هفته گذشته علی خامنه ای باز هم در باره فتنه و سران فتنه سخنرانی كرد و مردم را به ندیدن حقایق و سران فتنه را به "جاه طلبی" كرد. وی در جمعی كه بعنوان "فداییان" خودش جمع كرده بود گفت: "در فتنه طراحی شده پیچیده سال ٨٨ حقایقی جلوی چشم مردم بود، یك عدهای نگذاشتند این حقایق را ببینند، بفهمند، ندیدند، نفهمیدند. وقتی در یك كشور فتنهگرانی پیدا میشوند كه برای جاهطلبی خودشان، برای دستیافتن به قدرت، برای رسیدن به اهدافی كه به صورت آرزو در وجود خودشان متراكم و انباشته كردند حاضر میشوند به مصلحت یك كشور و حقانیت یك راه پشت كنند و لگد بزنند.
اینگونه سخنرانی های اتهام آمیز علی خامنه ای معمولا دو حالت دارد. یا احساس می كند خود در ذهن مردم متهم به چیزی است و با متهم كردن دیگران به همان می خواهد دست پیش بگیرد. یا اینكه با وارد آوردن اتهام بدنبال ایجاد یك موج تبلیغاتی جدید است كه باید ریزه خواران و چاپلوسان و متملقان و دستگاه تبلیغاتی آن را پی بگیرند و مدام تكرار كنند. سخنان هفته اخیر وی در اجتماع "فداییان ولایت" ظاهرا از دسته نخست بود و اگر هم از دسته دوم بود اطرافیانش به او فهماندند كه آش قدرت طلبی خود وی آن قدر شور است كه بهتر است این یكی را بیش از این همش نزند و شعله آن را بالا نكشد.
برای اینكه مقداری مسئله قدرت و قدرت طلبی روشن تر شود راه چندان دوری نباید رفت. كافیست رویه آقای خمینی یعنی رهبر انتخابی انقلاب را با رویه آقای خامنه ای رهبر انتصابی انقلاب مقایسه كنیم. در میان اختیارات رهبر در قانون اساسی دو مورد آن از همه مهمتر و تعیین كننده تر است. نخست اختیارات فرماندهی كل قوا و تعیین فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی. دوم تعیین رییس قوه قضاییه. یعنی هر دو اختیاری كه به دستگاه زور و اجبار مربوط می شود و معمولا قدرت طلب ها و دیكتاتورها حرص خاصی در حفظ آن دارند
اینگونه سخنرانی های اتهام آمیز علی خامنه ای معمولا دو حالت دارد. یا احساس می كند خود در ذهن مردم متهم به چیزی است و با متهم كردن دیگران به همان می خواهد دست پیش بگیرد. یا اینكه با وارد آوردن اتهام بدنبال ایجاد یك موج تبلیغاتی جدید است كه باید ریزه خواران و چاپلوسان و متملقان و دستگاه تبلیغاتی آن را پی بگیرند و مدام تكرار كنند. سخنان هفته اخیر وی در اجتماع "فداییان ولایت" ظاهرا از دسته نخست بود و اگر هم از دسته دوم بود اطرافیانش به او فهماندند كه آش قدرت طلبی خود وی آن قدر شور است كه بهتر است این یكی را بیش از این همش نزند و شعله آن را بالا نكشد.
برای اینكه مقداری مسئله قدرت و قدرت طلبی روشن تر شود راه چندان دوری نباید رفت. كافیست رویه آقای خمینی یعنی رهبر انتخابی انقلاب را با رویه آقای خامنه ای رهبر انتصابی انقلاب مقایسه كنیم. در میان اختیارات رهبر در قانون اساسی دو مورد آن از همه مهمتر و تعیین كننده تر است. نخست اختیارات فرماندهی كل قوا و تعیین فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی. دوم تعیین رییس قوه قضاییه. یعنی هر دو اختیاری كه به دستگاه زور و اجبار مربوط می شود و معمولا قدرت طلب ها و دیكتاتورها حرص خاصی در حفظ آن دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر