در نهایت بهت و درماندگی امروز با خبری رویارو شدم که شک ندارم تا مدتی ایام را به کام من تلخ خواهد کرد. در خبرها خواندم که: “نیروهای بشار اسد، در حمله به منزل یکی از مخالفین سرشناس این رژیم که هم اکنون در زندان به سر میبرد سه کودک و همسر او را زنده زنده سوزاندند. نیروهای وحشی بشار اسد در جنایتی جدید، در حمله به منزل دکتر معین تایع ، سه فرزند ایشان به نامهای حمزه 10 سال،عزالدین 9 سال،و عیسی 3 ساله را همراه با مادر آنها سوزاندهاند.”
و اما نفرین بر نفتی که در زیر زمین و دریا دود نشود و تبدیل به باروت و تیغههای شمشیر این جلادان شود. ننگ بر من که اینجا نشستهام و کسانی به جای من در حال تبدیل کردن سرمایههای ملیام به جنایات و توحش هستند. ننگ بر کسانی که از این توحش و جنایات سوریه حمایت میکنند و گویی زبان بیمار و هارشان در اینجا به سقف دهانشان چسبیده است.
ای کسانی که به ولایت ایمان آوردهاید! چرا زبان در کام گرفتهاید و این گلهای پرپر را به کسی هدیه نمیدهید؟ باید بدانید که با حمایت از بشار اسد و پنهان کردن جنایاتش در این جنایتها شریک میشوید.پ ن: آنقدر خبر تکان دهنده بود که چارچوبها و عادتهای نوشتاریام را در هم شکسته. برای همین بهتر است من نیز زبان درکام گیرم و این گلهای پرپر را به وجدانم هدیه کنم!
منبغ: http://www.alarabiya.net/articles/2012/01/29/191293.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر