
سه اتفاق سال 87 را تبدیل به سالی «بد» برای «زنجان» کرد؛ «رسوایی اخلاقی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه زنجان»، «داغگذاری بر تن سه کودک تحت پوشش بهزیستی زنجان» و «صدور حوالهي بریدن دست و پا کسانی به چاقوی زنجان توسط جناب احمدینژاد» و هجمهي تبعی به این «هنر – صنعت» مظلومِ بومی! ... در اولی فیلم آقای معاون آنقدر واضح بود که آقای معاون را ساقط و دانشگاه زنجان و محافل اجتماعی – خبری را شدیدا تکان دهد ... در اتفاق سوم اما، قدرت سیاسی جناب احمدینژاد اجازه نداد ضربهی سنگین چنین اظهار فضل بیجایی بر وجههی صنایع دستی زنجان و خود «زنجان»، آنچنان که شاید و باید مورد توجه عموم قرار گیرد ... در بین این سه رخداد؛ نقش رسانه در دومی مهمتر و مؤثرتر بود چه آن که اقدامات رسانهای و افشاگریهای گستردهی بعد از آن منشأ خیر و برکت برای کودکانی شد که تحت پوشش بهزیستی هستند. با افشاگری رسانهای معلوم شد که چه جریان بیمسؤولیتی در ساختار دولتی میتواند سرپرستی کودکان معصوم و بیپناه را حتی بیخ گوش خودمان بر عهده گرفته باشند! بعد از آن بود که دولت تصمیم گرفت در مراکز نگهداری کودکان دوربین کار بگذارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر