۵۵ نفر از زندانیان سابق سیاسی که اینک در تبعید به سر می برند، با اشاره به انتخاب یک «جنایت کار» به عنوان وزیر دادگستری، از اوباما خواسته اند با نگاهی به وضع حقوق بشر در ایران، با نظام ایران سازش نکند.نامه سرگشاده «حقوق بشری» زندانیان سابق سیاسی و در تبعید به باراک اوباما برای پایان مماشات با جمهوری اسلامی، که از سوی منوچهر محمدی در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:
پرزیدنت باراک اوباما، رئیس جمهوری محترم ایالات متحدهٔ آمریکا
ما بازماندگان و زندانیان سابق سیاسی ایران، که حکایت رنج و دردمان برای همیشه در تاریخ ثبت شده، ما همبندان و همرزمان «فرشته علیزاده»ها، «ندا آقا سلطان»ها، «فرزاد کمانگر»ها، «فیض مهدوی»ها، «اکبر محمدی»ها ، «سعید زینالی»ها ، «امیدرضا میر صیافی»ها، «امیر ساران»ها، «حجت زمانی»ها، «افشین اسانلو»ها، «کرمی خیر آبادی»ها، «رجبی»ها، «روح الامینی»ها، «سهراب اعرابی»ها، «اشکان سهرابی»ها، «تامی حامیفر»ها، «محمد مختاری»ها، «کیانوش آسا»ها و هزاران اعدامی و قتل و کشتارها که قربانی جهل و جنون جمهوری اسلامی ایران شدهاند، مراتب نارضایتی و اندوه فراوان خود را از استمرار سیاست مماشات دولت شما با نظامی که بزرگترین جنایات را بر ملت ایران روا داشته؛ به اطلاع شما و ثبت در تاریخ رسانده؛ یادآوری میکنیم نامهای که این روزها به نام «زندانیان سیاسی سابق و فعلی» برای شما ارسال شده، و مورد تبلیغ قرار گرفته؛ صرفنظر از حقیقت یا عدم حقیقت امضاها، تلاشی برای آن است که استبداد، جان تازهای بیابد.
این روزها گروهی سادهدل، سر کار آمدن جنایتکارانی بزرگ چون مصطفی پور محمدی را که تنها در سال ۱۳۶۷ احکام اعدام ۴هزار زندانی سیاسی را صادر کردهند، با این فکراشتباه که او، و چون او، ناجی مردم ایران خواهند بود، جشن گرفتهاند.
بسیاری از امضاکنندگان آن نامه که از شما خواستهاند با «قاتلین ملت ایران» مهربان باشید، از مقامها و بلند پایهگان اصلاحطلب سابق نظام جمهوری اسلامی هستند، که از یک سو، فراموش کردهاند که خود بهعلت روح آزادیخواهی مورد خشم و غضب رهبری قرار گرفتند و به زندان افتادهاند و از سوی دیگر، به دلیل همین تحمل رنج در سالیان حبسشان از سوی فرقه رهبری، مورد احترام ما دیگر زندانیان سیاسی سابق هستند، چرا که ما خود به واقع از زندان کشیدههای رنجدیدهای چون آنان هستیم و رنج آنان را نیز رنج خود میدانیم.
اگر چه به واقع باید اذعان نمود که آنان در محاسبات، فریب قواعد بازی سیاسی ولی فقیه «اصلاحناپذیر» را خورده و به میدان باز گشتهاند تا بار دیگر به اشتباه، هم افکارعمومی غرب و آمریکا را به استمرار مماشات با استبداد حاکم بر ایران ترغیب نمایند و هم نظام ولی فقیه را چون زمان دولت اصلاحات از بحران مشروعیت برهانند و موجبات تثبیت و بقای عمر نظام او را فراهم سازند. با اینکه همگی بهخوبی واقفند که مطابق قانون اساسی، رییس جمهوری در برابر رهبری، نه تنها «هیچکاره» است، بلکه به واقع فرمانبر و خادمی برای رهبر بیش نیست.کاش آن زندانیان ارجمند، بهجای نامهای سیاسی برای حفظ رژیم ولی فقیه به شما، از شما و دیگر رهبران سیاسی دنیا و دبیر کل سازمان ملل متعهد میخواستند که به جد بر رهبری ایران فشار وارد آورند تا احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر آن سازمان مجوز ورود به ایران را دریافت، و از اعدام همزمان با آغاز به کار ریاست جمهوری حسن روحانی که به خواست رهبری انجام میگیرد، گزارش تهیه کند وسپس به استحضار دنیا برساند!
همچنان که در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات خاتمی با اراده و خواست رهبری، اعدام و سنگسار صورت میگرفت، اما نه تنها رییس دولت اصلاحات کاری ساخته نبود، که برای حفظ قدرت و موقعیت خویش از مردمی که به او اعتماد کرده بودند طلب کمک نکرد؛ مردمی که به او رای داده بودند. او متاسفانه درمواقع نیاز، حتی به شیوه صحیح مسالمت آمیز و دموکراتیک، از مردم کمک نخواست، چرا که تا بهزعم خویش، رهبری به واقع ضد مردمی را نیازارد ورهبر جمهوری اسلامی،به تقابل با او بر نیاید.آنچه برای ما زندانیان سابق امضا کننده این نامه «حقوق بشری» در دوره حسن روحانی عیان است، تحقق چیزی بنام تکرار «دور تسلسل باطل» خواهد بود و بس. چرا که آزموده را نه یک بار، بلکه چندین بار آزمودن آنهم با وجود شخص بیظرفیت و بیماری چون خامنهای که بهعنوان رهبری در راس نظام میباشد، خطاست.
آقای رئیس جمهوری
دولت آمریکا در حالی به تبادل پیامهای دوستی با رئیس جمهور جدید نظام مشغول است که نگاهی به پرونده وزرای پیشنهادی ایشان نشان خبر از شدت یافتن نقض شدید حقوق بشر در دوران زمامداری ایشان میدهد. مجبور به یادآوری نمونهای از نگاه ضّد بشری حاکم بر کابینه پرزیدنت حسن روحانی هستیم: وزیر دادگستری ایشان که نماد دیدگاه دولت در برابر مقوله «عدالت» است، کسی است که بیشترین بی عدالتیها را در حق ما و هموطنان ما روا داشته. بر اساس گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، پورمحمدی به دلیل عضویت در هیات ۳ نفره اعدام سراسری ۳۸۰۰ زندانی سیاسی موسوم به «هیست مرگ»، به جنایت علیه بشریت متهم شده است.(وی در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت)همچنین وی متهم به مشارکت در قتل روشنفکران و روزنامهنگاران منتقد حکومت ایران موسوم به قتلهای زنجیرهای بوده است. در گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، تمام این قبیل اقدامات فراقانونی و با برنامهریزی برشمرده شده است.
آقای رئیس جمهوری
شاید تحلیل شما در توجیه رویکرد سازش با دولت جدید در ایران این باشد که در انتخابات اخیر ۱۸ میلیون ایرانی به حسن روحانی رای دادهاند و ایشان منتخب ملت است؛ در پاسخ به این شائبه میتوانید با مراجعه به شیوه رایگیری در جمهوری اسلامی به راحتی دریابید که شرایط اقتصادی، روانی و امنیتی در ایران بگونهایای است که ملت علاوه بر اینکه از بیم مشکلات ناشی از عدم شرکت در انتخابات از قبیل اخراج از کار و تحصیل، بهطور بی سابقهای در تنگنای اقتصادی و سیاسی اسیر بوده و مجبور هستند بین بد وبدتر، بد را برگزینند.
بی گمان ادامه لابی گری و مماشات با چنین باندی که آمر و عامل قتل، کشتار، و آوارگی صدها هزار ایرانی بودهاند؛ اشتباه فاحشی است که میتواند در فردای آزادی ایران به روابط دوستانه ملتهای ایران و آمریکا لطمات جبران ناپذیری وارد آورد.فلذا امضا کنندگان نامه حاضر که مشتی از خروار و زندانیان سیاسی و حقوق بشری ستمکشیده و در تبعید میباشند، شما ودولت شما را به قطع لابیگری و سازش با رژیم جنایتکار تهران فرا خوانده، مصرانه تقاضای برچیدن کانونها و لابیهای سنتی جمهوری اسلامی در ایالات متحدهٔ را داریم.
یقین داشته باشید هموطنان رنجدیده ما در داخل با نگرانی و حساسیت موضوع مذاکره احتمالی آمریکا با جنایتکاران حاکم بر ایران را پیگیری میکنند.
با بیشترین و بهترین احترام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر