اکبر هاشمی رفسنجانی یک میلیاردر است – همانطور كه بسیاری دیگر از رهبران "مذهبی" {در ایران} میلیاردرند. اما این قضیه فقط شخصی نیست: سیاست های اصلی دوران ریاست جمهوری رفسنجانی (1989-2007) مانند خواندن کتاب مكتب واشنگتن درلیبرالیزه كردن اقتصاد، {یعنی} ایجاد بازارهای آزاد و خصوصی سازی است. آقای رفسنجانی از همان جعبه ابزار کلاسیکی استفاده كرد كه در غرب اغلب بعنوان سرمایه داری "نئولیبرال" شناخته میشود. نتایج كار هم مشابه هستند. سیاستهای او یك ظبقه فوقانی بشدت ثروتمند و یك زندگی سختی برای اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان به ارمغان آورد. اردوغان هم با همان لیبرالیزه كردن اقتصاد و خصوصی سازی٬ طبقه ای از تاجران ترك را بوجود آورده است كه به "ببرهای آناتولیا" معروفند. كافیست ذكر كرد كه خود اردوغان و خانواده وسیعترش در یك دهه گذشته ثروتی افسانه ای بهم زده اند كه آنها را در كنار آیت الله های كشور همسایه قرار میدهد {قیام تركیه} انقلابی بر علیه یك حكومت مذهبی است كه سیاستهای نئولیبرالی را باجرا درآورده و آزادیهای دمكراتیك مردم را لگد مال كرده است

۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را تحریم کرد

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی طی بیانیه ای در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اعلام کرده است به رغم آن که این سازمان همچنان معتقد است تنها راه انتقال قدرت و اصلاح امور نهایتاً از انتخابات و صندوق های رأی می گذرد، مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ را که از هم اکنون ماهیت و فرجام آمرانه و استبداد مأبانه آن هویداست، ناصواب دانسته واعلام می کند نه تنها از هیچ نامزدی حمایت نمی کند بلکه مشروعیتی برای این انتخابات قائل نیست. به گزارش وب سایت امروز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای تحلیلی به اعلام موضع خود در باره انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخت. در فرازی از این بیانیه آمده است : " به رغم آن که سازمان همچنان معتقد است تنها راه انتقال قدرت و اصلاح امور نهایتاً از انتخابات و صندوق های رأی می گذرد، مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ را که از هم اکنون ماهیت و فرجام آمرانه و استبداد مأبانه آن هویداست، ناصواب دانسته واعلام می کند نه تنها از هیچ نامزدی حمایت نمی کند بلکه مشروعیتی برای این انتخابات قائل نیست."

شعارهای اعتراضی در تشییع جنازه جلال‌الدین طاهری در اصفهان

ویدیوهایی از مراسم تشییع جنازه جلال الدین طاهری، امام جمعه پیشین اصفهان در اینترنت منتشر شده است که در آن تشییع کنندگان شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر می دهند و خواستار آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از حبس خانگی می شوند. تشییع کنندگان که پرشمار هستند، همچنین شعار می دهند "یا حجه ابن الحسن، ریشه ظلم رو بکن" و "دیکتاتور دیکتاتور، خوابت آشفته بادا".

آغاز بهار ترکی به دلیل اقدامات افراطی حزب اسلام گرای حاکم ترکیه

شهرهای ترکیه از چند روز گذشته شاهد صحنه درگیری بین مخالفان دولت ‹ رجب طیب اردوغان› و نیروهای پلیس و امنیتی این کشور بوده است.مخالفان سیاست های داخلی و خارجی اردوغان به دنبال درگیری نیروهای پلیس و امنیتی با هواداران محیط زیست در شهر استانبول که برای جلوگیری ازتخریب پارکی در مرکز شهر جمع شده بودند از عصر دیروز به خیابان ها آمدند و علیه سیاست های حرب حاکم(حزب عدالت) تظاهرات کردند. جرقه این تظاهرات بعد از این بود که، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه طی سخنرانی اعلام کرد پارک معروف «گِزی پارکی» در مرکز استانبول به یک مرکز خرید و فروش تبدیل خواهد شد.به دنبال این سخنرانی و تهدید اردوغان که گفته بود «هر چه بخواهد بشود بشود، این کار قطعا صورت خواهد گرفت»، عده ای اندک با ایستادن جلوی بولدوزرها جلوی تخریب پارک و قطع درختان را گرفتند. با خشونتی که از سوی پلیس ترکیه بخرج داده شد هزاران نفر در میدان معروف تقسیم جمع شدند. با حمله پلیس به این افراد دهها نفر در اثر حمله پلیس زخمی شده اند.نام بسیاری از عکاسان و روزنامه نگاران معروف و همچنین نام چندین تن از اعضای ارشد حزب مخالف در بین مصدومان به چشم می خورد.طبق گزارشات به علت شلیک گلوله پلاستیکی چندین نفر از معترضین چشم خود را از دست داده اند مخالفان دولت اردوغان علاوه بر استانبول در شهرهای کوجاعلی، مرسین، آنکارا، ازمیر، نوشهیر،آدانا، قونیه، موغلا، آفیون، بولو و اسکی شهیر و ….به خیابان آمدند. گفتنی است بروز گسترده اعتراضات به دلیل اقدامات افراطی حزب اسلام گرای حاکم ترکیه است. حزب عدالت و توسعه با تصویب قوانینی باعث محدود شدن آزادیهای فردی در ترکیه شده است.مردم ترکیه شاهد گسترش و نفوذ قوانین اسلامی در کشور خود هستند از جدیدترین قوانین در حال تصویب میتوان به منع و محدود کردن قوانین استعمال الکل اشاره کرد. همچنین دولت ترکیه ازروز اعتراضات سرعت اینترنت در کل کشور را محدود کرده و دسترسی به سایت های تویتر و فیسبوک را بسیار سخت کرده است. درگیری های پلیس و نیروهای امنیتی ترکیه با تظاهرکنندگان در خیابانهای منتهی به میدان تقسیم شهر استانبول شب گذشته نیز ادامه داشت و هنوز از تعداد زخمی ها و یا کشته های احتمالی اطلاع دقیقی در دست نیست.ما گزارشات تعداد زخمی ها را صد ها نفر اعلام کرده است دولت حاکم اگرچه مخالفین زیاد و هما هنگی دارد اما باید توجه کرد که اکثریت مردم عادی ترکیه بسیار اسلام گرا هستند و رشد اسلامگرایی در بین آنها رو به افزایش است و اردوغان خوب می داند چگونه این اکثریت را راضی نگه دارد.او در هنگام نیاز مانند یک کاسب بازاری از سیاست صحبت می کند و در زمانی دیگر مانند یک دانشجو،در این سه دوره او کاملا جای خود را محکم کرده است،وی با شناختی که از مردم سنتی ترکیه دارد توانسته انها را با خود همراه کند ، از جمله این سیاست ها مساله کشتی مرمره و طرفداری از فلسطین و روابط با اسراییل نام برد،همچنین وی از طریق نماز جمعه و امامان جمعه افکار مردم را اماده میکند تا بتواند قوانین اسلامی دیگری مانند قوانین منع و محدود کردن الکل را بیش از پیش تصویب نماید.ناگفته نماند که در دوران نخست وزیری اردوغان رشد اقتصادی ترکیه بسیار مشهود بوده و همچنین وی توانسته با سازمان دهی و یکپارچه سازی نهاد ها و سازمان ها دولتی ،دولت خویش را متحد و هماهنگ کند شاید این اقدامات وی باعث شده که خود را صاحب این کشور بداند وبا کمک اسلام گرایان هر روز سعی بر این دارد که آزادی های فردی را کاهش داده و بر قدرت خود بیافراید.وی کوچکترین انتقادی را تحمل نکرده و وی و اطرافیانش به سرعت منتقد را به کمک رسانه های که در اختیار دارند، تخریب می کنند

۱۳۹۲ خرداد ۱۳, دوشنبه

زنا،سنگسار و اعدام در قانون جدید مجازات اسلامی؛ فن دفاع در جرایم حدی

بالاخره بعد از کشمکش های بسیار بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان،قانون مجازات اسلامی به تصویب نمایندگان مجلس رسید و شورای نگهبان نیز مفاد این قانون را تایید کرد و در نهایت برای انتشار به روزنامه رسمی ارسال شد. در تشریفات تصویب این قانون، انتقادها و ایراد های قانونی بسیاری است که می‌طلبد در جای دیگری مورد بررسی و تحلیل حقوق قرار گیرد. آخرین ایراد قانونی را می توان بر نوع انتشار این قانون توسط روزنامه رسمی وارد دانست. روزنامه رسمی به جای آنکه مفاد این قانون را در روزنامه منتشر نماید فروش این قانون و اعلام انتشار آن را در کتابی مجزا آگاهی کرده است که اجرای قانون را با مشکل مواجه می کند. چرا که بر اساس قانون مدنی، مفادکامل قاون می‌بایست در روزنامه رسمی منتشر شود و بعد 15 روز از انتشار قابلیت اجرا خواهد داشت که در مورد قانون جدید مجازات اسلامی هنوز مفاد قانون تا زمان نگارش این یادداشت منتشر نشده و انتشار در ضمیمه و کتاب مجزا نیز مورد قبول قانگذار نبوده است چرا که متن قانون می بایست به صورت کامل در روزنامه رسمی منتشر شود نه جای دیگری.

به هر حال در کنار این موضوع مهم که اجرای قانون را با مشکل مواجه می‌سازد به موضوع جرم زنا و مجازات سنگسار در قانون جدید مجازات اسلامی می پردازیم و چون قانونگذر در این قانون مجددا مجازات سنگسار را به رسمیت شناخته است برای نجات جان متهمین و محکومین ناچار خواهیم بود که به فن دفاع در این جرم بپردازیم تا متهم به اعدام و سنگسار محکوم نشود. اطلاع رسانی در این رابطه می تواند کمک بسیاری در زمینه نجات افراد نماید.

زنا چیست؟

بر اساس ماده ۲۲۱قانون مجازات اسلامی، زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آنها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد. به عبارت ساده‌تر، زنا ارتباط جنسی بین مرد و زنی است که با یکدیگر ازدواج نکرده باشند و همچنین ازتباط جنسی از روی اشتباه نباشد. در تبصره این ماده نیز آمده است، جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه گاه در قبل و دبر زن محقق می شود. باز هم به این معنی که به ارتباط جنسی زنا گفته می شود که اندام تناسلی مرد به اندازه کلاهک آن که ختنه‌گاه گفته می شود در رحم و یا پشت فرو رود و اگر چنین واقعه ای رخ ندهد زنا محقق نخواهد شد. در این جرم نابالغ مجازات نمی شود و به اقدامات تامینی و تربیتی محکوم خواهد شد.

ارتباط جنسی با فرد مرده نیز زنا محسوب می شود مگر اینکه مردی با همسر مرده خود ارتباط جنسی برقرار کند که در این صورت به 31 تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شود.

حد زنا یا مجازات زنا چیست؟

در قانون مجازات اسلامی سه نوع مجازات برای زنا در نظر گرفته شده است:

اعدام - سنگسار- مجازات تعزیزی و شلاق

در زیر مجازات های عنوان شده در قانون را بر شمرده و در پایان طریقه دفاع از پرونده های مربوط به زنا را توضیح خواهیم داد که قانونگذار در اختیار متهم قرار داده است.

· مجازات اعدام

طبق ماده ۲۲۴قانون مجازات اسلامی حد زنا در موارد زیر اعدام است:

الف ) زنا با محارم نسبی توضیح اینکه محارم نسبی افرادی هستند که به دلیل خویشاوندی نمی توانند با یکدیکر ازدواج کنند از جمله مادر، مادر بزرگ، دختر و نوه های دختر. خواهر، دختر خواهر، دختر برادر، خاله، پدر، پدربزرگ، پسر، پسر برادر، پسر خواهد، عمو و دایی

ب) زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است.

پ) زن مرد غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.

ت) زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است. حتی اگر کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بی هوشی، خواب یا مستی زنا کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگر چه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است.

· مجازات سنگسار

طبق ماده ۲۲۵قانون مجازات اسلامی حد یا مجازات زانی محصن و یا زانیه محصنه یعنی مردی که زن دارد و زنی که شوهر دارد رجم است.

توضیح اینکه قانونگذار در سال گذشته این مقرره را به تصویب نرسانده بود و شورای نگهبان نیز این قانون را بدون ماده فوق تایید نموده بود و در اصلاحات غیر قانونی بعدی مجازات سنگسار به قانون اضافه شد. اما در ادامه این ماده آمده است که در صورت عدم امکان اجرای رجم، با پیشنهاد دادگاه صادر کننده حکم قطعی و موافقت رییس قوه قضاییه چنان چه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر اینصورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک خواهد بود.این ماده قانونی دست قاضی را باز می گذارد تا فرد متهم به زنا به شلاق، اعدام یا سنگسار محکوم و حکم صادره نیز اجرا شود. در زیر قسمت اخیر ماده فوق را بررسی و تحلیل می کنیم.
در این قانون آمده است در صورت عدم امکان اجرای سنگسار، قاضی می‌تواند دو کار را انجام دهد. اول آنکه دادگاه صادر کننده حکم قطعی -چنانچه زنا با بینه ثابت شده باشد- می‌تواند به رییس قوه قضاییه پیشنهاد دهد که حکم سنگسار به اعدام تبدیل شود که در این صورت پس از موافقت رییس قوه قضاییه حکم اعدام اجرای می‌شود و اگر رییس قوه قضاییه موافقت نکند همچنان سنگسار به قوت خود باقی است و دیگر اینکه قاضی می تواند مستقیما حکم سنگسار را به 100 ضربه شلاق تبدیل کند.نتیجه اینکه به قاضی این امکان داده شده است که محکوم به سنگسار را به صد ضربه شلاق محکوم نماید. این قانون دست قضات را برای گرفتن جان متهمین و نیز زنده نگه داشتن آنها با 100 ضربه شلاق باز گذاشته است.به نظر می رسد که قانونگذار در اصل تمایلی به وجود سنگسار به عنوان یک مجازات غیر انسانی در قانون مجازات اسلامی نداشته است اما فشارهای شرعی شورای نگهبان باعث شده تا مجازات سنگسار در قانون درج گردد که این عمل نیز قابل توجیه نیست. چرا که نگاه و رفتار و عملکرد قضات نسبت به مواجه با متهمان و مجرمان متفاوت است. این امکان وجود دارد که یک قاضی چنان کینه‌ورز و خشن باشد و تعصب باشد که حکم به سنگسار صادر کند و قاضی دیگر چنین نباشد و به شلاق اکتفا نماید. این امکان نیز وجود خواهد داشت که قاضی یک شعبه به دلیل حساسیت در اجرای حکم سنگسار، محکوم را به صورت مخفیانه سنگسار کند. به هر حال وجود سنگسار در قانون عملی خطرناک است و خطرناک‌تر، تبدیل این مجازات به اعدام است که عملی سهل و راحت برای دستگاه قضاییه در گرفتن جان آدمی خواهد بود.

· مجازات شلاق

در این قانون راه‌های فرار بسیاری برای متهم یا متهمین ارتکاب جرم زنا در نظر گرفته شده است که می تواند مجازات اعدام و سنگسار را به شلاق تبدیل کند. به این نحو که دسته‌ای از اعمال بالذات مجازات شلاق دارد مانند زنای فردی که مجرد است و دسته ای نیز مجازات اعدام و سنگسار را می تواند به شلاق تبدیل کند که راه مناسبی برای متهم برای فرار از اعدام و سنگسار است.

۱ . در زنا با محارم نسبی و زنای محصنه. چنانچه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است. در این نوع عمل هر دوی افراد به دلیل نابالغ بودن زانی نجات می یابند و تنها زانیه به صد ضربه شلاق محکوم می شود.

۲ . مردی که همسر دایم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب زنا شود حد وی 100 ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است. به این معنی که اگر مردی ازدواج کند ولی با همسرش هیچ گونه ارتباط جنسی نداشته باشد و بعد با زن دیگری ارتباط جنسی داشته باشد تنها به صد ضربه شلاق محکوم خواهد شد. بنابراین این راه برای مردانی که تازه ازدواج کرده اند وجود دارد که بگوید هیچ ارتباط جنسی با همسرشان نداشته اند و به این نحو از مرگ نجات خواهند یافت.

۳ . مجازات زنا برای افراد مجرد صد ضربه شلاق است.

۴ . اگر مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا نماید به 31 تا 74 ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم خواهد شد. در قانون گذشته هم همین مقرره جاری بود اما با این تفاوت که در قانون پیشین این امکان برای مرجع قضایی وجود نداشت که در یک جلسه چهار بار اقرار از متهم اخذ نماید ولی حال این امکان وجود دارد که در یک جلسه دادرسی از متهم چهار بار اقرار گرفته شود که این امر به مصلحت متهم نبوده و از طرفی نیز برخلاف شرع است. این عمل باعث می‌شود که متهمی که تحت شکنجه مبادرت به اقرار کرده است از وی چهار بار اقرار در یک جلسه گرفته شود. در حالی که اگر در زمان‌های متفاوت جلسه دادگاه برگزار شود متهم می تواند به راحتی تصمیم گرفته و بر اقرارش پایند باشد یا اینکه اقرارش را انکار کند.

فن دفاع در پرونده های زنا برای نجات متهم و مجرمین از اعدام و سنگسار

بسیاری از افرادی که به نوعی متهم به زنا می‌شوند و یا اینکه به مجازات این جرم محکوم شده‌اند، از اقشار بسیار مستضعف و سطح علمی بسیار پایین بوده و از مفاد قانون نیز مطلع نیستند. اما در این گونه پرونده‌ها قاضی مکلف است که حق داشتن وکیل مدافع را به رسمیت بشناسد. متهم و محکوم به مرگ می تواند وکیل داشته باشد و در هر مرحله‌ای وکیل می‌تواند او را یاری کند و با استفاده از ابزارهای قانونی، موکلش را از مرگ نجات دهد که به چند مورد از موارد مهم برای نجات متهم و یا محکوم به مرگ اشاره می کنیم.

۱ . انکار پس از اقرار

هر چند قانونگذار مقرر کرده است که انکار پس از اقرار، موحب سقوط مجازات نیست اما در رابطه با سنگسار و حد قتل، برای زنا استثنا قائل شده است، متهم در هر مرحله از دادرسی حتی زمانی که حکم در مرحله اجرا باشد می تواند منکر ارتکاب جرم شود و در این صورت سنگسار و اعدام به 100 ضربه شلاق تبدیل می‌شود. اکر متهم یا محکوم ادعا کند که اقرار او با تهدید و ارعاب و شکنجه گرفته شده است ادعای مذکور بدون نیاز به بینه و سوگند پذیرفته خواهد شد. بنابراین وکیل متهم و محکوم به مرگ می تواند این راه را که یکی از بهترین راههای نجات موکلش است، مورد استفاده قرار دهد و قاضی مکلف است به خواسته متهم و یا محکوم به مرگ توجه نماید.

۲ .اعلام عدم داشتن علم به حرمت شرعی

ماده ۲۱۷قانون مجازات اسلامی مقرر کرده است که در جرایم موجب حد، مرتکب در صورتی مسول است که علاوه بر داشتن علم و قصد و شرایط مسولیت کیفری به حرمت شرعی رفتار ارتکابی نیز آگاه باشد. بنابراین متهم می تواند اعلام کند که در هنگامی که ارتباط جنسی برقرار کرده است نمی دانسته که این عمل در شرع حرام است.

3. فقد علم و قصد و نیز موانع مسولیت کیفری

ماده ۲۱۸همان قانون مقرر کرده است که در جرایم موجب حد، هر گاه متهم ادعای فقدان علم یا قصد یا وجود یکی از موانع مسولیت کیفری را در زمان ارتکاب جرم نماید در صورتیکه احتمال صدق گفتار وی داده شود، از مجازات بری می شود.

۴ . اقرار در دادگاه و نزد قاضی

اقرار می‌بایست در دادگاه و نزد قاضی صورت گیرد. اقرارهایی که در تحقیقات مقدماتی توسط مراجع انتظامی یا دادیار و بازپرس اخذ می‌شود دارای اعتبار نیست و اقراری دارای اعتبار است که مستند به تبصره ماه ۲۱۸همان قانون در نزد قاضی و در محکمه صورت پذیرد.

5. ادعای زوجیت و وطی به شبهه

ماده ۲۲۳همان قانون مقرر می دارد: هرگاه متهم به زنا، مدعی زوجیت و وطی به شبهه باشد، ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته می شود مگر آنکه خلاف آن با حجیت شرعی لازم ثابت شود. بنا براین اگر متهم اعلام کند که از روی اشتباه زنا کرده است و یا اینکه مرد اعلام کند که صیغه شرعی ازدواج خوانده و زن همسرش است بدون اینکه نیازی به ارائه دلیل باشد، مجازات مرگ منتفی می‌شود.

6. خروج از احصان

راه دیگری که برای نجات متهم از مرگ وجود دارد این است که ادعا کند از احصان خارج شده است. به عبارت دیگر در شرایطی قرار داشته است که ناچار بوده با دیگری ارتباط جنسی داشته باشد از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماری که موجب خطر برای طرف مقابل می‌شود مانند ایدز و سفلیس. این موارد باعث می‌شود که مجازات مرگ نسبت به متهم اعمال نشود.

نتیجه اینکه اولا قانونگذار مجازات سنگسار و اعدام را برای زنا به رسمیت شناخته است و این امکان در همه جال وجود دارد که شهروند ایرانی در معرض اعدام با طناب دار یا سنگسار قرار گیرد. پس باید پذیرفت که در قانون جمهوری اسلامی ایران سنگسار و اعدام برای زنا همچنان جان خواهد گرفت.

دوما ـ برای نجات متهم و متهمین از مرگ، راه‌های بسیاری وجود دارد که این راه‌ها مسولیت وکلای متهمین را برای نجات موکلینشان بیشتر می‌کند. اگر وکلا با شهامت و قدرت، راه‌های قانونی نجات موکلشان را طی کنند و به موکل خود به درستی آموزش داده و حقوق موکلش را به وی بیاموزند مطمنا هیچ فردی به این اتهام اعدام و یا سنگسار نخواهد شد.

در نهایت امیدواریم که قانونگذاران ایران و شورای نگهبان که نظارت بر قانونگذاری ایران دارد با بالا بردن آستانه تحمل خود و در نظر گرفتن ارزش و حرمت جان آدمی، هر چه سریعتر مجازات اعدام و سنگسار را از قوانین خود حذف کند.

۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

قانون مجازات اسلامی به همراه مجازات سنگسار برای اجرا به رییس جمهور ابلاغ شد

عدالت برای ایران٬ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲: در آخرین روزهای نهایی شدن قانون جدید مجازات، با اصرار شورای نگهبان، مجازات سنگسار به این قانون بازگشت. پیش از این مجلس ایران مجازات سنگسار را حذف و آن را با اعدام یا صد ضربه شلاق جایگزین کرده بود اما براساس متن نهایی این قانون که روز ۲۵ اردیبهشت برای اجرایی شدن به رییس جمهور ابلاغ شده٬ حد رابطه جنسی خارج از ازدواج افراد متاهل (زنا) همچنان و مانند قانون سابق، سنگسار است. تنها تفاوت قانون جدید با قانون سابق این است که با پیشنهاد قاضی و موافقت رییس قوه قضاییه، اگر زنا با چهار شاهد یا چهار بار اقرار ثابت شده باشد، مجازات سنگسار می تواند به اعدام تبدیل شود. در مواردی نیز که زنا با علم قاضی ثابت شده باشد، مجازات سنگسار می تواند به صد ضربه شلاق تبدیل شود.براساس قانون جدید که متن کامل آن به دست عدالت برای ایران رسیده٬ همچنان تمامی روابط جنسی خارج از ازدواج و روابط همجنسخواهانه جرم است. تمامی موارد دیگر تبعیض علیه زنان از جمله نصف بودن ارزش شهادت زن با مرد نیز همچنان جزیی از قانون تازه است. قانون جدید همچنان این امکان را به قضات می دهد که برای نوجوانان زیر 18 سال مجازات اعدام صادر کنند. این قانون همچنین برای فعالیتهای مدنی و سیاسی مخالف یا منتقد حکومت مجازات اعدام وضع کرده است.
عدالت برای ایران، ضمن محکوم کردن مواد متعدد قانون مجازات اسلامی که موازین حقوق بشر و تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی و موازین حقوق بشر را نقض می کند، متاسف است که علیرغم تلاشهای چندین ساله فعالان حقوق زنان در ایران و کشورهای دیگر و فشارهای بین المللی بر جمهوری اسلامی ایران، همچنان مجازات غیرانسانی و رذیلانه سنگسار را که گزارشگر ویژه شکنجه سازمان ملل آن را نوعی از شکنجه می داند، در قانون ایران باقی مانده است. در تمامی سالهای گذشته همچنین تمامی قضاتی که حکم سنگسار را صدور و اجرا کرده اند از مصونیت مطلق برخوردار بوده اند.
ما همچنین نگرانی شدید خود را نسبت به سرنوشت زنان و مردانی که براساس قانون قبلی مجازات اسلامی به سنگسار محکوم شده و در زندانهای شهرهای مختلف ایران به حالت بلاتکلیف به سر می برند٬ به ویژه اشرف کلهری٬ سکینه محمدی آشتیانی٬ مریم باقرزاده٬ خیریه والانیا٬ ایران اسکندری٬ کبری بابایی٬ ساریه عبادی٬ رحیم محمدی٬ محمد علی نوید خمامی و نقی احمدی ابراز می داریم.
براساس آمارهای سازمان عفو بین الملل٬ ۷۷ مورد سنگسار از ابتدای جمهوری اسلامی به ثبت رسیده است هرچند این سازمان تصریح می کند که آمار واقعی بیش از این است زیرا در مورد اجرای سنگسار مقامات در بسیاری از موارد از اطلاع رسانی خودداری کرده اند.
کمپین قانون بی سنگسار نیز که بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ در این فعالیت می کرد٬ وقوع سنگسار یک زن وشش مرد را در این سالها تایید کرده است. این کمپین توانست با همکاری وکلای داوطلب ۶ زن و یک مرد را از مجازات سنگسار برهاند و اجرای مجازات تعداد بیشتری را متوقف سازد.
اولین مورد سنگسار در ایران٬ پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران و روی کار آمدن اسلامگرایان گزارش شده است. براساس این گزارش٬ در تیرماه ۱۳۵۹ شش زن و مرد را در شهر کرمان سنگسار کرده اند.

فعالان سیاسی: رهبر جمهوری اسلامی در پی تضعیف نهاد ریاست جمهوری است

برخی فعالان سیاسی معتقدند، عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات پیش رو حاکی از تلاش سازمان یافته برای حذف کامل نهادهای انتخابی نظام و بیش از همه جایگاه ریاست جمهوری است.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی اسفند ماه گذشته و در حالی که اختلافات او با محمود احمدی نژاد بیش از پیش علنی می شد، برای نخستین بار به احتمال حذف جایگاه ریاست جمهوری در ایران و واگذاری حق انتخاب رییس دولت به مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنان آن زمان خود در کرمانشاه با تمجید از نظام سیاسی فعلی در جمهوری اسلامی که نظامی ریاستی است و رئیس‌جمهور با انتخاب مستقیم مردم برگزیده می‌شود گفته است «اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد.»
این سخنان البته با مخالفت سریع و صریح آیت الله هاشمی رفسنجانی مواجه شد که آن را "تضعیف جمهوریت نظام" ارزیابی می کرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه کشور با پیشنهاد حذف ریاست جمهوری و جایگزین شدن نخست وزیر منتخب مجلس مخالفت کرد و با اشاره به اینکه طبق قانون اساسی، جمهوریت و اسلامیت دو رکن غیرقابل تغییر نظام جمهوری اسلامی هستند، گفت: البته رهبری این موضوع را به آینده دور که ممکن است قابل بررسی باشد، محول کردند، چون تحقق محتمل این کار مستلزم تغییر در قانون اساسی آن هم با سازوکار خود و تغییر در جمهوریت نظام است، در غیر این صورت تضعیف بخش جمهوریت نظام خلاف قانون اساسی است و قدرت انتخاب مردم محدود و محصور میشود.
با این حال صاحبنظران سیاسی معتقدند، سخنان رهبر جمهوری اسلامی نتیجه بحران دائمی در روابط او با نهادهای انتخابی است. مرور روابط آیت الله خامنه ای با روسای جمهور منتخب مردم طی ۲۲ سال گذشته نشان می دهد که رهبر جمهوری اسلامی نه تنها با روسای دولت بر آمده از رای مستقیم مردم دچار چالشها و مشکلات جدی بوده است، بلکه با رئیس دولتی که با حمایت و پشتیبانی مستقیم وی و دخالت پیدا و پنهان نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به قدرت رسیده نیز دچار افتراق و چالش شده است.
بیژن حکمت، دبیر سازمان جمهوری خواهان ایران معتقد است، انتخابات پیش رو نیز ادامه روندی است که از دیرباز برای محو نهادهای انتخاباتی یا کاستن اقتدار آنها در جمهوری اسلامی آغاز شده است.
آقای حکمت به شبکه آنلاین ۲۵ خرداد گفت: ولایت فقیه می کوشد نهادهای انتخابی را به طور کامل زیر فرمان خود بیاورد.
دبیر سازمان جمهوری خواهان ایران، "کودتای انتخابات سال ۸۸"، "ردصلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی"، و "جلوگیری از نامزد شدن محمد خاتمی" را نشانه های این رویکرد دانست گفت: خاتمی و هاشمی کسانی بودند که می توانستند اختیار ولی فقیه را به چالش بکشند و زمینه محو این تناقضی که از دیرباز در قانون اساسی و نهادهای جمهوری اسلامی وجود دارد را به کوشش جنبش های اجتماعی و اختیارات قانونی خودشان فراهم کنند.
او با بیان اینکه در نتیجه ی نیامدن خاتمی و با حذف هاشمی رفسنجانی با یک انتخابات کاملا سرد و بی روح مواجه هستیم که نتیجه آن تاثیر مهمی در روند سیاسی جاری نخواهد گذاشت، گفت: اگرچه کاندیداها تفاوت های کوچکی با هم دارند، ولی روندی که از سال ۸۴ آغاز شد ادامه خواهد یافت.
حکمت، رهبر جمهوری اسلامی را مسوول این روند دانست و گفت: خامنه ای فکر می کند که می تواند نهاد ریاست جمهوری را کاملا زیر سلطه خودش بیاورد و یک حاکمیت یک دست تشکیل دهد ولی جامعه ایران و جامعه سیاسی ایران متکثر تر از این است که چنین روندی بتواند پا بگیرد.
دبیر سازمان جمهوری خواهان ایران معتقد است که حتی گزینه های مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی نیز در صورت انتخاب یا انتساب در مسند ریاست جمهوری، با رهبر دچار اختلاف خواهند شد و تعارض هایی که میان ولی فقیه و نهاد ریاست جمهوری وجود دارد، بازتاب پیدا خواهد کرد.
این فعال سیاسی همچنین به جنبش های اجتماعی و حرکت های اعتراضی در ایران اشاره کرد و گفت: امروز دیگر نمی توان با زور این تعارض ها را از بین برد و یک جامعه متکثر را تبدیل به یک جامعه تک صدایی کرد.
او اقدامات رهبر جمهوری اسلامی و حاکمیت را "اقدام بر خلاف مسیر تاریخ" توصیف کرد و گفت: حاکمیت دیر یا زود خواهد دید که جامعه را نمی شود با زور و اقتدار برای دراز مدت اداره کرد.
حکمت، نهاد ولایت فقیه و تلاش برای تلفیق رهبری انقلاب با کشورداری را متناقض دانست و یادآور شد:امروز برخی از طرفداران و تابعین رهبر جمهوری اسلامی، حتی به مبارزه با دولت - ملت برخواسته اند و می گویند برنامه ما گسترش انقلاب اسلامی و قراردادن "امت – امامت" در مقابل "ملت - دولت" است. اما این روند به سرانجامی نخواهد رسید.
او تاکید کرد که در جامعه ایران، اتحاد نانوشته ای میان کسانی که خواهان حفظ منافع ایران و خواهان حفظ کشور ایران در مقابل تمام چالش های بین المللی و درونی هستند شکل گرفته است.
"تحقیر ریاست جمهوری"؛ پیام نمایش ضرغامی
علی علیزاده، فعال سیاسی نیز معتقد است رهبر جمهوری اسلامی در پی تضعیف نهاد ریاست جمهوری است.
علی علیزاده در گفت و گویی با شبکه آنلاین ۲۵ خرداد به مناظره هشت کاندیدای تایید صلاحیت شده پرداخت و شکل و طراحی این مناظره در تلویزیون زیر نظر رهبری را نمادی از تلاش او برای تحقیر کرسی ریاست جمهوری توصیف کرد.
علیزاده یادآور شد: طراحی این مناظره به گونه ای بود که سوالات مجری از پیش طراحی شده و به جای آنکه کاندیداها بتوانند با هم چالش کنند، می بایست به سوالات از پیش تعیین شده ضرغامی پاسخ می دادند.
او با تشریح سیر رقابت های انتخابات ریاست جمهوری در ۱۶ سال اخیر یادآور شد: از سال ۷۶ به بعد در انتخابات ریاست جمهوری، تا حدودی کلیت نظام جمهوری اسلامی و کانون های قدرت آن به چالش کشیده می شد. که البته تنها محصول عملکرد اصلاح طلبان نبود. حتی آقای احمدی نژاد هم در سال ۸۴ و ۸۸ خود را در برابر کانون های قدرت معرفی و به این کانون ها حمله کرد. این حمله در واقع متوجه بخش هایی از نظام بود.
علیزاده با بیان اینکه از دید رهبر جمهوری اسلامی این روند باید تمام می شد، گفت: آقای خامنه ای بیش از این توان تحمل چالش را ندارد.
او به جنبه های نمادین و سمبلیک مناظره کاندیداها پرداخت و گفت: در بخش اول، مناظره به آرامی برگزار شد و بدون آنکه انتقادی متوجه کانون های قدرت شود، التهاب ۱۶ ساله رهبر و کانون های قدرت پایان داد. اما بخش دوم مناظره، اقدام تخاصمی طراحان برنامه بود و نشان داد که حتی اگر کسی مثل آقای جلیلی می خواهد صندلی ریاست جمهوری را تصاحب کند، اصل جایگاه ریاست جمهوری قبل از آنکه انتخاباتی رخ داده باشد باید تحقیر شود.
این فعال سیاسی، طراحی مناظره هشت کاندیدا را اقدامی سمبلیک برای بی ارزش کردن جایگاه ریاست جمهوری دانست و آن را تداعی کننده اظهارات اسفند ماه گذشته خامنه ای درباره پارلمانی شدن نظام سیاسی توصیف کرد.
علیزاده گفت: با روند فعلی حتی بدون تغییر قانون اساسی نیز رییس جمهور منتخب در حد کارگزار رهبر نیز نخواهد بود.
این فعال سیاسی با اشاره به بخش اول مناظره گفت: در این بخش به کاندیداها گفته شد که شما مدیرانی هستید که در چارچوب برنامه نظام، بحث های مدیریتی میان بهتر و بدتر را انجام می دهید و این ۸ کاندیدا در بخش اول مناظره درباره سیاست های کلی نظام حتی سوال نیز نکردند. به عنوان مثال در این رقابت ها کسی نمیتواند درباره تحریم های اقتصادی و ارتباط آن با تصمیمات شورای عالی امنیت ملی و نهادهای زیر نظر خامنه ای سوال کند.
علیزاده با بیان اینکه کاندیداهای این دوره به تمامی خطوط قرمز نظام پایبندند گفت: با این حال تمایل حاکمیت به حذف و تحقیر اصل و جایگاه ریاست جمهوری خیلی بیش از این است.
او بار دیگر به تحلیل نمادهای مناظره تلویزیونی کاندیداها پرداخت و گفت: آقای مرتضی حیدری، مجری تلویزیون به صورت کاملا نمادین در کنار عکس آقای خامنه ای ایستاده بود، عکسی که در آن تصویر آیت الله خمینی کمرنگ شده بود و تصویر خامنه ای نیز به گونه ای ترسیم شده بود که او را در حالتی قدسی نشان دهد. سرش در ابرها و پایش زیر ابر قرار داشت. این مناظره تمامی اعتبار آن هشت نفر که از مدیران همین نظام  هستند و تاحد ممکن قدرت مطلق خامنه ای را هم قبول کردند را به صفر رساند.
این فعال سیاسی در ادامه هشدار داد که به دلیل تجمع قدرت در شخص رهبر از سویی، و بحران های داخل حاکمیت از سوی دیگر، آیت الله خامنه ای به هیچ کس دیگر اعتماد ندارد و مانند شاهان صفوی به کور کردن فرزندان خود می پردازد.
علیزاده در عین حال گفت که سرمستی آیت الله خامنه ای از قدرت مطلق، در دراز مدت برای جمهوری اسلامی که با بحران های متعدد مشروعیت و بحران ناکارآمدی و بحران هسته ای و غیره رو برو است، مشکل ساز خواهد شد

۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

قطع کامل روابط تجاری کانادا با ایران به جز تکنولوژی‌های ارتباط امن برای ایرانیان

دولت کانادا، روز چهارشنبه (۸ می-۲۹ خرداد)، با اضافه کردن نام ۳۰ مقام ایرانی و ۸۲ شرکت به لیست تحریم های این کشور علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، اعلام کرد که کلیه روابط تجاری خود را با حکومت ایران قطع می کند. با اضافه شدن نام های جدید به لیست سیاه تحریم های دولت کانادا، تعداد نام افراد حقیقی و حقوقی که در این فهرست قرار دارند به ۶۰۰ عدد رسید. به گزارش تورنتو استار، جان برد، وزیر خارجه کانادا که در آن کنفرانس نیز سخنرانی تندی علیه رژیم ایران ایراد کرده بود، روز چهارشنبه و پس از اعلام خبر قطع کامل روابط تجاری با جمهوری اسلامی گفت: «هرچند که ما امید خود را به دیکتاتوری نظامی واپسگرای آیت الله (خامنه ای) در ایران از دست داده ایم، اما امید خود را به مردم ایران از دست نداده ایم.» او اضافه کرد که ادامه ی مسیری که این “دیکتاتوری” در پرونده ی هسته ای اش می رود تنها به “انزوا”ی بیشتر آن ختم خواهد شد. به گفته ی جان برد، دولت کانادا «هم چون بسیار از متحدان نزدیکش، از هر تلاشی که ممکن است تعقیب بی پروای قابلیت دستیابی به سلاح های هسته ای از سوی رژیم ایران را متوقف کند، دریغ نخواهد کرد». حدود نه ماه پیش نیز دولت کانادا به طور ناگهانی، روابط سیاسی خود را با دولت ایران به حال تعلیق در آورد، و ضمن اخراج دیپلمات های ایرانی از این کشور، سفارتش را در تهران تعطیل کرد. رسانه های کانادایی، اقدام تازه ی دولت کانادا را با توجه به حجم کم روابط تجاری این کشور با ایران، اقدامی نمادین ارزیابی می کنند، چرا که کل روابط تجاری دو کشور در سال گذشته ی میلادی، ۱۳۰ میلیون دلار بوده که ۹۵ میلیون دلار آن را صادرات غلات، روغن های گیاهی، میوه، مواد شیمیایی و ماشین آلات به ایران تشکیل می داد و دولت ایران هم ۴۰ میلیون دلار میوه، خش کبار و پارچه به کانادا صادر کرد. از سوی دیگر، در بیانیه ای که وزارت خارجه کانادا در همین ارتباط صادر کرده آمده است که «تحریم های جدید، شامل معافیت هایی برای آن دسته از فناوری های ارتباطی است که از کاربران ایرانی اینترنت محافظت می کنند و به آن ها در شکستن پرده ی تبلیغات رژیم کمک می نمایند». این بیانیه، فناوری های مورد نظر را «تجهیزات، خدمات و نرم افزارهایی» توصیف کرده که «ارتباطات امن و گسترده ای را از طریق فناوری اطلاعات تسهیل می کنند». تصمیم دولت کانادا برای معافیت این ابزارهای ارتباطی، پس از آن گرفته شد که این دولت، در اوایل ماه جاری میلادی (می-اردیبهشت) میزبان کنفرانس دو روزه ای با عنوان «گفتگوی جهانی برای آینده ایران» بود که هدف از آن ارسال پیام به فعالان داخل ایران در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است. هم زمان با دولت کانادا، دولت آمریکا نیز از روز پنج شنبه، فروش تکنواوژی های ارتباطی شخصی به ایرانیان را از لیست تحریم های خود خارج کرد. با این وجود، همه ی نرم افزارهای ارتباطی که توسط شرکت های آمریکایی و کانادایی فروخته می شوند، الزاما به دست فعالان ایرانی نمی رسد. تحقیقی که در سال ۲۰۱۱ در دانشگاه هاروارد و با همکاری محققانی از دانشگاه تورنتو و شرکت اتاوا سکدو (Ottawa firm SecDev) انجام شد، نشان می دهد که شرکت های امنیت وب، از جمله یک شرکت کانادایی، نرم افزاری را تهیه کرده اند که در کشورهای خاورمیانه برای سانسور اینترنت استفاده شده است.

محسن رضایی: ما در فلسطین و سوریه و لبنان هزینه می‌کنیم، سودش را ترکیه می‌برد

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی، پنج شنبه شب (۹ خرداد-۳۰ می) در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی اعتراف کرد که جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان و فلسطین هزینه می کند و سودش را ترکیه می برد. به گزارش سایت «تابناک»، وابسته به آقای رضایی، این کاندیدای تاییدصلاحیت شده ی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، در برنامه ی “گفتگوی ویژه ی خبری” شبکه ی دوم تلویزیون دولتی ایران، بارها از روابط اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی با کشورهای جهان و به ویژه اقتصاد تک محصولی نفتی و دولتی در ایران انتقاد کرد و گفت که «جمهوری اسلامی اگر جز نفت چیزی نداشته باشد نمی تواند مبادله اقتصادی انجام دهد به طوری که در حال حاضر چینی ها مانند مغول ها بازار کشور ما را در دست گرفته اند». آقای رضایی که در طول این برنامه بارها بر دکترای اقتصاد خود تاکید کرد، با تشبیه ملت ها به یک پرنده گفت که «بال سیاست و امنیت این پرنده در جمهوری اسلامی بسیار بزرگ شده و بال دیگر که زندگی و اقتصاد است، خیلی کوچک مانده که من می خواهم این عدم توازن را حل کنم

هشدار دنیس راس به خامنه‌ای: اوباما در استفاده از زور علیه ایران جدی است

دنیس راس، دستیار ارشد باراک اوباما در امور خاورمیانه در فاصله ی سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱، و مشاور کنونی موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy)، در مقاله ای مشترک با دیوید ماکوفسکی، عضو ارشد موسسه واشنگتن، به رهبر جمهوری اسلامی هشدار داد که رییس جمهوری آمریکا در استفاده از حمله ی نظامی برای جلوگیری حکومت ایران از دستیابی به بمب هسته ای جدی است. به گزارش تقاطع، نویسندگان این یادداشت که روز دوشنبه (۲۷ می-۶ خرداد) در روزنامه ی واشنگتن پست به چاپ رسیده و ترجمه ی فارسی آن در “ایران در جهان” منتشر شده، تاکید کرده اند که «زمانی که باراک اوباما برای حل مشکل هسته ای ایران از طریق دیپلماسی اعلام کرده، رو به پایان است و رهبر حکومت ایران باید بفهمد که آمریکا در این مورد جدی است و پیامد شکست دیپلماسی، به احتمال زیاد استفاده از زور خواهد بود». در ادامه ی این یادداشت، تصور احتمالی رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر این که آمریکا به دلیل تردید در اقدام مناسب در سوریه، یا خروج نیروهایش از عراق و افغانستان، از زور علیه ایران استفاده نخواهد کرد، «برداشتی اشتباهی» خوانده شده که می تواند این کشور را در “مسیر جنگ” قرار دهد. دنیس راس و دیوید ماکوفسکی، در عین حال از دولت آمریکا خواسته اند تا در خصوص اینکه «چه چیزهایی را در ارتباط با برنامه ی هسته ای ایران می تواند بپذیرد و چه چیزهایی را نمی تواند، موضع شفاف تری داشته باشد و به اظهارات مقامات آمریکا مبنی بر اتمام فرصت دیپلماسی اعتبار بیشتری بخشد». نویسندگان مقاله با تاکید بر اینکه «اگر ایران به اندازه تولید یک بمب، اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد در اختیار داشته باشد، تنها ۳۰ تا ۴۰ روز فرصت لازم دارد تا به میزان سوخت لازم برای تولید سلاح هسته ای دست پیدا کند» به آمریکا و متحدانش توصیه کرده اند تا هرچه زودتر به «معامله ای محدود بر پایه ی توقف تولید اورانیوم غنی سازی شده ۲۰ درصدی از سوی ایران» برسند تا بدین ترتیب مانع دستیابی جمهوری اسلامی به ارتقای میزان سوخت مورد نیاز برای تولید سلاح های هسته ای بشوند. این یادداشت با این پیشنهاد که «لازم است محدودیت هایی درباره تعداد و انواع ساتریفیوژها وضع و حداکثر میزان سطح غنی سازی و اورانیوم غنی سازی شده ای که می تواند در ایران باقی بماند، معلوم شود» به پایان می رسد: «هر یک از این مقادیر باید بسیار اندک تعیین شود. واضح است که اگر ایران آمادگی داشته باشد برنامه هسته ای خود را طبق این الگو تغییر دهد، ما نیز آماده لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران هستیم. اما ایرانی ها پیش از پذیرش این شرایط نمی توانند این فرصت را بدست بیاورند

۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

اعتراض پدر اشکان ذهابیان نسبت به نحوه دستگیری فرزندش

پدر اشکان ذهابیان اعلام کرد که ماموران دیروز ساعت ۸ و نیم صبح در حالی که اسلحه کلاشینکف در دست داشتند وارد خانه آنها شده و فرزندش را با خودشان به زندان بابل برده اند. حسن ذهابیان گفت که فرزندش را از رختخواب بیرون کشیده و با شلوارک، زیرپوش و پای برهنه دستبند زده و در حالیکه تهدید به شکستن گردن و سرش می کردند، سوار خودرو کردند. اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است که برای چهارمین بار در ۴ سال گذشته بازداشت شده است. او اولین بار تنها چهار روز پس از انتخابات ۸۸ دستگیر شد. در روزهای اخیر موج دستگیری فعالان سیاسی در سراسر ایران افزایش یافته و حتی گفته می شود که در بین دستگیر شدگان نام زندانیان سیاسی دهه شصت نیز به چشم می خورد. این درحالیست که فشار بر دراویش گنابادی نیز افزایش یافته است. برای مثال با وجود وضعیت وخیم جسمی امیر اسلامی، از وکلای زندانی دراویش، با دخالت نیروهای امنیتی از اعزام به مراکز درمانی محروم مانده است. به گزارش "مجذوبان نور"، نزدیک به دراویش گنابادی، جلوگیری از پیگیری روند رسیدگی های پزشکی برای دراویش زندانی در حالی انجام می گیرد که وضعیت جسمی امیر اسلامی به دفعات در وضعیت اورژانسی قرار گرفته و بهداری زندان دستور اعزام فوری او را صادر کرده است اما مامورین امنیتی و مسئولان زندان اوین از خروج او از بند جلوگیری کرده اند. هفت تن از وکلای دراویش و مدیران سایت "مجذوبان نور" هم اکنون بیش از ۲۲ ماه را در زندان اوین می گذرانند، در حالی که تاکنون هیچ گونه حکمی برای آنها صادر نشده است. آنها بارها به نحوه رسیدگی به پرونده اتهامی خود اعتراض و اعتصاب غذا کرده و حتی شکایتی نیز از قاضی صلواتی، مسوول پرونده، تنظیم کرده اند.

پدر رونقی ملکی: داروهای حسین را تحویل نمیدهند

سهراب سلیمانی، مدیرکل زندان های استان تهران روز گذشته در تماس خبرنگار "روز" اعلام کرد که مسولیت جان همه کسانی که در زندان های استان تهران زندانی هستند با او است. آقای سلیمانی اما از وضعیت حسین رونقی ملکی ابراز بی اطلاعی کرده و گفت از روابط عمومی سازمان زندان ها سوال کنید.
پدر حسین رونقی ملکی دیروز در مصاحبه با "روز" از وضعیت نامساعد جسمی فرزندش که در بند 350 زندان اوین زندانی است خبر داده و گفت که داروهای این زندانی سیاسی را به او تحویل نداده اند و این مساله برای سلامتی او خطرناک است.
حسین رونقی ملکی 31 اردیبهشت در حالی با عدم تمدید مرخصی استعلاجی اش به زندان اوین بازگشت که یک ماه پیشتر تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. پدرش میگوید که موقع ورود او به زندان وسایل و داروهایش را گرفته اند و تاکنون از تحویل آنها به این زندانی سیاسی خودداری کرده اند.
آقای رونقی ملکی که روز دوشنبه با فرزندش به صورت کابینی ملاقات کرده بود در مصاحبه با "روز" میگوید: حسین کلیه هایش در زندان دچار مشکل شد چند ها جراحی کرد و بالاخره بعد پی گیر یهای فراوان به او مرخصی استعلاجی دادند. در مرخصی هم جراحی کرده بود که او را به زندان برگرداندند. یعنی یک ماه قبل از برگشتن به زندان، جراحی کرده بود.
او می افزاید: روز دوشنبه که با حسین ملاقات کردم وضعیت خوبی نداشت حالش خوب نبود و میگفت وقتی 31 اردیبهشت خود را تحویل زندان داد وسایل و داروهایش را گرفته اند و تا به حال هم به او نداده اند. یک صابون مخصوص هم دارد که پزشک تجویز کرده آن را هم گرفته اند از سوی دیگر با وضعیتی که او دارد میگفت غذای زندان را نمی تواند بخورد، چون غذای زندان نمک، ادویه و فلفل دارد و اینها برای حسین اصلا خوب نیست طبق دستور پزشک اش باید غذای بدون نمک بخورد و مدام باید زیر نظر پزشک متخصص باشد.
حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس جوان از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده. او 22 آذر 88 در خانه اش در شهرستان ملکان بازداشت شد. وکیلش او را از نابغه های ایران می داند که دارای توانایی های خاص است و باید مورد احترام و توجه قرار گیرد نه اینکه زندانی شود. این زندانی سیاسی با نام بابک خرمدین معروف بوده است.
از پدر حسین رونقی ملکی میپرسم که ایا این مساله را از طریق مسولان پی گیری کرده اید؟ پرسیده اید به چه دلیلی داروهای حسین را تحویل او نمی دهند؟ می گوید: پی گیری کرده ام هم به مسولان زندان و هم به دادستانی گفته ام که وضعیت پسر من خطرناک است اگر داروهایش به او نرسد. گفتم که مسولیت با شما است و هیچ جوابی به من نداده اند. باز هم پی گیری میکنم و واقعا نمیدانم چرا داروها را حتی به حسین نداده اند.
سهراب سلیمانی، مدیرکل زندان های استان تهران است که دیروز در تماس "روز" از این مساله ابراز بی اطلاعی کرده و گفت با روابط عمومی سازمان زندان ها تماس بگیرید.
او در پاسخ به این سوال که با توجه به مسولیتی که شما دارد مسولیت جان زندانیان استان تهران با شما است گفت بله مسولیت جان زندانیانی که در زندان های تهران زندانی هستند با من است.
خبرنگار "روز" از آقای سلیمانی سوال کرد که اکنون اقای رونقی در چنین شرایطی است و شما میگویید از روابط عمومی سوال شود پیشتر آقای هدی صابر که در بند 350 زندان اوین زندانی بود جان باخت و آیا مسولیت ان را هم می پذیرید؟ آقای سلیمانی در پاسخ به این سوال تنها گفت که با روابط عمومی سازمان تماس بگیرید و تلفن را قطع کرد.
هدی صابر، روزنامه نگار و فعال ملی ـ مذهبی به دلیل شوک قلبی ناشی از اعتصاب غذا در زندان جان باخت. او به اتفاق امیرخسرو دلیرثانی، دیگر فعال ملی ـ مذهبی که در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد ۱۲ خرداد سال ۹۰ دست به اعتصاب غذا زده بود؛ اعتصابی که خواسته‌ای به همراه نداشت و به گفته خانواده‌های این دو زندانی سیاسی، در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی صورت گرفته بود. ۶۴ زندانی سیاسی که در بند ۳۵۰ با آقای صابر هم بند بوده اند در نامه ای حاکمیت را "مسئول مستقیم مرگ شهید هدی صابردانسته" و شهادت داده اند که "هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است".
خانواده آقای صابر نیز با طرح شکایت در دستگاه قضایی اعلام کردند: "آقایان باید توضیح دهند چطور کسی را که اعتصاب غذا کرده و مریض است به درمانگاه می برند و به جای درمان، مورد ضرب و شتم قرار می دهند؟ این یک فاجعه است و ما از آن نخواهیم گذشت".
فیروزه صابر اما در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که ۲۱ خرداد گفتند خانواده و وکیل بیایند که رفتند. همان زمان مسئولان و پزشکان بیمارستانی که هدی در آن جان باخت را هم خواسته بودند. اما دادگاهی تشکیل نشد و گفتند هیچ کسی مقصر نیست و سکته کرده است. خانواده اعتراض کردند و خواستار تشکیل دادگاه شدند، وکیل هم لایحه اعتراضی نوشت و به دادگاه ارائه داد. اما از همان موقع تا همین الان هیچ رسیدگی نشده و پاسخ دیگری نداده اند. پرونده را کلا مسکوت گذاشته اند.

۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

HOPE Concert for the Iranian People To Be Held in Berlin

On June 7, Iranian-American journalist and peace activist Roxana Saberi, who was arrested in Iran in 2009 and freed after international outcry, will present the HOPE Concert at the Velodrom in Berlin in worldwide support for the Iranian people. The International Campaign for Human Rights in Iran welcomes this opportunity to raise awareness of the state of human rights in Iran and to add to the voices in solidarity with the Iranian people. Iranian and international musicians will lend their voices to let the people of Iran know they are not alone in their struggle for human rights and freedom. In Iran, musicians—as well as artists, filmmakers, writers, and journalists—are not only regularly banned from working due to their political activities, they are routinely imprisoned and tortured. Global stars DJ Steve Angello and lead singer John Martin of the Swedish House Mafia, immensely popular Iranian musician Ebi, Greek musician Alkistis Protopsalti, co-founder and original guitarist of the band The Police Henry Padovani, international singer Liel Kolet, new bluesman Stephen Dale Petit, Iranian-Afghani musician Valy, award-winning British singer songwriter Taio Cruz, legendary Italian pop singer Al Bano, and internationally acclaimed Russian vocalist Yevgeni Shapovalov, will all perform at the HOPE Concert in solidarity with the Iranian people. Award-winning composer, pianist, and musical producer Tomer Adaddi is the musical director of the concert.* The legendary artist Stevie Wonder is also lending his support to the people of Iran and contributing his song “My Love.” Renowned music producer Humberto Gatica will produce the finale of the concert, in which all the musicians will raise their voices to perform Stevie Wonder’s song of unity, harmony, and peace. The goal of the HOPE Concert is to show worldwide support for the Iranian people, and to strengthen their voices on the international stage. The artists and the concert represent no political direction or views of political groupings, but stand independently for universal human rights, democracy, and peaceful coexistence. All proceeds from the tickets will be donated to the NGO Children of Persia to finance medical treatment for children in Iran, and to the International Campaign for Human Rights in Iran. Tickets for the HOPE Concert on June 7 at 8pm are available by phone at +49(0)30-4430-4430 or online here. *The artist list was updated May 28, 2013.

ستاره‌های ایرانی و بین‌المللی کنسرت "امید برای تغییر ایران"

 برلین به زودی شاهد اجرای کنسرتی متشکل از هنرمندان بین المللی و ایرانی با هدف حمایت از مردم ایران خواهد بود. رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-آمریکایی که مدتی در ایران زندانی بود، از اجراکنندگان این برنامه است. هفتم ژوئن ۲۰۱۳  در سالن "ولودروم" شهر برلین ستاره های بین المللی خارجی و ایرانی در کنار هم هنرنمایی می کنند. به گفته آنته زیرا، سخنگوی این برنامه، "همدردی با مردم ایران به دلیل نقض حقوق بشر و نبودن آزادی در این کشور" هدف از برگزاری کنسرت "امید برای ایران" است: «هدف ما این است که با به روی صحنه بردن هنرمندان مشهور جهان بتوانیم یک هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران توجه جامعه جهانی را جلب کنیم و به ایرانیان داخل کشور پیام همراهی مان را برسانیم». آنته زیرا علت برگزاری چنین کنسرتی در برلین را در اهمیت ویژه این شهر می داند. به گفته خانم زیرا، پایتخت کنونی آلمان در سال ١٩٨٩ شاهد اتحاد آلمان شرقی و غربی بوده و "می تواند بار دیگر شاهد اجرای برنامه ای با اهمیت تاریخی باشد". ابی و اندی در کنار ستارگان خارجی ابی، ستاره آواز ایران، و اندی، خواننده پاپ ایرانی، از جمله هنرمندانی هستند که در کنسرت "امید برای ایران" حضور دارند. ستارگان خارجی مشهوری چون هنری پادوانی، گیتاریست گروه محبوب "پلیس"، الکیستیس پروتوپسلتی، خواننده مشهور یونانی، الانیس موریست و ناتاشا بدینگ فیلد، خوانندگان معروف سبک پاپ، و آل بانو، خواننده مشهور ایتالیایی نیز به روی صحنه می روند. در بخش نهایی کنسرت همه هنرمندان "عشق من" (My love)، آهنگ جدید استیوی واندر، ستاره سیاه پوست آمریکایی، را اجرا خواهند کرد. آنته زیرا در این باره می گوید: «استیوی واندر در حال حاضر در لوس آنجلس مشغول تهیه و ضبط این آهنگ است. او آهنگ "My Love" را در شب کنسرت با پیام ویدیویی به ایرانیان تقدیم خواهد کرد». رکسانا صابری؛ میزبان کنسرت رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-آمریکایی، مجری کنسرت "امید برای ایران" خواهد بود. صابری در پی حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ مدتی در ایران زندانی بود. او به دویچه وله از انگیزه اش برای شرکت در این برنامه می گوید: «وقتی شنیدم که خواننده های ایرانی و خارجی می خواهند برای مردم ایران که به دنبال خواست های بنیادی شان هستند، همصدا شوند، گفتم که فرصت خوبی است که به مردم ایران نشان دهیم که فراموش نشده اند. من وقتی در ایران زندانی بودم فهمیدم چقدر مهم است که دیگران کمک کنند که صدای افراد به دنیا برسد». به گفته دست اندرکاران کنسرت "امید برای ایران"، هیچ یک از هنرمندان و دست اندرکاران این برنامه دستمزدی دریافت نمی کنند. آنان همچنین بر عدم وابستگی خود به سازمان ها یا احزاب سیاسی تأکید می کنند. بخشی از درآمد این کنسرت با هدف تهیه دارو برای کودکان بیمار در ایران در اختیار سازمان خیریه غیر دولتی "بچه های ایران" قرار می گیرد. بخشی نیز به "کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران" اختصاص خواهد یافت. کنسرت "امید برای ایران" از حمایت تجار، هنرمندان، نویسندگان، پزشکان و فعالان حقوق بشر در اروپا، آمریکا و برخی از دیگر کشورها برخوردار است

عبدالکریم لاهیجی رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر شد

فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در سی وهشتمین کنگره خود دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان ایرانی مقیم فرانسه را به ریاست این نهاد برگزید. وی پنج دوره سه ساله نایب رئیس این فدراسیون بود. دکتر عبدالکریم لاهیجی بعد از ۱۵ سال نایب رئیسی فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر به ریاست این فدراسیون برگزیده شد. این تصمیم در سی وهشتمین کنگره فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر که از تاریخ ۲۳ تا ۲۷ مه (۲ تا ۶ خرداد) در شهر استانبول برگزار شد، گرفته شد. دکتر لاهیجی پنج دوره ی سه ساله نایب رئیس این فدراسیون بود. فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر متشکل از چندین نهاد حقوق بشری است که دوتای آنها ایرانی هستند؛ کانون مدافعان حقوق بشر به ریاست شیرین عبادی و جامعه دفاع از حقوق بشر به ریاست دکتر لاهیجی. این فدراسیون بیش از هرچیز بر گزارش دهی موارد نقض حقوق بشر در سراسر دنیا تمرکز دارد. شیرین عبادی در بیانیه ای که به مناسبت ریاست دکتر لاهیجی بر فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر انتشار داده، این انتخاب را به ملت ایران تبریک گفته است. به گزارش سایت مدافعان حقوق بشر، در این بیانیه آمده است: «کانون مدافعان حقوق بشر که به همراه جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران یکی از دو عضو ایرانی این فدراسیون است، انتخاب دکتر لاهیجی را به تمام مردم ایران و به ویژه مدافعان حقوق بشر و دکتر عبدالکریم لاهیجی تبریک می گوید و برای ایشان آرزوی موفقیت در پیشبرد آرمان های عالی حقوق بشری و تداوم فعالیت در راه آزادی ایران دارد

۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

با کلاشینکف دانشجوی نخبه را از رختخواب بیرون کشیدند

پدر اشکان ذهابیان در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که ماموران دیروز ساعت ۸ و نیم صبح در حالی که اسلحه کلاشینکف در دست داشتند وارد خانه آنها شده و فرزندش را با خود برده اند.
حسن ذهابیان گفت که فرزندش را از رختخواب بیرون کشیده و با شلوارک، زیرپوش و پای برهنه دستبند زده، در حالیکه تهدید به شکستن گردن و سرش میکردند سوار ماشین کرده اند.
اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است که روز گذشته برای چهارمین بار طی ۴ سال گذشته بازداشت شد. او را به زندان بابل منتقل کرده اند و پدرش می گوید که بدون هیچ گونه احضاریه یا اخطاریه قبلی یکباره ریختند خانه و او را با عنوان اجرای حکم بردند.
حسن ذهابیان، پدر اشکان ذهابیان توضیح میدهد: من واقعا فکر نمیکنم مقامات چنین دستوری صادر کرده باشند که ماموران بریزند توی خانه و بچه مرا لخت از رختخواب بیرون کشیده با شلوارک و زیرپوش و پای برهنه دستبند زده توی ماشین بیندازند. مگر دنبال سارق مسلح کرده اند؟ مگر جانی گرفته اند؟ این چه وضعیتی است که جلو چشمان من و مادرش تهدید میکنند گردنت را می شکنیم، سرت را می شکنیم و... گفتم آقا گردن ما از مو باریک تر است مقابل قانون. بگذارید لباس بپوشد و با شما بیاید این چه برخوردی است؟ اشکان هم می گفت که من در خدمت شما هستم بگذارید لباس بپوشم و..
او می افزاید: اشکان یکی از نخبگان این کشور است، از همه جا محروم اش کردند، حال اگر جرمی است ما که تابع قانون هستیم چرا اینگونه می کنید؟ با چه کسی طرف هستید آخر؟ با یک جانی و سارق مسلح که با اسلحه کلاشینکف می ریزید توی خانه ما و چنین می کنید؟ اسلحه کلاشینکف در دست گرفته آمده اید دانشجوی نخبه این کشور را ببرید؟ خودتان مگر بچه ندارید؟ خدا پدر کسانی که دفعات قبل می آمدند پسرم را بازداشت میکردند بیامرزد که حداقل محترمانه و آرام رفتار میکردند.
سئوال میکنم مامورانی که دیروز اشکان را بازداشت کردند از چه ارگانی بودند؟ پدر اشکان ذهابیان میگوید: گمان میکنم از اطلاعات شهری بوده اند من یکی از این آقایان را شناختم و گفتم آقای فلانی نکنید این چه کاری است که بچه را لخت می برید؟ چگونه به خود اجازه میدهید شخصی ترین وسایل اش را زیر و رو کنید. نکنید این کارها را با این بچه و با ما. بعد از اعتراض ما دوباره اشکان را از ماشین پایین آوردند و اجازه دادند ما یک شلوار به او بدهیم، همانجا پوشید و دوباره سوارش کردند. گفتیم حداقل دمپایی بگذارید بپوشد و دمپایی را گرفتند. مدام هم در حضور من و مادرش می گفتند گردنت را می شکنیم، سرت را می شکنیم. او را با وضعیت بسیار اسفناکی بردند.
از اقای ذهابیان سئوال میکنم که این مساله را پی گیری کردید؟ از صبح تاکنون از اشکان خبری دارید که کجا برده اند؟ می گوید: رفتم پیش دادستان و گفتم این چه رفتاری است؟ ۱۰ نفر با دو سه تا ماشین اسلحه کلاشینکف در دست ریخته اند خانه من که چه؟ که بچه نخبه مرا ببرند؟ مادرش مریض است من بیماری قلبی دارم چرا چنین می کنید؟ دادستان قول داد پی گیری کند و گفت می گویم با شما تماس بگیرد. عصر اشکان زنگ زد گفت حالم خوب است اما برخوردهای خشنی با من داشته اند. گفت که زندان بابل است. قبل از زندان بابل را نمیدانیم کجا منتقل کرده بودند اما الان زندان بابل است. گفت وسایلم را بیاورید.حالا فردا برای او وسایل می بریم ببینیم چه می شود.
او می افزاید: من پی گیری خواهم کرد این مساله را. نامه خواهم نوشت به آقای لاریجانی که این چه وضعیتی است. میگویند برای اجرای حکم ۸ ماه زندان اش است، خب چرا احضاریه ندادید؟ چرا اخطاریه ندادید که برای اجرای حکم خودش را معرفی کند یا من بچه ام را بیاورم تحویل دهم؟ چرا به وکیل اش خبر ندادید؟ می گویند سه بار اخطاریه دادیم. دیروز پیش معاون دادستان هم گفتم اخطاریه را به چه کسی دادید؟ امضای من کو؟ کدام اخطاریه؟ ۱۰ نفری می ریزید کلاشینکف در دست می گیرید و بعد میگویید برای اجرای حکم است؟
آقای ذهابیان میگوید که فرزندش در ماههای اخیر فعالیت خاصی نداشته است: هیچ فعالیت خاصی نداشت در یک موسسه ای تدریس میکرد، از همه چیز محروم اش کرده بودند در حالیکه هیچ جرمی هم نکرده بود. دفعه پیش گفتم نکنید. این بچه را اینقدر آزار ندهید او را اینقدر نرانید و نزنید، از همه چیز محروم اش کرده اید منع تحصیل، منع کار و منع خروج از کشور و هر چیز دیگر. خب چه بکند در این مملکت آن هم با این همه استعداد؟ یک اعتراض مدنی داشت گرفتید و گفتید ضد نظام و ضد رهبری و... است نکنید این کارها را این بچه بی گناه را آزاد کنید او هیچ جرمی نکرده.
اشکان ذهابیان ۲۶ خرداد تنها ۴ روز بعد از انتخابات جنجال برانگیز خرداد ۸۸ در جریان تجمع دانشجویان دانشگاه مازندران بازداشت شد. او با قرار وثیقه آزاد و آبان همان سال با اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشوربار دیگر بازداشت و به ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجویی محروم از تحصیل این بار با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
آقای ذهابیان برای بار سوم اردیبهشت ۹۰ و پس از احضار به اداره اطلاعات ساری بازداشت شد. او شهریور همان سال پس از اعتصاب غذایی که منجر به وخامت وضعیت جسمی اش شده بود از زندان آزاد شد و اکنون برای بار چهارم بازداشت شده است.

انتقال یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام به سلول انفرادی

بنا به گزارش " کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی" ، یکی از دوستان حبیب الله افشاری در بند عمومی اعلام نموده است که مأموران زندان ارومیه روز گذشته حبیب افشاری را که بیش از دو سال است در حبس بسر می برد، به علت درگیری با یکی از پرسنل زندان و پافشاری مبنی بر انتقال برادرش "علی افشاری" به بیمارستان جهت مداوا، به سوئیت انفرادی زندان مرکزی این شهر منتقل کرده اند. گفتنی است که حبیب الله افشاری متولد 1367 شمسی به همراه برادرش علی افشاری متولد 1359 شمسی اهل روستایی گوگجلو حبیبله از توابع شهر مهاباد که سال گذشته از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شده اند حکم صادره در دی ماه سال گذشته به آنها در زندان ارومیه ابلاغ شد که بعد از مدت کوتاهی دیوان عالی کشور حکم اعدام این دو برادر را که خواستار تجدید نظر در حکم شده بودند را تائید کرد. دو برادر دیگر آنها به نامهای جعفر و ولی افشاری که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به 5 سال زندان محکوم و این چهار برادر همکنون در زندان مرکزی اورمیه بسر می برند.

34-årig mor pisket 100 gange og hængt

På blot én måned har menneskerettighedsorganisationer registreret 62 henrettelser i Iran, der bliver styret af et strengt muslimsk præstestyre. I en af de seneste sager, som Iran Human Rights har registreret, er en 34-årig kvinde blevet henrettet i bygen Varamin – der ligger lidt uden for hovedstaden Teheran. Det står ifølge organisationen ikke klart, hvad kvinden er dømt for. Men det står fast, at kvindens mand også er blevet dømt til døden og at kvinden har en datter. Henrettelsen er aldrig blevet bekræftet af officielle kilder i Iran – men det har de heller ikke for vane at gøre. Normalt bliver Irans omfattende brug af henrettelser derimod registreret gennem uofficielle kilder og private optagelser, der bliver sendt til menneskerettighedsorganisationer. Norske Nettavisen.no har talt med Mahmood Amiry Moghaddam fra Iran Human Rights. Ifølge ham blev den 34-årige kvinde idømt 100 piskeslag, hvorefter hendes blodige og halvt livløse krop blev hængt fra en byggekran. Ifølge Mahmood Amiry Moghaddam har Iran Human Rights registreret, at brugen af henrettelser er blevet skruet kraftigt i vejret på det seneste. Således er der alene mellem 16. april og 17. maj i år blevet registeret 62 henrettelser i landet. Det er dog uvist om dette tal er dækkende for, hvor mange der rent faktisk bliver henrettet i landet i det at der – som sagt – ikke er nogen troværdige officelle oplysninger omkring antallet af henrettelser. - Det ser ud som om at de iranske myndigheder tager forholdregler før det kommende valg for at forhindre protester. Den øverste leder – ayatollah Ali Khamenei – er bange for at det iranske folk skal få ny selvtillid og gå på gaden for at demonstrere. Han ved godt, at denne gang kan det få større konsekvenser end til valget for fire år siden,
siger Mahmood Amiry Moghaddam.

برگزاری چهارمین همايش «اتحاد برای دموکراسی در ايران»

يکشنبه، پنجم خرداد ماه، چهارمين همايش «اتحاد برای دموکراسی در ايران» در استکهلم، پايتخت سوئد کار خود را به پايان برد. اين همايش دو روزه به دعوت و ميزبانی احزابِ ليبرال و سوسيال دمکرات سوئد، در محل پارلمان اين کشور برگزار شد. شهريار آهی از بنيانگذاران اتحاد برای دموکراسی در ايران در گفتگو با رادیو فردا، در مورد این همایش سخن گفته است. آهی: مسئله قومی و ملی و ديدگاه های مختلف در اين مورد، موضوع پانل اول بود ولی همه آنها در قالب يک تم مشترک مطرح شد و آنهم اين بود که با اين ترکيب رنگارنگ ، ما همه ايرانيان، ايران فردا را چگونه بسازيم؟ من فکر می کنم که بحث خيلی پرباری بود و بعد هم پنل مسئله جنسيتی و حقوق زنان مطرح شد و مابين همه شرکت کنندگان اين بحث جالبی بود که اين مسئله، تنها مسئله زنان نيست و مسئله زن، مسئله مرد هم هست و زن و مرد بايد با آگاهی بيشتر برای رفع تبعيض و نابرابری ای که وجود دارد، با همديگر فعاليت کنند. آقای آهی، ديروز چه مسائلی مورد بحث قرار گرفت؟ بحث تمام روز راجع به مسئله انتخابات بود. منتها در سه پانل مختلف؛ نخستين پانل راجع به انتخاباتی که در پيش روست، واقعيات و عواقب آن برای ايران بود . پانل دوم راجع به استانداردهای بين المللی انتخابات آزاد و منصفانه که انتخابات را تعريف می کند و فرق فاحش اين استانداردها با اين انتخاباتی که در پيش روست، بود. پانل سوم راجع به اين بود که اپوزيسيون دموکراسی خواه جمهوری اسلامی چگونه می تواند مشکلات خودش را حل کند و نام اتحاد برای دموکراسی مصداق عينی و واقعی پيدا خواهد کرد؟ گفتيد که روز شنبه مباحث انتخابات پيش رو مد نظر بود. در مورد رای دادن در اين انتخابات به چه نتيجه و جمع بندی رسيديد؟ نقطه نظرهای مختلفی وجود داشت ولی آن چه که مشترک بود اين احساس بود که ما تنها نيستيم بلکه کل جامعه سياسی ايران به اين نتيجه رسيده است که ورقی در عرصه سياست ايران دارد می خورد و يک صفحه ای دارد عوض می شود. و اين که گفتمان اصلاحات از راه لابه و رو به درگاه نظام و با زبان خوش امکان ندارد و اين که بدون فشار هيچ چيز در ايران عوض نخواهد شد. به گمان من نقطه عطف موثری بود. نقطه عطف موثری از اين جهت که يک وفاق حول محور لزوم ايجاد کردن يک فشار ايجاد شده بود. وقتی که اصلاح طلبان هر گونه امتيازی را که ممکن بود به حاکميت دادند. گفتند که بسيار خوب! در انتخابات شرکت می کنيم حتی اگر موسوی و کروبی در زندان باشند. حتی اگر خاتمی نتواند کانديدا شود. حتی اگر هاشمی کانديدای ما باشد و ما دور او گرد بياييم . برای اينکه به هر حال سابقه طولانی تر آقای هاشمی به اصلاحات برنمی گشت. ولی آنها گفتند باشد. همه اينها را قبول می کنيم. اما حتی رژيم تحمل اين را هم نداشت. بنابر اين با چه زبان خوشی انتظار می رود که تحولی ايجاد شود؟ اگر بخواهيد يک جمع بندی بسيار کوتاه از اين کنفرانس دو روزه ارائه کنيد، چه خواهد بود؟ ديدگاه اپوزيسيون دموکراسی خواه ايران که با اصلاحات و با مراکز مختلف و رقابت بين اين مراکز مختلف در اپوزيسيون بسته شده بود دارد باز می شود. آنهم نه با يک هندسه فکری راجع به اپوزيسيون که اينها مثل يک دواير متحد المرکز بايستی حول يک مرکز جمع بشوند نه با نوع فکری که در طول ساليان دراز شکست خورده است، بلکه با پيشبرد يک فعاليت مشترک چند کانونی و اين که هر کانونی، اختلافات خود را با کانون های ديگر به رسميت بشناسد ولی در ضمن در راه دموکراسی ، بالاخص برای رسيدن به شرايط انتخابات آزاد و منصفانه در ايران کار مشترک بکنند.

علی حسن‌پور؛ قربانی تیراندازی نیروهای بسیج به معترضان ۲۵ خرداد

پسرها گوشه اتاق سرگرم کار خودشان هستند. مادر طوری که حواس آنها را پرت نکند از جایش بلند می شود، کاغذهای پرینت شده از چند وب سایت را از روی چهارپایه کنار مبل بر می دارد، می رود اتاقی دیگر و در را آرام پشت سرش می بندد. زیر روشنایی نور قرمز رنگ اتاق خواب خم می شود، روی صفحه های پرینت شده و اسامی ۳۶ نفری که روی کاغذ نوشته شده را تند تند از نظر می گذراند. گمشده ای دارد و دلهره ای در دلش، برای همین دوباره نام ها را از بالا تا پایین با دقت بیشتری می خواند. روزنامه همشهری نیز بعدها اسامی ۳۶ نفر را که در راهپیمایی های اعتراضی پس از انتخابات در خیابان کشته شده اند، منتشر کرده است. چشم های زن خیره می ماند به پی نوشتی که اعلام می کند سه نفر از این کشته شدگان مجهول الهویه هستند. شاید یکی از آنها علی حسن پور، همسر زنی باشد که دور از چشم دو فرزند ۱۴ و ۲۱ ساله اش هر شب خبرها را رصد می کند تا نشانه ای از همسرش علی پیدا کند که ۲۵ خرداد به خیابان رفته و پس از آن دیگر به خانه برنگشته است. علی حسن پور حسابدار یک شرکت خصوصی است که ۲۲ سال است هر روز ساعت هفت صبح به محل کارش می رود و شب ساعت ۱۰ به خانه بر می گردد. صبح روز ۲۵ خرداد است، لادن مصطفایی همسر علی با نگرانی از او می پرسد که امروز چه ساعتی به خانه می گردد. هر دوی آنها شنیده اند که امروز مردم برای رأیی که می گویند گم شده، به خیابان ها می روند. علی حسن پور اگرچه به گفته همسرش تا کنون هیچ گونه فعالیت سیاسی یا حزبی نداشته اما صبح روز ۲۵ خرداد به همسرش می گوید که تصمیمش را گرفته و برای اعتراض به میان مردم می رود. عصر روز ۲۵ خرداد است. عکسی در شبکه های مجازی پخش شده که به سرعت در رسانه های معتبر دنیا نیز منتشر می شود. این عکس مردی را نشان می دهد با سر و صورتی تیرخورده که روی زمین افتاده و جمعیتی دورش حلقه زده اند. این تصویر، مرد جوان دیگری را نشان می دهد که بالای سر جسد خونین مرد تیرخورده نشسته و هر دو دستش را بالا گرفته تا با این نشانه به جمعیت بگوید دست به جسد نزنید. کمی آن سوتر اما خانواده ای در به در دنبال گمشده خود می گردند. لادن مصطفایی همسر علی حسن پور، دو روز بعد از ۲۵ خرداد، نشانه ای از همسر گمشده اش پیدا می کند. همسرم جز آن سه چهار میلیون نفری بود که آن روز به خیابان آزادی آمده بودند. کسانی که همسرم را می شناختند، شنیده بودند که علی [به خانه] نیامد و ما دنبال علی هستیم، خودشان تشخیص دادند که احتمالاً این عکس باید متعلق به علی باشد که عکس را ما دقیقاً چهارشنبه صبح دیدیم، ۲۷ خرداد. چند روز از ۲۷ خرداد می گذرد و خیابان یک بار دیگر زیر پای معترضان به نتیجه انتخابات است، از بلندگوی دستیِ میان جمعیت صدای آشنایی می آید. «ما برای پاسداشت خون شهدا آمده ایم...» این صدای میرحسین موسوی نامزد معترض به نتیجه انتخابات خرداد ۸۸ است. او حالا خودش را به میان مردم معترض در میدان توپخانه (امام خمینی) تهران رسانده است. اما در گوشه دیگر این میدان زنی نفس نفس زنان از میان جمعیت راه می گیرد تا خودش را به او برساند. جسد علی حسن پور، دقایقی پس از اصابت گلوله در بعد از ظهر ۲۵ خرداد در شلوغی میدان توپخانه جای سوزن انداختن نیست. زن دست هایش را به سختی بالا می برد و همچنان از دل جمعیت راه می گیرد. عکس مردی که با صورتی خونین روی زمین افتاده است، روی دست های زن بالا می رود. زن خطاب به کسانی که دست های شان را به نشان پیروزی بالا گرفته اند، می گوید: «خواهش می کنم راه را باز کنید. همسرم گم شده است، خواهش راه را باز کنید.» جمعیت با دیدن صورت سرخ و برافروخته زن و نیز عکس خونینی که در دست های او تاب می خورد، آرام کنار می رود تا لادن مصطفایی خودش را به میانه میدان برساند: «من خودم را خیلی به سختی رساندم به ماشین آقای موسوی و خانم رهنورد و این عکس را به همراه شماره موبایلم دادم به ایشان و گفتم این همسر من است و با اینکه چهار روز از ۲۵ خرداد گذشته، نه جسد او را می دهند و نه اینکه می گویند کجاست. البته به سختی، یعنی اگر من آنجا زیر دست و پا له نشدم، خیلی بود چون ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود آن روز. ۱۰ روز بعد آقای کروبی با من تماس گرفتند و گفتند که همسر شما کجا دفن شده، که من گفتم آقای کروبی من اصلاً نمی دانم که همسر من کشته شده یا نه، من حتی امید دارم که... چون جسدش نیست، من دو بار پزشکی قانونی رفتم جسدش نیست، آگاهی شاپور و آگاهی شرق رفتم و بارها عکس ها را دیدم اما هیچ اثری از شوهر من نبود. ایشان هم برگشتند به من گفتند که آیا ممکن است که ایشان زخمی شده باشد، گفتم احتمال دارد، من نمی دانم.... احتمال دارد که ایشان از طریق آقای موسوی به من زنگ زده باشند...» فضای سیاسی ایران هم ملتهب است. همزمان ریاست قوه قضاییه ایران از هاشمی شاهرودی به صادق آملی لاریجانی می رسد، خانواده های بسیاری از معترضان پس از انتخابات دنبال راهی برای ملاقات رئیس قوه قضاییه و یا نمایندگان مجلس ایران می گردند تا نشانه ای از گمشده های خود پیدا کنند. آنها نمی دانند که آیا اعضای خانواده شان، جزو کشته شده ها و زخمی های پس از انتخابات هستند یا جز بازداشت شدگان. خانواده علی حسن پور نیز در میان انبوهی از خانواده های معترض، کاظم جلالی نماینده شاهرود و برخی دیگر از مسئولان در مجلس ملاقات می کنند و در عین حال همان عکس معروف را نیز از طریق این واسطه ها برای صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، ارسال می کنند: «وقتی آقای لاریجانی آمدند رأس کار، این دو تا عکس را برای خود ایشان هم ارسال کردیم، هیچ عکس العملی نشان نداند، نه تماسی گرفته شده، الان بارها با اینکه با دادسرای جنایی مراجعه کردم، شاید ۴۰ تا بیمارستان توی تهران رفتم، گفتم این عکس را شما با این مشخصات با این شرایط آوردند اینجا؟ بیمارستان لولاگر، بیمارستان فیاض بخش حتی بیمارستان خاتم. وقتی گفتند بین کشته شده ها نیست، گفتم ممکن است زخمی باشد، آدم همیشه به خودش امید می دهد دیگر...» بیش از سه ماه از ۲۵ خرداد می گذرد و حالا امید این زن رفته رفته کم شده است. حوالی دادسرای جنایی تهران، شلوغ و پر ازدحام است. خانواده ها همچنان دنبال گمشده های خود می گردند. علی حسن پور بر خلاف آنچه همسرش امید داشت جزو زخمی شدگان نیست. بعد از صد و پنج روز جستجو به خانواده اش می گویند ابتدا برای گرفتن جسد علی و سپس دیه اقدام کنند: «به من می گویند بیا دیه بگیر، بابا دیه چه مشکلی را از من حل می کند. به خدا الان دو روز هست که نه اصلاً می فهمم چی می خورم و نه می فهمم چکار دارم می کنم، یعنی من دیروز ۲۰ تا قرص خوردم، فقط به خاطر اینکه سرپا باشم. بابا نابودمان کردند، انشالله خدا آن چیزی که ما الان داریم تحمل می کنیم را خدا به خودشان بدهد. من بیشتر نمی گویم فقط به امید آن روزی که دادگاهی برای ما تشکیل شود و کسانی که این کارها را کردند بیایند جواب دهند، مگر همسر من چکار کرده بود گناه شان چه بود؟» بستگان علی حسن پور از عشق کهنه ای که میان این مرد ۴۸ ساله و همسرش لادن مصطفایی بوده سخن می گویند. بعد از علی، لادن دچار سر دردهای مزمن می شود. لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور روزها و ماه ها از پی هم می گذرند و لادن همچنان پیگیر پرونده قتل همسرش می ماند تا آنکه سرانجام فرماندهان و نیروهای پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا با شکایت او به دادگاه فراخوانده می شوند. قاضی به او اعلام می کند که آنها در روز ۲۵ خرداد از پایگاه ۱۱۷ عاشورا دستور شلیک به معترضان را داشتند، به همین دلیل خانواده ها تنها می توانند درخواست دیه کنند. لادن با برگه هایی که قاضی پرونده به او داده، راهی خانه می شود. او از قاب تلویزیون خانه اش چهره محمود احمدی نژاد را می بیند که در نیویورک به یک خبرنگار آمریکایی می گوید: «۳۰ نفر فقط کشته شدند که بیشتر آنها طرفداران دولت بودند.» لادن مصطفایی، در مصاحبه ای که با او انجام داده ام می گوید که علی حسن پور همانند بسیاری دیگر از کشته شدگان جزو کسانی بوده که اتفاقاً چون هوادار دولت نبود در داخل ایران بارها گفته اند که قتل او مشروع بود: «در پزشکی قانونی به من گفتند که همسر شما مهدورالدم بوده، پرونده های اینها محرمانه است و در یک فایل خاصی قرار گرفته. اگر آزادی در کشور ما هست پس جواب اعتراض گلوله نیست. اگر آزادی نیست پس با شهامت بیایند بگویند آزادی در کشور ما وجود ندارد، کسی که اعتراض می کند ما خیلی راحت با گلوله می زنیم و می کشیم خون شان هم حلال است و خیلی راحت...» مادر توی آشپزخانه سرگرم کار خودش است. پسرها طوری که حواس مادر پرت نشود کیکی را به مناسبت تولد مادرشان روی میز می گذارند. لادن با دیدن کیک و شمع لبخند می زند. یکی از پسرها پیراهن رنگی پدرش را در دست دارد. آنها از مادرشان می خواهند امشب به مناسبت تولدش لباس سیاه را از تن در آورد. مادر پیراهن را از آنها می گیرد، گریه می کند و همزمان با تمام صورتش می خندد.