۴۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، در بیانیهای به تبعید "ابوالفضل عابدینی" از این بند به زندان اهواز اعتراض کردند.به گزارش سایت کلمه- نزدیک به اصلاح طلبان- این ۴۴ زندانی در بیانیه خود، شهادت "ابوالفضل عابدینی" در پرونده مرگ "ستار بهشتی"، وبلاگ نویس زندانی، را با تبعید وی به اهواز مرتبط دانسته و خواستار بازگرداندن آقای عابدینی به تهران شدهاند .ابوالفضل عابدینی، پاییز سال گذشته نیز پس از شهادت در مورد مرگ "ستار بهشتی" از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شد و پس از مدتی کوتاه و در پی دستور ویژه دادستان، به تهران بازگردانده شد.
۱۳۹۲ مرداد ۸, سهشنبه
بیائید باهم علیه جمهوری اسلامی و اعدامهایش اعتراض کنیم!
جمهوری اسلامی حکومتی ست که بقای خود را با سرکوب و اعدام هرروزه پیش برده است و همه ساله در صدر کشورهای اعدام کننده بوده. در این 2 ماه گذشته هم شاهدیم که تعداد زیادی را به اعدام کرده است. این جنایت و ابزار رعب و حشت برای ترساندن مردم و عقب راندن جامعه را باید جلویش را گرفت. باید جامعه ایران و افکار عمومی دنیا را برعلیه این حکومت قاتلان سازمان داد. بر همین مبنا دوهفته کارزار علیه اعدام اعلام شده تا بتوان جهان متمدن را علیه حکومت اسلامی به حرکت در اورد و به نقطه توجه مردم و نهادها و دولتها تبدیل کرد.
ابوالفضل عابدینی در اعتصاب غذا بهسر میبرد
ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی و از شاهدان پرونده مرگ ستار بهشتی که در قرنطینه زندان اوین تهران به سر می برد، دست به اعتصاب غذا زده است. به گزارش تارنمای کلمه، این زندانی سیاسی که روز جمعه ۲۶ آبان به زندان اوین بازگردانده شده، در اعتصاب غذای "تر" به سر می برد. عابدینی در پرونده مرگ ستار بهشتی درباره آثار شکنجه روی بدن این وبلاگ نویس شهادت داده بود. پس از این شهادت وی روز پنج شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱ به زندان اهواز تبعید شد اما با دستور دادستانی تهران دوباره به زندان اوین برگردانده شد. پیشتر ۴۱ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین طی نامه ای با اعتراض به انتقال ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز گفته بودند این زندانی سیاسی "مطلع ترین" فرد از شکنجه ستار بهشتی است. مخالفان حکومت ایران می گویند ستار بهشتی بر اثر شکنجه "به قتل رسیده" اما روز گذشته رئیس سازمان پزشکی قانونی گفت از نظر این سازمان ستار بهشتی بر اثر مرگ طبیعی جان خود را از دست داده است. ستار بهشتی، ۳۵ ساله، کارگری بود که در مورد نقض حقوق بشر در ایران وبلاگ می نوشت. وی ۹ آبان ماه جاری در منزلش در رباط کریم در نزدیکی تهران بازداشت شد. در روز ۱۶ آبان مقامات با خانواده او تماس گرفته و آن ها را از مرگش در زمان بازداشت مطلع کردند، بدون آن که اطلاعات دیگری ارائه کنند.
رمضان از نیمه گذشت اما بانگ "ربنا" از صدا و سیما برنخاست
رمضان از نیمه گذشت و به شب های "قدر" رسیده ایم. از شنبه شب تا چهارشنبه شب. یکشنبه حضرت امیر با ضربه شمشیر ترور می شود و سه شنبه شهادت او اعلام می شود. صدا و سیما رمضان امسال هم مردم ایران را از "ربنا"ی شجریان محروم کرد. چرا؟ زیرا شجریان در اوج سرکوب خونین مردم در کودتای 88 با شعر فریدون مشیری خطاب به سرکوبگران صدا سر داد: تفنگت را زمین بگذار! رمضان ها می آیند و می روند و رو سیاهی ملی و تاریخی برای مستبدان و سرکوبگران می ماند. سرگذشت "ربنا" را از خاطرات هوشنگ ابتهاج (سایه) در کتاب "پیر پرنیان اندیش" بخوانید: «ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻭ ﺑﺒﺮﯼ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺑﮕﯽ، ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯿﻦ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ … ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻧﻈﯿﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺠﺮﯾﺎﻧﻪ. ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦﻃﻮﺭﺑﺨﻮﻧﻪ، ﻫﯿﭻ ﮐﺲ. ﺣﺘﺎ ﺧﻮﺩ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ! ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ. ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺠﯿﺒﻪ … ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺍﺳﺘﻮﺩﯾﻮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﻪ ﺍﯾﻦﻃﻮﺭﯼ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ، ﺿﺒﻂ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺭﺑﻨﺎ … ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﻧﻮﺍﺭ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﺑﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻧﺪﺍﺭﻣﺶ. ﻣﻦﺍﻭﻝ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯿﻪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺣﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻡ. ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺨﻮﻧﻪ … ﭼﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺣﯿﺮﺕ ﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ! ﺍﺻﻠﻦ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ."ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ" ﺷﺎﻫﮑﺎﺭﻩ، ﭼﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ" ﺭﺑﻨﺎ"ﻫﺴﺖ"ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ"! ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ، ﯾﮏﻧﻮﺍﺯﺷﯽ ﺗﻮﺵ ﻫﺴﺖ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ، ﻫﻤﻪ ﯼ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺑﺸﺮﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﻫﺴﺖ! ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻨﻮ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﻧﺪﯼ؟ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩ … ﻭﺍﻗﻌﻦﻧﻤﯿﺸﻪ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺷﻮﺭﻩ، ﺍﻓﺸﺎﺭﯾﻪ،چیه! ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺠﯿﺒﻪ!» از دهان حسن روحانی در مصاحبه با مجله چلچراغ نیز بخوانید: «ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺻﻼ ﮐﺴﯽﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ اﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺭﺑﻨﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺮﺳﻔﺮﻩ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻧﺪ. ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ نوای ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻩﺍﻡ . ﻫﻢ ﺷﮑﻮﻩ ﻭ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ "ﺑﯿﺪﺍﺩ " ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ، ﻫﻢ ﺑﻪ "ﺩﺳﺘﺎﻥ " ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻩﺍﻡ، ﻫﻢ ﺷﻌﺮ ﺳﻌﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ "ﻧﻮﺍ ﻭ ﻣﺮﮐﺐﺧﻮﺍﻧﯽ" ﺍﻭ ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ، ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺍﻭ ﮐﻪ "ﺗﻔﻨﮕﺖ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭ "ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻭﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺼﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﻗﺮﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﺎ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺛﺎﺭﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺗﺶ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ .ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺳﻼﯾﻖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﻭ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﯿﺎﯾﺪ.»
اشتراک در:
پستها (Atom)