سكس! سكس يعني يك خط قرمز. يعني كه هنوز هم اگر در كشور ما راجع به آن صحبت كنيد، بدترين و شنيعترين حرفها را زدهاي. يعني اينكه اگر تو سوالي در مورد «پايينتنه» بكني ،كمتر كسي به تو پاسخ ميدهد؛ تازه اگر شانس بياوري و به گستاخي متهم نشوي.
سكس از كودكي يك نقطه بزرگ ابهام در زندگي همه ما ايرانيهاست. كمتر پدر و مادري حاضر ميشود با كودكش با صراحت در مورد سكس صحبت كند يا به سوالاتش پاسخ دهد. بچهها همه ميدانند كه به دنيا ميآيند اما وقتي ميپرسي چگونه در جوابت ميگويند يا يك روز در يك جوراب پشت در گذاشته شدهاند يا آنكه پدر و مادرشان آنها را در يك سبد از دريا گرفتهاند.
در بهترين حالت ميدانند كه مادرشان روزي آنها را در شكمشان اينور و آنور ميبرده، اما نميدانند در كجا درست شدهاند و از كچا پا به جهان ما گذاردهاند.
آنها با همين ذهنيتها بزرگ ميشوند و بعد هم در مدرسه و حتا در دانشگاه هيچ كسي به فرزندان اين جامعه ياد نميدهد كه يكي از اصليترين بخشهاي زندگي يك انسان كه در ارتباطهاي اجتماعي و حتا خصوصي او نقش دارد، سكس است.
به هر حال سكس، خط قرمز است. سكس يعني اينكه نبايد بپرسي. يعني اينكه از همكلاسيات بايد ياد بگيري، از فيلمهاي پورنوي يواشكي با رفقا و مجلههاي خارجي كه به دست همه بچههاي مدرسه دستمالي شده. يعني اينكه تو حق نداري از معلمت، مادرت، پدرت يا بزرگترت بخواهي تا صريح به تو بگويد، صحيحترين حالاتش چيست.
شما اولين مفاهيم رابطه جنسي را از كه آموختيد
از دختري ميخواهم تا از برداشت هاي جنسياش بگويد. «م» قول ميگيرد اين مصاحبه بينام و نشان باشد. او ۲۷ سال دارد، مجرد است و كارشناسي علوم ارتباطات دارد:
يادت ميآيد اولين دفعه با مسايل جنسي در چه سن و سالي آشنا شدي؟
الان يادم نيست ...
آموزشهاي جنسيات را از چه كساني گرفتي؟
فكر كنم مسايل جنسي از چيزهاي شخصي است كه آدم بايد خودش ياد بگيرد چون در بين ما اين يك چيزي نيست كه تو بخواهي بگويي مامانم يا بابام به من ياد داد. ظاهراً مسايل عاطفي را پدر و مادر ميتوانند به آدم كمك كنند ولي مسايل جنسي را خيلي سخت است.
راههايي ديگري هست، مثلاً تو دوستان جالبي گيرت بيفتد، اينطوري باشد خيلي بهتر است. فكر ميكنم آدم بايد خودش كشف كند. چون كسي چيري به تو درست ياد نميدهد. نه مامان، نه معلم... نميدانم شايد هم خودش بايد تجربه كند.
با اين حساب تو هيچوقت در مورد مسايل جنسي آموزش نديدهاي...
متاسفانه نه. ولي فكر ميكنم لازم است. در سوال قبلي را هم فكر ميكنم اگر بهطور كلي بخواهي نگاه كني آدم بايد حتماً آموزش ببيند. شايد جايي هم نبوده كه بخواهد آموزش بدهد.
اگر آموزشي باشد، فكر ميكني تا چه حد ميتواند آزاد باشد؟
من همين را ميگويم. در مجموع مجبوري خودت حالا به هر نحوي شده با سكس آشنا كني. اين جزو زندگي است و آدم نميتواند از آن فاصله بگيرد ولي خب بايد ياد گرفت.
خودت بايد بخواهي، چون از چيزهاي مهم زندگي شناخت رابطه جنسي است حالا به هر شكل كه شده. چون الان در جامعه امكانش نيست ياد بگيري يا بتواني آزاد تجربه كني.
فكر ميكني اگر ازدواج كني چقدر با همسرت، درك متقابل ارتباطات جنسي داري؟
خب، اين خيلي مساله مهمي است. من يكي از دلايلي كه وارد اين ماجرا نميشوم چون از اين عدم درك واهمه دارم.
***
وقتي با اكثر جوانها صحبت ميكنيد، با صراحت ميگويند اولين بار آنچه از سكس فهميدهاند از طريق همكلاسيها و يا دوستانشان در مدرسه و خيابان بوده است و خيلي از آنها اگر منصف باشند خواهند گفت كه بسياري از آنچه را كه فهميدهاند، غلط بوده.
باورهاي نادرست و انديشههايي كه زاييده ذهن كودكانه بچههايي است كه خود از ديگران به همين ترتيب ياد گرفتهاند، به قول دكتر شرفي، كارشناس علوم تربيتي اولين گام انحراف است.
اين كارشناس اشاره ميكند: «كودك از مرجع نميآموزد. مفاهيم غلط در ذهن او جايگزين تعابير درست ميشود و اين ميشود كه دانش جنسي اندك شهروندان ايراني با موضوعيت غلط شكل گرفته و به ديگري هم داده ميشود».
مدارس و آموزش جنسي ارتباطي نامفهوم
با توجه به افزايش بحرانهاي اجتماعي كشور اينك چندي است كه مساله عدم درك صجيج ارتباطهاي جنسي مطرح ميشود. بر اساس عادت معمول كه در كشور ماست وقتي شرايطي وارد بحران ميشود، ما صحبت از پيشگيري ميكنيم. افزايش موج روسپيگري و بنابر اظهارات رييس كارگروه زنان آسيبديده اجتماعي كاهش سن خودفروشي به ۱۵ سال، گسترش فحشا در بين زنان متاهل، آنهم نه بر اساس نياز اوليه بلكه ثانويه و عاطفي شايد بيربط با اين يحث ما نباشد.
بد نيست اشاره شود بنابر نظر كارشناسان، در عموم روي آوردن به ارتباطهاي جنسي غير معمول نظير زنان شوهردار با غير و يا موارد مشابه عدم درك صحيح رابطه جنسي توسط شريك اولين نكتهاي است كه اشاره ميشود.
اما امروز وقتي با سير صعودي طلاق در جامعه مواجه هستيم ميشنويم كه بايد رعايت كرد، بايد فهميد، بايد پردهها را كنار زد. اما چگونه؟ براساس آمارها و اطلاعاتي كه مركز مداخله در بحرانها و آسيبهاي اجتماعي ميدهد، اينك حجم بسيار زيادي از طلاقهاي كشور را عدم درك صحيح روابط جنسي زن و مرد تشكيل ميدهد و باز هم خوب است گريزي به سمينار اخير «اسلام و آسيبهاي اجتماعي» بزنيم كه در آن اشاره شده است كه تقريباً نيمي از خودفروشيها براي تامين نياز هاي ثانويه است.
جالب است بدانيد براي اين گزارش با زني صحبت ميكردم، او ميگفت تا زمانيكه ازدواج كرده است حتا نميدانسته كه يك مرد وقتي با او هم بستر ميشود واقعاً با او چه رفتاري ميكند و جالبتر اينكه او اشاره ميكرد همسرش نيز وقتي با او ازدواج كرده نميدانسته كه چگونه بايد با او رابطه جنسي داشته باشد. آنها دركي ناقص از ارتباط جنسي با يكديگر داشتند.
دركي كه سالها براي آنها طول كشيد تا با مشاوره توانستند راههاي جدي آن را پيدا كنند، عاطفه ادامه ميدهد: مادرم هم همين قدر ميدانست. ما از يكي از روستاهاي اطراف شيروان در خراسان بوديم. او ميگفت چشمانت را ببند و بعد بگذار شوهرت خودش راهش را پيدا ميكند. تازه بعد از شب اول كه درد دارد و بايد خونش را روي دستمال بدهي تا آبروي ما را حفظ كني، گاهي خوشت هم ميآيد. اين همه چيزي بود كه من از مادرم ياد گرفته بودم.
جامعه محتاج آموزش جنسي است
فهيمه هاشمي، مشاور خانواده در اين زمينه اشاره ميكند:ندانستن فرايند جنسي، نه تنها مشكل نوچواني است بلكه در بزرگسالي هم اين مساله در پس پرده حجب و حياست. حتا زمانيكه ازدواج ميكنند. براي همين است كه خواستههاي زن و شوهر از هم مشخص نميشود.
درواقع نوع تربيت دختر و پسر از همان ابتدا يك حالت تابو را پيش ميآورد. در اين بيتربيتي، دختر يكسري افكار براي خودش دارد و مرد به يك نوع ديگري و اگر بخواهند با هم يدون ايحاد فضا و شرايط مناسب گفت و گو كنند چه بسا سوءتفاهم هم بهوجود بياورد. در واقع آموزش بايد از سن چهار يا پنچ سالگي انجام گيرد، ولي ايران هنوز كشش چنين كاري را ندارد.
تا چه حد روابط جنسي را ميتوان آموزش داد؟
اگر بشود جلسات جدا باشد تا جاييكه كامل قضيه را باز كرد، ميشود وارد شد. ولي جاييكه هر دو جنس با هم حضور داشته باشند، نه. چون پذيرش اين قضيه را ندارند. امروز در همين كلاسهاي آموزش پيش از ازدواج كه مختلط برگزار ميشود اين نفص به چشم ميخورد.
با توجه به اينكه يك مدتي است با اين موضوع سروكار دارم، شديدن هر دو جنس به اين كلاسها نياز دارند و خودشان هم به اين موضوع اشاره ميكنند. كساني هستند كه به من مراجعه ميكنند و ميگويند: اگر بدانيم كه جايي چنين آموزشهايي هست هر نوع هزينهاي را حاضريم بدهيم كه از آن استفاده كنيم.
به نظر شما در سطح عموم، دانش جنسي كساني كه ازدواج ميكنند تا چه حد است؟
خيلي كم. ميشود گفت شايد ده درصد. در نهايت وقتي كه زن يا شوهر از ارتباطي كه دارد راضي نباشد و سكس را براساس فقط يك تكليف انجام دهد، كمكم احساس لذت از كنارش حذف ميشود و سردي جنسي را به همراه ميآورد. آنهابراي رد كردن از گردن خودشان يكسري توجيهاتي هم ميآورند. اما در نهايت اين عدم شناخت باعث ميشود كه يك زندگي ماشيني، به قول روانشناسان طلاق عاطفي بين آنها بهوجود بيايد.
چون آن چيزي را كه نميتوانند از همسرشان بخواهند خيلي راحت ميتوانند از شريك جنسيشان بخواهند.
حسين علي زاهديپور، پژوهشگر دارالحديث صداوسيماي ايران اشاره ميكند:
زناني كه در خانه تامين نمي شوند روي به روسپيگري ميآورند. اگرچه كه آنها در رويارويي با مرداني كه با آنها تماس ميگيرند تامين نميشوند اما به دليل نبود صميمت در خانواده و تامين جنسي روي به خودفروشي ميآورند.
او راهكار را در آموزش، آن هم در سه سطح فرد، خانواده و جامعه ميداند. اما وي اشاره نميكند كه تاكنون چه راهكارهايي براي اين آموزش به صورت منسجم و با برنامه اجرا شده است.
فهيمه هاشمي كارشناس آموزش روابط جنسي در پاسخ به اين سوالم كه چقدر مراجعهكنندگان به شما مشكلاتشان را بيپروا طرح ميكنند، ادامه ميدهد:
در ابتدا خيلي كم. مگر اينكه به جلسه دوم يا سوم كشيده بشود تا اعتمادشان كامل جلب شدهباشد و بتوانند به طرف مقابل اعتماد بكنند و باز هم خيلي با حجب و حيا و در حاشيه به آن ميپردازند.
در حالي كه ممكن است علت اصلي، ممكن كه نه، در خيلي از مواقع علت اصلي، همان حجب است. اين حجب نابجا با آموزشها يك مقدار كمتر شده ولي رفع نشده.
تازه برخي شايد بتوانند تشخيص بدهند كه علت اصلي مشكلشان همان است. ولي بيشك مساله رفع نشده چون آموزشها، آموزشهاي كاملي نيست. باز همان آموزشهايي است كه خيلي در پرده و لفافه گفته ميشود.
يكي از مشكلات جامعه ما اين است كه مدرسين مسايل جنسي بچهها در سنين بلوغ و نوجواني هم كلاسيها و هم مدرسهايها و دوستانشان هستند. اين در زندگي آتي آنها چقدر تاثير دارد؟
اين شناختي منفي است چون مسلمن آن چيزهايي را كه خودشان بدست نياوردهاند را دارند القا ميكنند. و اين باعث ترس از ازدواج و رابطه جنسي سالم از ابتدا ميشود.
نوجوانان با اين آموزشهاي غير رسمي يك ديد ذهني در اين رابطه براي خودشان ايجاد ميكنند كه در اساس غلط است. براي رفع اين موضوع يكي از مهمترين آيتمهايي كه من ميتوانم پيشنهاد بدهم، آموزش مستقيم و كامل تمام رابطه جنسي بهطور مجزا بين دو جنس است.
به نظر شما از چه سني؟
از سن دبستان.
شما فكر ميكنيد بايد مسايل جنسي از سن دبستان براي بچهها باز شود؟
آموزش در هر سني متناسب با خودش. ولي در رابطه با كسي كه در شرف ازدواج است يا ازدواج كرده بهطور كامل، نه مانند واحد دانشگاهي كه براي تنظيم خانواده گذاشتند بلكه به شكل كاملن كاربردي و روانشناختي آن.
اشاره به واحدهاي دانشگاهي در زمينه روابط جنسي كرديد. يعني آنها در سطح كاربردي نيست؟
اصلاً...
***
واقعيت اين است كه امروز ما نميدانيم چه ميزان زنان و يا مردان، بيرون از خانواده نيازهاي جنسي خود را تامين ميكنند. ما اساساً نميدانيم كه چه حجمي از جامعه دچار مشكلات جنسي است چرا كه آمارهاي منتشره نيز مربوط به موارد دستگيري در نيروي انتظامي و يا مراجعه كنندگان به بهزيستي است و بخش عمده و پنهان هنوز در بطن جامعه محجوب است.
سمينارها و آمارها، هنوز كالاي پشت ويترين است. چرا كه با همه حرفها برخي از كارشناسان اشاره ميكنند، درصد بسياري از زنان ايراني تا پايان عمر حتا نميدانند كه زنان هم مانند مردان به اوج لذت جنسي «ارگاسم» ميرسند. شما را نميدانم، اما من نام اين را ظلم ميگذارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر